_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

دادخواهی خانم بتول سلطانی، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق، به مراجع قانونی و قضایی عراق بر علیه این سازمان که در قرارگاه اشرف در عراق مستقر است

12.03.2008

بنیاد خانواده سحر

http://www.saharngo.com/articles.html

لینک به متن انگلیسی:
http://iran-interlink.org/?mod=view&id=4172

 

مقام محترم قضایی جمهوری عراق،

اینجانب بتول سلطانی، فرزند مرتضی، متولد 1965 در ایران، فعلا ساکن بغداد هستم. من در سال 1986 با آقای حسین مرادی در ایران ازدواج کرده و سپس همان سال به اتفاق همسرم به پاکستان رفتیم. در آنجا به سازمان مجاهدین خلق جذب شده و یک سال بعد یعنی در سال 1987 به دستور سازمان به عراق رفتیم. در سال 1991 به دستور سازمان از هم جدا شده و فرزندان خود را نیز باز به دستور سازمان در همان سال به اروپا فرستادیم. من و همسرم ابتدا در برابر این دستور مقاومت کرده و حاضر به جدا شدن از یکدیگر نبودیم ولی بالاخره ما را تحت فشارهای روانی زیاد مجبور به این کار و جدایی از فرزندانمان کردند.

 

دخترم هاجر مرادی متولد 1987 در پاکستان و پسرم میعاد مرادی متولد 1991 در عراق می باشند. در سال 1991 در حالیکه هاجر 5 ساله و میعاد 6 ماهه بود آنها را بعد از جدا کردن من و همسرم از من جدا کرده و به اروپا فرستادند و اجازه هیچگونه ارتباط با آنها را نیز به من ندادند. هنوز زمانی که دخترم با گریه و زاری از من جدا میشد را از خاطر نبرده ام و صورت معصوم پسر شش ماهه ام همچنان در مقابل چشمانم است.

بعدا مطلع شدم که دخترم با نام مستعار ستاره خبازان در سوئد و نزد یک خانواده ایرانی در جنوب این کشور اقامت گزیده و در حال حاضر در شمال این کشور در دانشگاه تحصیل میکند و اما پسرم توسط یک خانواده از عراق به هلند برده شد که بعد از مدتی او را گرفته و به خانواده دیگری سپرد ولی آنها دچار مشکل شده و وی را به یتیم خانه تحویل دادند که در حال حاضر نهایتا در یک مرکز نگهداری از جوانان در هلند اقامت دارد. من هیچگونه رد و آدرسی از آنها ندارم و حتی نمیدانم تا چه حد مرا میشناسند. سازمان اطلاعی از آنها به من نداده و امکان هیچگونه ارتباطی را با آنها ندارم.

طی مدتی که در سازمان در عراق بودم اجازه ارتباط با خانواده ام در ایران داده نمیشد و در نتیجه پدرم چهار سال پیش به دلیل فشارهای روحی و عصبی در اثر بی اطلاع بودن از وضعیت من فوت کرد و مادرم هم به شدت مریض شده و در سوگ دوری از من نشسته است.

من سال گذشته یعنی در سال 2006 از قرارگاه اشرف فرار کرده و به قرارگاه امریکایی ها موسوم به TIPF رفتم. سپس در 14 ژانویه 2008 از TIPF خارج شده و به بغداد آمدم که عازم خارج از کشور شوم ولی قبل از هر چیز میخواهم به شکایتم توسط دستگاه قضایی عراق رسیدگی فوری شود.

میخواهم خانواده و هویت از دست رفته ام را باز پس گیرم. از بابت از دست دادن پدرم و مریضی مادرم و جدایی همسر و دو فرزندم و تلف شدن 20 سال عمرم که قطعا هیچ قیمتی نمیتوان بر روی آن گذاشت و به هیچ وجه قابل جبران نیست از سازمان مجاهدین خلق و رهبری آن که مسبب این مسائل بوده اند شکایت دارم. من میخواهم که سازمان مجاهدین خلق از طریق مراجع قانونی در عراق وادار شود تا رد و نشانی فرزندان من را به من داده و همچنین امکان ملاقات با شوهرم را فراهم آورد.

پیشاپیش از همکاری صمیمانه شما متشکرم.

-----------

متن اصلی به عربی:

ادعاء بتول سلطاني العضوة السابقة في منظمة خلق الايرانية الىالجهات القانونية والقضائية العراقية ضد هذه المنظمة بمقر اشرف في العراق

القضاء العراقي

اني بتول مرتضى سلطاني ، مواليد 1965 ايران الساكنة في بغداد حاليا .

في عام 1986 تزوجت حسين مرادي في ايران وذهبنا في العام ذاته الى باكستان والتحقنا بمنظمة خلق هناك وبعد مرور سنة واحدة اي في عام 1987 ذهبنا الى العراق بامر من المنظمة ، وفي عام 1991 انفصلنا عن بعضنا البعض حسب امر المنظمة وارسل اولادنا في العام ذاته وحسب امر المنظمة ايضا الى اوروبا ، ابتداءا قاومنا ( انا وزوجي ) هذا الامر ولم نقبل الفصل بيننا لكننا تعرضنا حينها لضغوط نفسية كثيرة ادت في النهاية بقبولنا الامر اجبارا ثم فصلونا عن اولادنا .

ابنتي هاجر مرادي مواليد 1987 / باكستان وابني ميعاد مرادي مواليد 1991 / العراق ، في عام 1991 في الوقت الذي كان عمر هاجر خمس سنوات ولايتجاوز عمر ميعاد ستة اشهر قد اخذوا مني بالقوة بعد الفصل بيني وبين زوجي عنوة وارسلوا الى اوروبا ولم يسمحوا لي الاتصال بهم باي شكل من الاشكال ، لازالت صورة ابنتي وهي باكية عندما اخذوها مني لم تفارق ذاكرتي وصورة ابني المعصوم وهو في الشهرالسادس من عمره وهم يقتطعوه مني امام عيني

فيما بعد اطلعت ان ابنتي تقيم في جنوب السويد بالقرب من عائلة ايرانية وبأسم مستعار ( ستارة خبازان ) وهي الان طالبة جامعية في شمال السويد ، اما ابني فقد ارسل مع عائلة من العراق الى هولندا وبعد مدة حوّل الى عائلة اخرى ولاقت هذه العائلة بعض المشاكل سلّم على اثرها الى دار الايتام ويقيم حاليا في مركز يقيم فيه الشباب في هولندا

ليس لديّ الان اي دليل ليرشدني الى عناوينهم ولا ادري مدى معرفتهم بي ، لم تزودني المنظمة باية معلومات عنهم وليست لديّ الامكانية للاتصال بهم وباية وسيلة .

خلال المدة التي قضيتها مع المنظمة في العراق لم يسمح لي الاتصال بعائلتي في ايران ونتيجة لذلك اي عدم معرفتهم شيئا عن اوضاعي فقد تعرض والدي الى ضغوط نفسية وعصبية ادت الى وفاته كما تعرضت والدتي هي الاخرى الى مرض شديد اقعدها نتيجة الم فراقي عنها .

لقد تمكنت الهروب من مقر اشرف عام 2006 والتجأت الى مقر الامريكان المعروف بـ TIPF وفي 14 كانون الثاني 2008 خرجت من TIPFوجئت الى بغداد قاصدة الخروج من البلد ولكن قبل كل شيء اطالب الحكم العاجل من قبل جهاز القضاء العراقي في شكايتي .

اريد استرداد عائلتي وهويتي التي فقدتها من قبيل فقدي والدي زمرض والدتي وانفصالي عن زوجي وابنائيواضاعة 20 سنة من عمري الذي لايمكن تقييمه ولاتعويضه ، ان شكايتي ضد منظمة خلق وقيلدتها المسببين لهذه المسائل .

اطالب الجهات القانونية العراقية بالزام منظمة خلق بتزويدي بايو معلومات لتدلني على اولادي وكذلك ترتيب ملاقاة لي مع زوجي .

سلفا اشكر تعاونكم

 

مطالب در ارتباط:

ــ مصاحبه بنیاد خانواده سحر در عراق با خانم بتول سلطانی عضو جدا شده شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق

ــ فیلم گزارشی از میزگرد انجمن های حقوق بشری در اروپا

ــ تبریک خانم ملکی به خانم بتول سلطانی

ــ کمپ اشرف – فاجعه انسانی

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد