_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon-ghalam@iran.de

www.iran-ghalam.de

فلسفه مسیحی درمقابل فلسفه اسلامی در سده های میانه

21.03.2008

آتا مستشار

 

Thomas von Aquin 1225 – 1274  

دعوای زرگری فیلسوفان مذهبی قرون وسطا

فلسفه مسیحی درمقابل فلسفه اسلامی درسدههای میانه

 

   توماس آکین ، فیلسوف ، نویسنده ، روحانی مسیحی و اشرافزاده ایتالیایی ، یکی ازکلاسیک های فلسفه و الاهیات مسیحی، خالق ایده آلیستی ترین سیستم اسکولاستیک (فلسفه مدرسین) دراواخر دوره قرون وسطا است. اوکوشید تا به نفع کلیسای کاتولیک درمناطق تحت اشغال اعراب واسلام د راروپا، ازدانش وفلسفه عربی استفاده کند. غالب دانشگاهها و پایتخت های اروپایی آنزمان مانند فرانسه و ایتالیا ازاورسما دعوت نمودند تا جلو رشد تفسیرهای اسلامی ارسطو توسط: ابن رشد ، ابوعلی سینا ، و میمندی را بگیرد. اوکوشید با تفسیرهایی از ارسطو،قطبی مخالف دربرابر تفسیرهای ابن رشد ازارسطو عرضه نماید. توماس آکین دررابطه باشناخت جهان از نظر اتم گرایی ابن سینا نیزدرمحافل روشنفکری آنزمان درغرب فاصله گرفت . اوکوشید تاازنظرات :ارسطو،افلاتون ،آگوستین و نوافلاتونیان، سنتز و سیستمی فکری دربرابر فلسفه های اسلامی و عربی بسازد. وی میگفت که فلسفه باید به خدمت علم الاهیات درآید . معلم مشهوراودرقرن 13 آلبرتوس ماگنوس،روحانی و متفکر آلمانی بود.

  مورخین مارکسیست درباره توماس آکین مینویسند که او به مبارزه علیه همه ایدههای ماتریالیستی پرداخت، وتقاضای جدایی دین از دانش توسط او،فقط یک حیله موذیانه بود،وی مدافع استثمارونابرابری،که درنظراو،خواسته خدا نیز است،بود، وی میگفت که حاکمان باید واسال و مطیع کلیسا باشند و مالیات بدهند. توماس آکین چندسالی روحانی دربار اوربان ،پاپ ششم نیزبود. وی میگفت که یک روحانی،فیلسوف نیزبایدباشد. هدف آکین تشکیل یک فلسفه مذهبی واحد درپایان سدههای میانه بود،درنظر او تقدم ایمان برعقل،مقدمه تقدم الاهیات برفلسفه است،و ضرورت فلسفه درآنجاست که ازعقیده حمایت نماید. دریک کاریکاتوری ازآندوره ،درحالیکه توماس آکین،همچون غولی عظیم،روی ممبری درحال سخنرانی است، ابن رشد چون یک کودک فسقلی درپای ممبر او به حال درازکش نشسته است. گرچه آکین مبلغ عرفان و خودداری ازلذتهای این جهانی بود ولی به سبب ازدیاد وزن و پرخوری،پیش از 50سالگی بسوی خدا بازگشت!.درطول 25 سال کارفکری،ازاو آثار بیشماری بجا مانده . آکین هوادار و مبلغ نظام سلطنتی بود که مخلص پاپ نیزباشد. وی میگفت که آزادی انسان یعنی آزادی اعلان عشق وخدمت او به خدا. درنظر آکین ،جامعه،دولت، و قانون، مقوله هایی طبیعی هستند. اوهمچون ارسطو میگفت که چون  انسان موجودی اجتماعی است،پس نیاز به یک فرم دولت دارد و چون انسان سرشار از حرص برای لذت و تمایلات خودسرانه است،باید دولتی حاکم باشد تاجلو فردگرایی های درنده اورابگیرد. وی همچون ارسطو میگفت که دولت باید محافظ قانون و اخلاق درجامعه باشد. بعدها توماس گرایی درسال 1879 ،فلسفه رسمی کلیسای کاتولیک دراروپا گردید.

  سیستم فکری توماس آکین امروزه، پایه فلسفه و الاهیات کلیسای کاتولیک شده است. اوباکمک نظرات ارسطو،یکی ازاستادان مهم فلسفه اسکولاستیکی (مدرسین) گردید.برای ساختن عقاید مسیحی، اوبه ترکیب فلسفه های : افلاتون،ارسطو، و آگوستین پرداخت. ازطریق او سنتز شناخت فلسفی و شناخت مذهبی به اوج خودرسیدند. توماس گرایی ارسطویی اودرمقابل آگوستین گرایی افلاتون درسدههای میانه،سنگ بنای مهمی برای رشته خداشناسی مسیحی و فلسفه مذهبی شد. هدف توماس آکین این بود که فیزیک ارسطویی را با الاهیات آگوستین تطبیق دهد.

   وی مینویسد که تمام اشیاء از ماده و فرم تشکیل شده اند و خدا تضاد فرم با ماده نیست بلکه فرم مطلق است و ماهیت اشیاء راباید ازفرم اشیاء جدانمود و انسان محصول فرم و ماده است و ماهیت اودرمقابل ظاهرش قرار دارد. وی گاهی همچون ارسطو میگفت که هر روحی،فرم مطلق است یعنی بدون ماده . وی به رد دوئالیسم جسم و روح پرداخت و همچون ارسطو خواهان یک وحدت بین آنان بودو درنظر او فرم دادن به یک ماده به معنی واقعیت دادن به هستی آن است، فرم انسان،روح  او است و جسم او از ماده میباشد. توماس آکین بجای دوئالیسم پیشین یعنی : فرم- ماده،- دوئالیسم : ماهیت-هستی را مطرح کرد. وی میگفت که تنها هدف انسان درزندگی،یافتن حقیقت است و هدف و منظور هستی، معرفی خدا است. خدا برای تنها هدفش،حاضر به هرکاری می باشد، روح ابدی است چون توانایی های فکری،مستقل از جسم رادرخود حمل میکند، وهدف هستی انسان آنست که به خدا نزدیک شود، این هدف فقط درآن دنیا ممکن است چون روح انسان  درآنجا از محدودیتهای جسمی وی استقلال می یابد. اوخلاف ارسطو میگفت که جهان ازلی نیست بلکه از طرف خدا خلق شده و روح نیز فناپذیر نیست بلکه ابدی می باشد. درفلسفه او خدا مهم است و نه انسان،چون خدا در تمام واقعیات وجود وجضور دارد .

  توماس دردانشگاه در رشته های منطق و فلسفه طبیعی تحصیل نموده بود. باوجود جانبداری او از عقلگرایی ،اومرزهای عقل را محدود میدید و نیاز به ایده آلیسم راغیرقابل اجتناب میدانیت. درنظر او حقیقت الاهی-ایمانی با حقیقت عقلی تضادی ندارد. او میگفت که عقل،ابزار درستی برای شناخت حقیقت درماورای جهان طبیعی است. درمرکز تفکرات توماس،رابطه دانش با عقیده میباشد – و عقل ،مستقل ازایمان،قادراست بخشی ازهستی را بشناسد. اونظم جهان رانشانه وجودخدا میدانست. فلسفه حقوق اوروی دواصل: حقوق طبیعی و قانون طبیعت،متکی است. درنظر او ایمان مسیحی میتواند روی عقل متکی باشد چون قانون طبیعت دراصل خردگرا میباشد و قانون طبیعت،قانونی ابدی است. نظراو پیرامون حق طبیعی که ساخته انسان نیست،تاامروز روی عقاید روشنگری مانند ارزش انسان و حقوق انسانی معثر بوده است.

  درنظر توماس آکین،مهمترین موضوع فلسفه،متافیزیک است چون ازآنطریق میتوان: خدا،روح ، و شناخت، را توضیح داد و چون حقیقت ایمانی کامل تراز حقیقت عقلی است،پس عقیده نیاز به مقدمات شناخت طبیعی دارد و گرچه فلسفه نمی توتند به اثبات حقایق ماوراء طبیعی بپردازد،آن ولی میتواند به رد دلایل مخالف بکوشد. درجهان،غیراز روح،دو نوع حقیقت فلسفی و الهی ابدی نیز وجود دارد. فلسفه اخلاق توماس آکین ترکیبی است از اخلاق:ارسطویی،رواقی،ایده آلهای کتاب انجیل، و درسهای پدران مقدس آنزمان. در نظر اواخلاق مانند طبیعت به قانون طبیعی وابسته است. توماس آکین به 4 تقوای غیرمذهبی یونانی یعنی : دانایی،شجاعت،اعتدال، و عدالت، - سه تقوای مذهبی :ایمان،عشق، و امید رانیز اضافه نمود. اوخلاف تن ستیزی کلیسا به حمایت از طبیعت و جسم انسان پرداخت. بعدها زبان لاتین ازطریق آثار ادبی و فلسفی او چند قرن زبان رایج هنری و علمی درمحافل اروپایی شد. فلسفه توماس آکین حتا امروزه در خدمت کلیسا و آموزشگاههایش می باشد.

    از جمله آثار او : ماهیت هستی ، حاکمیت خدا، صواب های گدایی عارفان، راهنمایی برای مسیونرهای مسیحی دربرخورد با طرفداران اسلام و یهود. علیه گمراهی های یونانی گرایی، تفسیرآثار ارسطو، مجموعه الاهیات، سرودهای مذهبی، و در باره حقیقت، هستند. اودرکتاب "درباره اتحادروشنگری علیه ابن رشدگرایی"، به محکومیت هواداران ابن رشد درزبان لاتین می پردازد. یکی از مهمترین بخش های کتاب "مجموعه الاهیات" او،بخش : 5دلیل برای وجو خدا، است. این کتاب قرنها اساس الاهیات و فلسفه اسکولاستیک دراروپای سدههای میانه بود. کتاب "مجموعه ضدکفار" او، راهنمایی برای مسیونرهای مذهبی ضد اسلام و ضد عرب بود. کتاب "تفسیرهایی ارسطویی" او درباره علوم : منطق، متافیزیک، فیزیک، و اخلاق ارسطویی میباشد .

مطالب در ارتباط:

ــ 'نویسنده دروغ واقعی می‌گوید'

ــ گفتگوبا منیر روانپور ـ نویسنده دروغ واقعی میگوید

ــ دومین فیلسوف سوسیال دمکراسی غرب

ــ وقتی مهندس ریاضیدان ، فیلسوف شود

ــ رمان‌های جنایی آلمانی در صدر لیست کتاب‌های پرفروش جهان

ــ آشنایی با فیلسوف معاصر آلمانی آکسل هونِت Axel Honneth 

ــ یادی از یک شاعر رمانتیک غرب ( آذر سلطانی )

ــ سارتر ؛ فلسفه از طریق ادبیات

ــ ۳۰ سال انتظار برای چاپ کتابی از فریدون آدمیت ( الیاس احمدی )

ــ خاطرات عاشقانه‌ی یک گدا

ــ داستایوسکی ، و زوال شخصیت انسان دراسارت

ــ سقوط فرهنگ، نشانه زوال حكومت بود ؟

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد