_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

Kanoon-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

نقش رجوی در انقلاب ایدئولوژیک و دستاوردهای آن، راه حل یا ادامه بحران (7)

بهار ایرانی

منبع: Mojahedin.ws

تاریخ: 13/09/1386  - 4 نوامبر 2007

در سلسله مقالاتی با عنوان انقلاب ایدئولوژیک فرافکنی و پاسخ بن بست های استراتژیک مکانیزم های انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین و دلایل متعدد و تاثیرگذار آن را به استناد اظهارات نیابتی و سایر اعضای جداشده مجاهدین مورد بررسی و بازخوانی قرار دادیم. محتوای این مقالات حول این معنی متمرکز بود که انقلاب ایدئولوژیک در واقع پاسخ ناگزیر رهبری به مجموعه شکست های سیاسی، نظامی و در نهایت شکست استراتژیک مشی مسلحانه و قهرآمیز و در نهایت واکنش انفعالی رهبری مجاهدین به مجموعه تهدیدات بالقوه در قبال تلاشی کلیت سازمان از یک سو و در خوش بینانه ترین فرض وقوع انشعاب و چندپارگی در سازمان بوده است. یادآوری این نکته حائز اهمیت است که تمام تلاش بیژن نیابتی در کتاب خود معطوف به القای این معنی است که انقلاب ایدئولوژیک ماحاصل شرایط ناگزیر و بن بست های مجاهدین بوده و این اقدام در واقع پاسخ هوشیارانه و منحصر به دو راه حل ضرورت بقای مجاهدین در شکل و شمایل گذشته و یا تن دادن به ایجاد تغییرات کیفی از طریق انشعاب و یا اتفاقات مشابه بوده است. در عین حال او در پی برجسته کردن نقش رجوی در این تحول!! به نحوی بقا و در عین حال ارتقاء مجاهدین به مقطع کنونی را مرهون نبوغ شخصی رجوی و از سوی دیگر پیروزی فرضی مجاهدین در سرنگونی جمهوری اسلامی را نیز کماکان در این راستا جستجو می کند. وی برای اثبات این توانایی ضمن پروسه خوانی گذشته مجاهدین و مشخصا انشعاب ایدئولوژیک سال 1354 سازماندهی مجدد مجاهدین را نیز تماما مدیون این رهبر تلقی می کند تا در ادامه با مشابهت سازی وضعیت مجاهدین در سال 1363 انقلاب ایدئولوژیک را کماکان امری طبیعی و اجتناب ناپذیر و در امتداد تکامل مورد نظرش معرفی کند. و نکته مشترک و در عین حال قابل تعمق اصرار نیابتی بر اثبات رادیکالیزه کردن محتوای مجاهدین به چپ در هر دو مقطع مورد نظر است. نیابتی در وجه اثباتی این ادعا در مقطع 54 می نویسد:

 

"مسعود رجوی با اعلام پیام اسلام، چپ مارکسیزم به تنهایی و در زندان شاه مبارزه همه جانبه ای را علیه کودتا در سازمان آغاز می کند. بیانیه درخشان دوازده ماده ای او ضمن تعیین هویت عنصر مجاهد خلق و ترسیم مرزهای چپ و راست آن، با تثبیت عنصر ضداستثماری یعنی عنصر محوری انقلاب ایدئولوژیک حنیف به یک خلق جدید دست می یازد." (1)

 

نیابتی اصرار دارد نقطه کیفی و کانونی این اتفاق را در گرایش ظاهرا تمام و کمال رجوی به چپ به عنوان شاخص انقلابی بودن، اسلامی بودن و در اوج ضداستثمار بودن معرفی کند. وی به همین منوال تلاش دارد، انقلاب ایدئولوژیک سال 63 را نیز با همین محتوا و سمت و سو ارزیابی و نتیجه گیری کند. در این خصوص نیز می خوانیم:

 

"مجاهدین در این شرایط (پایان سال 1363) یا بایستی تسلیم شرایط واقعی حاکم گردیده و سیاسی کار شد و یا با پذیرش تمامی تبعات داخلی و بین المللی پافشاری بر روی مقاومت مسلحانه و خواست سرنگونی قهرآمیز رژیم گرایش به چپ را برگزیده و رادیکالیزه  شد." (2)

 

و در ادامه نقش رجوی را در هر دو اتفاق به یک میزان اهمیت مورد تاکید قرار داده و از آن به مثابه عنصر راهگشا یاد می کند و می نویسد:

 

"پیروزی مسعود رجوی در بازسازی سازمان مجاهدین و حفظ ایدئولوژی حنیف در کنار موفقیت خط مبارزه افشاگرانه سیاسی او علیه کودتاگران که به ایزولاسیون آنان و  رها کردن نام سازمان مجاهدین خلق ایران و متعاقباً تجزیه و انشعاب در میانشان انجامید، جایگاه بی جانشین او را در میان مجاهدین به گونه ای بی سابقه تثبیت می کند." (3)

 

و جالب اینکه استفاده از دو اهرم تصفیه و خلع رده را به مثابه اقدامی ضروری مورد تاکید و تائید قرار داده و می نویسد:

 

"مسعود رجوی بی اعتنا به پتانسیل مادی بالقوه ارتجاعی موجود ...... بازسازی دوباره سازمان را با تصفیه قاطعانه تمامی گرایشات ارتجاعی آغاز کرده و طرح ناتمام حنیف، یعنی ساختن "کادرهای همه جانبه" را در دستور کار قرار می دهد. تمامی عضوگیری های سابق ملغی و سازماندهی جدید از درون زندان و اساساً در میان مجاهدین زندانی صورت می گیرد." (4)

 

هم رجوی و هم نیابتی صرفنظر از تاکید بر ضرورت پاسخگویی مجاهدین به شرایط بحران و با اهرم انقلاب ایدئولوژیک بر دو نکته کلیدی دیگر در این راستا تاکید دارند.

 

1- انقلاب او النهایه در راستای ارتقاء و رشد کیفی مجاهدین برای محقق کردن معضل سرنگونی بوده است. تاکید رجوی بر صدبرابر شدن توان مجاهدین بر این معنی دلالت دارد.

2- اینکه انقلاب ایدئولوژیک بر خلاف شرایط ناگزیری که برای تغییر جهت به راست برای او رقم زده بودند، با اهرم انقلاب ایدئولوژیک به منتهای چپ خود رفت و به اصطلاح نیابتی هم رادیکالیزه و هم واکسینه شد. نیابتی در این راستا می گوید:

 

"برای حفاظت انقلاب از تعرضات اجتماعی و استعماری، هیچ راهی جز مصون کردن و واکسیناسیون سازمان رهبری کننده آن در مقابل انشعاب و نهایتاً تلاشی وجود ندارد." (5)

 

اینکه این ادعاها تا چه میزان منتهی به نتایج مورد نظر مجاهدین شده، نیازمند تبیین موقعیت فعلی سازمان از یک سو و در نهایت ارزیابی نسبت دوری و نزدیکی آنها با عمده ترین هدف استراتژیکشان یعنی سرنگونی دارد. در کنار این دو فاکتور بررسی محتوایی و سمت و سوی سیاسی و ایدئولوژیک مجاهدین در درون و بیرون از خود نیز نشان خواهد داد تا چه میزان و بر اساس ادعاهای موجود مبنی بر رادیکالیزه شدن مجاهدین به چپ این سمت و سو در پروسه عمل و پراتیک نیز تا چه میزان عمیقا و ماهیتا تضمین شده است. گو اینکه برای شناخت حقیقی مجاهدین بیش از هر منطق و مبنای تئوریکی باید مولفه ها و آموزه های فرقه ای را مورد بازخوانی قرار داد، با این حال تلاش می کنیم مجاهدین را بر پایه مولفه های مورد ادعایشان ارزیابی و نتایج انقلاب ایدئولوژیک را از این منظر مورد ارزیابی قرار دهیم. برای بررسی تاثیرات کیفی این پدیده، ناگزیر باید موقعیت مجاهدین را به نسبت گذشته و در ارتباط تماتیک با ادعاهای محتوایی آن مورد بازخوانی قرار داد. طرح چند سوال کمک می کند فارغ از هر ادعایی موقعیت کنونی مجاهدین را حتی نسبت به وضعیت بحرانی پیش از انقلاب ایدئولوژیک مورد ارزیابی قرار دهیم.

 

* اینکه در حال حاضر مجاهدین در چه سرفصل کیفی و مشخصی برای محقق کردن وعده استراتژیک سرنگونی قرار دارند.

** ... مجاهدین به نسبت شرایط پیش از محقق شدن انقلاب ایدئولوژیک تا چه میزان در جلب حمایت و پشتیبانی و کسب مشروعیت از سه اهرم عنصر اجتماعی داخلی، اپوزیسیون و حمایت های بین المللی موفق بوده اند.

 

صرفنظر از تاثیرات ویران کننده ناشی از انقلاب ایدئولوژیک در مناسبات درون تشکیلاتی مجاهدین، وضعیت بیرونی آنها نیز متاثر از شرایط درونی کم و بیش بر بحران های فزاینده و لاینحل تاکید دارد. بیشترین بحران موجود در حال حاضر معطوف به فقدان مشروعیت مجاهدین در میان سایر جریان های اپوزیسیون از یک سو و چالش های جهانی است که از سوی نهادهای بین المللی و کشورهای غرب و اروپایی با ان درگیر هستند. این بحران ها تماما به موازات نهادینه شدن انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین به معضلات و چالش های پیش از ان علاوه شده است. مجاهدین در حال حاضر در معرض حداقل چند اتهام عمده هستند که از سوی نهادهای مشروع کماکان در حال پیگیری و چالش است.

 

1- جرائم تروریستی از سوی وزارت امور خارجه آمریکا، اتحادیه اروپا و سایر کشورهای اروپایی و کانادا.

2- نقض حقوق بشر در مناسبات درون تشکیلاتی از سوی سازمان دیده بان حقوق بشر.

3- اتهام فرقه - شخصیتی از سوی وزارت امور خارجه آمریکا در آوریل 2007.

4- همکاری با صدام و قتل عام مردم عراق از سوی نهادهای بیم المللی و دادگاه عراق.

 

در کنار این معضلات می توان به بحران ریزش درونی، اخراج قریب الوقوع از عراق، پرونده 17 ژوئن و ... و نیز چالش های نظری و تئوریک اعضای جداشده مجاهدین در موضوعات مختلف و مشخصا تبدیل سازمان به یک فرقه، مناسبات ضددمکراتیک درونی، و .. دهها اتهام دیگر اشاره کرد. این تبعات اگر چه تمامی محصول عملکرد درونی و ماهیت مجاهدین بود، اما صرفنظر از این پیامدها که ضرورت تحلیل عینی تر و موشکافانه تری را می طلبد در ابعاد داخلی نیز سازمان تبعات این انقلاب را به قیمت چرخش تمام و کمال به راست و اتکاء استراتژیک به اهرم آمریکا برای محقق کردن معضل سرنگونی متحمل شد. با این توضیح که حالا این آمریکایی ها هستند که با شناخت نسبی و درک ماهیت فرقه ای – شخصیتی مجاهدین و علیرغم تمایل شدید مجاهدین به جلب نظر آمریکایی به شدت از نزدیک شدن به مجاهدین امتناع می کنند.

 

و این در شرایطی است که ماهیت درون تشکیلاتی مجاهدین پس از انقلاب ایدئولوژیک تماما با نهادینه کردن رهبری عقیدتی و ایدئولوژیک به سرعت مدارج یک تشکیلات ضد دمکراتیک و در نهایت فرقه – شخصیتی را طی کرد. این گرایش در درون در حالی کماکان روزبروز تشدید می شود که مجاهدین در بیرون اما برای جلب حمایت و کسب مقبولیت و مشروعیت سیاسی ازغرب ناگزیرند پیوسته در رسانه های رسمی و تبلیغاتی خود مسیر جداگانه و متضادی را دنبال کنند. ارائه راه حل سوم، طرح جبهه همبستگی، تحرکات ظاهرا دیپلماتیک در اروپا و غرب، مبارزه با تروریسم، حمایت از اعلامیه جهانی حقوق بشر و مخالفت با هسته ای شدن ایران و ... دقیقا در راستای جلب توجه و حمایت غرب و مشخصا آمریکا در قیاس با سمت و سوی درونی مجاهدین خلق حاکی از وضعیت پارادوکسیکال آنها در درون و بیرون می کند. رویکردی بغایت ریاکارانه که در واقع محصول تضاد ارزش های به اصطلاح ایدئولوژیک درون مناسباتی مجاهدین از یک سو و تقابل این محتوا با رویکردهای پراگماتیستی و فرصت طلبانه برای استفاده از اهرم های بین المللی در راستای کسب قدرت سیاسی فرضی به هر وسیله ممکن است. در واقع مجاهدین فعلی و مشخصا پس از انقلاب ایدئولوژیک محصول ریاکاری استراتژیک هستند. و عجیب اینکه نیابتی در تبیین این پارادوکس بیش از هر چیز بر رویکرد ریاکارانه به مثابه تنها راه حل برون رفت از این تنگنا تاکید و می نویسد:

 

"ریاکاری محصول بلافصل تضاد میان ارزش ذهنی با واقعیت عینی در جامعه بسته است." (6)

 

آیا انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین با چنین دستاوردهای پرچالش و تنشی کماکان می تواند به عنوان تنها پاسخ راه گشا به بن بست ها و بحران های مجاهدین تلقی شود. و آیا اصرار بی وقفه در برجسته کردن نقش رجوی تا مرز موجود نیمه خدایی، نیمه زمینی جز ادامه سرپوش گذاشتن بر بی کفایتی رهبری مجاهدین دلیل دیگری می توان جستجو کرد؟ من اصرار دارم دستاوردهای فرضی انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین را از منظر مورد ادعای مجاهدین، یعنی پاسخ به ضرورت بن بست ها و شکست های استراتژیک و رادیکالیزه شدن آنها، و در ادامه بررسی نقش به اصطلاح نبوغ آمیز و منحصر رجوی مورد بررسی قرار دهم. از این منظر که انقلاب ایدئولوژیک عمیقا تا چه میزان در نجات مجاهدین از یک سو و راهگشایی آنان به چشم انداز پیروزی نهایی و به قول خودشان محتوم سرنگونی جمهوری اسلامی و در ادامه به مفهوم محتوایی و عینی رهایی و آزادی از بند اسارت و استثمار و شاه بیت انقلاب ایدئولوژیک  یعنی رهایی زن از بند استثمار و بردگی تاریخی در وجوه ارتجاعی و سرمایه داری آن کمک کرده است. در عین نیاز و ضرورت به همفکری و هم اندیشی در این معنی، این بحث را کماکان ادامه خواهم داد.

 

منابع:

1- نگاهی دیگر به انقلاب درونی مجاهدین، اندکی از درون، اندکی از بیرون. نوشته بیژن نیابتی. انتشارات خارج کشور. ص 7.

2- همان. ص 16.

3- همان. ص 7.

4- همان.

5- همان. ص 20.

6- همان. ص 35.

 

مطالبی دیگر از بهار ایرانی:

ــ ریزش در شورای ملی مقاومت

ــ فقدان پایگاه اجتماعی و عدم مشروعیت از عنصر اجتماعی

ــ تفاوت دادگاه مجازی با دادگاه حقیقی

ــ مدینه فاضله مجاهدین خلق و انقلاب ایدئولوژیک

ــ تبارشناسی انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان مجاهدین

ــ مرزهای مرئی و نامرئی القاعده با سازمان مجاهدین خلق

ــ رابطه ازدواج ایدئولوژیک و شکست استراتژی سازمان 

ــ رهبری مجاهدین قبل و بعد از انقلاب ایدئولوژیک

ــ تبیین ایدئولوژیک خط سرخ رجوی در پیام 12 تیر

ــ شاخص های ایدئولوژیک و فرقه ای مجاهدین خلق مبنای تنظیم رابطه با بیرون 

ــ تنظیم رابطه مجاهدین با منتقدین و مخالفین جداشده

ــ قرارگاه اشرف، ظرف و مظروف فرقه

ــ جستارهایی در پیام 12 تیر مسعود رجوی 

ــ قدرت سیاسی، هدف یا ابزار ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد