_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

یادی هم از مردان و فیلسوفان مخالف ازدواج

09.03.2008

روسیا روشن

 

یادی هم از مردان و فیلسوفان مخالف ازدواج .

فلوطین ، فیلسوف نوافلاتونی و مذهبی در مسیحیت .

 Plotin 205 – 270

   یکی دیگر ازفیلسوفانی که مخالف ازدواج عارفان مذهبی بود، فلوطین ، فیلسوف نوافلاتونی یونانی قرن دوم میلادی است که درمصر بدنیا آمده بود. اوچنان طرفدار روح ومخالف جسم بود که غیرازمخالفت با ازدواج، حتا به سئوالات مادی واین جهانی پیرامون: وطن، پدرومادر، و اجدادش را جواب نمیداد وازنقاشان و مجسمه سازان میخواست که ازاو تصویر و یا مجسمه ای نسازند. او میگفت ازاینکه روح اش در زندان جسم اسیراست ، شرمنده میباشد. وی گیاهخواربود وغذا بمقدار ناچیز صرف، و استراحت درحد نیاز می نمود تا به مسائل مادی دراین جهان فانی، اهمیت نداده باشد. اوحتا در دوره رونق کالاهای لوکس اطرافش،در زندگی بطورعارفانه زیست و میکوشید تا هستی ظاهری خود را در زمان و مکان بی اهمیت نموده و فراموش نماید. فلوطین درسال 243 میلادی در سپاه امپراتوری بنام گوردیان عازم ایران شد تابقول خودش با فلسفه میترایی ایرانی و فلسفه برهمایی هندی آشناگردد ، ولی بعداز بقتل رسیدن فرمانده سپاه مهاجم آنان در بین النهرین، او به رم بازگشت تادرآنجا به تقلید از افلاتون، "شهرفیلسوفان" راپایه گذاری نماید. طبق شواهدتاریخ درآنزمان، ژرمن ها از شمال و ایرانیان ازشرق، امپراتوری روم را تحت فشار قرارداده بودند. در زمان فلوطین،شهراسکندریه درمصر،مهدمکتب نوافلاتونی بشمار می آمد. فلوطین درشهراسکندریه از طریق آموزگارش یعنی ( آمون سقا ) با فلسفه افلاتون آشناشده بود . او نخستین بار فلسفه نوافلاتونی زمان خودرا سیستماتیک نمود. فلسفه نوافلاتونی دراواخر دوره باستان حدود 4 قرن بین قرون 3 تا 6 میلادی دراروپا حاکم بود .

   مکتب نوافلاتونی نه تنها برای مسیحیت بلکه برای فلسفه اسلام نیز اهمیت خاصی داشت. برای فلوطین افکارنوافلاتونی غیرازعرفان ، فلسفه نجات انسان نیز بحساب می آمد.. او ولی خلاف افلاتون به فلسفه سیاسی اهمیتی نمیداد. امروزه گفته میشود که غیرممکن است، افلاتون گرایی رااز فلسفه مسیحی بیرون کشید. بعدها ازطریق آگوستین، شاگرد فلوطین،مکتب نوافلاتونی تعثیرمهمی روی فلسفه مسیحی ازخودبجاگذاشت. فلوطین تحت تعثیر نظرات فیثاغورث و پارامیندس، پایه گذار عقاید خداپرستی "احدیت" گرایی شد. غیراز فیثاغورث و پارامنیدس، نظرات فلوطین متکی به عقاید : افلاتون، ارسطو، و رواقیون هستند.افکاراورا در اصل میتوان افلاتونی دانست. ایده آلیسم افلاتون، هدف ایده آل نوافلاتونیان بود. فلوطین را میتوان حلقه رابط میان فلسفه شرق و غرب دانست . بعدازمرگ او سه مکتب فلسفی نوافلاتونی : سوریه ای ، اسکندریه ایی ، و آتنی ،بوجود آمد.

 درزمان فلوطین امپراتوری روم درقرن دوم میلادی دچار بحران سیاسی و اجتماعی شده بود و انسانها درجستجوی فلسفه نجات دینی درآن شرایط بودند.به این دلیل عقاید نیمه فلسفی مانند نظرات نوافلاتونی بازارگرمی یافتند. فلسفه مذهبی، غالبن محصول شرایط بحران اجتماعی بوده است.درمیان رومیان، میتراپرستی و مسیحیت، هواداران زیادی یافت. مکتب نوافلاتونی را میتوان نشانه رشد نوستالژی نجات انسان در پایان دوره باستان دانست. دراین دوره فلسفه کوشید تاتبدیل به دین نجات برای انسان گردد. ازطرف دیگر مسیحیت کوشید تا آخرین سنگر فرهنگ درحال زوال یونان باستان،درمقابل حملات شرق به مرزهای امپراتوری روم گردد. دراین دوره مرزهای میان فلسفه و دین مغشوش گردید و عقل گرایی حدود هزارسال درطول سدههای میانه بخدمت الاهیات درآمد،یعنی ایمان، قوی ترازکوشش برای علم و عقلگرایی شد و وحدتی میان شرق و یونان بوجودآمد. درمقابل افلاتون که نیکی را بالاترین ایده نامید، فلوطین "احدیت" گرایی را پرچم فلسفه خودنمود.ازاین طریق فلوطین کوشید تا اسطوره شناسی فلسفی افلاتون را سیستماتیک نماید.

  فلوطین کوشید تافلسفه خودرا بخشی از زندگی خصوصی اش بنماید یعنی حتا رفتارخودرافلسفی کند.برای او فلسفه نوعی فرم زندگی بود و نه دانش کتابی یا تاریخ گرایی. درفلسفه او" ثنویت و احدیت" به یک جدل دیالکتیکی باهم می پردازند. فلسفه او متافیزیک است و علاقه ای به امورسیاسی ندارد و خصوصیت فلسفه هستی شناسی او این است که میخواهد از واقعیات به خدا ، و از خداشناسی به واقعیات برسد. تصویر جهانبینی او" پانته ایستی" است چون او روح جهان را طبیعت بحساب می آورد . برای او تمام کائنات فقط تصاویری هستند از وجود خدای واحد. اوهمچون افلاتون توصیه میکرد که انسان با کمک تقواهای : دانایی، شجاعت، عدالت، و میانه روی ، ابدی گردد. هدف اخلاقی فلوطین وحدت باخدا درحالت خلسه بود . اووضعیت خلسه را "بیرون ازخود شدن" نامید. فلوطین گاهی مقوله های نیکی و زیبایی رانیز "خدا" معرفی میکند.جهانشناسی الاهی-عرفانی او براین اصل اخلاقی استواراست که مسایل این جهانی، اهمیت آنچنانی برای زندگی انسان ندارند. او میگفت که همه چیزها: انسان، گیاه، جانور، دارای یک روح هستند، و روح نیرویی است که فرم بیرونی را شکل میدهد. اوحالت خلسه را مخالف فردگرایی ، سودجویی ، و خواهان وحدت با احدیت بشمار می آورد.

  آگوستین اهمیت خاصی برای نظرات فلوطین قایل بود . و یاسپرس ، فلوطین را چهره ابدی فلسفه غرب نامید. و هگل با تاکید برنظرات فلوطین پیرامون هنر نوشت که "زیبایی یعنی ظاهر معنوی ایده" . به این دلیل نظرات فلوطین درباره علم استتیک دردوران رنسانس، ارزش خاصی یافتند و به این علت نظرات زیباشناسی او بعدها روی : گوته ، نوالیس، هردر،شلینگ؛هگل، و برگسن، تعثیرگذاشتند. عرفان فلوطین باکمک ازعرفان هندیهای پیشین روی عارفان قرون وسطا مسیحی اثرگذاشت. گروهی ازمورخین فلسفه اورا همچون مارک آورل یک مسیحی بدون عیسی بحساب می آورند.ازطریق فلوطین و آگوستین نظرات افلاتونی در الاهیات کلیسایی برنظرات ارسطو پیروز شدند.  احدیت گرایی فلوطین را میتوان متکی به نظرات پارمیندس دانست. فلوطین کوشیسد تا بین نیاز مذهبی انسان و عقلگرایی فلسفی یونان، رابطه ای برقرار نماید ، ولی درحال حاضر در دوره پست ایده آلیستی زمان ما،نظرات وی اهمیت خودراازدست داده اند. پورفریوس ، یکی ازشاگردان فلوطین بعدها 6 کتاب 9 فصلی اورا که نتیجه درسها و سخنرانیهای آموزشی اش بودند،منتشرنمود. فلوطین در28سالگی شروع به فلسفه بافی نمود و در 50 سالگی کوشید تانظراتش را بطور کتبی یادداشت نماید.

  غیراز متافیزیک،فلوطین نظرات بکری پیرامون هنر ازخودبجاگذاشت.درنظراوهنر،وسیله ای است که واقعیات فکری متعالی را بصورت ماده تصویر می نماید. و به عقیده او ،درک و احساس زیبایی موجب تماس انسان با احدیت و خدا میگردد. او مدعی بود که درمقوله زیبایی، احدیت خالق، بیان میشود. افکاراو پیرامون هنر در ایده آلیسم آلمانی،راهنمای : نوالیس،شلینگ و هگل شدند. او لایبنیتس و اسپینوزا را نیز تحت تعثیرخود قرارداد. بانوشتن کتاب "زیبایی" او ، افلاتون گرایی استتیک دردوره رنسانس بسیار حاضر و معثر افتاد. نظرات او پیرامون هنر،باتعثیر روی عقاید استتیک هگل به اوج خود رسیدند، گرچه اکنون سالهاست که فلسفه متافیزیکی از طریق فلسفه های : ماتریالیستی،پوزیویتیستی،رئالیستی، ازمیدان خارج شده است. بایداشاره نمود که نظرات هنری فلوطین در دانشگاه های شهر فلورانس ایتالیا درقرن 15 میلادی، رنسانس خاصی یافتند.

  فلوطین طبق گزارش همعصران،انسان خیر و نیکوکاری بود که به حمایت از بچه های بی سرپرست نیز می پردخت. درکلاس های درس او نخستین بار زنان و دختران نیز میتوانستند بدون مزاحمت شرکت نمایند. اومدعی بود که 4 بار درحالت خاسه باخدا وحدت نموده! است. برای او سه پله واقعیات الاهی یافت میشوند که : تفکر،روح، و احدیت گرایی، نام دارند، و ماهیت احدیت،خالق سایر اشیاء می باشد. او میگفت که بجای راه ماده غیرالاهی، باید راه روح که شامل : راه الهی و ابدی است، را رفت. فلوطین همچون برهما های هندی، رابطه میان روح احدیت و روح جهان را "نفس جهان" نامید. درفلسفه او جهان بطور اهرمی براثر تابش "واحداولیه" تشکیل شده که پایین ترین سطح آن ماده و بالاترین نقطه اوج آن،روح میباشد. او احدیت گرایی خودراباکمک قضیه خلف ازطریق ردغیرممکن ها تعریف میکرد و نه باکمک تایید ممکن ها. به این دلیل اورا خالق الاهیات منفی نیز بشمار می آورند. این سبک اورا میتوان محصول مطالعاتش در زیمنه فلسفه فیلون و فیثاغورثیان دانست.

مطالب در ارتباط:

ــ روضه خوانی اخلاقی با گیتار ادبی ( سارا ارمنی )

ــ ادبیات و انقلابی سکولار، همکاری ، انتقاد ، سرکشی ( آتوسا سلطان زاده )

ــ گفتگو با آیدین آغداشلو در باره فروغ فرخزاد ( رها یگانه )

ــ کودک یاغی ادبیات اتریش ( علی امینی )

ــ صلح طلب دانمارکی ( الهام رفیع زاده )

ــ داروین اسکاتلندی، جویس ایرلندی ( آذر سلطانی )

ــ دوران کودکی ام بدون ادبیات کودکان! ( آرام بختیاری )

ــ ویکتور هوگو ،و جدا ناپذیری ادبیات از سیاست ( روسیا روشن )

ــ غرب به یاد دوره رمانتیک افتاده است ( سارا ارمنی )

ــ معرفی نامزدان هفتمین دوره‌ی جایزه‌ی گلشیری ( مهیندخت قهاری )

ــ صلح جوی سوییسی، چارلز آلبرت گوبات ( الهام رفیع زاده )

ــ ۳۰ سال انتظار برای چاپ کتابی از فریدون آدمیت ( الیاس احمدی )

ــ خاطرات عاشقانه‌ی یک گدا ( نوشین شاهرخی )

ــ داستایوسکی ، و زوال شخصیت انسان دراسارت ( علی سلطانی )

ــ سقوط فرهنگ، نشانه زوال حكومت بود؟ ( آتوسا سلطان زاده )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد