_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

کتاب " بوش، ایران و بمب "

- فصل چهاردهم

15.03.2008

اریک لوران

ترجمه انجمن نجات

http://www.nejatngo.org/index.php?news_id=4190&centre

لینک به فصل سیزهم

لینک به متن کتاب

در ماه مارس 2003، نیروهای آمریکایی قراگاه اشرف را محاصره می کنند. این قرارگاه در غرب مرز ایران و در صد کیلومتری شمال بغداد واقع شده است و بزرگترین پایگاه نظامی مجاهدین در خاک عراق است. 3850 نفر در آن حضور دارند که مسلح به انواع سلاحهای سنگین از جمله توپ و تانک هستند. آمریکاییها مجاهدین را خلع سلاح کرده به آنها اجازه خروج از قرارگاه را نمی دهند.

ایران به وسیله جواد ظریف، سفیر خود در سازمان ملل، پیامی برای آمریکاییها می فرستد. در آن زمان، تعدادی از رهبران القاعده در اسارت ایران قرار داشتند و پیشنهاد ایران این بوده است که آنها را با رهبران سازمان مبادله کنند: تروریستهایتان را بگیرید و تروریستهای ما را تحویل بدهید.
در اواسط ماه مارس همان سال، بوش با مشاورانش مفصلا بر سر این قضیه بحث می کند. دیک چینی در داخل اتاق جنگ در سمت راست بوش نشسته است. این محل در زیر زمین کاخ سفید قرار داشته از شکل خاصی برخوردار است. اتاقهای متعددی دور تا دور آن قرار دارد که نقشه های بزرگی از نقاط مختلف دنیا را بر در و دیوار آن آویزان کرده اند. اطلاعاتی که هر روز صبح از سرویسهای اطلاعاتی به کاخ سفید می رسد، روی این نقشه ها به نمایش در می آید. این اتاقها از تجهیزات کامپیوتری بسیار پیشرفته ای برخوردار بوده امکان برقراری ارتباط سریع با هر نقطه از دنیا را فراهم می آورند.

بوش که مبارزه با تروریسم و از بین بردن تروریستها را در راس برنامه های دولت خود قرار داده بود، قاعدتا می بایست از پیشنهاد ایران استقبال می کرد. از سوی دیگر برای ایران نیز این معامله خوب بود چون اگر رهبران آنها را به چنگ می آورد می توانست از اطلاعاتشان استفاده کرده مانع از بروز عملیاتهای تروریستی احتمالی در آینده بشود. اما نهایتا آمریکاییها این پیشنهاد را رد می کنند. چینی البته در این باره می گوید: " ما باید به تمام گزینه های پیش رو توجه داشته باشیم".

"این گروه آمریکا را دوست دارد"

باید گفت سازمان برای واشنگتن بسیار فراتر از "گزینه" است و تبدیل به واقعیت انکار ناپذیر شده است؛ سازمان در ساختمان نشنال پرس بیلدینگ که محلی است رسمی برای مطبوعات آمریکا در پایتخت فدرال این کشور، دفتری دارد.

در تاریخ 8 آوریل 2003، ایلنا روز لیتین، نماینده فلوریدا در کنگره که در کمیسیون روابط بین الملل، مسئول بخش خاور نزدیک و آسیای میانه است، درباره سازمان می گوید: " این گروه آمریکا را دوست دارد. اعضایش در جنگ با تروریسم به ما کمک می کنند. آنها طرفدار آمریکا هستند و هرگز با ما نجگیده اند و هر چه در این باره گفته می شود، کذب محض است".

در واشنگتن، گروه جدیدی از جمله پل ولفوویتز و داگلاس فیت، بار دیگر به سازمان به عنوان ابزاری ایده آل برای پیش برد ساسیت خود در قبال ایران می نگرند. سازمان نیز سعی می کند خود را مشروع جلوه بدهد. جعفر زاده، سخنگوی سازمان در واشنگتن در سال 2003 اطلاعاتی راجع به برنامه های هسته ای ایران به آمریکاییها می دهد.

در تاریخ 10 مارس 2003 ژنرال ری اودینو، فرمانده تیپ چهارم پیاده نظام آمریکا که در عراق مستقر است می گوید: " به نظر من هر گروهی که تسلیحاتش را به ما تحویل بدهد، همکار ما به شمار می رود؛ لذا ضرورت دارد مجددا بازنگری شود تا معلوم شود این سازمان همچنان گروهی تروریستی به شمار می رود یا نه". اظهارات این ژنرال که ظاهرا چندان حساب شده نیست، نشان می دهد برخی مسئولان نظامی آمریکا چه دیدی به سازمان دارند.

البته وی این مطلب را نیز گفت: " من از 300 کیلومتری از مجاهدین فرار می کنم، آنها از حمایت هیچ کشوری برخوردار نبوده مشروعیتی ندارند"، البته خودش هم در آن زمان می دانست این حرف صحت ندارد. در آن دوران دست یک کم یک کشور بود که از مجاهدین حمایت می کرد و آن ایالات متحده بود.

" هر گروه تروریستی لزوما غیر قانونی نیست"

در بیستم ژانویه 2005 یعنی بلافاصله بعد از انتخاب مجدد جورج بوش به ریاست جمهوری، دیگ چینی در مصاحبه ای با شبکه سی.بی.اس می گوید:" اگر فهرستی از کشورهای خطرناک تهیه کنیم، ایران در راس آنها قرار می گیرد". در همان زمان وی از سازمان سیا خواست از مجاهدین به عنوان نیروی اطلاعاتی استفاده کند.

مریم رجوی وگروهش که در گذشته، تعدادی از شهروندان آمریکایی را به قتل رسانده و به عنوان ارتش کمکی به صدام نیز خدمت کرده بودند، این بار به ابزاری در دست رئیس جمهور آمریکا و مشاورانش تبدیل می شوند. تنها مشکلی که وجود دارد این است که سازمان از سال 1979 در فهرست سازمانهای تروریستی وزارت خارجه آمریکا قرار دارد. البته، علی رغم این مسئله، در پایتخت آمریکا دفتر نمایندگی دارد و فعالیت می کند. جان آشکروفت، وزیر دادگستری که از محافظه کاران افراطی به شمار می رود، یکی از حامیان سرسخت مجاهدین است. یکی از همکاران او در توجیه این ابهام قضایی می گوید: "به صرف این که یک سازمان به عنوان گروه تروریستی شناخته شود، نمی توان آن را غیر قانونی دانست". نام سازمان در وزارت دادگستری آمریکا به عنوان یک موسسه لابی گری ثبت شده است، از آن نوع کارهایی که مجاهدین در آن ید طولایی دارند.

در ژانویه 2005، رایموند تنتر، یکی از همکاران اسبق رونالد ریگان، کمیته ای به نام " ایران پالیسی" ایجاد می کند که اعضای آن را مقامات سابق کاخ سفید، وزارت خارجه، پنتاگون، سرویسهای اطلاعاتی، مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی تشکیل می دادند. البته نمایندگان تعدادی از کارخانه های اسلحه سازی نیز در تشکیل آن سهیم بودند که تنتر نامی از آنها نبرده است. از نظر اعضای این کمیته " ایران بزگترین تهدید برای آمریکا و متحدانش است". این کمیته از بدو تاسیس، به بوش فشار می- آورد که نام سازمان مجاهدین را از فهرست گروه های تروریستی خارج کرده " به اعضای آن نقش کلیدی در مبارزه برای تغییر رژیم در ایران" بدهد. تنتر در کنفرانسی در 21 نوامبر 2005 می گوید: " یکی از تسلیحاتی که می تواند مشکل را حل کند بمبهای هسته ای بزرگی است که می توانند به عمق زمین نفوذ کرده اهداف مخفی را هدف قرار بدهند. این بمبها توانایی تخریب تونل و دیگر تاسیسات نظامی را دارند." وی بعد از این مقدمه آتشین می افزاید: " جامعه بین الملل باید متوجه باشد که در حال حاضر فقط یک گروه سیاسی هست که رژیم تهران را می ترساند و آن سازمان مجاهدین است. مجاهدین خلق نه تنها اطلاعاتی خوبی راجع به نقض پیمان منع گسترش تسلیحات هسته ای توسط ایران در دست دارند و از این نظر، منبع اطلاعاتی موثقی به شمار می روند بلکه متحدان راستین غرب نیز هستند می توانند رژیم جدیدی را در ایران بر سر کار بیاورند".

برخورد روز افزون تمدنها

ابتکار تنتر مورد حمایت تام تانکردو، نماینده کلرادو در مجلس آمریکا قرار گرفت. تانکردو همان کسی است که با طرح مسئله بازگرداندن اجباری مهاجران غیر قانونی، ساخت دیوار دور تا درو مرزهای ایالات متحده و طرح مسئله ضرورت شرکت این کشور در "برخورد روز افزون تمدنها" به شهرت رسید. او می گوید: "من معتقدم ما فقط با یک گروه معدودی که مذهب را به گروکان گرفته و از آن سوء استفاده می کند، رو به رو نیستیم بلکه با تمدنی رو به رو هستیم که عزمش را جزم کرده است که ما را از بین ببرد و آن تمدن، اسلام رادیکال است. اسلام رادیکال قرنها که با مسیحیت دشمنی می کند". او در سال 2005 "مجمع دفاع از دموکراسی و حقوق بشر در ایران" را تاسیس کرد. او درباره مریم رجوی می گوید: " شخصیتی است بسیار کاریسماتیک که به حقوق زنان و دموکراسی در ایران اعتقاد دارد. من از تلاشهای او حمایت می کنم. می دانم ایلات متحده مجاهدین را تروریست به حساب می آورد اما باید توجه داشته باشید آنها زمانی در فهرست سازمانهای تروریستی قرار گرفتند که کیلتون سعی کرد با ایران روابط سیاسی برقرار کند. ایرانیها از آمریکا خواستنند سازمان مجاهدین را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار بدهد و این کار فقط با انگیزهای سیاسی انجام شد و اصلا به این معنا نیست که مجاهدین تهدیدی برای آمریکا به شمار می روند".

" مرسی، خواهر مریم"

اویل مه 2005 سازمان مجاهدین کنفرانس بزرگی در واشنگتن ترتیب می دهد تا خود را به عنوان نماینده تمام گروه های اپوزیسون ایران جا بزند. تعدادی از نمایندگان گنگره در این کنفرانس شرکت کردند. سخرانان متعددی هم دعوت شده بودند، یکی از آنها کاپیتان ویویان گامبرا از تیپ چهارم پیاده نظام بود که حقوقدان است و در مذاکرات مربوط به خلع سلاح مجاهدین در عراق، شرکت داشته است. پدر او از افسران نیروی ویژه ارتش آمریکا در ویتنام بود که شهرتی افسانه ای دارد. او می- گوید: " طرد مجاهدین کاری است بسیار دور از احتیاط چرا که ما به زودی در ایران با تهدیدی به مراتب بزرگتر رو به رو خواهیم شد".

در تاریخ 20نوامبر 2005 مریم رجوی در کنگره سخنرانی می کند. البته رئیس جمهور خود خوانده ایران از طریق ویدیو کنفرانس از اور سوراواز در این جلسه شرکت می کند. این زن 51 ساله ، هر بار که جمعیت برایش دست می زنند، متوضعانه لبخندی به لب می آورد. در پایان سخنرانی اش، خانم شیلا جکسون، نماینده دموکرات تگزاس، می گوید : "مرسی خواهر مریم".

برای هر مبارز سیاسی خیلی اهمیت دارد که به عنوان "مدافع آزادی" شناخته شود. جوناس سیمبی در آنگولا و مسعود در افغانستان توانستند از همین طریق کمکهای نظامی و مالی فراوانی دریافت کنند.

مریم رجوی دقیقا وعده هایی می دهد و حرفهایی می زند که هوادارانش دوست دارند بشنوند. او در ژانویه 2005 وعده داد که در شش ماه نخست تغرر رژیم در ایران انتخاباتی آزاد برگزار کرده، مجلس قانون گذاری تشکیل بدهد و اداره تمام امور را به منتخبین ملت بسپارد. این اظهارت تحسین برانگیز در همان دوران توسط گزارش سازمان دیده بان حقوق بشر تکذیب شد. عنوان این گزارش نفس گیر 28 صفحه ای بسیار جالب است : " خروج ممنوع: موارد نقض حقوق بشر در قرارگاه سازمان مجاهدین خلق". جو استارک، مدیر بخش خاورمیانه دیده بان حقوق بشر در واشنگتن می نویسد: " جمهوری اسلامی کارنامه شرم آوری در زمینه حقوق بشر دارد اما دفاع از سازمانی که موارد بسیاری از نقض حقوق بشر در آن دیده می شود، خطای بزرگی است".

اساس این گزارش را اظهارات 12 نفر از اعضای سابق سازمان مجاهدین تشکیل می دهد که بین فوریه و مه 2005 با آنها مصاحبه شده است. این عده گفته اند بعد از این که به روشهای غیر دموکراتیک سازمان اعتراض کرده اند و خواسته اند از آن جدا بشوند، مورد شکنجه و اذیت و آزار قرار گرفته در سلولهای انفرادی حبس شده اند. دو نفر از مصاحبه شوندگان شهادت داده اند که به جشم خود دیده اند دو نفر از دوستانشنان زیر شکنجه های بازجویان سازمان جان داده اند. به گفته آنها، سازمان در داخل قرارگاهش سلولهایی مخصوص اعضای خود ایجاد کرده است. چهار نفر دیگر از آنها که توسط سازمان به داشتن افکار انحرافی متهم شده بودند مجبور می شوند به دروغ اعتراف کنند که برای وزارت اطلاعات ایران جاسوسی کرده اند و اعترافات خود را امضاء کنند. سه نفر دیگر از مصاحبه شوندگان شاهد مرگ پرویز احمدی از فرماندهان نظامی سازمان بوده اند که در فوریه 1995 در اثر ضرب وشتم مجاهدین، جان می دهد. 3 سال طول می کشد تا سازمان مرگ او در روزنامه خود با عنوان مجاهد اعلان کرده مدعی شود که توسط سرویسهای اطلاعاتی ایران به شهادت رسیده است.

نتیجه ای که از این مصاحبه ها می توان گرفت این است که سازمان مجاهدین هیچ شباهتی به حزب ندارد و بیشتر فرقه ای است که تقدیس رهبران خود را ترویج می کند.

البته این گزارش چندان به چشم نیامد چون مطبوعات زیاد به آن توجه نکردند. باید گفت اکنون در واشنگتن، تنش به اندازه زمان حمله آمریکا به عراق بالا رفته است.

"سازمان سیا مایه انتقاد و ایراد به دولت است"

در پاییز 2004 در اوج انتخابات ریاست جمهوری با اختلاف بسیار کم به نفع جمهوری خواهان تمام شد، جرج بوش در مصاحبه ای با شبکه فاکس نیوز که از حامیان بی چون و چرای او به شمار می رود، می گوید: "هرگز اجازه نخواهیم داد ایران به تسلیحات هسته ای دست بیابد". در فوریه 2005 در گزارش سالانه ای که راجع به مسائل مختلف ارائه داد، مفصلا راجع به ایران صحبت کرد: "ایران بزرگترین حامی تروریسم دولتی در دنیا است که قصد دارد به تسلیحات هسته ای دست بیابد و مردم را از آزادی محروم کرده است". اندکی قبل، یعنی در 6 ژانویه، لایحه ای به عنوان " حمایت از آزادی در ایران" به مجلس می رود و یک ماه بعد در سنا به تصویب می رسد. به موجب این قانون دولت موظف می شود از گروه های اپوزیسیون ایران حمایت کند. طبیعی است که سازمان مجاهدین در راس آنها قرار می گیرد چرا که تنها گروهی است که از ساختار عملیاتی برخوردار است.

اما در پشت پرده سیاست آمریکا، وزارت خارجه و پنتاگون بر سر حمایت یا عدم حمایت از سازمان مجاهدین اختلاف نظر دارند. یکی از سیاستمداران که در فوریه 2007 از نزدیک شاهد این زور آزمایی بوده است، به نگارنده گفت : " نظامیان آنها را هم قطار خود می دانند اما از نظر سیاستمداران، مجاهدین تروریست هستند". کندلیزا رایس رامسلفد را متهم می کند که به طور مخفییانه از مجاهدین حمایت کرده است تا دست به عمیلیات زیر زمینی بزنند. حرف او کاملا درست است چون سازمان مجاهدین توسط پنتاگون و دی.آی.آی، حفاظت اطلاعات نظامی آمریکا، به شکل غیر قانونی و برای عملیاتهای نظامی در داخل خاک ایران مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از مسئولین اسبق سیا به نگارنده گفت: " رفته رفته سازمان سیا را از این قضیه کنار گذاشتند چون موجب می شد کنگره دولت را مورد اعتراض و ایراد قرار دهد".

"سیاست ما تغییر نکرده است"

ریس جمهوری هیچ فرمانی برای انجام چنین عملیاتهایی صادر نکرده است. این امر، دست کم در تئوری، اجازه دور زدن تخقیق و تفخصهای سنا و مجلس نمایندگان را می دهد. قرارگاه که در مناطق بیابانی مرز ایران و عراق قرار داشته تحت کنترل نیروهای ویژه هستند، برای سازماندهی و آموزش مجاهدین جهت انجام عملیاتهای تروریستی و خرابکارانه مورد استفاده قرار می گیرند.

تنها کسی که از تمام جزئیات این عملیاتهای مخفیانه خبر دارد، استفن کومبون، معاون اطلاعاتی رامسلفد، است که از نظر خیلیها دست راست او به شمار می رود. به گفته یکی از همکارانش او شیفته مجاهدین است چون علاوه بر اطلاعاتی که از برنامه هسته ای ایران در اختیار دارند، تنها افرادی هستند که قادر اند با انجام عملیاتهای تروریستی، مسئولین جمهوری اسلامی را به شدت نگران کنند. کامبون حتی با پرویس کشرف نیز دیدار و مذاکره کرده موافقت او را جلب کرد تا مجاهدین بتوانند از خاک بلوچستان پاکستان برای ورود به مرز ایران و انجام عملیاتهای تروریستی استفاده کنند.

البته اسکات مک کلان، سخنگوی کاخ سفید، دخالت دولت در این عملیاتها را تکذیب می کند. یکی از خبرنگارن می گوید: "گزارشهای متعددی وجود دارد مبنی بر انجام برخی عملیاتهای کوچک در داخل خاک ایران. پ.کا.کا در مرز عراق و سازمان مجاهدین در مرزهای جنوبی عراق و همچنین برخی عملیاتهایی که از بلوچستان انجام می شود. آی این سیاست آمریکا است؟ گزارشهای دیگری نیز مبنی بر انجام عملیاتهای توسط نیروهای ویژه در خاک ایران وجود دارد، البته می دانم که شما مایل نیستید در این باره صحبت کنید.

سخنگوی کاخ سفید در پاسخ به این خبرنگار می گوید: " سیاست ما در قبال این نوع سازمانها تغییری نکرده است. ما همچنان آنها را تروریست می دانیم.

_ یعنی هیچ وقت با آنها همکاری نکرده اید، حتی در زمینه...

سخنگوی کاخ سفید حرف او را قطع کرده بار دیگر تگرار می کند: " سیاست ما تغییری نکرده است".
اورسوراواز، آوریل 2007. مردی که با من در حیاط این ملک واقع در دویست قدیمی میدان شهرداری قرار گذاشته است از همکاران نزدیک مریم رجوی است... سبیل باریک و عینک ته استکانی دارد و در پاسخ به سوالات من مانند سخنگوی کاخ سفید همه چیز را انکار می کند: " ما هیچ ارتباطی با آمریکاییها نداریم و هیچ عملیاتی با کمک آنها در خاک ایران انجام نداده- ایم". هر بار که سوالی می پرسم لبخندی می زند چنان که گویی می خواهد با زبان بی زبانی اعلان برائت کند. می گوید: "ما هیچ نوع کمک مالی از دولت آمریکا دریافت نمی کنیم". می پرسم نظرتان راجع به حمله نظامی آمریکا علیه ایران چیست؟ می گوید: " ما با هر نوع مداخله بیگانه در ایران مخالفیم... تاکید می کنم که هر نوع مداخله بیگانه در ایران مخالفیم..."

لینک به فصل سیزهم

لینک به متن کتاب

--------------

کتاب های در ارتباط:

ــ دیوهای چپ عنوان یک نویسنده غربی برای سازمان مجاهدین خلق

ــ کتاب " بوش، ایران و بمب "

ــ کتاب " شهدای گمراه، مجاهدین خلق از مبارزه تا تروریست" نوشته خانم یودیت نورینک (Judit Neurink )

ــ " گسستن بند و زنجیرها" نوشته استیون حسن ، ترجمه پروین حاجی

ــ معرفی کتاب ؛بازگشت از ایران ؛به قلم فریبا هشترودی

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد