تبعيض ، خشونت
، ساختار مردانه
طلعت تقی نیا
15.11.2006
شهر بستر وقوع اتفاقات شهري است . اما
رشد سريع و ناگهاني و تفاوت هاي غير منصفانه شمال و جنوب ، سود جوئي ، بي
عدالتي ، مرگ آرامش و نشاط ، مرگ هواي سالم و مرگ عرصه عمومي ، «نبود امنيت
براي زنان» ! را پديد آورده است .
گسترش بي رويه مناطق حاشيه نشين، تفاوت و تبعيض در ارائه خدمات عمومي و
توزيع ناعادلانه امکانات رفاهي بخصوص براي شهروندان زن نشان مي دهد : که
تنها يک مديريت شهري کار آمد با نگاه برابري خواهانه به تمام شهروندان مي
تواند به ايجاد تعادل و توازن وامنيت شهر بينديشد و کوشش کند .
رابطه قدرت و فضاي عمومي ، اقتدار حکومت بر مردم ، اقتدار مرد بر زن ،
اقتدار سنت وفرهنگ وغيره از اقتدارهاي مسلم وبي چون چراي جامعه است که اين
اقتدار در سطح شهر وشهر سازي نمود وتعريف خودرا پيداکرده است . زنان علي
رغم نقش غيرقابل اغماض ، تحت اقندارفضاي شهري پدر سالارانه قرار گرفته اند
واين فضا ورود زنان را به قسمتهاي مختلفش کنترل وتنظيم مي کند .
شهرها برآيند تمام عيار تبعيض عليه زنان يه شمار مي آيند . شهر ها بدون
زنان ساخته و طراحي شده ا ند وبدون زنان بي رويه رشد مي کنند چرا که در
برنامه ريزي شهر ها زنان مشارکت ندارند .
در بيشتر شهر ها بر اساس همان شيوه سنتي رايج ، يعني زنان در حوزه خصوصي و"
اندروني " مردان به حوزه عمو مي " بيروني " تقسیم شده اند . اين تقسيم بندي
با وجود گسترش وتوسعه شهرها ، رشد جمعيت شهر نشين وحضور چشمگير زنان ،
تغيرات ساختمانی ، راهسازي وپلهاي هوائي وخيابان هاي چند باندي و اتو بان
ومترو ازياد اتومبيل هنوز پا برجاست و نه تنها آسايش وراحتي براي زنان به
بار نياورده بلکه برا ساس جنسيت بر مشکلات آنان افزوده است .
مردان به راحتي در شهرها جابجا مي شوند . اما جا بجايي زنان مشرو ط به ساعت
هاي معين است . غير از ساعات تعين شده ، با استفاده از پوشش مناسب ، چه
متاهل و چه مجرد ، شهر و خيابان براي زنان نا امن است .
زنان مانند مردان داراي حقوق شهروندي هستند . امنيت در شب وروز زماني تضمين
مي شود که حقوق و امنیت آنان در نظر گرفته شود . يک شهر امن امکان جا به
جايي وتحرک را براي همه فراهم کرده و دسترسي به خدمات عمومي را در اختيار
همه قرار مي دهد .اما چون در شهرهاي ما فضاي عمومي ، را مردان درست کرده
اند ، نياز وخواسته هاي زنان مورد توجه قرار نگرفته است.
زنان خانه داري که سبد خانوار وفرزند خودرا همراه دارند و بيماران وافراد
سالمندي که توانايي بالا رفتن از پله هاي طولاني وتاريک پل هارا ندارند
طبيعتا" بيشتر در معرض خطرات ناشي از تصاد ف هستند .
تاريکي شب بستر وقوع خشونت عليه زنان را افزايش مي دهد . زنان بيشترين
مسافران وسايل نقليه هستند ، کمبود وسايل نقليه همیشه امنيت آنها را به
مخاطره انداخته است .
تمام اين موارد نشان دهنده در نظر نگرفتن زنان به عنوان شهروند است . مد
يران وبرنامه ريزان شهري در طرح هاي خود نه تنها امنيت آنان را در نظر
نداشته اند ، بلکه در دهنيت آنها زن خانه نشين واندروني ست در حالي که حضور
روز افزون زنان درعرصه اجتماعي بر همه آشکار است .
"مفهوم شهروند زن " براي برنامه ريز يک مفهوم انتزاعي است . زنان براي حضور
گسترده تر خود در فضاهاي عمومي واغلب مردانه ي شهر ، به نوعي مجبور به
داشتن حضوري غايب در جامعه هستند . حضوري که د يده و احساس نشوند. ميل به
ند يده شدن زنان در فضاهاي عمومي از سوي ديگران بيش از هر چيز نشانه ي
احساس عدم امنيت در شهر را نشان مي دهد ، براي بسياري از دختران وزنان جوان
در معرض قضاوت ديگران قرار گرفتن ، جلب خطر تلقي مي شود . همساني چشمگير
زنان يا مانتوهاي تيره به عنوان لباس رسمي وملي در مکان هاي عمومي نيز خود
نوعي کنترل رفتار و نوع حضور و حتي نوع معاشرت را بر زنان تحميل مي کند ،
واز طرفي ممنوعيت ها و کدهاي رفتاري مختلف و ظاهري براي چگونه بودن و کيفيت
حضور زنان در شهر خيابان ومحله آزاد وباز شهر ! محدود ومحصور و در فضاي
کنترل شده ( نه فضاي زنانه ) به اشکال مختلف در زندگي زنان اين فضاي تحميلي
مدام باز سازي مي شود .
شهروند کسي است : که کار مي کند ، مصرف مي کند ، تفريح مي کند ، سينما
وپارک مي رود ، ورزش مي کند ، در شب وروز تنها بدون مسئله اي جا به جا مي
شود تمام خدمات شهري بدون در نظر گرفتن جنسيت او نيازهاي شخصي اورا تامين
مي کند ، خلاصه کلام در کمال امنيت زندگي مي کند ، مانند تمام شهروندان
واقعي !
از آنجا که زنان به عنوان طراح وبرنامه ريز کنار گذاشته شده اند !
از آنجا که تاکنون وهميشه قواعد بازي ، مقررات و اولويت ها و تصميمات سياسي
و بودجه با مردان بوده است !
از آنجا که زنان از نظر شعلي بيشتر مورد تبعيض قرار دارند ، و جمعيت فقير
را تشکيل مي دهند ، (بر اساس آمار جهاني 80 در صد فقيران جهان زنان هستند )
ودر نهايت از آنجايي که ساختار جامعه مردانه است ! از اين رو زنان از کمبود
هاي شهري بيشتر ازتبعیضات شهری رنج مي برند و عدم دسترسي به مسکن ، نبود
امکانات جابه جايي ، آنها را در معرض خشونت قرار مي دهد .
زنان به عنوان يک شهروند واقعي در نظر گرفته نمي شوند چون هيچ گونه مشارکتي
در طراحي وبرنامه ريزي وسامان دهي شهري ندارند ، بنابراين تبعيض در مورد
زنان که نتيجه شرايط نابرابر اقتصادي اجتماعي ، وفرهنگي است صورت مي گيرد .
زنان نيمي از نيروي بالقوه جامعه هستند . نبود اين نيروي بالقوه در مشارکت
شهری ، خود دليل يک جامعه نا سالم است .
هيچ مسئله اي بدون مشارکت زنان به عنوان منبع نو آوري در تغيرات شهري حل
نخواهد شد .
مسايل زنان بايستي در بحث هاي روز مره وتصيميم گيري ها مطرح شود . براي اين
منظور برابري فرصت ها در محيط هاي کار در همه مشاغل ، آموزش و تحقيق ،
برنامه ريزي ، مسکن ، تعاوني ها ، شوراهاي شهر ومحل کار. سازمان هاي
غيردولتي ، حرکت وامنيت ، فراهم شود . تا بتوانند به اطلاعات ، مديريت و
رفاه ، تصيميم گيري دسترسي داشته باشند . بديهي است تحول وتوسعه خود به خود
به وجود نمي آيد مگر برابري فرصت ها براي تمام افراد جامعه یکسان فراهم شود.
امنيت اجتماعي و تحرک ، عناصر کليدي براي تغيرات به شمارمي آيند . يک شهر
امن ، امکان تحرک و
دسترسي به خدمات عمومي شهر براي همه شهروندان زن ومرد را فراهم مي کند ، تا
آن فضاي خصوصي ، عمومي که مردان ساخته اند به هم بريزد .
برنامه ريزي شهري بر پايه جدايي زن ومرد صورت گرفته و اين تفکيک شهري ناکار
آمد موجب رنج شهروندانش است . محله هاي شلوغ ، ترافيک درست نشدني ، کمي
وسايل نقليه عمومي و آلودگي محيط زيست ، پل هاي زير گذر تاريک و ترسناک ،
چهره شهرها را غير انساني کرده است .
. در بعضي از مناطق و حاشیه شهر احساس ناامني بيشتر از مناطق مرکزي شهر است
. هيچ زني نيست که تجربه منتظر بودن براي وسايل نقليه در شب و تبعات آن را
نداشته باشد .
زنان زماني که امنيت نداشته باشند نمي توانند شهروندان واقعي به شما
ربيايند وبه راحتي در زندگي عمومي فعالیت ومشارکت داشته باشند . شهروند
واقعي نياز به امنيت و محيط امن دارد ،تا بتواند به راحتي جا بجا شود ،
هنگام تردد در سطح شهر در ساعات مختلف احساس ناامنی و خطر نکند و با حوادث
خشونت آمیز روبرو نشود .
از آن جائي که زنان کمتر از مردان از وسايل نقليه شخصي استفاده مي کنند ، و
شبکه حمل ونقل نا کافي است ، به سختي مي توان کار بيرون را با کار خانه هم
آهنگ و با هم انجام داد واين خود مانعي بزرگ براي اشتغال زنان است.
بهر حال تجارب تاريخي کشورهاي ديگرنشان می دهد : ضرورت برابر زيستن در
جامعه سالم ، جهت تصميم گيري تفکيک سنتي زنان در خانه و مردان در بيرون را
تغيير مي دهد .
گرد آوري و دسته بندي حقايق ، واقعيت ها و اطلاعات و تجربه هاي جهاني و
گروه هاي محلي و سازمان هاي غير دولتي در کشور ما هنوز شکل واقعي خودرا
نيافته است . بنا براين موضوعاتي چون ارتباط در شهر ، کيفيت فضاهاي عمومي
مداخله شهروندان بدون در نظر گرفتن جنسيت در اداره امور وشهر ومحله ، مي
تواند موضوع مورد مطالعه جامعه شناسان برابري خواه را فراهم سازد .
سایت قلم از انتشار
مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است
مسئولیت
مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد
|