_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

www.iran-ghalam.de

غرب به یاد دوره رمانتیک افتاده است

 

 08.10.2007

سارا ارمنی

Novalis (Friedrich Hardenberg) 1772 1801

  شکست استالینیسم درشرق اروپا، ناتوانی ایدههای روشنگری درمقابله با رشد بنیادگرایی دینی،و یکه تازشدن سرمایه داری گلوبال، موجب شده اند که اخیرا بخشی ازروشنفکران غرب، سراغ رمانیک دویست سال پیش خودبروند؛ غافل از آنکه اینگونه رمانتیسم نه تنها غیرازعشق به زیبایی های طبیعت،عناصرمهمی ازعرفان دینی مسیحیت رانیزتبلیغ میکند، وغالب آنان،روشنفکرانی ازطبقات اشراف مرفه بودند که یادرغم معشوق،یا درشرایط جنگهای ناپلئونی، یا دراثر پیش بینی مرگ زودرس خود،معمولا به آخ و واخ وتقاضای کمک ازعرفان دینی می افتادند.

 نوالیس، یکی ازمهمترین نمایندگان ادبیات رمانتیک آلمان درقرن 18 بود.مرگ زودرس نامزد 15ساله وی دلیل اولیه نوستالژی مرگ، این شاعر شد. وی را نه تنها شخصیتی جادویی بحساب می آورند بلکه نامش را تداعی آهنگ و موسیقی میدانند. اوهمراه شلگل یکی از نظریه پردازان وموتورهای رمانتیک آغازین ادبیات آلمان بود. نام مستعار او؛ یعنی نوالیس درزبان لاتین به معنی زمین نوآباد است. نوشته های وی،برنامه ای برای نوگرایی فرهنگی واستتیک شدند. بعداز مرگ نامزد، اوبجای فکرخودکشی،تصمیم به نوشتن،خواندن و جدل کردن،یعنی ادامه زندگی گرفت. وی میگفت که رمانتیک ها باید جهان زشت را به رویایی زیبا- و رویا را به جهانی عملی تبدیل کنند، چون رمانتیک ها میتوانند با کمک خیال و رویا،خالق واقعیات جدید خاص خود شوند. وی با اشاره به فعالین روشنگری میگفت که نه عالمین، بادانش شان،بلکه هنرمندان مستعدخیالپردازی واحساسات،میتوانند جهان زندگی راواقعا بفهمند. امروزه رمانتیکها را یک جنبش پیچیده فکری؛محصول جنگهای ناپلئونی بحساب می آورند. آنان به شعار روز یعنی :"الهه های الهام باید درزمان جنگ خفه!شوند" گوش فرا ندادند. رمانتیک ها میخواستند با کمک ادبیات و هنر از زشتیهای واقعیات فاصله بگیرند. گروه دیگری ازآنان مدعی شدند که ادبیات رمانتیک میتواند نیرویی جادویی برای واقعیت دادن بخود بشود.

  نوالیس،بدون شک یک شاعر واقعی بود. او را امروزه خالق ایده آلیسم جادویی نیزمینامند،گرچه بخش اعظم آثارش، نوشته های تئورک اوپیرامون رمانتیسم وعرفان بودند. گرچه اودر 29 سالگی همچون نامزدش براثربیماری آنزمان علاج ناپذیر سل درگذشت، لوکاچ اورا درسال 1907 تنها شاعر واقعی مکتب رمانتیک نامیده است. اشعار طنزآمیز، آرام، و پرشور و شوق او، شکوفه های غمگینی روی درخت ادبیات جهانی ، نمایندگی نمودند. درآثار اویک رابطه مهم بین : طبیعت،تاریخ،افسانه، و اسطوره وجوددارد.آنان نه تنها تقاضای احساس و رویا درهنر می نمودند بلکه خودرابامفاهیم ومقوله هایی مانند: ابد، اذل،جهان نامتناهی، جهان محصور، عرفان،عالم خیال و غیره مشغول نمودند. مورخین، جنبه سیاسی ادبیات وفرهنگ را درتضاد با ناپلئون و جنکهای اشغالگرانه ناپلئونی دراروپا می بینند. درجای دیگری ادعا شده است که زنان نیز برای نخستین بار دردوره رمانتیک باراه انداختن محفل وسالنهای ادبی امکان فعالیت و شکوفایی ادبی -هنری یافتند.

 نوالیس شعررا یک صداقت مطلق نامید ومیگفت که نابغه کسی است که باساخته های خیالپردازانه،چنان بیافریند که گویی آنان اشیایی واقعی هستند،چون فقط یک هنرمند میتواند معنی زندگی راحدس بزند، وشعرباید مرکز فلسفه شاعرباشد وهرچه نوشته ها،شاعرانه ترباشند،آنان به حقیقت نزدیک تر هستند. اولین جمله قصار نوالیس این بود که نوشت:"ما همه جا درجستجوی مطلق ها و غیرمشروط ها هستیم،ول به کشف اشیاء وشروط برخورد میکنیم". ازجمله انگیزههای مرکزی آثاراو: رویا، عشق،عرفان،اشراق،نوستالژی مرگ ، شب نشینی و شب پرستی هستند. یکی ازاهداف رمانتیکها این بود که بطور مجازی خودرا در: شور وشوق ورویا و خیال و مرگ نوستالژیک، محو نمایند. نوالیس بعداز مرگ معشوقه، تمایلات عرفانی یافته بود،اومرگ جانگداز همسرآینده خودرا در (سرودی برای شب) ابدی نموده است. اشعارمذهبی او درباره مرگ نامزدش،محتوایی عرفانی دارند.

 نوالیس ازنظرفلسفی شاگرد: فیشته،شیلر و شلگل بود. اوخودرا بافلسفه زمانش یعنی فلسفه کانت نیزمشغول نمود. درایده آلیسم جادویی او، یک "من" احساساتی درمقابل یک "من" عقلگرای فیشته قراردارد. اودرسال 1799 باافکار کلاسیک شیلر درادبیات قطع رابطه نمود ودرجلسه معروف رمانتیک ها شرکت نمود. غالب اعضای رمانتیک آن جلسه،زنان شاعران،نویسندگان و فیلسوفان آن زمان بودند. امروزه رمانتیک هارا خویشان فکری جنبش ادبی (طوفان و هجوم) میدانند که عقلگرایی ملال آورجنبش روشنگری رارد می نمودند. نوالیس گرچه درآغاز شاگرد گوته بود واورا حاکم واقعی روی ادبیات کره زمین دانست.ولی بعدها آثارگوته را به سبب  (آته ایسم هنری)شان رد نمود. گوته هم با (داستان های خانگی وبورژوایی) و مذهبی نامیدن آثارنوالیس،از نشر آنان در رسانه های نیمه دولتی جلوگیری کرد. سوررئالیست های فرانسوی بعدها نوالیس را یکی ازآموزگاران خودبشمار  آوردند.

  عرفانی شدن نوالیس ازآنجاست که درآثار اویک نوستالژی رمانتیک مسیحی مرگ درمقابل زندگی این جهانی قرار میگیرد. درغالب آثاررمانتیک های آندوره،خواننده شاهد مسیحیت گرایی درکنار طبیعت پرستی رمانتیک میشود.اشعار اورا میتوان نه تنها نوستالژی برای ابدیت،بلکه پیامی برای یک شور وشوق جهان متعالی دانست، که میکوشند واقعیات سیاسی غیرعادلاته راتبدیل به نوستالژی مذهبی نمایند. سرودهایی ازاو به سبب مذهبی بودنشان درزبان آلمانی، دهها سال است که به تملک کلیسای مسیحی اروپا درآمده اند.مقاله سیاسی (مسیحیت یا اروپا)ی اونیز انتقادی عرفانی است که مورد استفاده ارتجاع کاتولیکی ازنظر سیاسی قرارگرفت. اوبعنوان شاعرسیاسی، بانوشته (مسیحیت یااروپا) وارد فضای فرهنگی شد و خواهان وحدت اروپا براساس یک مسیحیت مرسوم درسدههای میانه گردید.امروزه اشاره میشود که نوالیس گرچه مدافع ایدههای مسیحی سدههای میانه است،ولی او مخالف ارتجاع نظام فئودالی اروپابود.

  نوالیس مینویسد که فلسفه،روح زندگی او و کلیدی برای شناخت خودبود.اوتفکررایک رویای احساسی نامید؛احساسی که مرده باشد. گرچه شب پرستی نوالیس را نیهلیسم نامیدند،وی میگفت که درشب،انسان بدون ماسک تظاهر،است،وودرلحظه خواب،انسان اسیرتفکرعقلگرا نمیگردد. او میکوشد تابرشکاکی کانت غالب گردد،ولی چنان باهوش بود که اسیرجزم ها نگردد.نوالیس ازطریق آشنایی واشتغال باعلوم تجربی وطبیعی، به نظرات رمانتیک رسیده بود.اومیکوشد تابه علوم با دیدی: هنرمندانه،ادیبانه و شاعرانه بپردازد.

  نوالیس درآغاز نویسندگی خود،خالق جملات قصار، ومقالاتی کوتاه پیرامون تئوری شناخت درهنر بود.بعدها ولی آثار دیگری ازقبیل:شعر،رمان و داستان منتشرنمود،ازآنجمله: گلهای آبی، سرودی برای شب، هاینریش آفتردینگ، مسیحیت یا اروپا، گرد وغبار شکوفه ها، اشعاری مختلط، و ترانه های مذهبی. مجموعه شعر (گلهای آبی) اودرقرن بیست مورد توجه سمبولیستها قرارگرفت. درمقاله (مسیحیت یا اروپا) اوبه رد اصول روشنگری و عقلگرایی میپردازد. او کوشید تادرقصه نویسی به نقل امور روزانه در ادبیات بپردازد.

  فریدریش هاردنبرگ، متخلص به نوالیس بین سالهای 1772 و 1801 درآلمان زندگی نمود. اوازخانواده ای اشرافی برخاسته بود وبعداز تحصیل حقوق، علوم طبیعی و رشته معدن شناسی، به ادبیات و فلسفه علاقمند گردید. نوالیس غیراز موضوعات ادبی،استتیک و زبانی، خودرا بامسائل فلسفه تاریخ ،سیاست و دین نیزمشغول نمود. وی گویا پیش از مرگ زودرس خود، به برادرش گفته بود که : " چنانچه جان سالم بدر ببرم، آنموقع خواهید دید که شعر واقعی چیست و من چه اشعار وترانه هایی درسرداشتم".

 

 

مطالب در ارتباط:

ــ معرفی نامزدان هفتمین دوره‌ی جایزه‌ی گلشیری ( مهیندخت قهاری )

ــ صلح جوی سوییسی، چارلز آلبرت گوبات ( الهام رفیع زاده )

ــ ۳۰ سال انتظار برای چاپ کتابی از فریدون آدمیت ( الیاس احمدی )

ــ خاطرات عاشقانه‌ی یک گدا ( نوشین شاهرخی )

ــ داستایوسکی ، و زوال شخصیت انسان دراسارت

ــ سقوط فرهنگ، نشانه زوال حكومت بود ؟

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد