_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

iran-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

تاریخ فلسفه غرب ، از پرواز تا فرودی اضطراری

 

 09.06.2008

بهار نیکفر

 Falsaf@web.de

تاریخ فلسفه بورژوایی غرب که در2500سال پیش با فلسفه طبیعت گرایی پیش ازسقراط دریونان آغازشده بود، با فلسفه پسامدرن شاگردان نیچه و هیدگر پایان یافت. فلسفه ای که درآغازهدفش هماهنگی،سازش وآشتی انسان باطبیعت بود،درپایان اعتراف نمود که برای سعادت وبهشت این جهانی،ازطریق فلسفه های متا فیزیک وایدئولوژیک ،بدون نتیجه، هزینه های گزافی پرداخته است،ودیگرامیدی به یک شناخت جامع وجهانشمول پیرامون انسان،جهان، و طبیعت وجود ندارد.

تاریخ فلسفه یعنی تاریخ آزادی تفکر. ارنست بلوخ میگفت معمولا فلسفه های مهم،کبیر وحقیقی را می توان بصورت یک جمله یافرمول ساده بیان نمود. امروزه تاریخ فلسفه بورژوایی غرب را به بخش های : دوره باستان،سدههای میانه،عصرنو، و زمان حال یعنی فلسفه های قرون 19-21 ، تقسیم میکنند.

 

دوره باستان : درفلسفه یونان باستان،پروتاگوراس میگفت که هرشناختی نسبی است وحقیقتی مطلق وجود ندارد . وسقراط کوشید تابه تعریف مفاهیم عمومی اخلاقی بپردازد ودراین راه حتا جان خودرا ازدست دادومحکوم به مرگ شد. افلاتون،ارسطو وسقراط ،نیکی رابخشی جداناپذیر از زیبایی خواهی وحقیقت پرستی میدانستند. ارسطونخستین بارفلسفه را سیستماتیک نمود وبخاطرکوشش دراین راه،پدر علم منطق نام گرفت. اومیگفت که جهان درحال حرکت،تغییر وتحول بسوی مرحله تکامل است.اواین نقطه اوج را نیکی وخدا نامید؛ خدایی که گرچه خودساکن، ولی محرک تمام حرکات درکائنات است.آن زمان برای به سعادت رسیدن انسان، اپیکوریها،رواقیون و شکاکین  هرکدام راههای خاص خودرا پیشنهاد می کردند. رومیها دوقرن پیش ازمیلاد بریونان حاکم شدند وازطریق سیسرو کوشیدند تابافلسفه وفرهنگ کشورمغلوب آشناشوند.آنها کوشیدند تافلسفه وعلم سخنوری رادرهم ذوب نموده وعلم واحدی بوجود آورند.ازآغازقرن اول پیش ازمیلاد تا پایان قرن پنجم بعدازمیلاد فلسفه غرب با فلسفه های شرق ؛آزآنجمله :فلسفه هند،فلسفه یهودی،فلسفه مانوی، وفلسفه مسیحی،مخلوط گردید. ودرپایان قرن 4بعداز میلاد، مسیحیت دین رسمی ودولتی پاره ای از کشورهای اروپایی شد.

 

سدههای میانه : بعداز 1000سال فلسفه رومی ویونانی، فلسفه قرون وسطا درغرب نیزحدود 1000سال حاکم شد. دوبخش مهم آن :فلسفه مدرسین، وفلسفه پدران مقدس کلیسایی، بودند. فلسفه سدههای میانه قانونا درقرن دوم بعدازمیلاد آغازگشت. دوره فلسفه مسیحی پدران مقدس کلیسایی رابین قرون 2-7 به حساب می آورند. مسیحیت برای آنان نه تنها فلسفه حقیقی بلکه وحی الهی بشمارمی آمد.ازجمله اصول فلسفه قرون وسطایی:عشق نامیدن خدا، وامید به عملی گردیدن دولت الهی بود.آنان مدعی بودندکه خدا جهان ازازموادمادی وعقاید روحی آفریده است، وخداچنان عاشق انسان بود که حاضرشد پسرخود مسیح رابرای خوشبخت شدن انسان قربانی کند وبه پای صلیب بفرستد. وجهان نه تنها آغازی بلکه پایانی بنام روزقیامت دارد وتاریخ بشر تاریخ نجات اواست که بسوی یک کل واحدیت هدفمند درحال حرکت وتکامل است. ازجمله خصوصیت روحی فرهنگ قرون وسطایی: نجات و آندنیایی بودن مرگ، بود. درقرن سوم بعدازمیلاد گفته شد که وحی الهی یعنی پایان دادن به عقیده فلسفه گمراه کننده این جهانی وانسانی. آنان درقرن دوم بعدازمیلاد سقراط را پیامبر وشهیدی چون مسیح بشمارآوردند ومی گفتند که عشق عمیق تر واصیل تر ازدانش، وفلسفه گری یعنی اعلان عشق به خدا است. درطول سده های میانه کوشش شد تا فلسفه هلنی را مسیحی و مسیحیت را هلنی نمایند؛یعنی آشنایی دین باباقیمانده های فرهنگ کلاسیک یونانی. در دوره اسکولاستیک،فلسفه مدرسین خواهان وحدت علم وعقیده باهم گردید.آنها خواهان فلسفه ای بودند که جامع وشامل تمام حقایق عقلی وایمانی باشد.

 

عصر نو : آغازفلسفه عصرنو نه باکوشش دکارت،پدر فلسفه جدید،بلکه باظهور هومانیسم ایتالیایی در قرون 15 و16 میلادی وتکیل دولتهای ملی مستقل،بجای اروپای مسیحی یکدست پیشین بود.اکنون صفتی به جهان اختصاص میدادند که قبلا به خدا نسبت داده بودند یعنی نامتناهی بودن جهان کائنات. نخستین قربانی این مبارزه فکری جردانو برونو بود که درقرن 16 ازطریق سازمان تفتیش عقاید کلیسا به آتش کشیده شد و شعله ای ابدی بجان ارتجاع!شد. درزمان گذر فلسفه رنسانس به عصر روشنگری، انسان جایی میان خدا و حیوان یافت. هومانیسم ایتالیایی درقرون 13 و14 علیه فلسفه مدرسین اسکولاستیک قدعلم کرد که ادعای اعتبار ابدی علم متافیزیک می نمود. دوره روشنگری رافاصله ای میان انقلاب انگلیس درسال 1688 و انقلاب فرانسه درسال 1789 یعنی دوره ای میان باروک و روکوکو میدانند. دایرت المعارف نویسان فرانسوی به رهبری دیدرو به طرح شعار :" آزادی باکمک دانش !" پرداختند. ودرفلسفه ایده آلیسم آلمانی، رمانتیکها وظیفه هنر وادبیات را، رمانتیک وزیبا نمودن جهان دانستند.

-      درفاصله قرون 19تا21 به سبب انقلاب صنعتی،فلسفه این جهانی وفکر مادی شدند،دوره سیستم های فلسفی کبیر وجامع گذشته به پایان رسید،علم ازفلسفه استقلال یافت وتکنیک رشد فوق العاده ای نمود. ادعای فلسفه متافیزیک که قادر به تفسیری روشن ازجهان است،برایش مشکل سازگردید. تئوریهای علمی تعثیری دورانساز روی جهانبینی وانسانشناسی ازخودبجاگذاشتند، فروید،داروین،کوپرنیک، و مارکس، فلسفه متافیزیک کهن وایده آلیستی را به لرزه درآوردند. نظرات فروید نشان دادند که انسان حتا ارباب خانه خودنیست بلکه عروسکی است دردست ضمیرناخودآگاه وی. ازجمله خصوصیت فلسفه های قرون 20 و21 این است که روی آنان یک پلورالیسم فلسفی،حاکم است که متکی به فلسفه های: دوره باستان،سدههای میانه،عصرجدید،زمان حال، ودوره مدرن،میباشد، وازعلومی مانند: ریاضی، فیزیک،جامعه سناسی، و زیست شناسی، درتکامل نظرات فلسفی استفاده می نمایند

-      فلسفه قرن 19 درآغازمورد تحولی عظیم قرارگرفت چون شوپنهاور نقش اراده را مهمترازشناخت ودانش بشمار اورد.درنظراو گرچه مشخصه جهان: درد ورنج،نفی،پوچی،وسکس جویی است،بااین حال آنان موتور جهان نیزهستند، وانسان باکمک: هنر ،عرفان،همدردی،وعشق میکوشد تا راه فرار یا راه نجاتی بیابد. درنیمه دوم قرن 19 جریانات ضد متافیزیکی، تفکررا تعیین میکردند.اینگونه عقاید درقرون 20 و21 بازهم رادیکال تر شدند. ماتریالیستها خواهان قراردادن دانش بجای دین وخدمت به انسان بجای خدمت بخدا شدند، وبجای ابدیت،گفتند که بسوی آینده باید نظر داشت.. ازنظرسیاسی دمکراسی نه تملک بلکه وظیف انسان اعلان شد و هرمنوتیکهای علمی هدف هنر را جواب به پرسشهای تاریخی،فردی،وفکری دانستند. میان سالهای 1920-1870 یکباردیگر کانت گرایان نو به مبارزه با ماتریالیستها پرداختند وکوشش نمودند تابرای مفاهیم پایه ای علوم طبیعی و علوم انسانی واجتماعی،تعاریفی جدید بیابند. آثار نیچه باانتقاد از اخلاق و عرفان غرب مسیحی،نقطه اوج فلسفه آنزمان شد. او زمان خودرا زمان: فروپاشی علم متافیزیک،بی ارزش شدن ارزشهای پیشین،تسلط نیهلیسم،بی هدفی ومرگ خدا اعلان نمود، وانتظارآینده موفق را وابسته به ظهورانسان برتر،متعالی، یا ابرمردی دانست که بتواند برغیبت خدا و رواج نیهلیسم پایان دهد.

-      درآغازقرن 20 فلسفه پدیده شناسی خودرا علم پدیدهها نامید ومدعی مبارزه با فلسفه های ایدئولوژیک وجهانبینی های فلسفی گردید. درحالیکه هیدگر میگفت که فقط یک خدا میتواند انسان را نجات دهد، سارتر مدعی گردید که انسان یک بی نهایتی است از امکانات و بدون نیاز ورابطه باخدا،اومیتواند به آزادی و سعادت برسد. فرجه توصیه کرد که مسایل فلسفی راباید باکمک تجزیه وتحلیل زبان حل نمود، و کارناپ شرط معنی داربودن یک جمله را غیبت واژههای بی معنی درآن و فقدان نیاز به اثبات آنان ازنظرتجربی دانست.او: خدا،هستی مطلق،و پوجی راازجمله واژهها ومفاهیم بی معنی دانست. فلسفه زبان،شرط پایان حاکمیت واژهها روی عقل انسان را، کشف اشتباهات استفاده اززبان دانست.

هابرماس همچون بعضی از پست مدرنهای بعدازنیچه وهیدگر میگفت که امید عدالت وآزادی هنوز نیروی خودرادرآرمانخواهی انسان ازدست نداده اند،درحالیکه گروه دیگری ازاندیشمندان پسامدرن پیرامون برنامه و طرحهای ترقی وپیشرفت انسان،اعتقاد خودراازدست داه اند. آنان نه تنها به مارکسیسم نجات بخش و مقوله های آبستراکتی مانند برابری ونجات، ایمانی ندارند بلکه روشنگری غربی رادرقرن اخیر منحرف می شمارند. درنظرآنان پایه پست مدرن،پلورالیسم است وبهتراست که انسان دیگر عقیده ای به" متاافسانه" هایی مانند رهایی و سعادت نداشته باشد. ازجمله فلسفه های قرن 20 : فلسفه زندگی،فلسفه پدیده شناسی، و فلسفه وجود بودند. ازجمله فلسفه های قرن 19 : مکتب مثبت گرایی،مکتب چپ هگلی،مکتب کانت گرایی نو،و فلسفه زندگی هستند. ازجمله اندیشمندان مکتب مثبت گرایی: کنت،میل،داروین،اسپنسر،ماخ،آوناریوس- وازجمله متفکران مکتب چپ هگلی: فویرباخ، استیرنر،کیرکه گارد،مارکس – و ازجمله فیلسوفان کانت گرایی نو: لانگه،کوهن،ناتورپ،ویندل باند، ریکرت- و ازجمله آموزگاران فلسفه زندگی: دیلتی،جیمز،نیچه، وشوپنهاور بحساب می آیند.

 

مطالب در ارتباط:

ــ انقلاب ادبی  یا  ادبیات انقلابی ؟ ( علی شاه سلطانه )

ــ دیدار با "دیگری"؛ بررسی آخرین کتاب ریشارد کاپوشچینسکی ( خسرو ناقد )

ــ مشاهیرادبی فراموش شده و جایزه نوبل ( علی شاه سلطانه )

ــ فردریش دورنمات و مترجمان‌اش ( بهزاد کشمیری پور )

ــ از ادبیات دل نمی کنم ، گفتگو با محمود دولت آبادی ( الهه خسروی یگانه )

ــ شاعر معترض و 80000 صفحه گزارش امنیتی ( علیشاه سلطانه )

ــ شاهنامه در روز فردوسی ( الیاس احمدی )

ــ كانت فيلسوف روشنگري ( شهلا فرید )

ــ لافونتن؛ اصلاح طلب فدایی ( الهام رفیع زاده )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد