_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

ده پرسش و ده پاسخ در بارۀ مجاهدین خلق(9)

02.01.2008

احمد باران- پاریس

ABaaraan@yahoo.fr

 

 لینک به پرسش اول:

لینک به پرسش دوم:

لینک به پرسش سوم:

لینک به پرسش چهارم:

لینک به پرسش پنجم:

لینک به پرسش ششم:

لینک به پرسش هفتم:

لینک به پرسش هشتم:

 

سئوال ۸ : تعداد زیادی از اعضاء و هواداران سابق مجاهدین اکنون آنها را به در سطوح مختلف اجتماعی و سیاسی افشاء می‌کنند. مجاهدین به طور سیستماتیک به همۀ مخالفین خودشان اتهام وابستگی به دولت اسلامی حاکم بر ایران مى‌چسبانند. نظر شما چیست؟

درست مى‌گوئید! بسیاری از هوطنان من و شما سالها از عمر شریف خود را با قصد و نیت مبارزه با ظلم‌ حاکمان اسلامی در کنار مجاهدین سپری کردند. من با بسیاری از آنها آشنا هستم و پای درد و دل آنها نشسته‌ام. آنها ضمن اعتماد به من، سفرۀ دل خود را گشودند و از تجربیات خودشان با مجاهدین سخن گفتند. اجازه بدین یک بار دیگر همچنان که در مقدمۀ این مجموعه اشاره کردم، از همۀ آنها تشکر کنم. این افراد نمونه‌های زنده و گویائی از روابط ارتجاعی و دیکتاتوری حاکم بر مجاهدین هستند که موفق شده‌اند علیرغم زخمهای جسمی و روانی پایدار، از مجاهدین و روابط فرقه‌ای آنها جدا شوند.
مجاهدین به سبک و سیاق همۀ فرقه‌‌های عالم به مخالفین خودشان تهمت بیشرمانۀ مزدوری و وابستگی برای دولت اسلامی حاکم بر ایران می‌چسبانند. اصلاً برای مجاهدین و در تفکر ارتجاعی آنها، انسانها همه یا طلبکارند یا بدهکار، یا خادمند یا خائن، یا دوستند و یا دشمن. برای آنها انسان مستقل معنا ندارد. برای خمینی هم همینطور بود. او همۀ مخالفینش را به این یا آن کشور منتسب می‌کرد. شما می‌دانید که در همین روزها خانوادۀ محمدی از کانادا برای پی‌گیری کار جگرگوشه‌شان، سمیّه، با تحمل همۀ خطرات منطقه‌ای به عراق رفتند، ولی مجاهدین با انتساب آنها به وزارت اطلاعات ایران از آنها هتک حرمت کردند. بعد هم مدعی شدند عراقیان اطراف قرارگاه اشرف به آنها حمله کرده‌اند. این من را به یاد حملات فالانژهای حزب جمهوری اسلامی می‌اندازد که در اوایل انقلاب در ایران به هواداران گروه‌های سیاسی از جمله به میلیشیای همین مجاهدین حمله می کردند بعد هم مدعی می‌شدند که کار مردم بوده و از این طریق از پرداخت بهای کارشان می‌گریختند. می‌بیند که مجاهدین در عمل و در اجرای شیوه‌های ضد مردمی هم همزاد خمینی‌اند. همزادی عقیدتی مجاهدین با خمینی در عمل هم خودش را به خوبی نشان می‌دهد. مجاهدین در این زمینه آنقدر بی‌آبرو هستند و آنقدر حنایشان رنگ باخته که اخیراً ناچار شده‌اند حرفهای خودشان را از زبان این و آن اعلام کنند. مثلاً همین چند روز پیش از زبان چند نمایندۀ انگلیسی اسامی افرادی را منتشر کردند که از نظر آنها وابستگان به وزارت اطلاعات ایران هستند. من با وسواس خیلی زیاد اطلاعات ارائه شده از سوی مجاهدین را که در پی اثبات وابستگی این یا آن فرد به دستگاه اطلاعاتی ایران باشد را پی‌گیری می‌کنم تا شاید بتوانم دلائل قانع‌کننده‌ای برای این اتهامات پیدا کنم. باور کنید آنچه که مجاهدین و دوستانشان می‌گویند در بسیاری از موارد جز دروغ و اتهام چیز دیگری نیست. مجاهدین آنقدر دروغ می‌گویند که اگر مثلاً بگویند اینجا پاریس و الآن ساعت ۵ بعدازظهر است من اوّل به آن شک می‌کنم. آخر این حجم از دروغگوئی و اتهام بی‌پایه به این و آن زدن اگر بی‌سابقه نباشد، حتماً کم سابقه است. بعضی از دوستان من که همین حالاهم در شورا هستند خوب مى‌دانند که در درون مجاهدین باندی به سرپرستی مهدی ابریشم‌چی و مشارکت محمد علی توحیدی و جابرزاده امور مربوط به جاسوسی علیه افراد را بعهده دارد. این عده کارشان پی‌گیری امورات مربوط به مخالفین مجاهدین و کنترل ارتباطات اعضای نه چندان سرسپردۀ شورای خودشان ست. در تحقیقات سازمان ضد تروریستی فرانسه مدارکی به دست آمده که صحت این حرفها را اثبات می‌کند. مجاهدین برای همۀ افراد خودی و غیر خودی پرونده‌‌هائی درست کرده‌اند که در آن تمام اطلاعات مربوط به افراد جای دارد. آنها همچنین استاد جعل مدرک هستند. نگاهی ولو گذرا به خاطرات منتشر شده از اعضاء و فعالین سابق مجاهدین به خوبی روشن می‌کند که مجاهدین تا کجا در منجلاب ارتجاع و دیکتاتوری سقوط کرده‌اند. ولی اجازه بدین از جانب خودم و سایر هموطنان تبعیدی که زخمهای دیکتاتوری خمینی و مجاهدین را به تن داریم به آنها بگم که بی‌گمان یک روز رهبران مجاهدین در یک دادگاه صلاحیتدار بین‌المللی محاکمه خواهند شد تا پاسخ اعمال ضد انسانی خود را بدهند. در آن روز که زیاد هم دور نیست، همۀ افرادی که تا به حال سکوت کرده‌اند در صحن دادگاه رسوایتان خواهند کرد. حالا هر چقدر مى خواهید از سوراخی که در آن خزیده‌اید برای هموطنان تبعیدی خط و نشان بکشید و مثل پرویز خزائی ابله، که گفته است از مبارزه با مخالفین مجاهدین لذت هستی را می‌برد، آنها را تهدید کنید و با چاقو و قمه به جان آنها بیفتید. حالا هر چقدر می‌خواهید جیغ بزنید و سرتان را به دیوار بکوبید، به دیگران تهمت و بهتان بزنید، بلاخره روزی حساب پس خواهید داد. دیکتاتوری و ارتجاع چه با عمامه و چه با کراوات هر دو از یک سنخ و تبار هستند و افشای هر دوی آنها از اهمیت بالائی برخوردار است.
ادامه دارد

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد