_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

با کاروان سوخته

 

20.12.2007

جلال سرفراز ـ برلین

نوامبر امسال سه نمایشنامه از علیرضا کوشک جلالی در شهر کلن به صحنه آمد. موج، مرگ ناتان در اورشلیم، و با کاروان سوخته.

همچنین موسیو ابراهیم و گلهای قرآن نمایش دیگری است به کارگردانی خودِ او که در شهر کلن به صحنه رفته است. بجز با کاروان سوخته، دیگر نمایشنامه ها بر اساس برداشتهای آزاد از رمان های مشهوری نوشته شده است.

جلالی ۴۹ ساله، در سالهای اخیر از پرکارترین دست اندرکاران ایرانی تئاتر در آلمان است. او کار تئاتر را در تئاتر آناهیتای تهران و زیر نظر زنده یاد مصطفی اسکویی آغاز کرد و در مدرسه بازیگری تئاتر در کلن ـ آلمان، ابتدا در رشته بازیگری و سپس با تغییر رشته به کارگردانی و درام نویسی ادامه داده است.

او که از ۱۹۸۶ در آلمان زندگی می کند، سالها در تئاترهای آلمان به سخت ترین و پیش پا افتاده ترین کارها تن در داده و سرانجام با پشت سر گذاشتن تجربه های متفاوت نمایشی توانسته است به جایگاه کنونی خود در تئاتر آلمان دست یابد. جلالی نمایشنامه هایش را به زبان آلمانی می نویسد.

سنگ بنای مطرح شدن جلالی در آلمان بی تردید نمایش با کاروان سوخته است، که هم اکنون در شهرهای کلن، زاربروکن، لایپزیک، و وین در حال اجراست.

این نمایش از سال ۲۰۰۲ تا کنون بیش از ۵۰۰ بار به چند زبان، با بازی و کارگردانی دست اندرکاران مختلف تئاتر، از جمله سوزانه ریبل سویسی، توماس گوریتسکی آلمانی و خودِ علیرضا کوشک جلالی در آلمان، سویس، فرانسه، اطریش و ایران به صحنه آمده و هزارها نفر تماشاگر را به سالن های نمایش کشانده است. با کاروان سوخته نظر بسیاری از منتقدان و دست اندرکاران تئاتر را برانگیخته و در رسانه های آلمانی بازتاب گسترده ای داشته است.

با کاروان سوخته

با کاروان سوخته نمایش تلخی است که بر اساس آتش زدن عمدی خانه یکی از مهاجران ترک در شهر زولینگن آلمان نوشته شده است. در این حادثه، که نئونازی های آلمانی مسبب آن بودند، چند نفر زن و بچه زنده زنده در آتش سوختند.

مهمترین ویژگی کار جلالی در عرصه تئاتر، چه در کارهای مورد اشاره و چه غیر از آنها، توجه به مطرح ترین رویدادهای سیاسی اجتماعی در جامعه آلمان است. چنین دیدی بی گمان در جلب توجه تماشاگران آلمانی به کار او بی تاثیر نبوده است.

موج

نمایش موج، ماه پیش برای اولین بار به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی در تئاتر کوچک "تیف روت" شهر کلن در مدت کوتاهی با دو یا سه اجرا در هرروز به صحنه آمد. در تمام این اجراها سالن بیش از ظرفیت معمول پر بود.

اغلب تماشاگران دانش آموزان، دبیران، و پدرو مادرها بودند. علیرضا کوشک جلالی موج را بر اساس رمانی به همین نام از مورتون رو نویسندة آمریکایی برای صحنه بازنویسی کرده است. موج در سال ۱۹۸۱ منتشر شد.این رمان درباره چگونگی شکل گیری و رشد فاشیسم هیتلری است.

دبیر تاریخ دبیرستانی دریکی از شهرهای آمریکا می کوشد تا با بازسازی روحیات فاشیستی در شاگردانش آنها را بطور حسی با مفهوم فاشیسم و فجایع ناشی از آن آشنا کند. این نمایش با تصویرهای زنده، دکور ساده، نورپردازی درست و به موقع و بازی درخشان گروهی از هنرپیشگان جوان آلمانی تماشاگر رابه شدت درگیر می کند. به گفته کارگردان، قرار است که نمایش موج در ماه های ژانویه و مارس ۲۰۰۷ دیگربار در شهرهای کلن و بن اجرا شود.

مرگ ناتان در اورشلیم

علیرضا کوشک جلالی، مرگ ناتان در اورشلیم را با برداشت آزاد از رمان بازگشت به حیفا، از غسان کنفانی، نویسنده عرب، نوشته است.

علیرضا کوشک جلالی

عنوان مرگ ناتان ـ در سه پرده، اشاره ای است به اثر معروف ناتان خردمند، از گوتهولد افراهیم لسینگ، نویسنده آلمانی، که در سال ۱۹۷۱ نوشته شده، و در سال ۱۷۸۳ برای نخستین بار در تئاتر به صحنه آمده است. جلالی با چنین عنوانی بطور کنایی درگیری های میان اسرائیلی ها و فلسطِنی ها را به باد انتقاد می گیرد.

نمایش با خروج یک زن و شوهر فلسطینی از صحنه و ورود یک زن و شوهر یهودی به صحنه آغاز می شود. زوج یهودی به جستجوی سرپناهی در "سرزمین موعود"، دنیای جهنمی فاشیسم هیتلری را پشت سر گذاشته، و زوج فلسطینی در آستانة آوارگی و خانه بدوشی است.

از اینان، در جریان گریز، فرزندی بجا می ماند، که در دامان خانواده یهودی پرورش می یابد. سرانجام وقت بازگشت فرا می رسد، و فرزند بخت برگشته، کنایه از سرزمینی تنها و بخون آغشته، میان دو قطب درگیر سرگردان می ماند. جلالی شخصیت کاذبی بنام اصغر بعنوان برادر فلسطینی ناتان ( اکبر) را وارد متن کرده است، که موجب افت کار می شود و از استحکام متن می کاهد.

جلالی در این نمایش با دیدی انسانی و غیر جانبدار مدینه فاضله ای می سازد، که بقول یک صاحب نظر آلمانی با واقعیت تلخ اسرائیل و فلسطین زمین تا آسمان فاصله دارد.

مرگ ناتان... متن شاعرانه ای دارد. جلالی از شعرهای محمود درویش و برخی دیگر از شاعران عرب در ساختمان متن سود جسته است. شالوده صحنه در مرگ ناتان، تعدادی چمدان است، که در دست شخصیتهای نمایش سنگینی می کنند، در و دیوار و مبلمان خانه را می سازند، و حتی بازیگران در آنها نشست و برخاست می کنند، می خوابند و بیدار می شوند.

بدینسان خانه بدوشی و آوارگی طرفین درگیر در نمایش به شکلی نمادین تصویر می شود. صحنه دوم نمایش بطور کلی مستقل از متن است. در این صحنه پرتحرک با دیدی ابزورد کوشش می شود دنیای جنون آمیز زندگی در سرزمین فلسطین تصویر شود. مرگ ناتان یا مرگ خرد عنوان با مسمایی است که در این صحنه به شکل ملموسی جلوه گر می شود. در کارهای جلالی نگاه تصویری، توجه به فرم، و نیز برخی قرینه سازی ها در حرکت بازیگران جلب نظر می کند.

موسیو ابراهیم و گلهای قرآن

موسیو ابراهیم و گلهای قرآن ابتدا در سال ۲۰۰۳ در کلن به نمایش درآمد، و تا کنون بیش از ۲۵۰ اجرا را پشت سر گذاشته است. در این نمایش، که با الهام از رمان معروفی به همین نام از اریک امانوئل اشمیت، نویسنده فرانسوی نوشته شده است، دو شخصیت موسیو ابراهیم ـ صوفی، و مومو پسرک یهودی در مرکز توجه نویسنده اند.

با کاروان سوخته

جلالی با درنظر گرفتن سیستم فاصله گذاری برشت، و استفاده از شیوه های ایرانی پرده خوانی و تعزیه این دو شخصیت را کنار هم فرار می دهد. پیوندهای انسانی و عاطفی این دو شخصیت در صحنه تماشاگر را در چارچوب ضرورت همزیستی باورهای متفاوت دینی با کارگردان همداستان می کند.

موسیو ابراهیم و گلهای قرآن سال پیش به کارگردانی جلالی، و با بازی درخشان بهزاد فراهانی در تئاتر چارسوی تهران نیز به صحنه آمد. این نمایش در سال ۱۳۸۵ بیشترین تماشاگر را به سالن تئاتر چارسو کشاند و از طرف نویسندگان و منتقدان خانه تئاتر ایران به عنوان بهترین اجرا شناخته شد و هیات داوران، جایزه نوشین را به علیرضا کوشک جلالی اهدا کرد.

 

مطالب در ارتباط:

ـ نمایشگاه نقاشی علی نصیر در آلمان

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد