_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

 

پیام دوم به حشمت الله طبرزدی

 

 

رضا اسدی

13.11.2006

اقای طبرزدی بار دیگر سخنی با برادران مجاهد را خواندم. گلایه آمیز بود. آن را در هشتم دی ماه هشتاد و چهار نوشته بودید. پیشنهاد به مجاهدین خلق اولین نامه شما به آن ها بود. پس از خواندن آن یک نامه برای شما نوشتم که انتظار یک جواب منطقی از مجاهدین نداشته باشید. بلکه چه بسیار تهمت ها و فحاشی ها خواهید شنید.

که متاسفانه چنین شد و با عکس العمل های هیستریک  مجاهدین مواجه شدید.

 

سخنی با برادران مجاهد را بسیار منطقی و مناسب نوشته بودید. اما یک مطلب نشان میداد که شناخت کاملی از مجاهدین ندارید. در ساختار فرقه مجاهدین هیچ تغییری به وجود نیامده است. مریم رجوی هم همان رئیس جمهور منتخب مسعود رجوی و شورای ملی مقاومت مجاهدین میباشد.

از وضعیت خود شما در طول سال گذشته اطلاع چندانی ندارم. نمیدانم تا چه میزان در جریان تغییرات در فرقه مجاهدین میباشید. من عملکرد های آن ها را به دقت دنبال کرده ام. این کار نه از موضع ضدیت و بی برنامگی، بلکه بعلت  تاثیری که در زندگی فردی و اجتمائی خودم  و اثرات منفی  که در سرنوشت بسیاری از هموطنانم داشته و دارد می کنم.

در ادامه بطور مختصر به تعداری از این تغییرات میپردازم:

 

اید ئولوژی (مکتب – مرام )

طبق اعتقاد اکثر کارشناسان مسائل ایدئولوژیک، ایدئولوژی مجاهدین  مخلوطی از مارکسیسم و اسلام است. اما مارکسیسم هیچگاه به عنوان یک اید ئولوژی در روابط درونی مجاهدین جدی گرفته نشده است  بلکه به عنوان تاکتیک در سازماندهی تشکیلاتی و پیش برد امر مبارزه مسلحانه به کار رفته است.

ایدئولوژی اسمی و رسمی  مجاهدین تا سال شصت و چهار هجری شمسی  اسلام بود. این انتخاب نیز از بسیاری جهات به این سازمان تحمیل شده بود. یکی از دلایل آن وجود ملاء اسلامی و اکثریت مسلمان در جامعه ایران بود. دوم این که انگیزه شهادت طلبانه مرسوم در قوانین اسلامی مجاهدین را بیشتر به هدف نزدیک میکرد.

پس از سال شصت وچهار و شروع سریال انفلابات اید ئولوژیک درون سازمانی  یک اید ئولوژی فرقه ای و  فرد پرستانه بطور کامل بر روابط درونی مجاهدین حاکم گردید.

پس از سرنگونی صدام حسین مجاهدین نیز در عراق خلع سلاح شدند. انتظار میرفت که به جرم همدستی با صدام مجازات و یا از عراق اخراج شوند. اما صلاح دیدند که در آنجا باقی بمانند. تا کنون آمریکا با خواسته آن ها موافق بوده است. برای حل بعضی از مسایل موجود برای ادامه اقامت در قرارگاهشان مجبور به ارتباط با روسای قبایل بدوی عراقی بودند. قبایلی که در جوار مقر آن ها زندگی میکنند. آن ها سنی مذهب و بسیار متعصب میباشند. در این جا بود که مجاهدین مجددا اید ئولوژی اسلام را در دید عموم قرار دادند. اقدام به ساختن مسجد در محل اقامتشان و برقراری مراسم مذهبی نمودند.

بدون شک می توان گفت که مجاهدین از مارکسیسم و اسلام نه به عنوان اید ئولوژی بلکه به عنوان تاکتیک برای رسیدن به قدرت استفاده میکنند.

 

استراتژی ( ترفند – تدبیر )

استراتژی مجادین از بدو تاسیس  مبارزه مسلحانه بوده است. روشی که نزدیک ترین راه برای رسیدن به هدف است. یک نرفند رزمی و جنگی. در این استراتژی خشونت آمیزحکفرما است و از علم و منطق کمتر استفاده شده است.

استراتژی مسلحانه همیشه یک شاخص و هدف دارد. هدف مجاهدین از بدو تاسیس سازمان تا سرنگونی رژیم سلطنتی نابودی امپریالیسم به سرکردگی امپریالیسم آمریکا بوده است. پس از آن نیز تا سی ام خرداد ماه شصت همدوش با جمهوری اسلامی این هدف را دنبال میکردند. در این سر فصل اختلافات مجاهدین با جمهوری اسلامی به اوج رسید و استراتژی مجاهدین به سوی سرنگونی جمهوری اسلامی هدف گیری شد. روز سی ام خرداد سال شصت در گیری مسلحانه بین دو طرف رخ داد و شکست مجاهدین باعث شد تا آن هااقدام به مبارزه به سبک زیرزمینی و خروج اعضای خود از ایران بنمایند.

در واقع استراتژی مسلحانه مجاهدین در همان سرفصل سی ام خرداد سال شصت شکست خورد و نابود شد. اما سازمان مجاهدین که بقای خودش را در حفظ ظاهری این استراتژی میدید در حفظ آن کوشید. در سال شصت و چهار که کادر رهبری مجاهدین به عراق رفت  با حمایت مالی، نظامی و لجستیکی حکومت عراق و در کنار ارتش عراق با ایران میجنگیدند.

با سرنگونی صدام حسین مجاهدین نیز خلع سلاح شدند اما هیچگاه منکر استراتژی مسلحانه نشده اند. هنوز نقش یک تفنگ را در آرم سازمانی دارند و از آن تعداد معدود اعضای مستقر در عراق به عنوان ارتش آزادی بخش نام میبرند.

 

تاکتیک ها ( روش – تدبیر )

در واقع بیشترین تغییر در سال گذشته را میتوان در تاکتیک های مجاهدین دید.

 

الف – شهر اشرف  و یا به قول خود مجاهدین اشرف سیتی

مجاهدین با شروع بحران جنگ در عراق امکان خروج از آن کشور را داشتند. به صلاحشان هم بود که این کار را بکنند. اقدام به انجام آن هم کردند اما فقط مریم رجوی و کادرهای بالا و قدیمی سازمان را از عراق بیرون آوردند. بدنه و اعضای پائین را در آن جا بجا گذاشتند. این کاری است که مجاهدین همیشه در مواقع مواجه  شدن با هر بحران انجام میدهند. رهبران مجاهدین در آن مقطع خوب فهمیده بودند که اگر بدنه سازمان از عراق خارج شود دیگر نه نامی از مجاهدین باقی خواهد ماند و نه نشانی. مطمعنا ورود اعضاء  به درون جامعه آزاد چیزی است که رهبران مجاهدین همیشه از آن هراس دارند.

اعضاء را در همان قلعه اشرف محبوس نگهداشته و هر نوع فریاد اعتراض را در گلو خفه کردند.

آن ها باقی مانده انرژی اعضاء را به کار گرفته و دستی به سر وروی قلعه اشرف کشیده و آن را شهر اشرف  و یا اشرف سیتی نامیدند. احتمالا اشرف سیتی قابل فهم تر برای آمریکائی ها میباشد.  شهری که در هیچ نقشه ای در جهان وجود ندارد. شهری گمنام. شهری در رویاهای شهروندان آن و با شهروندانی گمنام. این شهروندان در زمان صدام حسین به وسیله مجاهدین به طور قاچاق به عراق برده شده اند. با نام های مستعار و غیر واقعی . نام آن ها در هیچ سند و مدرکی به عنوان شهروند ثبت نشده است. از هیچ حق وحقوق قانونی بر خوردار نیستند. آن ها محکوم به دادن بیگاری در این قلعه هستند تا نوبت مصرفشان برسد. فرقی نمیکند که چه کاری انجام بدهند. مهم این است که فقط آنها آنجا باشند و فکر و ذهن آن ها مشغول باشد و از جامعه و ارزش های آن فاصله داشته باشند. مهم این است که نام و نشان اصلی خود را به یاد نیاورند. زندگی و سرنوشت غم انگیزی دارند که خود از آن بی خبر هستند.

 

ب – لیست تروریستی

مجاهدین تلاش دارند تا در صورت بروز جنگ بین ایران و آمریکا مورد مصرف آمریکا و هم پیمانانش قرار بگیرند. برای این منظور تمامی سعی و تلاش خودشان را در سال گذشته کردند تا از لیست خارج شوند.

ابتدا در عراق سعی کردند نظر حاکمان فعلی عراق را به خود جلب کنند. به علت همکاری با صدام حسین و جنگیدن با اکراد و شیعان – در زمان جنگ خلیج – در این کار نا موفق بودند. سپس با دعوت رؤسای قبایل بدوی عراق و برقراری میهمانی های پرخرج در صدد جلب حمایت آن ها و نفوذ در حکومت برای دریافت پناهندگی و  یا اجازه اقامت در عراق شدند. از تعداد معدود این روسای عشایر و قبایل عربی امضاء جمع کرده و در رسانه های خودشان این اندک امضاء ها را به بیش از پنج میلیون امضا ارتقاء دادند  و منتشر کردند.

مجاهدین آنقدر درک و فهم سیاسی ندارند تا بفهمند که اگر میشد بیش از پنج میلیون عراقی را با یکدیگر هم نظر کرد نه لازم بود صدام دیکتاتور بر آن ها حکومت کند نه نیازی به دخالت خارجی داشتند.

مجاهدین در کشورهای اروپائی نیز اقدام به تبلیغات و جلب نظر و تطمیع بعضی از پارلمانترها میکردند. از آن ها امضاء جمع کرده و لیست های طولانی سر هم میکردند. در اروپا و آمریکا نیز پناهندگان ملیت های مختلف را به تجمعاتشان دعوت  و برای تبلیغ از آن ها عکس و فیلم میگرفتند.

علیرغم تمامی این تلاش ها نه تنها از لیست تروریستی خارج نشدند بلکه تبلیغات خودشان اثری معکوس به جا میگذاشت. آن ها که به هر ترتیب از تروریست بودن مجاهدین  بی خبر بودند با تبلیغ خودشان از این موضوع مطلع میشدند.

مجاهدین اگر درک خوبی داشتند می فهمیدند که بودن اسمشان و در آوردن آن از لیست تروریستی به عملکردشان بستگی دارد. وقتی که آن ها عملا تروریست هستند و فعالیت تروریستی میکنند بودن در لیست ویا خروج از آن تاثیر چندانی ندارد.

 

ت – احزاب و انجمن های کاذب

در سال گذشته مجاهدین به ندرت با نام سازمان خودشان در اروپا و آمریکا فعالیت میکردند. این بدان دلیل بود که بودن نامشان در لیست تروریستی باعث میشد تا  با عکس العمل پلیس مواجه و مورد  تنفر مردم قرار بگیرند. لذا درخواست ها و فعالیتشان را با نام انجمن ها و کانون های خود ساخته و گمنام ارائه میدادند. در همین حالت هم بلافاصله مورد شناخت پلیس و مردم قرار گرفته و متواری میشدند

 

پ – پرنسیپ های خانوادگی، اجتمائی و سیاسی

مجاهدین کاملا دور خانواده و روابط خانوادگی را یک خط قرمز کشیده اند. آن ها مانع  حفظ حقوق فامیلی، و ابراز محبت های خانوادگی میشوند و ارزشی برایش قایل نیستند. تمایل به برقراری ارتباط از هر طرف که باشد مثل بمبی است که در روابط مجاهدین منفجر شده و همگی آنها را به فاصله های نجومی از یکدیگر دور و پراکنده می کند. عضو را تنبیه تشکیلاتی و خانواده او را جاسوس و وابسته به وزارت اطلاعات رژیم محسوب میکنند. اکثرا عضو را وادار میکنند تا با نوشتن مقاله به اعضای خانواده اش توهین نموده و ابراز انزجار کند.

از روابط اجتماعی در درون مجاهدین فقط به این نکته اشاره میکنم که اجتماعی بودن در ارتباطات آن ها یک فحش محسوب میشود. اگر عضوی خطای تشکیلاتی کند به او میگویند که اجتماعی (عادی) شده است و باید تنبیه شود. از جمله این تنبهات این است که تا مدتی در یک اطاقک زندانی و یا به قول خودشان تحت برخورد قرار میگیرد.

 

 اگر به نشریات و سایت های اینترنتی مجاهدین مراجعه شود و محتوای آن ها را با نشریات و سایت های تمامی احزاب ، سازمان ها، انجمن ها و حتی فرقه ها مقایسه کنید به یقین به بی پرنسیپی آن ها بیشتر پی خواهید برد.

در این صورت آیا انتظار دارید که نامه شما آنها را سر عقل آورد و راه اصولی در پیش گیرند؟.

 

رضا اسدی

بیستم آبانماه هشتاد وپنج

 

    

 

 سایت قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد