_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

iran-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

دیدار با "دیگری"؛ بررسی آخرین کتاب ریشارد کاپوشچینسکی

29.05.2008

خسرو ناقد

ریشارد کاپوشچینسکی، گزارشگر سرشناس و نویسنده و پژوهشگر لهستانی را بیشتر با گزارش‌ها و وقایع‌نگاری‌های کم‌نظیر او از رویدادهای تاریخی قرن بیستم میلادی می‌شناسند. اما آخرین کتاب او که پس از مرگش و با عنوان "دیگری" انتشار یافته، جنبه‌ای از شخصیت او را بازمی‌نماید که کمتر شناخته شده است.

واپسین اثر کاپوشچینسکی پیرامون مساله دیدار و رابطه‌ یکایک ما با غریبه‌هاست؛ با آنانی که کمتر به ما شباهت دارند؛ با "دیگری". این کتاب بیشتر به ‌متنی فلسفی درباره یکی از مهمترین پرسش‌های عصر حاضر می‌ماند تا آنچه ما از مسافری گزارشگر انتظار داریم که به‌عنوان "گزارشگر قرن" شهرتی جهانی دارد و خود را "همسفر هرودت" می‌نامد.

کتاب کاپوشچینسکی که اینک، یکسال پس از مرگ او، به‌چند زبان و از آنجمله به زبان های لهستانی و انگلیسی و آلمانی منتشر شده است، دربرگیرنده‌ چهار جستار است:

۱- درس- گفتارهای وین که شامل سخنرانی کاپوشچینسکی و سه اندیشمند دیگر در "انستیتوی دانش وین" است.

۲- "دیگری" من. سخنرانی کاپوشچینسکی در سیمپوزیوم جهانی نویسندگان در شهر گراتس اتریش.

۳- "دیگری" در دهکده‌ جهانی. درسگفتار کاپوشچینسکی که در شهر کراکو لهستان در سال ۲۰۰۳ میلادی ایراد شده است.

۴- دیدار با "دیگری" چونان چالش قرن بیست و یکم میلادی. متن سخنرانی ریشارد کاپوشچینسکی است به‌مناسبت اعطای دکترای افتخاری دانشگاه کراکو به او که در اول اکتبر سال ۲۰۰۴ میلادی ایراد شد.

 

از آفریقا تا ایران

در میان آثار کاپوشچینسکی، کتاب‌های "امپراتور" و "شاهنشاه" از شهرت بسیار برخوردارند. این دو اثر تا کنون به‌زبان‌های گوناگون ترجمه و منتشر شده‌اند. کتاب "امپراتور" که انتشار آن شهرتی جهانی برای این نویسنده در پی داشت، درباره سقوط حکومت هایله سلاسی، فرمانروای مطلق‌العنان حبشه (اتیوپی امروز) است.

در کتاب "شاهنشاه"، کاپوشچینسکی تحلیل خود را از ساختار قدرت در ایران و روزهای پایانی نظام شاهنشاهی به‌دست داده و چگونگی انقلاب و نیز رویدادهایی را به تصویر کشیده است که به برپایی جمهوری اسلامی ایران منتهی شد.

 

افزون بر این دو کتاب، کاپوشچینسکی در سفرهای متعددی که از سال ۱۹۷۵ میلادی به قاره‌ آفریقا داشت، گزارش‌هایی از رویدادهایی مهم آفریقا و چگونگی زندگی مردم این سرزمین و همچنین گوناگونی فرهنگ‌های مناطق مختلف قاره سیاه نوشت که در سال ۲۰۰۰ میلادی و با عنوان "آبنوس. قاره سیاه، مردم و ماجراهایش" منتشر شد. کتاب دیگر او با عنوان "امپراتوری" نیز حاصل سفرهای کاپوشچینسکی به گوشه و کنار سرزمین پهناوری است که زمانی "اتحاد جماهیر روسیه شوروی" نام داشت.

 

"گزارشگر قرن"

کاپوشچینسکی نه تنها برای نگارش این کتاب‌ها و دیگر گزارش‌های خود، بلکه اصولاً تمام آثارش را در سفرهایی که به گوشه و کنار جهان داشت، با تکیه بر تحقیقات میدانی و گفت‌وگو با مردم و شاهدان عینی رویدادها می‌نوشت. او در زمره آندسته از نویسندگان گزارشگری نبود که از پشت میز و با کمک آثار و پژوهش‌های دیگران، کتابی منتشر می‌کنند. او گزارشگر انقلاب‌ها، جنگ‌ها، شورش‌ها و رویدادهای مهمی است که چهره‌ قرن بیستم را دگرگون ساختند. از این رو شهرت او به‌عنوان "گزارشگر قرن" نتیجه‌ تلاش‌های او برای نشان دادن نسبی واقعیت‌هاست.

کاپوشچینسکی خود را وقایع‌نگار ادبی می‌داند و این نوعِ ادبی را به‌گونه‌های دیگر نویسندگی ترجیح می‌دهد. زیرا معتقد است آنچه وقایع‌نگاری ادبی نامیده می شود، یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی است. برخی از آثار ارنست همینگوی و جورج اورول را می‌توان در زمره‌ این گونه ادبی بشمار آورد. کتاب "آبنوس. قاره سیاه، مردم و ماجراهایش" نوشته‌ی کاپوشچینسکی یادآور آثاری چون "کاتالونیا"، اثر به‌یاد ماندنی اورول و یا "تپه‌های سبز آفریقا" رُمان معروف همینگوی است.

گزارش‌های کاپوشچینسکی محدود به بازگو کردن وقایع سیاسی نمی‌شود، بلکه هم جنبه‌های مختلف حیات اجتماعی و اقتصادی سرزمین‌هایی را که او در سفرهایش زیر پا گذاشته به‌نمایش می‌گذارد و هم جلوه‌های گوناگون زندگی فرهنگی و آداب و رسوم مردمی را به‌تصویر می‌کشد که او با آنها دیدار و گفت‌وگو داشته است. او اطلاعات مستند و آگاهی‌های مفید را با روایت‌های شبه داستانی آمیخته است، و از این آمیزش، متنی جذاب و گاه شاعرانه میان واقع‌گرایی (رئالیسم) و تصویرگری روایی آفریده است.

 

 

هر مسافری "گزارشگر" است

اما کاپوشچینسکی در کتاب "دیگری"، آخرین اثر خود، نه وقایع‌نگاری کرده و نه گزارشگر رویدادی در گوشه‌ای از جهان بوده است. او تجربیات خود از سفرها و دیدارهایش با مردمان سرزمین‌هایی با فرهنگ‌های گوناگون را با ما در میان می‌گذارد. او کوشیده است تا ترس از غریبه‌ها و هراس از فرهنگ و باورهای ملی و دینی آنها را در دیدار‌های ما با "دیگری"، در جهانی که اکنون به دهکده‌ای تبدیل شده است، کاهش دهد و به‌حد اعتدال رساند.

او حس کنجکاوی ما را برای سفر به‌سرزمین‌های دیگر و برای آشنایی با "دیگری" برمی‌انگیزد. او مایل است تا هر مسافر و مهاجری را به نوشتن "گزارش" از دیده‌ها و شنیده‌های سفر خود تشویق کند و داستان خود از دیدار با مردمان دیگر را بازگو کند. البته خاطر نشان می‌کند که وقتی از "سفر" می گوید، سفر‌‌های تورهای مسافرتی و توریستی منظور نظرش نیست.

کاپوشچینسکی بر این باور است که هر گزارشی نویسندگان بسیاری دارد؛ گرچه در زیر متن نهایی گزارش تنها نام یک تن نوشته می‌شود. تمام کسانی که داستان زندگی خود، تجربه‌ها و دیده‌ها و شنیده‌ها خود را با گزارشگری در میان می‌گذارند؛ آنان که تماس با شاهدان و قربانیان و بازماندگان رویدادها و حوادث را امکان‌پذیر می‌کنند؛ و آنانی که در دهکده‌ای دورافتاده ما را شبی میهمان خود می‌کنند و سرپناهی در اختیار ما می‌گذارند، همه این غریبه‌ها در به‌ثمر رسیدن و پُربار شدن گزارش یک واقعه‌نگار سهیم و شریک‌اند.

 

"دیگری" من

او در نخستین جستار این کتاب، منظور خود را از اصطلاح "دیگری" روشن می‌کند. او می‌نویسد: "اصطلاح 'دیگری' را به‌صورت‌های گوناگون می‌توان تعریف کرد و با معناهای متفاوت و در روابط مختلف از آن استفاده نمود. برای مثال منظور ما از "دیگری" می‌تواند "جنسیتی دیگر" باشد یا تعلق به "نسلی دیگر" یا "ملتی دیگر" و یا پیروان "دینی دیگر". من اما اصطلاح "دیگری" را بکار می‌گیرم تا اروپاییان را، مردمان غرب را، سفیدپوستان را از آنانی متمایز کنم که من آنها را "دیگری" می‌نامم. یعنی از غیراروپاییان، غیر سفیدپوستان. البته این را هم می‌دانم که گروه دوم نیز دسته اول را "دیگری" تلقی می‌کند."

کاپوشچینسکی معتقد است که تمام ادبیات جهان و متون دینی به‌گونه‌ای مضمون "دیگری" را بازتاب می دهند. از "اوپانیشاد" تا "یی‌چینگ"، از حماسه‌های هومر و سروده‌های هزیود تا اسطوره گیل‌گمش و از تورات و انجیل تا قرآن. مضمون "دیگری" در آثار و سفرنامه‌های سیاحان و جهانگردان قرون وسطی نیز یافت می‌شود. آنانی که تا گوشه و کنار جهان با مردمان و فرهنگ‌های غریبه دیدار داشته‌اند. از جووانی دِ پیانو کارپینی، سیاح ایتالیایی قرن سیزده میلادی تا ابن بطوطه، جهانگرد معروف عرب و از مارکوپلو تا ابن‌خلدون.

 

تصور کهن غرب از "دیگری"

تصوری که اروپائیان در آغاز فتوحات خود در آفریقا و آسیا از "دیگری" – غیر اروپایی – داشتند، تصویر آدمیانی وحشی، آدمخوار و بی‌دین و بی‌آیین بود که می‌باید به "قوانین مقدس" اروپاییان سفیدپوست مسیحی تمکین کنند. انقیاد و استعمار و استیلا تنها واکنشی بود که اروپاییان در طول قرون متمادی و همواره در مقابل "دیگری" بکار می‌گرفتند. تنها زمانی اندیشه‌ برابری انسان‌ها در میان فرهیختگان اروپایی جوانه زد که تأثیرات مخرب افکار برتری‌طلبانه‌ نژاد سفید در میان عامه‌ مردم گسترش یافته بود.

کاپوشچینسکی تأکید می‌کند که وقتی او درباره‌ "دیگری" و رابطه و دیدار با "دیگری" سخن می‌گوید، بیشتر گستره‌ روابط میان فرهنگ‌ها و نژادها را در نظر دارد. چون در این محدوده بود که در فرمانروایان و اشراف ثروتمند اروپایی با سیاست‌های توسعه‌طلبانه‌ خود و با بی‌رحمی تمام بر ملت‌ها آنسوی دریاها غلبه کردند و سرزمین‌های آنان را به‌مستعمره‌ خود تبدیل کردند و مردم بومی را به‌اسارت و بردگی کشاندند.

حتی در مواردی ملت‌های ناتوان قاره‌ اروپا را تحت انقیاد خود آوردند. برای مثال در نتیجه‌ نابودی اقوام ساکن در سیبریه به‌دست مهاجمان روس که در اواسط قرن شانزده میلادی آغاز و تا اواخر قرن هفده میلادی ادامه یافت، به استیلای کامل روس‌ها در این سرزمین انجامید.

 

دیدار با "دیگری"

در قرن هیجده میلادی و در سایه جنبش انسان‌گرایی و نهضت روشنگری در اروپا بود که به‌تدریج تصویری دیگرگون از "دیگری" در افکار فرهیختگان اروپایی شکل گرفت. ما در آثار کسانی چون دنیل دفو، یوناتان سویفت، ژان ژاک رسو، ولتر، برنار فونتنل، منتسکیو، گوتهولد لسینگ و گوته و هردر دیگر اثری از غیر اروپائیان وحشی و هیولاهای غیر مسیحی نمی‌بینیم. آنکه با اروپائیان به‌لحاظ رنگ پوست و فرهنگ و آداب و رسوم، شباهت چندانی ندارد، آن "دیگری" نیز انسانی است.

در این دوران جنبشی ضد برده‌داری شکل می‌گیرد و سفرهای علمی به آنسوی دریاها و سرزمین‌های دور سامان داده می‌شود. این بار اما نه به‌قصد تسخیر سرزمینی یا به‌یوغ کشیدن قومی صورت می‌گیرد، بلکه هدف مسافران تازه، آشنایی با مردمان بومی و شناخت فرهنگ و آیین‌هایشان است. از این رهگذر است که نخستین گزارش‌ها و سفرنامه‌ها و انواع گوناگون وقایع‌نگاری ادبی پدید می‌آید. کسانی چون ریچارد پوکاک، روحانی و مردم‌شناس انگلیسی که در قرن هجده میلادی با سفرهایش به مشرق‌زمین و دیگر نقاط جهان، توصیفی از مردم و فرهنگ‌ سرزمین‌هایی چون مصر و فلسطین و شام به‌دست می‌دهد.

یا سفرنامه‌های جیمز کوک، دریانورد انگلیسی که در سه سفر اکتشافی خود بسیاری از جزایر اصلی اقیانوس آرام، چون استرالیا، زلند نو و هاوایی را شناسایی و نقشه‌برداری کرد و تجربیات خود را در سفرنامه‌ای انتشار داد. و سرانجام مانگو پارک، پوینده و سیاح اسکاتلندی که در دو سفر خود به آفریقا، مسیر رود نیجر را پیمود و کتاب "سفرنامه‌ مناطق مرکزی آفریقا" را منتشر کرد که در زمره‌ سفرنامه‌های کلاسیک بشمار می‌رود. برخی از این جهانگردان که برای دیدار با "دیگری" و شناخت از سرزمین‌های دیگر و آشنایی با مردمی دیگر، همواره در راه بودند، به‌دست "دیگری" کشته شدند.

 

رؤیای همزیستی با "دیگری"

دیدار با "دیگری" و تلاش ما برای درک و دریافت او از گذشته‌های دور تا امروز و در غرب و شرق ادامه دارد. در آغاز هزاره سوم میلادی، گسترش مهاجرت‌ها و ابعاد جابجایی‌ها - که شاید تاکنون و با این گستردگی در تاریخ بشر بی‌سابقه بوده - در حدی است که کره خاکی به دهکده‌ای مانند شده به وسعت جهان. در این "دهکده‌ جهانی" مسئله‌ی دیدار با "دیگری" و رابطه و واکنش انسان‌های سرزمین‌های گوناگون با مهاجران و میهمانان و مسافران، به‌یکی از بزرگترین چالش‌های انسان معاصرتبدیل شده است. کافی است که به‌ درگیری‌های خونین قومی در آفریقا نگاه کنیم و یا دشواری‌هایی را به‌دیده گیریم که مردمان کشورهای گوناگون و مهاجران سرزمین‌های دیگر در همزیستی با "دیگری" و درک فرهنگ و باورهای او دارند.

ریشارد کاپوشچینسکی در صفحات پایانی این آخرین کتاب خود می‌نویسد که ما در این جهان همواره در راه آشنایی و دیدار با "دیگری" دیگریم و در رؤیای همزیستی با او. شاید این رؤیای مشترک و پیوندهای احساسی انسان‌ها که بر اساس امیدها و آرزوها و هراس و شادی و غم و دشواری‌های زندگی آنان شکل می‌گیرد و در تلاششان در راه جست‌وجوی دنیایی بهتر نمود پیدا می‌کند، روزی بشریت را- گذشتگان را با امروزیان و امروزیان را با آیندگان - پیوند زند.

مشخصات کتاب به‌زبان‌های انگلیسی و آلمانی:

The Other. by Ryszard Kapuscinski. Verso Books, ۲۰۰۸

Der Andere. Von Ryszard Kapuscinski. Suhrkamp Verlag, ۲۰۰۸

مطالب در ارتباط:

ــ مشاهیرادبی فراموش شده و جایزه نوبل ( علیشاه سلطانه )

ــ فردریش دورنمات و مترجمان‌اش ( بهزاد کشمیری پور )

ــ از ادبیات دل نمی کنم ، گفتگو با محمود دولت آبادی ( الهه خسروی یگانه )

ــ شاعر معترض و 80000 صفحه گزارش امنیتی ( علیشاه سلطانه )

ــ شاهنامه در روز فردوسی ( الیاس احمدی )

ــ كانت فيلسوف روشنگري ( شهلا فرید )

ــ لافونتن؛ اصلاح طلب فدایی ( الهام رفیع زاده )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد