_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

تروریسم تهدید صلح و دمکراسی

بخش دوم

07.01.2007

هادی شمس حائری

در بخش اول گفتم که تروریسم ایرانی و پاکستانی و شرقی و غربی ندارد و حاکم و محکوم نمی شناسد همه آنها از یک قماش اند و همه تروریست ها از یک هویت مشترک برخوردارند و در قساوت و بی رحمی چیزی ازیکدیگر کم ندارند،  چه آنها که انگیزه خلقی و باصطلاح مردمی دارند و چه آنهائی که دشمن آزادی و ترقی هستند. تروریست های حاکم البته از امکانات و قدرت مانور بیشتری نسبت به تروریست های محکوم که اصطلاحا نام اپوزیسیون روی خود نهاده اند برخوردارند و به همین جهت خسارت و ویرانی آنها بزرکتر و مصیبت بار تر است.

تروریستها هر روز حادثه جدیدی می آفرینند و دولتها هم تلافی و مقابله بمثل می کنند و با بهانه دفاع از خود  سرکوب و اعدام را بیشتر می کنند و با حمله مخالفین بخود به جنایات خود جامه مشروعیت می بخشند.

در اخبار چند روز پیش آمده بود که در شهر دیار بک ترکیه تروریست ها سر راه اتوبوس نظامیان بمی را منفجر کردند که در اثر آن 3 کودک کشته و تعدادی عابر مجروح شدند.

این نوع اعمال خونبار حتی اگر صد در صد مطمئن باشی که نظامیان کشته خواهند شد باز قابل توجیه و دفاع نیست زیرا آنها هم انسانند و حق حیات دارند.

در خبری دیگری خواندم که  ببر های تامیل در سریلانکا در طول 40 سال مبارزه باعث کشته شدند بیش از 60 هزار انسان از خود و طرف مقابل شده اند.

و در نقاط دیگری از جهان مانند پاکستان و افغانستان و ترکیه و عراق واسرائیل می خوانیم که هر روز عده ای کشته و زخمی می شوند که در میان آنها تعدادی زن و کودک و پیر و جوان که اکثرا بی گناه هستند دیده می شود.

 دولتهائی که مخالفان خود را ترور می کنند و جسد او را زیر پل و یا کنار جاده می اندازند و علت قتل را اختلافات خانوادگی یا امور مالی می گذارند و چه بسا اشک تمساح هم برای مقتول بریزند در عمل هیچ تفاوتی با تروریستهای محکوم که با همان تروریست های حاکم مبارزه می کند ندارند در واقع تروریسم،  ترویسم است. کسی که دست به اسلحه می برد و دشمن خود را بقتل می رساند حق و ناحق ندارد. ما حق نداریم  اپوزیسیونی  که باصطلاح ضد انقلابیون  را بدون محاکمه در دادگاه صالحه و با حضور هیئت منصفه و وکیل مدافع به قتل می رساند تأیید و تشویق کنیم و عمل او را مبارزه با ظلم بنامیم  و حکومت  که مخالفینش را بدون محاکمه و بدون وکیل مدافع و اثبات جرم اعدام می کند محکوم کنیم.

هر عمل تروریستی و قتل و آدم کشی  بخاطر حق حفظ حیات انسانها که برترین مو هبت و ارزش است از طرف هر کس باشد محکوم است.

در دنیائی که روز بروز بر تعداد کسانی که مخالف اعدام هستند افزوده می شود و در ذهنیت اکثر مدافعین حقوق بشر  مجازات اعدام غیر انسانی تلقی شده است چگونه می توان بنا بر تشخیص یک حزب و سازمان عده ای بمجازات مرگ برسند و نام آن را مبارزه انقلابی با حکومتهای دیکتاتوری یا مبارزات رهائی بخش گذاشت؟

اپوزیسیونی که با دولت تابعه خود بشکل مسلحانه مبارزه می کند در یک قراداد نانوشته به آن دولت اجازه می دهد که از خود عکس العمل نشان دهد و تلافی  کند و اگر آن حکومت در مقام دفاع و یا تهاجم بر آید و باعث کشته شدن  افراد بی گناهی بشود  مقصر اصلی اپوزیسیون است، اگر چه نیروهای نظامی آن دولت بطور مستقیم مسبب کشته شدن و خانه خرابی مردم شده است.

من هر گز قصد آن را ندارم که از حکومتهای دیکتاتوری دفاع کنم و سرکوب و بمباران مناطق مسکونی را توسط دولتها به بهانه وجود رخنه و نفوذ عناصر دشمن در آن مناطق توجیه کنم عمل حکومتها هم محکوم است و انها هم حق ندارند انسانی را به قتل برسانند باید راه های  دیگری برای احقاق حقوق از دست رفته و مطالبات معوقه  یافت و با گفتگو مشکل را حل کرد. اپوزیسیون  قاعدتا باید مسؤل تر از حکومت  باشد و دلش بیشتر برای مردم می بسوزد و عملی از او سر نزند که باعث شود حکومت ها هار شوند و دست بکشتار مردم بزنند.

بطور مثال وقتی کردهای ترکیه از داخل خاک عراق به پاسگاههای مرزی ترکیه حمله نظامی می کنند هواپیماهای ترکیه هم مناطق مرزی عراق را که احتمال می دهند مخفیگاه آنها باشد  بمباران می کند. در این بمباران تعدادی روستا ویران و عده ای از اهالی کشته می شوند. آیا مقصر کیست؟

گفته می شود که دولت ترکیه حقوق کرد ها را  پایمال می کند و مخالف استقلال آنها است و آنها را سرکوب می کند. همه این ها درست است اما راه بدست آوردن حقوق کردهای ترکیه کدام است آیا جنگ راه حل آنست؟ نتیجه 40 سال مبارزه مسلحانه جز کشته شدن تعداد زیادی از طرفین و ایجاد کینه و نفرت بین ترک ها و کرد ها چه حاصلی داشته است؟

در ایران نیز هموطنان کرد ما سالهای سال است که برای خود مختاری مبارزه مسلحانه می کنند  و جنگ و خشونت را پیشه خود کرده اند اما حاصل آن محرومیت بیشتر مردم کرد و بمباران روستاها وآواره شدن و بی خانمان شدن تعداد زیادی از مردم  در سرما و ایجاد دشمنی و برادر کشی بوده است.

در اسرائیل نیز یک دولت غاصب ساکنین کشور خود را می کشد و خانه های آنها را ویران می کند در مقابل فلسطینی ها در معابر عمومی بم منفجر می کنند و باعث کشته شدن کودکان و افراد بی گناه می گردند. بزرگتری اپوزیسیون مسلح فلسطینی، الفتح، پس از چهل سال مبارزه مسلحانه با دشمن خود کنار آمد و واقعیت را پذیرفت که نمی تواند اسرائیل از صفحه روزگار حذف کند  اما گروه های دیگر بنام  حماس و جهاد اسلامی  هنوز معتقد به مبارزه مسلحانه اند و اسرائیل را به مقابله بمثل فرا می خوانند و تانکهای اسرائیل را به سمت خانه های فلسطینی روانه می کنند.

در سریلانکا ببر های تامیل می دانند که از عهده دولت بر نمی ایند و هر روز خسارت و تلفات بیشتری می دهند و تعدادی هم از سربازان سریلانائی را که هیچ تقصیری ندارند می کشند و اسم آن را مبارزه رهائی بخش گذاشته اند

در اسپانیا جنگجویان باسک سالهاست که با تشنج آفرینی و مبارزه  جدائی طلبانه باعث ناامنی و کشته شدن مردم بی گناه و یا اعضای خود  شده اند و چیزی هم تا بحال بدست نیاورده اند اما همچنان بر مبارزه مسلحانه با دولت مرکزی اسرار می ورزند.

اگر هزینه های مالی که بر دولت و مالیات دهندگان  کشورهائی که با مشکلات تروریسم و روش های خشونت آمیزمواجه اند تحمیل می شود  را  بر سایر خسارات انسانی و تخریب محیط زیست اضافه کنیم روشن می گردد که چه خسارات مادی بر این دولتها بار می شود که می توانست در پروژه های عمران و ابادانی کشور صرف گردد.

یک قلم ترور در هلند باعث شد که دولت برای حفظ امنیت بیشتر و حفاظت از شهروندان هزاران پلیس اضافی استخدام کند و به همان اندازه فضای شهر ها پلیسی و ازادی های فردی کمتر و شک و بدگمانی در جامعه توسعه یافت وهزینه دولت که می توانست در آموزش و پرورش صرف گردد افزایش پیدا کرد. آیا تروریست ها خدمتگذار مردم هستند یا دشمن آنها؟

تروریسم مجاهدین در ایران از سال 1360 تا کنون بزرگترین خسارات اقتصادی واجتماعی وتلفات انسانی و باز گذاشتن دست حکومت برای سرکوب و زندان واعدام ببار آورده است.

و در مقابل این همه ضرر و زیان هیچ دستاوردی همراه نداشته وچیزی جز مصیبت نصیب مردم نشده است.

تکرار و استمرار اعمال خشونت آمیز و تروریسم چه دولتی و چه غیر دولتی عامل و معلول یکدیگرند.

تا زمانی که مبارزین و فعالین و آزادی خواهان و استقلال طلبان و خود مختاری خواهان به این امر واقف نشوند که خشونت خشونت می زاید و خشونت در وحله اول دامن بی گناهان را می گیرد تا کناهکاران را و با خشونت و ترور و سلاح نمی شود به خواسته های خود رسید هیچ اطمینان و تضمینی  برای صلح و آزادی متصور نیست و این دور باطل همچنان ادامه دارد.

 

مطالب دیگر در ارتباط با هادی شمس حائری:

ــ تروریسم تهدید صلح و دمکراسی ( قسمت اول )

ــ بهای حق گوئی و حق جوئی

ــ گذشته چراغ راه آینده ( مصاحبه شمس حائری با سایت ایران قلم )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد