_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

iran-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

نامه سرگشاده به آقای گوردون براون نخست وزیر بریتانیا

 

15.05.2008

منبع: Mojahedin.ws  

 

عالیجناب گوردون براون، نخست وزير  محترم بريتانيا

 

رای اخیر دادگاه استیناف انگلستان مبنی بر غیر مستدل بودن دلایل تروریستی سازمان مجاهدین خلق در این کشور و تاکید بر حذف نام این سازمان و رفع ممنوعیت فعالیت در کشور شما چالش ها و ابهامات و پی آمدهای ناگزیری را پیش روی شما خواهد گشود. اینکه این پی آمدها با چه کمیت و کیفیتی رقم خواهد خورد به آینده محول می شود. اما واکنش و تاکید دولت مردان شما مبنی بر ادامه نظارت و استفاده از اهرم های قانونی بر روی مجاهدین برای تضمین تامین جانی و امنیت شهروندان شما صحت این ادعا را ثابت می کند. با این احوال چالش های پیش روی دولت انگلستان با رای موجود در نهایت بر تعارض محتوایی دیدگاه های رسمی دولت شما و قوه قضائیه انگلستان تاکید دارد. به نظر می رسد بخشی از این تعارض ماحصل و نتیجه ارزیابی متفاوت دولت مردان شما از یک سو و دستگاه قضایی انگلستان باشد.

 

در شرایطی که ارزیابی دولت انگلستان از مجاهدین مبتنی و متکی بر بیش از چهار دهه مطالعه و جمع بندی از عملکرد و محتوای ایدئولوژیک مجاهدین است، دستگاه قضایی انگلستان برای صدور چنین رای و دیدگاهی تنها به ظواهر و نشانه هایی متکی است که در مقایسه با آنچه دولت شما در اختیار دارد، اساسا و ماهیتا هم بر کیفیت و هم کمیت نازل تری مبتنی و متکی است. آنچه از محتوای رای صادره استنباط می شود دادگاه استیناف همه اطلاعات و ادله خود را معطوف و محصور به حداکثر چهار سال گذشته کرده است. یعنی از زمانی که مجاهدین تحت فشار و ناگزیری نیروهای ائتلاف و در راس آنها آمریکا تن به خلع سلاح می دهند و تمامی ابزارهای انسانی و امکانات بالفعل تروریستی مجاهدین در اشرف قفل می شود. بدون تردید محدود کردن و محصور کردن شواهد و نشانه های سلبی و اثباتی در مورد تروریست بودن و نبودن مجاهدین به این مقطع زمانی کوتاه یا دلالت بر نقصان قوانین دستگاه قضایی دارد و یا فاکتورهای دیگری دخیل هستند که از اساس در برخورد با مسئله ای تا این حد حیاتی و تاثیرگذار بر امنیت شهروندان شما جز مسامحه و اهمال نام دیگری نمی توان بر آن نهاد.

 

دلایل و شواهد اثباتی بر جرائم تروریستی مجاهدین آن گونه واضح و مبرهن است که نه تنها حذف نام مجاهدین از لیست تروریستی کشور شما و بلکه حذف نام مجاهدین از سایر لیست های تروریستی از جمله اتحادیه اروپا و وزارت امور خارجه آمریکا و ... نیز در ماهیت تروریستی مجاهدین هیچ خللی وارد نمی کند. (ضمن اینکه این گونه اقدامات سوای همه پی آمدها، در اولین گام صلاحیت بخشی از نهادهای مدنی، بلکه بالاترین سطح مدیریت و نهادهای سیاسی کشورتان را زیر علامت سوال می برد. مریم رجوی در اولین واکنش رسمی در این رابطه به دولت بریتانیا تاکید کرده است ضمن اجرای حکم نسبت به آنچه او هتک حرمت نسبت به سازمان تلقی کرده اعاده حیثیت شود و دولت را موظف به پوزش خواهی کرده است.) به این دلیل که از زمان صدور تصمیمات تا اکنون هیچ تجدید نظر آشکار و صریحی در مانیفست اولیه مجاهدین رخ نداده است و کماکان مجاهدین در رسانه ها و آموزش های درون تشکیلاتی شان بر طبل درستی و صحت استراتژی مسلحانه می کوبند. محتوای پیام های رهبری مجاهدین اگر توام با درک کدها و نشانه گذاری های فرقه ای او باشد، استنباطی جز اصرار بر حقانیت و ادامه مشی مسلحانه همراه ندارد.

 

متاسفانه اقدامات دولت و قوه قضائیه انگلستان در قبال سازمان مجاهدین خلق که بایستی در دادگاه هائی عادلانه به اتهام قتل مردم ایران و عراق تحت محاکمه باشند موجب شده تا این فرقه طلب کارانه خواستار عذرخواهی رسمی دولت انگلیس و پرداخت غرامت از آنها شود. این مسئله تاسف بار از آنجا ناشی می شود که جریان پرونده مجاهدین به خوبی توسط دولت شما مدیریت نشده و در روند آن اهمال شده است. تجربه برخوردهای این فرقه نشان می دهد که دور از انتظار نخواهد بود که در چند روز آینده این فرقه تروریستی خواستار حضور رسمی نه بلکه جنابعالی، بلکه ملکه الیزابت در مقر اورسورواز و عذرخواهی رسمی از مریم رجوی شود. برای ما تصور اینکه بخشی از نمایندگان و مجلسین شما از موضع حمایت مجاهدین دستگاه قضایی انگلستان را مجاب به حذف نام مجاهدین از لیست تروریستی کرده باشند، فرض ها و گمانه هایی را رقم می زند. بدیهی ترین این گمانه ها را می توان در سه فرض متصور شد.

 

1- دلایل سیاسی.

 

2- مناسبات ویژه با مجاهدین.

 

3- ناآگاهی از ماهیت ایدئولوژیکی و فرقه ای مجاهدین خلق.

 

شاید همان گونه که مجاهدین مدعی هستند بخشی از فاکتورهای تعیین کننده در خصوص تنظیم رابطه با مجاهدین را عوامل جانبی و مناسبات و معادلات سیاسی رقم می زند. به این معنی که اتخاذ هر گونه موضعی در قبال مجاهدین سوای ماهیت آنها، به نقش و موقعیت ابزاری آنها بسته است. این نگاه بعضا در میان تعداد اندکی از سیاستمداران آمریکایی نیز مشهود و چالش هایی را در هیات حاکمه این کشور باعث شده است. این دیدگاه به کرات از سوی تحلیگران و سیاستمداران واقع بین نقد و بالطبع پی آمدهای اجتناب ناپذیر آن نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. به نظر می رسد این دیدگاه تاثیرات خود را کم و بیش، حتی به عنوان یک فرض قابل مطالعه بر روی سایر سیاستمداران کشورها به جا گذاشته است. بخشی از دلایل حمایت تنی چند از نمایندگان شما از مجاهدین را شاید بتوان از این منظر بازخوانی و ارزیابی کرد. اینکه چنین دیدگاهی عمیقا تا چه اندازه قادر به تامین منافع ملی یک کشور می باشد، ضرورتا به بازخوانی پروسه تجربه های پشت سر و هزینه هایی که هم اکنون جامعه جهانی بابت این اشتباه می پردازد، نیاز دارد.

 

فرض فاکتور مناسبات ویژه این افراد با مجاهدین نیز در نوع خود و بر اساس مواردی که پیش از این اتفاق افتاده فرض قابل تعمقی است. اینکه این گونه مناسبات تابع چه مکانیزم و انگیزه هایی است، می توان بخشی از آنها را در افشاگری های اعضای جداشده مجاهدین ردیابی کرد. در این راستا می توان به شیوه تطمیع به عنوان رایج ترین مکانیزم برای جذب افراد اشاره کرد. فرض سوم را می توان عامل ناآگاهی و عدم شناخت این افراد از پروژه رسانه ای روانی و پیچیدگی های ملحوظ در این رابطه تلقی کرد. تردیدی نیست که این افراد به نسبت دستگاه های امنیتی و دولتی اطلاعات کمتری نسبت به ابعاد پیچیدگی های مجاهدین دارند. روش های مجاهدین در این خصوص متکی به ارائه اطلاعات یک طرفانه و تحریف شده است. آنها تلاش می کنند با تحریک عواطف و مظلوم نمایی از موضع جلب ترحم پارلمانترها را به موضع حمایت از خود بکشانند.

 

به نظر می رسد در این مورد بیشترین تقصیر متوجه دولت شما باشد. شاید یکی از دلایل این اهمال محدودیت ها و محذوریت های معمول در خصوص محرمانه بودن بخشی از این اطلاعات باشد. اما اگر قرار باشد این محدودیت ها در عمل به نتایجی معکوس منتهی شود، بدون شک تجدید نظر در این محدودیت ها یکی از فاکتورهای تعیین کننده و حیاتی خواهد بود. مجاهدین دقیقا با رفتن در چنین شکاف هایی پروژه حمایت سازی از خود را بسته به زمینه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در غرب به پیش می برند. این پروژه هم متمرکز بر شهروندان عادی و هم هدف کلیدی و مهم جهت جذب شخصیت های حقوقی است. این تلاش چیزی نبوده و نیست که از چشم تیزبین و چالشگر منتقدین، نویسندگان و خبرنگارانی که به طور مستمر و جدی مجاهدین را مورد مطالعه و مونیتورینگ قرار می دهند، پنهان مانده باشد. گسلر از نویسندگان معتبر غرب که تجارب گران بهائی از جریان های آتوریته طلب و استبدادی قرن حاضر را با خود همراه دارد،  در کتاب کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک بخشی از این ترفندها را مورد بازخوانی و چالش  قرار داده است. او اذعان نموده است:

 

"مجاهدین، با مخفی شدن در پشت یك چهره بزرگ تر، می توانستند بر افكار عمومی غرب به نحوی كه می خواستند اثر گذاری داشته باشند. آن ها مشروعیتی برای خود درست كرده بودند كه سال ها به آنها كمك كرده بود از قانون فرار كنند." کتاب کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک. نوشته آنتونی گسلر. فصل 15 با عنوان چهره های سیاسی.

 

مسعود بنی صدر (عموزاده اولین رئیس جمهور برکنارشده ایران - ابوالحسن بن صدر) که بیش از دو و نیم دهه در همین فاز فعالیت داشته درباره بخشی از اهداف این پروژه می نویسد:

 

"رهبری ما می دانست که تفاوت ایدئولوژیکی ما به این معنی است که ما هیچ گاه حمایت کامل غرب را کسب نخواهیم کرد، بنابراین هدف اصلی سیاست خارجی ما خنثی ساختن آنها در حمایت از رژیم بود."  کتاب خاطرات یک شورشی ایرانی. نوشته مسعود بنی صدر. ص 285.

 

این اظهارات مربوط به مقاطعی است که نام مجاهدین در هیچ لیست تروریستی ثبت نشده و دلیل عدم حمایت و بی اعتمادی غرب از مجاهدین تنها معطوف به ماهیت ایدئولوژیکی آنها بوده است.

 

عالیجناب گوردون براون

 

وقتی پروژه فریب کارانه و روانی مجاهدین قادر است معتبرترین و گسترده ترین شبکه های اطلاع رسانی و خبرگزاری های معتبر را اغوا و دور بزند و از چالش ایدئولوژیک و سیاسی آنها فرار کند، بدون تردید اغوا کردن و فریب دادن شماری پارلمانترها و نمایندگان مجلس یک کشور که به دلایل مختلف با سهولت بیشتری تحت تاثیر تبلیغات مجاهدین قرار می گیرند، کار دشواری نیست. واکنش منتقدانه و ابراز نارضایتی دولت مردان انگلستان در این خصوص و تاکیدشان مبنی بر استفاده از اهرم های قانونی برای تضمین امنیت شهروندان دلالت بر مخالفت صریح و نتیجتا ادامه اعمال مونیتورینگ و دقت نظر بر روی سازمان مجاهدین دارد. با این حال به نظر می رسد ضرورت اطلاع رسانی به نمایندگان مجلسین شما درباره ماهیت فرقه ای و تروریستی سازمان مجاهدین خلق یکی از مبرم ترین اقدامات پیش رو برای جلوگیری از تاثیر پروژه تبلیغاتی مجاهدین باشد.

 

گذشت زمان و بازتاب رای مورد نظر نشان خواهد داد تصمیم و رای دادگاه استیناف تا چه اندازه واقع بینانه و فارغ از ملاحظات صورت گرفته است. در پایان لازم می دانیم سوال کنیم در کشوری که جدیت در مبارزه با تروریسم را با اعمال قاطعیت حتی در موارد مشکوک از جمله آنچه در متروی لندن اتفاق و منجر به قتل یک جوان برزیلی شد اعمال می کند، چگونه است که در مواجهه با یک جریان عقبه دار و شناخته شده فرقه ای - تروریستی که در کانون توجه اتحادیه اروپا و وزارت امور خارجه و سایر کشورهای اروپایی قرار دارد تا این میزان شتاب زده تصمیم می گیرد.

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد