_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

برهنه پای بر جاده ای از شمشیر
توضیحات و حواشی
بهزاد علیشاهی


11.11.206

در نوشته هایی که با این عنوان, یاد بعضی کشته شدگان در سازمان مجاهدین را گرامی داشته ام؛ قبل از هرچیز سعی ام بر این بوده که امانت دار وقایع اتفاق افتاده باشم نه اینکه از سر دشمنی با سران این فرقه که نسلی را به کشتن داده اند, به عبارت دیگر از سر عشق و علاقه به این جانباختگان نه کینه به سازمان نوشته ام برای گرامیداشت آنان نه نشان دادن چهره سازمان , نه از سر دشمنی با فرقه بلکه از دوستی با عزیزان و دوستانی که سالیان با هم تلخ زندگی کرده ایم .
من فقط توانسته ام بخشی از زندگی آنان را بنویسم و فقط همان بخشی که من در جریانش بودم و برشی که گاه از قبل و بعدش هنوز هم بی خبرم . آنها کسانی بودند که نمیخواستند بمیرند و عاشق زندگی بودند, کسانی که با سازمان مخالف بودند و دنبال راه چاره برای رهایی از چنگال این فرقه بودند . گرچه مرگ بیشتر آنان سخت مشکوک است و امید دارم که با تلاش همه انجمن های حقوق بشری تحقیق های مستقلی از شاهدین و آثار موجود روزی حقیقت روشن شود ولی من در نوشته ها یم فقط همان شک هایی که قابل تحقیق است را نوشته ام؛ آنهم به امید اینکه سازمان به تحقیق مستقلی در این رابطه تن دهد . و اجازه بررسی اجساد , کالبد شکافی و صحبت با شاهدان که اسامی آنان هم در دست است را بدهد , اما سازمان نه تنها به این کار تن نداده بلکه با فحاشی منکر حقایق محرز هم شده است , منجمله مرگ کامران بیاتی بر اثر استفاده از قرص سیانور, سازمان از زبان محمد رضا محدث یکی از عناصر اطلاعاتی و گشتاپوی اشرف سر آسیمه در باره این مطالب عکس العمل نشان داد و نوشت:
(در لابلاي خزعبلات تراوش شده از گنداب رژيم آخوندي, به نوشته اي برخوردم كه به لجن پراكني عليه مجاهدين و شهداي والامقامش پرداخته بود. با تأملي در آن, يك بار ديگر اين مسأله مثل روز برايم روشن شد كه مقاومت و ايستادگي براصول و پرنسيبها, رژيم آخوندي را به چه استيصالي رسانده كه در يك جنگ كثيف رواني, ريزه خواران و مأموران خارج كشوري اش را بسيج كرده تا عليه مجاهدين ياوه گويي كرده, اباطيل و جعلياتي سرهم بندي نمايند. در اين ميان مامور وقيح و دهان دريده اي بنام عليشاهي هم ماموريت دارد كه يك روز عليه شهيد قهرمان حيدر بهرامي و روزي ديگر عليه مجاهد قهرمان كامران بيات كه به اعتراف همين مأمور وزارت اطلاعات در راه اندازي قرارگاه حبيب سر از پا نمي شناخت و سرانجام جانش را فديه راه و آرمانش كرد و... ياوه سرايي كند. )
باید بگویم که در نوشته های من ذره ای به این جانباختگان بی احترامی نشده چرا که همه از بهترین و نزدیکترین دوستان من بودند و همیشه یا با آنها بوده ام و یا به یادشان و باید به نویسنده این فرقه گفت که وقتی که به نوشته های من میگویی اباطیل و جعلیات پس چرا نمینویسی که حقیقت کدام است مثلا کامران چطور جان باخته ؟ گزارش پزشک قانونی اش کجاست ؟ شاهدانی که حرفت را تایید کنند کجایند ؟ اما نویسنده فرقه که جوابی برای اینهمه ندارد مایوسانه مینویسد که :
( در تمام اين سالها و عمر تشكيلاتي ام, هيچوقت خودم را و سازمانم را اينچنين درگير نبردي حماسي به خاطر ايستادگي بر سر آرمانها و آزادي ميهن اسيرمان از چنگال آخوندهاي ضدبشر احساس نكرده بودم )
و منظورش این است که در تمام این سالها کسی از جنایات ما نمیپرسید و کار ی به کار ما نداشت که البته درست میگوید چون در تمام این سالها حامی سنگدلی چون صدام را داشتند که الان در محکمه است و این احساس بی پدری است که اینگونه به زبان آمده است .البته باز هم در باره این مطالب نوشتند و گفتند و فحاشی کردند , اما من به احترام همه جانباختگان کار را ادامه خواهم داد به احترام جانباختگان و نیز تشویق دوستان و نامه های محبت آمیز و بخصوص مطلب دوست عزیزم میلاد آریایی در باره این مطالب.
و باز کماکان هدف بیان واقعیات است همانطور که اتفاق افتاده اند نه آنطور که سازمان گفته و هرجا هم شکی در میان باشد باز شک را خواهم نوشت و سعی نخواهم کرد آن را واقعه اتفاق افتاده وانمود کنم . همانطور که قبلا در مورد نحوه مرگ محمد نوروزی نوشته ام .
در مطلب قبل اشتباهاتی در شکل نگارش پیش آمده بود که به دلیل تبدیل فورمت سند بود چون متن نوشته از خانم پروانه احمدی بود و در تبدیل برای سایت مشکلاتی مثل تکرار تیتر و غیره پیش آمده بود که بابت آن پوزش میطلبم.

 

 

 

 سایت قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد