_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

Kanoon-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

روزهای تاریک بغداد (79)

 وحشت از نقد " مبارزه مسلحانه "

 

محمد حسین سبحانی

sobhani_m_h@hotmail.com

در ادامه توطئه ها، سازمان مجاهدین خلق مصاحبه من با نشریه "روزگار نو"  که توسط خبرنگار قلابی این نشریه، و در واقع عضو ستاد امنیت و تروریستی سازمان مجاهدین گرفته شده بود، را به دستور مسعود رجوی در" نشریه مجاهد" به چاپ رساند. البته در ابتدا چـاپ این مصـاحبه که پیرامون نقد استـراتژی " مبارزه مسلـحانه" بود، مـوجب تعجب و شگفتی من شد، زیرا در خفقان موجود در تشکیلات فرقه مجاهدین رسیدن مطلبی در مورد نقد استراتژی "مبارزه مسلحانه" موجب جهت گیری انتقادات سیاسی و استراتژیک اعضای معترض، و همچنین تقویت روحی آنها می شد.

اما من بعد از مدتی  پاسخ این اقدام تعجب برانگیز را، هنگامیکه یکی از اعضای قدیمی سازمان مجاهدین از تشکیلات این سازمان در اروپا فرار و اعلام جدایی کرد، دریافت کردم.

آقای ح ـ م تعریف می کرد که سازمان مجاهدین خلق بعد از موضع گیری های سیاسی من و افشای زندان های انفرادی مجاهدین و زندان ابوغریب صدام حسین، در یک کار تشکیلاتی گسترده و سراسری در قرارگاه اشرف ، خواندن نشریه مجاهد ـ شماره 599 ـ را به عنوان یک "کلاس آموزشی" در ستاد های سیاسی و نظامی در دستور کار قرار داد و کلیه نیروهای تشکیلات مؤظف به شرکت در این باصطلاح " کلاس های آموزشی"  شدند. البته بنا بر گفته آقای ح ـ م و همچنین آقای ن ـ ع  ، مسعود رجوی در یک نشست عمومی در مرداد 1381 در قرارگاه اشرف جهت تبرئه خود، محبوبه جمشیدی، مهوش سپهری و  مهدی ابریشمچی را در این نشست برای توجیه نقض حقوق بشر در زندان های انفرادی خود  بلند می کند تا در مورد  باصطلاح امکانات رفاهی! که  در زندان انفرادی در اختیار من قرار داشته، صحبت کنند.

 

همچنین مسعود رجوی در این نشست جمعی خانم افسانه طاهریان را در نشست عمومی سازمان با هماهنگی قبلی بلند می کند و ضمن خواندن نامه های من به همسرم می گوید:

خواهر افسانه من چند بار به شما گفتم که به ملاقات حسن ( نام تشکیلاتی نگارنده در سازمان مجاهدین خلق ) برو ولی شما امتناع کردید؟

که افسانه طاهریان نیز به مانند همه قربانیانی که در فرقه در بن بست و فشار قرار دارند، گفته های رهبری فرقه را اجباراً تایید می کند که براساس تمایل خودش بیش از 4 سال و نیم به ملاقات من در زندان نیامده است و ...

در هر صورت بعد از این نشست عمومی است که  به دستور مسعود رجوی ، باصطلاح " کلاس های آموزشی" در ستادها و مراکز مختلف سازمان آغاز می شود. در طول انجام این کار، مهدی ابریشمچی و مهوش سپهری و جابرزاده به ستادها و بخش های مختلف رفته و به تبیین بحث "زندان ابوغریب" و مسائل عنوان شده از سوی من در اروپا  پرداخته اند. در پایان کلاس های آموزشی! نیز تعدادی پرسش به اعضای سازمان در مورد "ریشه زیر سؤال بردن مبارزه مسلحانه توسط بریده مزدور سبحانی" دادند تا اعضای سازمان به آنها پاسخ کتبی دهند.

این مسئله نشان می دهد که انتقادات اعضای معترض سازمان پیرامون استراتژی "مبارزه مسلحانه" گسترش پیدا کرده و با این شیوه مسعود رجوی قصد داشت بگوید که هر کس در مورد "مبارزه مسلحانه" سؤال و ابهام دارد مانند "بریده مزدور سبحانی" است و با این مکانیزم انتقادات اعضای ناراضی را سرکوب کند.

متن کلیشه شده زیر، بخشی از گزارش محمود مسعودی معروف به محمود تورنه ، جاسوس ، تروریست سازمان مجاهدین خلق به ابراهیم ذاکری سرگشتاپوی وقت کمیسیون امنیت و تروریستی این سازمان می باشد که در نشریه مجاهد ـ شماره 599 ارگان اصلی سازمان مجاهدین خلق در مرداد 1381به چاپ رسیده است.  

اگر چه مطالب منتشر شده توسط سازمان مجاهدین خلق در نشریه مجاهد به نقل از من ، سانسور شده می باشد، اما با این اوصاف انتشار همین مطالب تحریف شده نیز روند انحراف و گسترش فرقه گرایی و تروریسم را در فرقه مجاهدین نشان می دهد که  عیناً در زیر آورده می شود:

 

متن کامل اظهارات این مزدور ( منظور فرقه اینجانب محمد حسین سبحانی است ) در روز 8 مرداد 1381 ( 30 ژوئیه 2002 ) بر روی نوار ضبط گردیده است. قسمت های زیر از گفتار به نوشتار تبدیل شده است.

 

  انحرافات، زندانها، شکنجه ها و ذهنیت و اندیشه دیکتاتورمنشانه در آقای رجوی یک شبه بوجود نیامده و ردپاهایش را اگر بخواهیم مرحله به مرحله به گذشته برگردیم، حتی در زندانهای شاه می توانیم ببینیم. بنابراین می توانیم بگوییم که این انحرافات در ایدئولوژی سازمان و در اتخاذ " مبارزه مسلحانه " به عنوان یک روش ، چه در رژیم جمهوری اسلامی و چه حتی در زمان رژیم شاه می شود ردپاهایش را دید. بنابراین به این ترتیب نیست که این مسائل و انحرافات یک شبه بوجود آمده باشد. وقتی که یک سازمانی مبارزه مسلحانه را به عنوان یک روش انتخاب می کند، مبارزه مسلحانه در واقع الزاماتی دارد، این الزامات رعایت یک سری مسائل امنیتی و پلیسی هست. خود بخود این الزامات، تشکیلات را به سمتی هدایت می کند که خیلی از انحرافات را در پوش اینکه مسائل امنیتی و پلیسی می باشند، نباید توضیح داد. بنابراین خودبخود نقطه انحراف و مسیر انحراف شروع می شود و در نتیجه از پاسخگویی و از سانترالیسم دموکراتیکی که در واقع اساسنامه سازمان مجاهدین بود دور می شود. بنابراین اگر بخواهیم دقیقتر به این سؤال پاسخ بدهیم، نه یک شبه این انحرافات به وجود نیامده و ریشه اش در استراتژی سازمان ، چه در زمان شاه و چه زمان جمهوری اسلامی نهفته است ...

مبارزه مسلحانه اساساً خودش به عنوان یک تاکتیک، اولاً فراگیر نیست و افراد محدودی می توانند در آن شرکت کنند. دوماً هدف از انتخاب این روش چیست؟ ما می خواهیم در واقع یک روشی را انتخاب کنیم که به هدف برسیم، خوب حالا باید ببینیم آیا مبارزه مسلحانه ما را به هدف می رساند یا نه؟ تجربه صد ساله تاریخ جنبش های انقلابی مردم ایران نشان داده که مبارزات مسلحانه، حتی در جهان به سرانجام نمی رسد. زیرا اولاً محدودیت های اجتماعی در آن وجود دارد، زیرا ویژگی آن اینست که وقتی صدای گلوله می آید هر کس می رود توی خانه قایم می شود، پیام گلوله و سلاح به مردم این است که تو در خانه بمان من هستم، من بجای تو در مبارزه شرکت می کنم ...

  یعنی در واقع وقتیکه این شکل از مبارزه ( مبارزه مسلحانه ) انتخاب می شود ، ما مبارزه را قهرآمیز می کنیم، به دشمن هم اجازه می دهیم که او هم قهر کند و در واقع ناخودآگاه یک مشروعیتی به دشمن می دهیم که مقابله به مثل کند. وقتی دشمن مقابله به مثل می کند در واقع ما به نوعی در دام آن گرفتار شده ایم. من یک مثال تاریخی می زنم برای شما. در سال 1357 تا 1360 خوب کسانی که حضور ذهن داشته باشند آن ایام را، می دانند که در واقع سازمان مجاهدین و نیروهای سیاسی وقتی دست به افشاگری یا فروش نشریه می زدند، نیروهایی که در ا« موقع به چماقدار معروف بودند و الان هم کم و بیش وجود دارند، حمله می کردند و کتک می زدند و فشار می آوردند تا در واقع طرف مقابل را تحریک کنند و سطح مبارزه را از یک مبارزه مسالمت آمیز به یک مبارزه قهرآمیز بکشانند. در واقع سازمان مجاهدین و آقای مسعود رجوی از سال 57 تا 60 در این دامی که نیروهای محافظه کار آن مقطع و حتی محافظه کار کنونی در خدمت جمهوری اسلامی وجود دارند افتادتند که می خواستند مرحله مبارزه را از یک مبارزه مسالمت آمیز به مرحله یک مبارزه قهر آمیز ببرند. وقتی آقای رجوی 30 خرداد 1360 را بوجود می آورد و هیچ نیروی سیاسی ، حتی احزاب و سازمان های سیاسی دیگر نیز از آن خبر ندارند، در واقع مبارزه به این نقطه می رسد که رژیم دست به اعدام و کشتار و دستگیری های فراوان می زند، طبیعی است که در واقع خیلی از این سازمان ها و احزاب نیروهای حرفه ای و تشکیلاتی شان را از دست دادند، سازمان مجاهدین هم به همین ترتیب . بنابراین در واقع بده و بستانی است بین دو طرف. حالا در خوشبینانه ترین شکل بگوییم ناخودآگاه این مسئله بوجود می آید، ولی وقتی ما می خواهیم یک ارزیابی کارشناسانه در مورد استراتژی سازمان مجاهدین و تاکتیک های مبارزاتی آن انجام بدهیم، باید بپذیریم وقتیکه " مبارزه مسلحانه " به عنوان تاکتیک محوری انتخاب و اعمال می شود، طبیعی است که طرف مقابل هم چنین عکس العملی نشان می دهد. از سوی دیگر ما مبارزه را از یک مبارزه فراگیر و مسالمت آمیز محدودش میکنیم به یک مبارزه کوچک و محدود ، ضمن اینکه اساساً ویژگی مبارزه مسلحانه این است که با خودش دیکتاتوری و زندان می آورد. کسی که سلاح دستش است و با زور به قدرت می رسد امکان ندارد، و بنظر من بعید است که او بتواند دمکراسی را برای مردمش به ازمغان بیاورد. من نمی شناسم، کم وجود دارد نیرویی، حتی در سطح جهان، با مبارزه مسلحانه به پیروزی رسیده باشد و سلاح را زمین بگذارد و به دمکراسی پایبند باشد. بنابراین من مبارزه مسلحانه را یکی از نکات اصلی انحراف سازمان مجاهدین می دانم که منجر به دیکتاتوری در درون تشکیلات و زندانسازی و زندانبانی برای سرکوب نظرات انتقادی اعضا نیز می شود و حتی تاثیراتش در نپذیرفتن همکاری و همفکری با احزاب و نیروهای دیگر مبارزاتی در اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران دیده می شود و بنظرم این یکی از اشکالات اساسی سازمان مجاهدین است.

اما اینکه رابطه بحث " مبارزه مسلحانه " و عملیاتی که در سال 1367 ( غروب جاویدان ) صورت گرفت با اشکال دیگر مبارزه از جمله مبارزات مسالمت آمیز و اصلاح طلبانه مردم ایران و نیروهای ملی، مذهبی و نیروهای دگر اندیش ...

 

                                         

 

                  

ادامه دارد

 

لینک به بعضی از قسمت های قبلی کتاب روزهای تاریک بغداد

 قسمت 39 ـ امنیت داخلی

 قسمت 40 ـ انواع بریده!!

 قسمت 41 ـ ویژه بودن میرحسن موسوی سیگاری نیا

 قسمت 42 ـ شعار نویسی علیه مسعود و مریم رجوی

 قسمت 43 ـ ترور سرد و ترور گرم

 قسمت 44 ـ نوروز 1367

 قسمت 45 ـ تغییر موضع!! علی زرکش

 قسمت 46 ـ نقل قول مهدی افتخاری در مورد علی زرکش

 قسمت 47 ـ سرباز صفر

 قسمت 48 ـ وصیت نامه نویسی

 قسمت 49 ـ شعار نویسی علیه مسعود و مریم رجوی

 قسمت 50 ـ نامه های محبت

 قسمت 51 ـ نوری در تاریکی

 قسمت 52 ـ دولت ! ؟

 قسمت 53 ـ تخصص و مکتب

 قسمت 54 ـ شکنجه خانواده ها

 قسمت 55 ـ تلفن برای سرنخ یابی

 قسمت 56 ـ جاسوسی

 قسمت 57 ـ بخش اخباری

 قسمت 58 ـ رابطه سازمان با وزارت اطلاعات رژیم

 قسمت 59 ـ لو دادن معترضین به وزارت اطلاعات رژیم

 قسمت 60 ـ درد کلیه! یا درد جدایی؟

 قسمت 61 ـ خانه زعفرانیه

 قسمت 62 ـ بخش " ضاد "

 قسمت 63 ـ شریعتی زدایی

 قسمت 64 ـ تو چرا زنده ای؟

 قسمت 65 ـ داستان حماد شیبانی

 قسمت 66 ـ نشست شورای مرکزی در بدیع زادگان

 قسمت 67 ـ ستاد حفاظت مسعود رجوی

 قسمت 68 ـ طرح انتقادات استراتژیک

 قسمت 69 ـ تاکتیک تشکیلاتی برای خواندن ذهن اعضا

 قسمت 70 ـ مشاهده عدم صداقت

 قسمت 71 ـ بخش دوم ـ افشای ابوغریب و بازتاب فرهنگ فرقه ها  ـ 1

 قسمت 72 ــ بخش دوم ـ افشای ابوغریب و بازتاب فرهنگ فرقه ها  ـ 2

 قسمت 73 ـ  آیین نامه ارتش آزادیبخش

 قسمت 74 ـ عصای موسی!؟

 قسمت 75 ـ از لوله سلاح مهربانی در نمی آید

 قسمت 76 ـ مزدور مدعی دمکراسی!

 قسمت 77 ـ اعزام جاسوس تروریست به شهر محل پناهندگی ام در شرق آلمان

 قسمت 78 ـ چرا سازمان مجاهدین جاسوس نفوذی هفت ساله خود را مصرف کرد؟

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد