_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

Kanoon-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

روزهای تاریک بغداد (78)

بخش دوم ـ افشای ابوغریب و بازتاب فرهنگ حاکم بر فرقه ها

چرا سازمان مجاهدین جاسوس نفوذی هفت ساله خود  در میان شخصیت های سیاسی را لاجرم مصرف کرد؟

 

 

محمد حسین سبحانی

sobhani_m_h@hotmail.com

هدف سازمان مجاهدین از اعزام یکی از اعضای ستاد امنیت و تروریستی خود در پوشش خبرنگار قلابی و گرفتن مصاحبه برای جریده روزگار نو، شناسایی محل سکونت من و دخترم و زمینه سازی برای انجام عملیات تروریستی و تنبیه!! توسط انصار رجوی بود.

البته در همان برخورد اول و دوم جاسوس فوق الذکر را شناختم، زیرا من درد و زخمی ناشی از دیکتاتوری در او احساس نکردم و بتدریج هویت سیاسی وی را مشکوک قلمداد کردم. اما با توجه به اعتمادی که به دکترنوری زاده داشتم این شک به یقین تبدیل نمی شد. سرانجام وقتی که جاسوس سازمان مجاهدین در انتهای مصاحبه به من پیشنهاد کرد که:

"کمپ پناهندگی و اتاق ۶ نفره شلوغ است و فضای مناسبی برای مطالعه نداری. از کمپ پناهـندگـی بیرون بیا و اتاقـی در شـهر بـگیر. هـزینه آن را مـن به تو کـمک می کنم و......"

در این مرحله شک من تبدیل به یقین شد و بعد از مصاحبه بلافاصله به آقای نوری زاده تلفن کردم و گفتم، مصاحبه کننده یا مأمور رژیم جمهوری اسلامی است یا سازمان مجاهدین. همچنین به نوری زاده هشدارهای لازم را دادم، هر چند که وی سخنان من را جدی تلقی نکرد.

اما چرا سازمان مجاهدین جاسوس نفوذی هفت ساله خود در میان شخصیت های سیاسی را، لاجرم مصرف کرد؟

پاسخ این پرسش را باید در چارچوب شرایط سخت سیاسی که سازمان مجاهدین در اثر افشای زندان های انفرادی پادگان اشرف و " زندان ابوغریب" صدام حسین گرفتار آن شده بود، ارزیابی کرد. البته مشکوک شدن من به وی نیز یکی از دلایلی بود که سازمان مجاهدین تصمیم گرفت که با توجه به بی آینده شدن نقش وی در بین شخصیت های سیاسی خارج کشور، تروریست نفوذی خود را مصرف کند.

اما شق القمر بخش امنیتی سازمان مجاهدین چه بود که در نشریه مجاهد چاپ شد؟

 

 

 

کمیسیون باصطلاح امنیتی و ضد تروریستی سازمان مجاهدین در نشریه مجاهد ـ شماره ۵۹۹ ـ عکس و محل سکونت من را در شهر دوبلن آلمان چاپ کرد تا زمینه حمله فیزیکی و تروریستی علیه من فراهم شود.

یعنی سازمان مجاهدین از یک طرف عکس و محل سکونت من را در نشریه مجاهد ـ شماره ۵۹۹ چاپ کرد و از طرف دیگر با اجیر کردن تعدادی پناهنده عراقی طرفدار صدام حسین، در صدد حمله فیزیکی و اقدامات تروریستی علیه من بود که با اقدامات پلیس امنیتی آلمان، توطئه فوق خنثی و بلافاصله اینجانب تحت مراقبت پلیس به شهر دیگری منتقل شدم.

اما همانطور که در نشریه مجاهد در صفحه قبل مشاهده کردید، سازمان مجاهدین اقدام به چاپ عکس جالبی! از من با لباس گروهبانی!! کرد. من در این مورد مطلبی را در رسانه ها در سوم مرداد ۱۳۸۱ به چاپ رساندم که بخش هایی از آن را به نقل از سایت "ایران امروز" ملاحظه خواهید کرد.

" ... چنانچه در هفته گذشته چندین تلفن مشکوک و تهدید آمیز داشته ام. اما در مورد عکس چاپ شده در نشریه مجاهدین.

اینعکس در سال 1364 خورشیدی هنگامیکه در بخش " دانشکده" ـ چریک شهری ـ فعالیت می کردم، گرفته شده است. سازمان مجاهدین خلق برای افرادی که در این بخش فعالیت می کردند. جهت درست کردن مدارک و کارت های شناسایی جعلی و استفاده از آن برای داخل ایران اقدام به گرفتن عکس در تیپ ها و چهره های مختلف می کرد، از جمله گرفتن عکس با تیپ کارمندی، یا تیپ کارگری، یا تیپ نظامی درجه دار یا تیپ افسری، یا تیپ دانشجویی، با عینک و بدون عینک، مودار یا کچل و یا ... می کرد.

حالا آقای مسعود رجوی از میان انبوه عکس هایی که خودش از ما گرفته، یک هم با لباس گروهبان دوم بوده که بدون هیچ توضیحی آن را در نشریه مجاهد شماره 599 چاپ کرده تا ناخودآگاه به خوانند و بیننده عکس القا کند که من نظامی و گروهبان دو بوده ام . یعنی سطح سواد من کلاس 9

 

می باشد و خلاصه شعور سیاسی و اجتماعی مرا طور دیگری به ذهن ها القاء کند، البته این شیوه دجالگرانه اوج اندیشه عقب مانده ولی فقیه مستقر در عراق را نشان می دهد.

اما توضیح در مورد شغل و سوابق تحصیلی خودم:

من دارای مدرک فوق دیپلم و دانشجوی سال سوم مهندسی در دانشگاه علوم هواپیمایی بوده ام و هیچگاه نظامی نبوده ام ( که اگر هم می بودم هیچ اشکالی نداشت ) و در صنایع هواپیمایی به عنوان تکنسین هنگام تحصیل اشتغال داشته ام. دلایل اشتغال و ادامه تحصیل من نیز دستور تشکیلاتی بود که سازمان مجاهدین به دلیل امکان تردد من به باند و مناطق حساس فرودگاه مهرآباد تهران و مناط تحت کنترل هواپیمایی ملی ایران ( هما ) داده بود که بعد از سی خرداد 1360 خط سازمان تغییر پیدا کرد و تصمیمگرفت نیروهایش را به کردستان اعزام کند لذا در بهمن 1362 من و همسرم [انم افسانه طاهریان که هفت ماهه باردار بود به همراه دو نفر از اعضای هسته مقاومت مخفی که تحت مسئولیت و فرماندهی من بود به منطقه کردستان اعزام شدیم. دو نفر  عضو هسته مقاومت نیز آقای احمد محمدی و همسر ایشان خانم رقیه عباسی بودند که خانم رقیه عباسی هم اکنون عضو شورای رهبری آقای رجوی می باشد و در مدت دو الی سه ماه قبل از آن نیز شش نفر از اعضای هسته مقاومت تحت مسئولیت من به کردستان ایران و ... ( به نقل از سایت ایران امروز ـ 24.07.2002 )

 

اما مطالب دیگری که جاسوس مجاهدین و باصطلاح خبرنگار قلابی جریده "روزگار نو" در "نشریه مجاهد" به چاپ رسانده است، را در زیر مشاهده می کنید. 

لینک به بعضی از قسمت های قبلی کتاب روزهای تاریک بغداد

 قسمت 42 ـ شعار نویسی علیه مسعود و مریم رجوی

 قسمت 43 ـ ترور سرد و ترور گرم

 قسمت 44 ـ نوروز 1367

 قسمت 45 ـ تغییر موضع!! علی زرکش

 قسمت 46 ـ نقل قول مهدی افتخاری در مورد علی زرکش

 قسمت 47 ـ سرباز صفر

 قسمت 48 ـ وصیت نامه نویسی

 قسمت 49 ـ شعار نویسی علیه مسعود و مریم رجوی

 قسمت 50 ـ نامه های محبت

 قسمت 51 ـ نوری در تاریکی

 قسمت 52 ـ دولت ! ؟

 قسمت 53 ـ تخصص و مکتب

 قسمت 54 ـ شکنجه خانواده ها

 قسمت 55 ـ تلفن برای سرنخ یابی

 قسمت 56 ـ جاسوسی

 قسمت 57 ـ بخش اخباری

 قسمت 58 ـ رابطه سازمان با وزارت اطلاعات رژیم

 قسمت 59 ـ لو دادن معترضین به وزارت اطلاعات رژیم

 قسمت 60 ـ درد کلیه! یا درد جدایی؟

 قسمت 61 ـ خانه زعفرانیه

 قسمت 62 ـ بخش " ضاد "

 قسمت 63 ـ شریعتی زدایی

 قسمت 64 ـ تو چرا زنده ای؟

 قسمت 65 ـ داستان حماد شیبانی

 قسمت 66 ـ نشست شورای مرکزی در بدیع زادگان

 قسمت 67 ـ ستاد حفاظت مسعود رجوی

 قسمت 68 ـ طرح انتقادات استراتژیک

 قسمت 69 ـ تاکتیک تشکیلاتی برای خواندن ذهن اعضا

 قسمت 70 ـ مشاهده عدم صداقت

 قسمت 71 ـ بخش دوم ـ افشای ابوغریب و بازتاب فرهنگ فرقه ها  ـ 1

 قسمت 72 ــ بخش دوم ـ افشای ابوغریب و بازتاب فرهنگ فرقه ها  ـ 2

 قسمت 73 ـ  آیین نامه ارتش آزادیبخش

 قسمت 74 ـ عصای موسی!؟

 قسمت 75 ـ از لوله سلاح مهربانی در نمی آید

 قسمت 76 ـ مزدور مدعی دمکراسی!

 قسمت 77 ـ اعزام جاسوس تروریست به شهر محل پناهندگی ام در شرق آلمان

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد