_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

www.iran-ghalam.de

خشونت های قومی عليه زنان

04.07.2007

خبرگزاری انتخاب

 "نعيمه" زن جوانی از عشاير عرب و ساکن يکی از بخش های جنوبی استان خوزستان بود. وی چندين سال قبل، از همسر خود، به دليل سوء رفتار وی طلاق گرفته بود. سالها از آن ماجرا گذشته و نعيمه از زنی جوان مبدل به زنی ميانسال شده است، زنی که بار زندگی را بر دوش خويش می کشد. اما! درست روزی که در زمين کشاورزی خود، درحال کار زراعی بود، توسط برادرزاده اش با تراکتور زير گرفته و کشته می شود! دليل؟ به خاطر ننگ طلاقی که او به پيشانی خانواده زده بود! و اين در حالی بود که برادرزاده قاتل، سال ها پس از طلاق نعيمه به دنيا آمده بود... اما اين تمام ماجرا نيست!

دختری جوان که برخلاف ميل پدر با مردی از قبيله ای ساکن عراق، ازدواج می کند، و برای بيم جان خود مشهد را برای زندگی انتخاب کرده تا از بيم جان سری آسوده بر زمين بگذارد. برادرها به همراه عموزاده هايش، تمامی ايران را در پی او جستجو می کنند، تا سرانجام او را پيدا کرده و به قتل می رسانند. دليل؟ عدم ازدواج با عموزاده ای که عقدشان را در آسمان بسته بودند! جالب آنکه تنها به ضرب و جرح شوهر آن زن جوان اکتفا می کنند. و سوگمندانه زمانی که مأمورين ويژه بر جسد حاضر می شوند، دختر سه ساله آن زن يک روز کامل در کنار جسد مادر در خانه تنها مانده بود! جرم؟ شايد کمی آزادی! نه ياز هم اين پايان ماجرا نيست...

مريم دختر ۷ ساله ای که پدرش توهم داشت که دايی دختر به او تجاوز کرده، است. وی فرزند خود را چون گوسفندی ذبح می کند! دليل؟ توهم و تعصب بيمارگونه! پس از معاينه جسد توسط پزشک قانونی اعلام می شود دختر باکره بوده و طن پدر بی مورد بوده است.
اما موضوع چيست؟ يک ناهنجاری به نام قتل؟ به نظر نمی رسد که اکنفا به اين نکته ، به ما در کند و کاو موضوع کمک کند! خشونت عليه زنان...فکر می کنم اين بهترين تعبير است.

خشونت عليه زنان هميشه در جوامعی نيمه توسعه يافته و قومی، فرم خاص خود را داشته است. در جامعه ای، خشونت عليه زنان، تنها به آزارهای جسمانی ختم شده و به گونه ايی جز فرهنگ لاينفک مردسالار آن جامعه در امده است. و در جامعه ای ديگر اين خشونت تابعی از ضرب و شتم و قتل تفس است که موارد بالا شاهدی بر مدعای ما است.گاهی اين خشونت ها پا را از آزارهای روحی و جنسی فراتر نهاده و جان زن را مورد تهديد قرار ميد هد که بارز ترين آنها قتل های ناموسی است، که به نوعی در تمامی نقاطی که اقوامی متحد الهجه و متحد الفرهنگ زندگی می کنند، شايع است. و ايران ما به به دليل تکثر قوميت های ساکن در آن از اين حوادث دهشتاک در امان نمانده است.
مشکلات زنان در استان هايی که دارای قوميت خاص هستند ، يعنی کردستان و کرمانشاه و ايلام (کرد و لرنشين) ، گلستان (ترکمن نشين) و خوزستان(عرب نشين) شدت بيشتری دارد . در کشورهايی با بافت سنتی و مذهبی، به پديده خشونت عليه زنان به شکل يک پديده عادی برخورد می‏شود، بنابراين به عنوان جرم يا ناهنجاری تلقی نشده و در مباحث اجتماعی به عنوان يک بحران مطرح نمی‏شود و مسکوت می‏ماند.
آمار فجايعی مانند همسرکشی و قتل‏های خانوادگی در دهه اخير ايران به عنوان علائم واضح وجود خشونت عليه زنان موجب شد، سکوت در برابر اين پديده اجتماعی شکسته شود .به شکلی که امروزه اين مفاهيم توانسته وارد افکار عمومی شده و با وجود اهميت خود سرانجام جايگاهی" هر چند کوچک" در مباحث پژوهشی به دست آورده است

گفتنی است که پيشرفت و رشد آماری اين نوع برخورد های سخت با زنان در خوزستان ، رشد چشمگيری داشته و غير قابل چشم پوشی به نظر می رسد. و صاحب اين قلم قصد آن دارد که اين موضوع را در محيط آن منطقه بررسی کند.
قتلهای ناموسی در بين عشاير خوزستان بخصوص در ميان عشاير عرب ، مرسوم است به گونه ای که امروزه به صورت عرف و فرهنگ آن قوم ( قبيله يا عشيره ) در آمده است . اگر دختری در دادگاه خانواده که توسط ريش سفيدان بر پا شده، محکوم شود، اجازه قتل او داده خواهد شد! و قاتل به هيچ عنوان محاکمه نخواهد شد، زيرا ولی دم رضايت خود را به دادگاه ارائه خواهد داد. اين در حالی است که به ندرت، معشوقه دختر(مقتول) از سوی خانواده (دختر ) مجازات ميشود. و تنها لکه ننگ دختر است که به غير انسانی ترين روش ممکن ، پاک خواهد شد!
متاسفانه آن همه حجم گسترده سخنان و نوشتار و گزارشی که جامعه‏شناسان، روانشناسان و آسيب‏شناسان اجتماعی در مورد خشونت عليه زنان بخصوص قتلهای تهسه کرده اند، نه تنها از تعداد اينگونه قتلها در نه کاسته است بلکه با تأسف، باعث شده که اين موضوع به ديگر نقاط کشور هم سرايت کند.

از نظر قانونی در قوانين مجازات اسلامی کشور ايران، اگر مردی زن خود را هنگام نزديکی(زنا) با مرد ديگری(غير) ببيند، اجازه قتل او را دارد. بی آنکه دستگاه قضايی او را مجازات کند (ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی). که البته اثبات چنين امری مشکل می نمايد.
همچنين مطابق قوانين قضايی، پدر يا جد پدری ميتواند فرزند خود را به قتل برساند بی آنکه مستحق قصاص باشد (ماده ۲۲۰ ـ پدر يا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمی شود و به پرداخت ديه قتل به ورثه مقتول و تعزير محکوم خواهد شد .)

و نيز طبق قوانين قضايی ايران قصاص قاتل منوط به شکايت اولياء دم است، از اين رو در مورد قتل های ناموسی از آنجا که آمر قتل نيز جزو اولياء دم بوده، با عدم شکايت وی امکان قصاص قاتل منتفی شده و حداکثر درصورت لزوم تعزير خواهد شد. (هر کس مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته يا شاکی داشته ولی از قصاص گذشت کرده باشد واقدام وی موجب اخلال در نظم جامعه يا خوف شده و يا بيم تجری مرتکب يا ديگران گردد، مستوجب حبس تعزيری از ۳ تا ۱۰ سال خواهد بود- ماده ۲۰۸ قانون مجازات اسلامی)
زن صاحب و مالک دارد! براساس نظر مردم، بخصوص در قبايل سنتی! دختر جزئی از اموال مرد ( پدر يا شوهر) محسوب شده و عملاً همکاری يا تن دادن به روابط جنسی غير رسمی نوعی جرم و خيانت نابخشودنی بشمار می آيد. تصميم به قتل دختر از سوی خانواده هرچند ناراحت کننده ، اما چندان دو از ذهن نمی باشد. با اينکه از سوی مراجع قضايی برای اينگون اعمال مجازات خاصی تعيين شده اما هنوز نتوانسته از بار آمار اينگونه جرايم به طرز محسوسی بکاهد

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد