_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

 دو زندگی ، دو گونه مرگ-  در ادبیات غرب

  

           یووه یانسون         هاینریش مان           

 26.04.2008

بهار نیکفر

Uwe Johnson 1934 – 1984

Heinrich Mann 1871 – 1950

 

دو زندگی ، دو گونه مرگ-  در ادبیات غرب .

مرگ نویسنده تبعیدی غربی در تنهایی .

 

 یانسون ، نویسنده آلمانی بعد از فراراز استالنیسم آلمان شرقی سابق،در 59 سالگی درتنهایی روی جزیره ای انگلیسی بدلیل سکته ناشی از الکلی شدن درگذشت . جسد اورا بعداز سه هفته همسایگان کشف کردند. روزنامه ای محلی در آن رابطه نوشت که : " مردی قوی هیکل با کتی چرمی سیاه و کلاهی پیشه دار هر روز ساعت 7 عصر وارد تنها میخانه روستا میشد و با صدایی گرفته " عصر بخیر " میگفت . سایر مهمانان کافه اورا دقیقا نمی شناختند، او آدم عجیبی بود که به تنهایی درخیابان پاراده شماره 24 میزیست. شایعه شده بود که او نویسنده آثار پلیسی است . درکافه فوق به وی نام مستعار چارلز را داده بودند. گاهی او بااطرافیان خود درکافه بطورکوتاه درباره هوای روز بعد یا بازی فوتبال صحبت میکرد، یا درکافه چیزی میخواند یا یادداشتی برمیداشت . هربار حدود 8 پونتس مینوشید و نصف پاکت سیگار گاولویز میکشید و دقیقابعداز 2ساعت کافه راترک میکرد.پیش از آنکه 2 پک ودکابالیوانی آب گوجه فرنگی رانوشیده باشد. درلحظه ترک کافی کسی نمیدانست که اکنون یک نویسنده مشهورمهاجر بخانه میرود تاپشت میزنویسندگی اش بنشیند" . کتاب 4جلدی "روزهای سال" را که دراین 10 سال درآنجانوشت،مهمترین رمان بعدازجنگ درادبیات آلمان بحساب می آورند. کسی نمیدانست که نویسنده ای ناشناخته،مخفی ازانظارعمومی وطنش به تنهایی درآن فضای روستایی جزیره میزیست. کسی نمیدانست که درغربت،ادبیات برای او ،وطن خاطرات شده بود. اوغیراز رفتن به میخانه محل،کارتن ها شراب اسپانیایی رادرخانه برای روزمبادا نیزانبارکرده بود. وی همیشه اصرار داشت که تبعیدی نیست بلکه فقط بخارج ازکشورش مهاجرت نموده است. موضوع جنگ سرد و تقسیم آلمان بین دوبلوک شرق و غرب،درمرکز آثاراو قرارداشت. اودرآلمان شرقی ممنوع الشغل شده بود چون ازسازمان جوانان حزب کمونیست خارج گردیده بود. درآثاری دیگر او به موضوعاتی مانند جنگ ویتنام،ناآرامی های نژادی درآمریکا،قتل کندی و مارتین لوتر، و مشکلات بعدازجنگ دراروپا پرداخته بود. اوچون ازخانواده ای روستایی درآلمان شرقی برخاسته بود،در روی آن جزیره انگلیسی احساس راحتی میکرد .

  بعدها نوشتند که چون مادر یانسون کارگراداره راه آهن بود، او بازندگی کارگران آشنایی نزدیکی داشت،گرچه اواز سوسیالیسم استالنیستی ناامید و سرخورده شده بود . اودرغربت کوشیدتاباکمک داستانسرایی وادبیات،وطن ازدست رفته رادوباره بیابد.برای اورمان،جهانی بودکه درمقابل جهان واقعی قرارداشت. منتقدی گفته بود که آثارش اهمیت سیاسی و روشنگرانه دارند. یانسون درآغاز درسبک اکسپرسیونیستی مینوشت،مونتاژ و مونولوگ، بخش مهمی اززبان نوشتاری اوبودند. اودردانشگاه زبان و ادبیات آلمانی و انگلیسی تحصیل کرده بود . گروهی دیگر ازمنتقدین مدعی بودند که او زبان نوشتاری مادری را بدرستی نمیداند . گروهی هم نثر اوراگرچه مشکل ولی شاعرانه،لطیف،رئالیستی ، دقیق و بی نظیر میدانستند. خواننده میتوانست جهان خودرا درآثاراو دوباره بیابد.

اوه یانسون راگاهی با کافکا،توماس مان،موزیل، و کریستا ولف، مقایسه کرده اند. سبک داستان نویسی او شباهت هایی با همینگوی،جویس، و فاکنر داشت. اوتحت تعثیر مارسل پروست نیزبود. ماکس فریش  میگفت که ولایت یانسون باید یقین داشته باشد که او حافظه ای هومری داشت. فریش برای خرید یک خانه به او کمک مالی نموده بود. یانسون با گونتر گراس، و خانم باخمن؛شاعره معروف،آشنایی نزدیک و با هانا آرنت سالها درمکاتبه بود. یانسون به ترجمه اشعار  هرمان مالوی نیز پرداخت. اوسالها به تدریس هنرنویسندگی پرداخته بود. یانسون درسال 1960 جایزه ادبی فونتان و درسال 1971 جایزه بوشنر راازآن خودنموده بود. اواعتباری عام برای استتیک ادبی آثارش قایل بود، و نه فقط پیرامون تقسیم آلمان. یانسون درآثارش می پرسید که آیا عملی نمودن یک سوسیالیسم دمکراتیک ممکن است یا نه.

ازجمله آثاراو: احتمالاتی درباره یعقوب،دونظر،روزهای سال،وضعیت همراه،امتحان سیکل،روزبخیر یعقوب،اینگرید بابندر،کاراش ونثرهای دیگر،وسفربه اتریش.اورمان 2000 صفحه ای "روزهای سال" راطی 15 سال تمام نمود.مجموعه مقالات او درباره تئوری ادبی درکتاب "قطارشهری برلین" گردآوری شده اند .        --------------------------------------------------------------

 

  هاینریش مان – نویسنده آلمانی ،یکی از رئالیستهای انتقادی مهم قرن 20 ومهمترین نویسنده ادبیات سیاسی زمان ونسل خودبود.وی درسن 69 سالگی بدلیل خطرفاشیسم،ازطریق کوههای پیرنه باپای پیاده ازفرانسه اشغال شده فرارنمود. اوخالق مهمترین رمانهای تاریخی درادبیات تبعیدقرن 20می باشد. وی برای مبارزه علیه فاشیسم خواستار وحدت کمونیستها با سوسیال دمکراتهاِی آلمان  درزمان جنگ جهانی دوم شد. اگر یانسون را نویسنده میخانه ها نامیدند، هاینریش مان اروپای زمان خودرا جهان فاحشه خانه ها نامید وخود با یکی اززنان شاغل دربارهای شبانه ازدواج نمود.

 وی همیشه یک جمهوریخواه ادبی ماند وتاآخر به دست آوردهای ارزشهای روشنگری اروپایی ایمان داشت. وی میان نویسندگی ووظیفه انتقادی-اجتماعی فرقی نمی گذاشت. او میگفت که هنرباید درخدمت زندگی باشد و نویسنده چه دربرج  عاج روشنفکری وچه پشت تریبون سخنرانی باید به دفاع ازاخلاق اجتماعی وسیاسی بپردازد. وی حتا پیش ازاغازجنگ جهانی دوم ازاهل قلم می خواست تاعلیه فرهنگ ارتجاعی شورش کنند وبه فعالیت اجتماعی دست بزنند. وی می نویسد که در موضوع ادبیات و سیاست انسان قراردارد ، ونویسنده باید مبلغ عدالت و متحد خلق درمقابل قدرت و زورگویی باشد. وی بااشاره به گوته می پرسد که او چه کوششی درمقابل انسان ستیزی شاهزاده های زمان خود نمود. وی نویسندگی را وسیله ای برای انتقاداجتماعی بحساب می آورد. اوسالها درتبعید به فعالیت افشاگرانه علیه فاشیسم آلمان پرداخت وتحت تعثیر استاندال،بالزاک، و زولا دوستدارادبیات انتقادی واجتماعی بود.اوزیرتعثیر سنت انقلابی ودمکراتیک فرانسه،خواهان مسئولیت سیاسی برای روشنفکربود وباکمک رمانهای طنزآمیز به انتقاد از جامعه امپریالیستی آنزمان پرداخت. وی یکی از مدافعان ارزشهای انسانی، سوسیالیستی و صلح خواهانه نیزبود وچون تمایل به طبقه کارگرانقلابی داشت،اهمیتی خاص وجهانی برای سوسیالیسم قائل بود. اوهمچون امیل زولا با تاکید برارزشهای انقلاب فرانسه،خواهان مسئولیت و فعالیت سیاسی میان روشنفکران بود. ازدیگر زمینه های کارادبی او انتقاد از میلیتاریسم و فرهنگ اطاعت ورزی بود. زمانیکه برادر جوانتر او یعنی توماس مان جایزه نوبل رااز آن خود نمود،هواداران وی دست به اعتراض زدند،چون این جایزه را حق هاینریش مان می دیدند.

 اودرمقابل فاشیسم به دفاع از جمهوری وایمار درآلمان پرداخت وبا انتقاد از جامعه پادشاهی ویلهلمی خواهان پایان فرهنگ بورژوایی شد. باانتقاد از سیستم اجبارآموزشی وفرهنگ اطاعت زیردستانه ویلهلمی به انتقاد ازسیستم آموزشی امپریالیستی دولت پروس پرداخت. اوسیاست ویلهلمی زمان خودرا اتوریته و امپریالیستی نامید.محبوبیت اودرزمان جمهوری وایمار درآلمان تاآن میزان بود که وی بعنوان رئیس آکادامی پروسی انتخاب شد.

  اوزیرتعثیر تئوری اجتماعی وادبیات فرانسه مخصوصا آثار آلفونس،موپاساد،فلوبر،بالزاک و زولا بود. منقدین چپ بعضی ازرمانهای تاریخی اورا بخشی از رئالیسم سوسیالیستی آلمان بشمارمی آورند، گرچه اودرآغازدرسنت دو مکتب سمبولیسم و رمانتیک می نوشت . اکسپرسیونیست ها نیزاورایکی از پیشگامان مکتب خودبشمار می آوردند. توماس مان یکی ازآثاراورا:"سرودی عالی برای دمکراسی" نام نهاد. اونه تنها به انتقاد ازاخلاق دورویانه خرده بورژوایی بلکه به توضیح کاپیتالیسم مدرن درآثارخودپرداخت. ناشناخته ماندن او درمیان اهل کتاب درغرب امروزی را بدلیل بی توجهی منقدین ادبی به آثار او، به اتهام ایدئولوژیک بودنشان میدانند.

 ازجمله آثار هاینریش مان : درباره یوآخیم، سرزمین موعود،دونظر،شهری کوچک،جوانی هانری شاه، بدطینت ها،استقبال از جهان،پروفسور آنرات،زیردستان،فقر،مادام لگروس،مجموعه مقالات تنفر،فکرو عمل، دیدارباقرن، پایان یک دیکتاتوری، جالب و نوول های دیگر،امیل زولا، روزی خواهد آمد، از بیسمارک تاهیتلر،ونوس،دیانا،منور،الهه ها،نفس،ولتر و گوته، و در شکار عشق ،هستند. کتاب اتوبیوگرافی او "دیداربا قرن" اثری است برای هومانیسم و آزادی. او پایه گذار کتابخانه "کتابهای ممنوعه" نیزبود. مجموعه آثار وی درسال 1962 در 25 جلد منتشرشدند.

  هاینریش مان درجوانی شغل کتابفروش و نشرکتاب راآموخته بود،ولی درسال 1933 بدلیل ممنوعیت قلم درزمان نازیها، چند روزی پیش ازدستگیری ازآلمان فرار نمود. وی گرچه درآمریکا جان خودرا نجات داد ولی درآنجا درفقر،تنهایی، و گمنامی زندگی نمود. اودرسال 1950 پیش از آنکه رئیس آکادمی هنر درآلمان شرقی شود،درآمریکا درگذشت. وی دعوت آلمان شرقی ازخودرا نوعی اعاده حیثیت از وی میدانست و از اینکه فاشیسم ازاو سلب ملیت نموده بود،احساس افتخار می کرد. وی غیابا ازدولت آلمان شرقی یک دکترای افتخاری از دانشکده فلسفه  دریافت نمود .

وبلاگ نویسنده :  www.siyasatmadaran.blogfa.com   


 

مطالب در ارتباط:

ــ فرار از فاشیسم ، مهمان استالینیسم ( بهار نیکفر )

ــ بزرگداشت نیکوس کازانتزاکیس در تهران ( نازنین معتمدی )

ــ شورش ،گوشه گیری،تنهایی و بدخلقی نویسنده ناامید غربی ( بهار نیکفر )

ــ مطالعات سکولار و مزاحمت های فلسفه  مسیحی ( لاله امبلی )

ــ یادی هم از مردان و فیلسوفان مخالف ازدواج ( روسیا روشن )

ــ روضه خوانی اخلاقی با گیتار ادبی ( سارا ارمنی )

ــ ادبیات و انقلابی سکولار، همکاری ، انتقاد ، سرکشی ( آتوسا سلطان زاده )

ــ گفتگو با آیدین آغداشلو در باره فروغ فرخزاد ( رها یگانه )

ــ کودک یاغی ادبیات اتریش ( علی امینی )

ــ صلح طلب دانمارکی ( الهام رفیع زاده )

ــ داروین اسکاتلندی، جویس ایرلندی ( آذر سلطانی )

ــ دوران کودکی ام بدون ادبیات کودکان! ( آرام بختیاری )

ــ ویکتور هوگو ،و جدا ناپذیری ادبیات از سیاست ( روسیا روشن )

ــ غرب به یاد دوره رمانتیک افتاده است ( سارا ارمنی )

ــ معرفی نامزدان هفتمین دوره‌ی جایزه‌ی گلشیری ( مهیندخت قهاری )

ــ صلح جوی سوییسی، چارلز آلبرت گوبات ( الهام رفیع زاده )

ــ ۳۰ سال انتظار برای چاپ کتابی از فریدون آدمیت ( الیاس احمدی )

ــ خاطرات عاشقانه‌ی یک گدا ( نوشین شاهرخی )

ــ داستایوسکی ، و زوال شخصیت انسان دراسارت ( علی سلطانی )

ــ سقوط فرهنگ، نشانه زوال حكومت بود؟ ( آتوسا سلطان زاده )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد