_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

رهاشدن از حصار ذهنی ، نجات از خودسانسوری است

 

20.04.2008

مسعودجابانی

 

چندی پیش برنامه ای را در سایت مجاهدین به نام پرونده دیدم. در این برنامه از" شهدای مجاهدخلق در شهر قهرمان پرور قوچان" نام برده شده بود.

از آنجائی که بنده  عاشق شهر محل تولدم قوچان می باشم،  با دیدن فیلمی در تلویزیون مجاهدین که در آن از قوچان و مبارزینش  صحبت می شد،  مشتاقانه می نگریستم و جدا از هرگونه تمایلات و یا اختلافات عقیدتی،  مایل بودم که نام چند تن از همشهری های خودم را با هرنامی که برده می شوند بشنوم و از آن لذت ببرم.

نام شهدائی مانند فیلابی ها و جیوارها و اعمی ها و الهی  ... از جمله شهدائی بودند که با بردن نامشان به یاد خاطرات تلخ و شیرینی افتادم که ساعتها مرا در فکر فرو برد. زیرا با بسیاری از آنان روزها و ساعت های زیادی را در شرایط  ناهنجار آن زمان گذرانیده بودم و خاطرات آن لحظه ها،  هرگز از خاطرم محو نخواهند شد.

 آقای محمد الهی همشهری گرامیم و آقای محمودنقاشان از همکلاسیهای دوره دبیرستانم  از جمله کسانی بودند که در آن برنامه در مورد شهدا و مبارزین شهر قوچان زبان به سخن گشودند. آنها با نامیدن تعدادی از شهدا و مبارزین شهر قوچان که از قبل در لیست تائید شده سازمان قرار گرفته بودند، به بیان رشادتها و شهامتهای آنان پرداختند.

البته به ایشان توصیه شده بود که مبادا از شهدای خانواده جابانی  نامی ببرید که تنها فرزندشان مسعود،  متاسفانه! زنده است و ممکن است از این مسئله سوء استفاده کند!.

 شهیدسازی و شهیدبازی  و قهرمان پروری در فرهنگ فرقه شناخته شده است و جای توضیحی  نمی گذارد ولی  در این رابطه حداقل همشهری گرامیم آقای الهی  می بایست  از خود می پرسید که مگر می شود نام شهر" قهرمان پرور" قوچان را آورد ولی اسمی از سه شهید خانواده جابانی به میان نیاورد.

البته  مجاهدین می دانند که نام آوردن از پدر مبارزین شهید " محمد جابانی" که یکی از تاریخ نویسان و محققین کشورمان می باشد می تواند سئوالات زیادی را در ذهن اعضاء مجاهدین ایجاد نماید .

 آیا کسانیکه سالهاست بخاطر آزادی و عدالت اجتماعی در کسوت مجاهد خلق جان باخته اند هم تغییر موضع داده اند؟ و در خدمت رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفته اند؟ که نباید از آنان نامی آورده شود.

همشهریان  گرامیم محمود اعمی و  محمد الهی !

شما معلمین دیروز من بودید و به لحاظ احساسی  در قلب من جای دارید. ولی متاسفانه باید بگویم که شما از نوع  معلمینی هستید که هرگز خود را با شرایط جامعه با دگرگونی های فرهنگی و نیاز های مردم تطبیق نداده اند. معلمینی که بجای راهنمائی بچه لجباز و یکدنده،   بدتر لجبازی کرده اند تا او را بجای خودش! بنشانند.

معلمینی که هنوز هم از ترکه چوب آلبالو استفاده می کنند و فرهنگ دیالوگ و دگراندیشی در متدهای آموزیشان،  سالهاست که رنگ باخته است.

معلمینی که خود اسیر ذهنی استادی هستند که بجز ریختن خون و ترویج نفرت و خشونت،  هیچ متدی را برای آموزش  دانشجویانش نمی پذیرد.

حرفم را اصلاح می کنم  کلمه دانشجو و دانش پژوه در فرهنگ رهبر فرقه جایش را به کلماتی از نوع سرسپرده و فدائی،  داده است .

دوستان گرامیم

بالاترین نقطه جسارت و شهامت،   رها شدن از اسارت ذهنی است که توان هرگونه اندیشیدن و هرگونه حرکت و دگراندیشی و انتقاد را از شما گرفته است. انقلاب درونی هرکس از این مرحله می گذرد.

چشمها را باید شست و طور دیگری به زندگی نگریست مبارزه  با هرگونه اسارت و دیکتاتوری ادامه خواهد داشت و اصالت آن رها شدن ذهنی از هرگونه قید و بند فرقه ای است. بدون گذر از این حصار تا به ابد در خودسانسوری اسیر خواهید بود و  "جایگاه خود را در محور عالم می پندارید وبقیه مردم را هم بوزینه هائیکه مانند کرم  روزمرگی را طی می کنند!".

 

آقای رجوی برای مبارزه  با جمهوری اسلامی از همان متدهائی استفاده می کند که خود برای نفی آن شعار می دهد. مگر می شود شعار آزادی داد ولی همرزمان خویش را سالها در اسارت ذهنی قرار داد و برای کنترل ذهنی آنان و تشویق آنان به ماندن و پوسیدن، به آنان سرم عشق موهوم به رهبری به جای وطن پرستی، را تزریق کرد.

 

همشهری گرامیم آقای الهی

اگر به این معتقدید که قبل از آزادی مردم ایران می بایست خودتان و همرزمانتان را از اسارت ذهنی  فرقه ای برهانید، شکی نداشته باشید که پیروزی با شماست .

آزادسازی را از خودتان شروع کنید. مردم  آزاده ایران به قیمی که خود اسیر داده های ذهنی فرقه ای است ، نیازی ندارند.

همشهری گرامیم

در فرهنگ فرقه حتی واقعیات روزمره  و آنچه که همه می بینند، نفی می شود و نادیده گرفته می شود. فقط چیزهائی دیده شده و برسمیت شناخته می شود که در مسیر تائید فرقه باشد.

شهید پروری و قهرمان پروری  ابزاری است که فرقه به آن نیاز دارد

 شاید نگاهی  به کتابهای منتشر شده  توسط استاد محمد جابانی بتواند برایت این سئوال را ایجاد کند که :

قوچان تنها شهر شهید و قهرمان پرور !  نیست. شهر اندیشمندان و مبتکران و هنرمندانیست که در سطح کشور هم به عنوان خدمتگذاران مردم مطرح می باشند.

 در دیدگاه فرقه می توانند حتی " شهدا هم در خدمت رژیم قرار بگیرند" اگر با او همراه نباشند! و نشود از آنان استفاده  تبلیغاتی کرد.

 

آشنائی با استاد محمد جابانی  

 

استاد محمد جابانی فرزند احمد در محله ی حاجی ملکی قوچان بعد از محل تلگرافخانه سابق بدنیا آمد.

             دوره ی ابتدائی را در دبستان مهرداد گذراند و در سالهای 25 - 1323 کمک آموزگاری را تجربه نمود.و از مهر ماه  1325 معلم روستای زوارم شیروان بود .

            سال 1330 داوطلبانه سیکل را گرفت  و بعددر دبستان مهرداد ناظم شد. در 1335 به عنوان مربی تعلیمات اساسی نجف آبادفاروج انتخاب شد و از 1337 ضمن تدریس دردبیرستانهای جوینی و17 دی بازرس فنی آموزشگاههارا نیز به عهده داشته است .

        در سال 40 - 1339 در کلاسهای دانشسرای تابستانی شرکت میکند که شاگرد ممتاز شده و همانسال ششم ادبی را میگیرد .

در سال 1341 در کنکور معلمان شرکت کرده و با عالیترین نمره پذیرفته شده و مامور به تحصیل شده و راهی تهران می گردد و دانشسرای عالی را درسه سال می گذراند.

              با وجودیکه برای دستیاری دکتر صراف انتخاب شده بود به قوچان برگشته و با سمت معاون اداره ی آموزش و پرورش و مسئول سپاه دانش شهر  و روستا و پادگان قوچان - که کلاسهای آموزشی داشت -  می شود و تا مهر ماه  1350 در آموزش و پرورش در خدمت نظام آموزشی بوده است .

             بعدازآن تاريخ انجمن شهر قوچان استاد جابانی را به سمت شهردار انتخاب کرده  و تا 1353 در دو دوره متوالی در پست شهرداری به همشهریان قوچانی خدمت کرده و منشا ء خدمات مفیدی برای منطقه بوده است .

           پس ازآن تاریخ رئیس ساختمان اداره کل آموزش و پرورش ، کارشناس مسئول متوسطه ، رئیس ناحیه یک مشهد ، معاون آموزشی ودر  1358 با سی و دو سال و ده ماه و دو روز  خدمت باز نشست شده و به درجه پیشکسوتی نائل میگردد . 

             جوهره ی کار و فعالیت و نهاد نا آرام  و عشق به خدمت و نیکو کاری ، استاد را وادار به تاسیس خیریه ی  قوچانیها ی مقیم مشهد می کند . سالهای بازنشستگی را بی وقفه  مشغول مطالعه و نوشتن می شود و حاصل آن مطالعات و نوشته ها  کتابها و مقالاتی است که  بخشی از آنها را فهرست وار به کاربران مشتاق تقدیم می کنم ...

 

1 – سیر فرهنگ قوچان پلی کپی در تهران 1343

2 – واژه شماری کتاب اول در تهران 1342 خطی

3 – دو جلد کتابهای آسان 1و2 چاپ شده .

4 – تربیت در گلستان سعدی چاپ شده .

5 – خانخانی چاپ شده .

6 -  فرهنگ مدارس ناحیه یک پلی کپی سال 1354

7 – سرزمین و مردم قوچان 1363 چاپ شده . جلد اول

8 – با کودکان محروم از محبت پدر چه باید کرد ؟ چاپ شده .

9  - سرزمین و مردم قوچان مردم شناسی . جلد دوم  .چاپ شده  .

10 – سرزمین و مردم قوچان تاریخ مشروح حکومتها . جلد سوم  چاپ شده .

11 – سرزمين و مردم قوچان مرد م شناسی . جلد چهارم . چاپ شده .

12 – سرزمین و مردم قوچان گذری به روستا  .جلد پنجم  .چاپ شده .

13 – غذاهای سنتی قوچان . چاپ شده .

14 – سرزمين و مردم قوچان جلد ششم . با اسناد خاندان صرافباشی . چاپ شده .

15 – تحول مرثیه در ادبیات کهن پارسی  . چاپ شده  .

16 – آذرستان مجموعه شعر . چاپ شده .

17 - اندیشه ها  و دیدگاهها در ترازوی زمان . چاپ شده  .

18 – نوای هزار دستان از سرزمین قوچان . چاپ شده .

19 – ادبیات در دنیای کودکان . چاپ شده .

20 -  وليخاه شجاع نظام نایب الحکومه ی قوچان . آماده ی چاپ .

21 – گذر ها و نظرها  در پنج جلد . آماده ی چاپ .

22 – پریشان نامه در دوجلد . آماده ی چاپ .

23 – حیران . آماده ی چاپ .

24 – سفرنامه آماده ی چاپ .

25 –  کوه نامه . آماده ی چاپ .

26 – مدارس یک معلمی  . آماده ی چاپ . 

27 – مدیریت آموزشی آماده ی چاپ .

28 – درباره ی کوه شاهجهان چاپ شده . مقاله .

29 – درباره ی کتاب سیاحت شرق آیت الله آقا نجفی قوچانی چاپ شده .

30-  مقالات تحقیقی  پراکنده

 

   

 

مطالب دیگر از مسعود جابانی:

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد