_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

www.iran-ghalam.de

در سالروز رحلت زینب کبری

تقدیم به « الهام، سوسن، سیمین و سهیلا نوروزی» ، « بتول احمدی» و زنده یاد « معصومه یگانه »

 

31.07.2007

میترا یوسفی

« سینه ریز سخنگو »
.
.
خواهران سوگوار
با آب دیده
سفته ز خون دل
به مروارید و به یاقوت
می آویزند سینه ریزی
تا جهانی را
بر التهاب حقیقت
به تماشا گیرند
.
خواهران سوگوار
زیر پای خویش
رودها... جاری می سازند
و قصه ی دراز غصه ها
چون گیسوان تابدار و پریشان بید
که بر هر طره اش حکایتی
ز یار از دست رفته شانه می زند،
بر سینه ی آب می تکانند
تا رود به آرامش و خروش در ره پیچاپیچ خود، خبر به دوردست ها و دور بَرد
تا به دریا ریزد دردهای مرعوب کننده را
تا دریا از ورای آهی بر تارک کوه ها، آگهی به آسمان رساند
بر زمین و برآسمان! از آنچه آری، باری رفته است
.
« پروانه » وار پرپر می زنند
در فراق بلندبالایی
که طلعتش فایق بر ظلمت
قد می کشید
فواره می زد و می پاشید
تا ستاره ها شوند
« الهام » بخش طلوع،
تابیدن« سهیلا»، شبانه شانه به شانه ی ماه بر رود « سیمین »
که « سوسن » به صد سخن در غزل های حافظ شیراز
کرانه اش تاب می خورد،
آه...
چون « الهه » یی به حنجره ی داودی
آواز می دهند
اسرار هولناک برهوت
هشداری بر سراب وحشت
افشای سوداگران بردگی
می شکافند حجاب دو رویی اهریمنی را!
« قسی تر از مرگ در آدم ربایی»
« حریص تر از گرگ به دریدن»
پوشیده چهره ی مهیب
به وسمه و سرمه و سرخاب
در وسوسه ی
« دفن سابقه ی شرارت خویشتن»
«در مهلکه ی شن های تشنه به خون»
« حیف خاکستر قربانی بر تندباد دیوانه ی کویر!»
حیرتا هنوز آتش زنه ی نفرینی در دست
و خون چکان دشنه اش
به فجایع آشکارا و نهان
.
خواهران سوگوار
به لبان « معصومه » ی تبدار
امانت دشوار
به همرهان می سپارند
هریک شاه و شهبانو، بلبل غزلخوان و ساقی شورانگیزی،
صافی حقیقت برکف
در هماهنگی دردآلود می سرایند
قصیده ی آهوان قربانی
به آواز حزین
بر رباب خاطرات، چنگ حسرت و ساز شکسته ی میعاد
عطر نافه را
به شهادتی دلسوز
و شهامتی سترگ
در چارسوی حیات می پراکنند
بر ریشه ی رستنی ها
بر چرخش سحرآمیز فصول
بر پرواز شاهین عدالت می نهند
مباد نهفته ماند کلامی
.
قلب غمگین خویش به مویه می درند
تا عطرگردانی جاوید یادِ یار باد
پیام آوران همگام،
هنگام که هر کلام، آتش می زند موی دیو و دد
به نعره های مشئوم تهدید
در پژواک هول انگیز بانگ وحشت
مگر به طلسمی دیگر، گِره زند
سخن سرایی خواهران سوگوار را
غافل که خواهران سوگوار نیک آموخته اند
شیوه ی آموزگار
و رسم لایزال محبت
اکسیر جرات و طاقت و صبر
یافته
از دل اسطورهای فراموشی ناپذیر
دست بدامان« نازنین خواهری »
که جرات بی مانندش
بساط پیروزی از بَر
و نشئه ی مستی
از سرجلادان ربود
.
خواهران سوگوار
به سینه ریز سخنگو!
به مروارید و به یاقوت!
به هبوط محتوم می رسانند
آری
پیرو رسوای ابلیس را

 

 

مطالبی دیگر از خانم میترا یوسقی:

ــ از کوزه همان برون تراود که دراوست

ــ « آیدا در آینه »ی حوادث و حقایق  ( شاخه گلی از شقایق های زخمی )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد