_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

30 خرداد 60 آغاز خیانت مسعود رجوی به انقلاب مردمی 22 بهمن 57

29.04.2008

خسرو جاننثاران ـ سایت آوا

جریان هایی که سنخیت و تشابهات زیادی روی مبانی نظری دارند بیشتر در معرض تضاد و درگیری باهمدیگر قرار می گیرند و در اینجا با اشاره به چند مورد زیر می توان به تشابهاتی میان این دو جریان یعنی رژیم حاکم و مجاهدین اشاره نمود که در اینجا تضاد خصمانه عامل اصلی بوده و فاجعه 30 خرداد 60 را بوجود آورده است.

1 ــ هردو جریان مذهبی هستند آن هم از نوع ایدئولوژیک آنهم با یک ایدئولوژی بسته.

 هردو یک سیستم بسته دارند که تمام جزئیات زندگی یک فرد را مشخص کرده است. یک جریان در سیستم فقه و رساله دستورهای دقیق و جزء به جزء را برای فرد تعیین میکند که منظور رژیم ملاها می باشد و جریان دیگر " فرقه مجاهدین " معتقد است که همه چیز باید از ایدئولوژی و آنهم از نوعی که آنها تعریف میکنند استخراج شود و با یک آیین نامه دقیق تشکیلاتی حتی رفتار مشخص هر فرد را تعیین میکند. برای مثال از صبح که فرد بلند می شود تا شب که می خوابد همه برنامه زندگی تعیین شده است و از آنطرف هم در آئین نامه تشکیلاتی هم جزئیات رفتار فرد با خودش و با دیگران ــ پدر ــ مادر ــ همسر و .... همه را تعیین میکند و دیگر اینکه هر دو جریان معتقدند حقیقت مطلق به تمامی و منحصرا نزد آنان است و آنچه نزد دیگران است یا حقیقت نیست و یا ناقص است.

2 ــ خود برترین یعنی هردو خودشان را پیشتاز ــ پیشرو و نخبه ترین جریان در مسیر تکامل ــ ایمان و عمل صالح می دانند و فقط عنوان ها متفاوت است.

یکی خودش را پیشتاز میداند و دیگری برای خودش حق ولایت قائل است.

هر یک از دو جریان سلسله مراتبی را برای خود تعریف میکند مثلا روحانیت این گونه تعریف میکند: از خدا که بگذریم پیامبر کامل ترین انسان است وپس از پیامبر، امامان در همان ردیف قرار میگیرند. در غیبت امام چه کسی صالح ترین فرد است؟ که به همین دلیل نیابت هم دارد.

از همین باور که بعد از پیامبر وامامان ما صالحترین هستیم، حق انحصاری حکومت در می آید.

فرقه مجاهدین هم میگوید: در نوک پیکان تکامل هستیم و آنها هم این نتیجه را از ترتیب نزدیکی به خداوند، پیامبر و انسان کامل در می آورند.

از این نگاه هم حق انحصاری حکومت در می آید.

بنابراین این دو جریان نمی توانند همدیگر را تحمل کنند، آن می گوید ما صالحترین جریان و نایب امام هستیم و ما باید حکومت کنیم این می گوید ما تکامل یافته ترین انقلابی ترین و دارای ناب ترین ایدئولوژی هیستیم و شهید داده ایم و ماباید حکومت کنیم.

3 ــ مسئله بعدی اعتقاد هر دو طرف به رهبری فردی است

در این فرقه عملا یک "خود" شاخص است، آنقدر شاخص که گویی هیچ کس دیگر نمی تواند به پای او برسد و حق و حقوق ویژه ای دارد در طرف مقابل هم یک فرد به عنوان نماینده خدا روی زمین و صالح ترین سخنگوی مکتب و ایدئولوژی در راس قرار میگیرد. همان حاکمیت فردی که به آن اشاره شد.

نکته بعدی اطاعت تشکیلاتی و سانترالیزمی است که با تقلید محض و اطاعت بی چون و چرا که با مرجع تقلید مشابهت دارد.

نکته دیگر: هردو جریان خشونت را یک امر ذاتا مقدس می دانند، گویی خشونت خود فی النفسه یک وسیله مشروع است یکی به آن عنوان جهاد مقدس میدهد و دیگری به عنوان کینه مقدس یاد میکند.

نکته دیگر: ویژگی بعدی قطب بندی میان حق و باطل است گویی که بین این دو هیچ سلسله مراتبی و نسبیتی وجود ندارد تنها حق مطلق و باطل مطلق وجود دارد. هر دو جریان به دو قطبی کردن مقولات معتقدند و وجود نیروهای بینابینی را نمی پذیرند و نمی توانند باور کنند که انسانها هر یک معمولا فقط بخشی از حقیقت را در اختیار دارند و همه حقیقت نزد یک فرد نیست و هستند کسانی که بطور نسبی از حق منحرف اند و قابلیت هدایت دارند.

میان " خودی " و " غیر خودی " یا خلق و ضد خلق آنچنان دیوار بلندی می کشند که با سادگی نمی توان از آن عبور کرد.

آخرین نکته: استفاده ابزاری از پیروان ــ هواداران و مقلدین است.

در یک جریان افراد و مقلدین می دانند که تنها وظیفه شان تقلید است و آن طرف هم معتقد است که خود باید درتشکیلات حل بشود و به عنوان نمونه برای توجیه شکستهای عملیات فروغ جاویدان مسعود رجوی به اعضاء گفته بود " شما تسلیم کامل نبودید بنابراین بیایید در پیشگاه من از خود انتقاد بکنید و به ضعف هایتان اعتراف کنید در این صورت امید موفقیت است یعنی تمام اراده و وجدان مستقل خود را قربانی اهداف من بکنید و ...

اینها مشخصاتی است که امکان برقراری گفت و گو میان دو طرف را سلب کرده است.

انسانها می توانند به رغم اختلاف نظر و سلیقه ای که با هم دارند به شرط این که فاقد ویژگی های فوق باشند با هم گفت وگو و تعامل برقرار کنند تا شاید منجر به این گردد  که در وجوهی با هم همکاری کنند و در مواردی به تفاهم برسند ولی وقتی این ویژگی ها باشد سیستم های اخلاقی ذهنی هر دو طرف بسته شده و فاجعه ای نظیر 30 خرداد 60 را بوجود می آورد.

اگر فرقه مجاهدین این ادعا را کنار می گذاشت که:"  بله فقط ما فقط صلاحیت داریم حکومت کنیم و حاکمیت ایران یکپارچه مرتجع اند و حق حکومت ندارند و باید به زور هم که شده کنار گذاشته شود" و در مقابل این نظر را پیش می گرفت که ما نمی خواهیم با هر شیوه ممکن و از جمله با ترور و جنگ مسلحانه قدرت را از آنان بگیریم و تنها خواست ما ماندن و فعالیت قانونی در عرصه اجتماعی ــ سیاسی است، مواجه با یک حذف فیزیکی ــ تشکیلاتی کامل نمی شد و الان در استان های دیاله عراق دچار بحران هویت نمی گردید و برای بقای خود روزشماری نمی کرد و به دست و پای محافل معلوم الحال نمی افتاد.

تشکیل میلیشا در سالهای بین 57 تا 60 و ادعاهای چپ روانه به تقلید از انقلابات کشورهای دیگر و به امید بدست گرفتن حکومت از طریق سلاح، هم راه های یک مبارزه اصولی علیه ارتجاع حاکم را بست و سازمان در نهایت به عنوان تروریست در همه جا ثبت شد.

مجوز اعتبار آنها  که همیشه صدام حسین تمدید میکرد دیگر اعتباری ندارد و حتی دوستانی مثل دیک چینی و رامسفلد دیگر حکومتشان به آخر رسیده و یا حتی استعفا کرده اند از طرف دیگر صاحبان زمین های پادگان اشرف خواهان اراضی خود هستند.

بعد از پرواز تاریخساز رجوی به عراق و به جوار خاک میهن ( 1365) اکنون دوباره جوار خاک میهن را به مقصد نامعلومی ترک کرده است و گاهی پیامهایی را میدهد که حالت یک تاریخ نگار را دارد و از درد تنهایی به نوشتجات مطبوعات و گفته های این و آن کس اشاره کرده و خود را علامه دهر میداند. حتی عکسهای منتشره نه تنها مربوط به زمان فعلی نیستند بلکه گاهی با لباس نظامی و گاهی با لباس شخصی ظاهر میگردد.

اکنون برای خلاصی از این سراشیبی و فروپاشی کامل سازمان مجاهدین و بخاطر نفرات باقی مانده در فرقه باید پرسید: ای رهبری عقیدتی چه باید کرد؟

مطالب در ارتباط:

ــ  چه کسی مسئول است؟ کشته شدن یکی از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق در رودخانه مرزی ترکیه

ــ کانون ایران قلم کشته شدن حسن میرزایی، یکی از اعضای جداشده از  سازمان مجاهدین خلق را محکوم می کند

ــ حسن میرزایی عضو جداشده از مجاهدین حین اخراج از ترکیه و عبور از رودحانه ترکیه و عراق کشته شد    

ــ درک و فهم مشترک از مبارزه با تروریسم

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد