دوست من ، صدام حسین
خاطرات پریماکوف در مورد صدام حسین
بازتاب
23.11.2006
«يوگني پريماكف»، نخستوزير سابق روسيه
و از افسران «KGB» در زمان شوروي سابق بوده كه در پوشش خبرنگار فعاليت
ميكرده و به تدريج، در سيستم شوروي سابق و روسيه رشد كرده و تا نخستوزيري
هم ارتقا يافته است. او از دوستان صدام حسين به شمار ميرفته و به تازگي در
كتاب خاطرات خود، ناگفتههايي از صدام و جنگ عراق را منتشر كرده است.
او در اين كتاب با نام «خاورميانه در جلوي راهروها و پشت آنها» مينويسد:
رهبران اتحاد جماهير شوروي سابق، به دليل عدم اطلاع از جنگ عراق عليه ايران،
به وسيله سفير خود، به مقامات تهران پيشنهاد كمكهاي نظامي دادند تا
نارضايتي خود را از اقدام صدام حسين (حمله عليه ايران در آغاز دهه 80
ميلادي) نشان دهند.
پريماكوف توضيح ميدهد: صدام بدون اينكه حكام شوروي را از تصميم خود آگاه
سازد، جنگ عليه ايران را آغاز كرد، حال آنكه «الكساندر باركوفسكي»، سفير
وقت شوروي در بغداد، اطمنيان داده بود كه عراق، هيچ نقشهاي براي حمله به
ايران در آينده در سر ندارد.
وي ميافزايد: براي همين، مسئولان شوروي از عراق خواستند كه فورا عمليات
نظامي را متوقف سازد و با رد اين خواسته آنان از سوي صدام، تصميم گرفتند از
ارسال اسلحه به عراق خودداري كنند؛ اين كار تا زمان اقدام تهران به مقابله
نظامي و نزديك شدن آن به بغداد، ادامه يافت.
وي ادامه داد: فرماندهي شوروي، رفتار صدام را اقدامي براي درگير ساختن مسكو
در يك ماجراجويي حسابنشده ارزيابي ميكرد، به ويژه زماني كه پس از آغاز
جنگ با ايران، خواهان دوستي با واشنگتن شده و شروع به ايجاد روابط با آن
كرده بود.
وي گفت: ريگان، رئيسجمهور سابق آمريكا، دستور فرستادن سلاح به عراق را
صادر كرد. در حالي كه سازمان اطلاعات آمريكا، اطلاعاتي در مورد تحركات
نيروهاي ايراني، در اختيار صدام ميگذاشت. اين همكاري تا زمان بمباران
نيروگاههاي هستهاي عراق از سوي هواپيماهاي اسرائيلي و پيشرفت آن تا خروج
عراق از ليست كشورهاي موافق تروريسم در سال 983، و ازسرگيري روابط
ديپلماتيك ـ كه در سال 1967 قطع شده بود ـ ادامه يافت.
پريماكوف، مطمئن بود كه ايالات متحده آمريكا تا اندازه زيادي بر شكلگيري
بعد رواني شخصيت صدام تأثير گذاشت، به گونهاي كه وي معتقد بود، به دليل
اصرار آمريكا براي برقراري توازن قوا در منطقه خليج فارس، آمريكا تلاش
نخواهد كرد وي را بركنار كند، حتي اگر او عليه منافع آنان عمل كند.
همچنين به اعتقاد وي، آمريكا تأكيد بر برابري ايران با عراق را دارد و
سرانجام تأكيد بر عدم تضعيف عراق، البته تا وقتي كه نظام اسلامي دشمن
آمريكا در تهران برپاست و سپس آخرين فرصتها را نيز از دست داد.
پريماكوف بر اين باور است كه صدام، در بحران اشغال كويت و بحرانهاي بعدي
با كميته بازرسي سازمان ملل در مورد سلاحهاي كشتارجمعي در عراق اصرار داشت
كه چيزي او را نجات خواهد داد و آمريكا آنقدر پيش نخواهد رفت كه در يك
عمليات نظامي، رژيم وي را نابود كند.
وي افزود: سه هفته پيش از آغاز جنگ، يعني در در سال 2003 به درخواست پوتين،
روسيه پيشنهادي به صدام داد كه شامل كنارهگيري او از قدرت و اجراي
انتخابات در عراق به منزله آخرين فرصت براي جلوگيري از اقدام آمريكا به
حمله عليه عراق بود كه آن هم از سوي صدام رد شد.
پريماكف با حالت تمسخر ميگويد: صدام از اين زندگي هيچ چيز نياموخت، حتي پس
از سقوط رژيم بعثي و به زندان افتادن. او معتقد بود تنها حاكمي است كه
ميتواند در برابر ايران ايستادگي كند و خواستههاي آمريكا را برآورده كند.
پريماكوف در كتاب 377 صفحهاي خود، پديده قوميگراي عربي و علل ناكامي آن
را نوشت. وي تلاش كرد تا اشكالهاي سوسياليسم عربي و كشمكش كشورهاي بزرگ را
درمان يا برطرف كند. وي، تاريخ تروريسم اسرائيلي در فلسطين و كشورهاي عربي
و واكنشهاي نظامي از سوي فلسطينيها را نيز در كتاب خود آورده و تأييد
كرده است كه «جمال عبدالناصر»، نبايد از تروريسم به عنوان وسيلهاي براي
رويارويي اعراب با اسرائيل استفاده ميكرد.
وي از ارتباط مخفي و محرمانه بين جمال عبدالناصر و نخستوزير اسرائيل، «موشه
شاريت» كه در سال 1954 به قدرت رسيد، پرده برداشته و اشاره ميكند كه بين
اين دو مرد، نامههاي خالي از عواطف، ولي مؤدبانه ردوبدل شده بود. وي
افزود كه «لانون»، وزير دفاع اسرائيل در آن زمان و فرمانده ستاد مشترك، «موشه
دايان»، تلاشهاي شاريت براي نزديكي با جمال عبدالناصر را ناكام ساختند.
سایت قلم از انتشار مطالب و
مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است
مسئولیت
مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد
|