_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

iran-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

ــ خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها (2) و (3)

قسمت دوم:

    انواع خشونت های فرقه ای در سازمان مجاهدین خلق 

09.06.2008

منبع: Mojahedin.ws

مؤلف: گروه تحقیق و پژوهش

در موخره بخش نخست قول دادیم انواع روش های خشونت آمیز در مناسبات درونی و بیرونی سازمان مجاهدین خلق را به استناد منابع در دسترس از جمله گزارش دیده بان حقوق بشر و همچنین اظهارات اعضای جداشده، سرویس های اطلاعاتی دولت های غربی و النهایه اطلاعیه های رسمی سازمان مجاهدین خلق مورد بازخوانی قرار دهیم. لازم است ابتدا به ساکن هدف ها و سوژه هایی که مورد اعمال خشونت های فرقه ای در سازمان مجاهدین خلق واقع می شوند، را دسته بندی کنیم.

 

1- هدف های تروریستی به عنوان دشمنان و سوژه های اصلی خشونت

2- اعضای ناراضی و منتقد در درون مناسبات فرقه مجاهدین خلق

3- اعضای جداشده از مناسبات فرقه مجاهدین خلق

4- محققین، خبرنگاران، دانشمندان، نویسندگان و ... که آشکارا بر علیه سازمان موضع گیری می کنند.

5- گناهکاران به اصطلاح ایدئولوژیک در نشست های درون تشکیلاتی فرقه مجاهدین خلق

6- خشونت های انتحاری (خودسوزی ها)

 

1- هدف های تروریستی به عنوان دشمنان و سوژه های اصلی خشونت

 

دستیابی به این اسناد شاید کوتاهترین و ساده ترین روش اثبات خشونت گرایی در فرقه مجاهدین است. سوای این موارد که عمدتا به طور مشروح و جزء به جزء در اطلاعیه ها و اعلامیه های رسمی منعکس شده است، دفاع از مشی خشونت آمیز به عنوان استراتژی مجاهدین همواره مورد تاکید و شاخص مرزبندی با سایر جریانات اپوزیسیون بوده است. این خشونت ها به اشکال مختلف تاکنون جان ده ها انسان عادی و دولت مردان سیاسی را گرفته است. علاوه بر این موارد می توان به اعمال شکنجه به عنوان وجهی غیرانسانی تر از خشونت های یاد شده بر روی سه اسیر ایرانی توسط مجاهدین در خانه های تیمی شان اشاره کرد که در نهایت هر سه در حالت نیمه جان مثله شده و در بیابان های اطراف تهران خاک شده اند. همچنین می توان به نمونه هایی از جمله آتش زدن خانه سوژه های خشونت که منجر به سوختن کودکان و اعضای خانواده ها در میان آتش شد نیز اشاره کرد.

 

2- اعضای ناراضی و منتقد در درون مناسبات فرقه مجاهدین خلق

 

اعمال انواع خشونت های جسمی و روحی بر روی عناصر ناراضی و داوطلب جدایی از مجاهدین تقریبا مورد تاکید بیشتر اعضای جداشده از مجاهدین بوده است. به طور مشخص در این رابطه می توان به بیانیه دیده بان حقوق بشر و همچنین بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا، سرویس های اطلاعاتی فرانسه موسوم به دی اس دی و بیشتر دولت هایی استناد کرد که نام مجاهدین را در لیست های تروریستی خود ملحوظ کرده اند. نوروز علی رضوانی یکی از اعضای جداشده سازمان ضمن تشریح پروسه جدایی خود، انواع فشارهای جسمی و روحی اعمال شده بر روی منتقدین درونی توسط سازمان را این گونه بازخوانی می کند:

 

"در دستگاه رجوی مشت و لگد و شلاق و كابل و فحش و ناسزا و هرگونه خشونت دیگر كه اینها اعمال می كنند شكنجه محسوب می شود و برایشان هم كار بدی نیست. چون در دستگاه رجوی شكنجه برای گرفتن حق رهبری صورت می گیرد. اینها معتقد هستند كه ما حق رهبری شان را خوردیم چون امامت و ولایت رجوی را قبول نكردیم. لذا خون مان مباح اینهاست. جان و مال و ناموس ما مباح اینهاست. لذا اینها در شلاق زدن و كشتن ما از یكدیگر پیشی می گرفتند و این هم شاخصی داشت. چون می خواستند با شلاق زدن به ما خودشان را به رهبری خودشان نزدیك بكنند. یعنی آن كسی نزدیك تر به رهبری بود كه خشونت بی حد و مرزی را نسبت به اعضای جداشده و معترض و زندانی اعمال می كرد. اگر بخواهم تمام شكنجه ها را برای شما توضیح بدهم یكی شلاق زدن است. شلاق زدن به سر و پشت و كمر و كف پای زندانی هست كه در واقع از مرسوم ترین شیوه های شكنجه در همه زندان هاست از جمله زندان رجوی كه این شلاق ها با كابل است، كابل برق، یك چیزی كه در اینجا علاوه بر زندان های دیگر به چشم می خورد در دستگاه رجوی شلاق زدن به سر زندانی از نوع شكنجه هایی است كه تازه ابداع و كشف كردند. چون می گویند كه اندیشه و تفكر این شخص است كه با ما دشمن است. جسم این را اگر ما هزار بار هم تكه پاره بكنیم، جسم بعد از یك گذر طولانی مدت بازسازی می شود بلكه باید اندیشه این فرد را خراب كرد و كشت و از بین برد چون در این رابطه زدن شلاق به سر از همین موضع انتخاب شده. اینها این قدر شلاق به سر زندانی می زنند كه زندانی حالت تعادل روحی خودش را از دست می دهد و حالت دیوانه و روانی شدن به او دست می دهد. یك مورد می توانم اشاره بكنم كه خود رجوی در صحبت هایش به من گفت كه، بعد از اینكه انقلاب را نپذیرفتم می گفت كه سر او را یعنی من را در هاون بگذارید بكوبید. آن قدر بكوبید تا له شود شاید سر عقل بیاید و انقلاب خواهر مریم را درك بكند." (1)

 

به دلیل تراکم و تعدد این نمونه ها تنها به همین مورد کفایت می کنیم. ذکر این نکته ضروری است که در اظهارات تمامی اعضای جداشده این بخش به یک پای ثابت موضوعی آنها تبدیل شده است.

 

3- اعضای جداشده از مناسبات فرقه مجاهدین خلق

 

اعضای جداشده از مجاهدین نیز به دفعات از سوی عوامل و اعضای سازمان و به مناسبت های مختلف از جمله تشکیل سمینارهای علمی و تحقیقی در خصوص موضوعات مربوط به فرقه ها و بررسی خشونت در مناسبات مجاهدین مورد اعمال خشونت واقع شده اند. حمله عوامل سازمان به سمینار فیاف در پاریس که در سال گذشته برگزار شد و شماری از اعضای جداشده مورد خشونت واقع شدند، یکی از نمونه های بارز در میان مجاهدین است. اما بد نیست در اینجا اظهارات حسن خلج یکی دیگر از اعضای سازمان را در خصوص اعمال انواع خشونت های درون تشکیلاتی نسبت به افراد ناراضی و داوطلب جدایی از ازمان مرور کنیم:

 

"مجاهدین دائما درباره دموكراسی صحبت می كنند، اما در اردوگاهی كه من در آنجا بودم دموكراسی وجود نداشت. در آنجا افرادی بودند كه تمایلی به ماندن نداشتند. آنها تحت فشار شدید قرار داشتند و حتی كتك می خوردند. مرتضی یوسفی، كه از نظر جسمانی تحمل تمرینات را نداشت، خسته شده بود و می خواست تمرینات را متوقف كند. وقتی خواب بود، او را با باتوم مورد ضرب و شتم قرار دادند. فضای وحشتناكی بود. من سؤال می كردم، اما آنها فقط می گفتند كه حق ندارم جواب ها را بدانم. این آغاز تفكر مجدد من درباره فضایی بود كه در آن زندگی می كردم. هر كسی كه كوچكترین اعتراضی می كرد، جاسوس رژیم خوانده می شد. از آنجا كه من به سئوال كردن ادامه دادم، آنها مرا ستون پنجم پلیس امنیتی ایران خواندند. آنها مرا شكنجه و از خواب محرومم كردند." (2)

 

در بخش سوم این مقال درباره ادامه هدف های اعمال خشونت در فرقه مجاهدین خواهیم پرداخت.

 

منابع

1- کتاب اسکولاستیک نوین درفرقه رجوی گفتگو با یکی از اعضای جداشده سازمان مجاهدین خلق

2- کتاب خاطرات حسن خلج، یا هفته نامه نیمروز انتشارات خارج کشور.

بخش نخست مقاله: شیوه های غیر مستقیم اعمال خشونت در سازمان مجاهدین خلق

 

 

قسمت سوم این مطلب:

خودزنی، خودسوزی خشونت راهبردی ضدمدنی در مجاهدین خلق

 

در این بخش سه گروه باقیمانده که به انحاء مختلف مورد خشونت فرقه ای قرار می گیرند را مرور می کنیم.

 

4- محققین، خبرنگاران، دانشمندان، نویسندگان و ... که آشکارا علیه سازمان موضع گیری می کنند.

5- گناهکاران به اصطلاح ایدئولوژیک در نشست های درون تشکیلاتی فرقه مجاهدین خلق

6- خشونت های انتحاری (خودسوزی ها)

 

4- محققین، خبرنگاران، دانشمندان، نویسندگان و ... که آشکارا علیه سازمان موضع گیری می کنند.

 

اگر چه در حال حاضر امکان برخوردهای خشونت آمیز با این افراد به دلایل مختلف از جمله وضعیت چالش برانگیز مجاهدین در غرب مقدور نیست، اما پیام های غیر مستقیم رجوی در سال گذشته به نوعی ضرورت برخوردهای فیزیکی و خشونت آمیز با این افراد را مورد تاکید قرار می دهد. شاید در این رابطه بتوان کیس هایی از نوع شکایت آلن شوالریاس از مجاهدین را محصول ادامه همان شیوه های خشونت آمیز اما این بار از طریق انگ زدن و ترور شخصیت افراد تلقی کرد. متهم کردن خبرنگاران آزاد و نویسندگان و محققین به وابستگی به جمهوری اسلامی شاید در شرایطی متفاوت می توانست با واکنش های خشونت آمیز پاسخ داده شود. اصرار و وعده های مجاهدین به مجازات های آتی طبعا در راستای رعایت این محذوریت ها و در عین حال اعتقادشان به مقابله خشونت آمیز با هر گونه چالش فکری و سیاسی در برخورد با منتقدین و مخالفین از هر طیف را نشان می دهد.

 

5- گناهکاران به اصطلاح ایدئولوژیک در نشست های درون تشکیلاتی فرقه مجاهدین خلق

 

شاید این گونه خشونت گرایی در میان مجاهدین یکی از نادرترین نوع اعمال خشونت فرقه ای باشد. گو اینکه شاهدان این گونه خشونت ها ممکن است در حال حاضر هم در مناسبات مجاهدین باقی مانده باشند، اما بیشتر جداشدگان به این شیوه خشونت گرایی در مناسبات درونی مجاهدین اذعان دارند. در این گونه وقتی یکی از اعضای سازمان بر اساس نشست های فرقه ای موسوم به غسل هفتگی، یا عملیات جاری ناگزیر است تمام ذهنیت های جنسی، طبقاتی، و ... حتی رویاها و خواب های خود را بازگو کند، ظاهرا نسبت به این سوژه دچار بغض ایدئولوژیکی شده و تحت عنوان نقض حق رهبری و ... واکنش نشان می دهند. این واکنش ها عموما با هجوم و دوره کردن سوژه و ضرب و جرح وی همراه است. اظهارات جداشدگانی که حداقل یکی دوبار در معرض این خشم ایدئولوژیکی قرار گرفته اند، حاکی از این است که بعضا آثار این گونه رفتارهای خشونت آمیز تا آخر عمر همراه آنها باقی خواهد ماند. تعدد این فاکت ها و نمونه ها نیز در حوصله این مجال نمی گنجد، به یکی از نمونه های اینگونه خشونت ها بسنده می کنیم: 

 

"در این نشست، کلیه افراد بایستی در طول هفته، حالات مردانه، نگاه به زنان و هر گونه تفکری که نسبت به زنان داخل یا خارج سازمان، گویندگان زن در تلویزیون، هنرپیشگان زن در فیلم ها یا حتی عکس های زنان در مجله ها و روی کارتن های اجناس و نهایتاً عکس پشت قوطی تاید را دارند، مکتوب کرده و در جمع حاضر با صدای بلند بخوانند، مثلاً: وقتی فلان زن را دیدم و یا وقتی فلان زن گوینده را دیدم، تمایل داشتم او را ببوسم، این یک فاکت محسوب می شود که حداقل بایستی در هفته بیشتر از 30 فاکت داشته باشی که سختی و خرد شدن شخصیت را تنها کسی درک می کند که خودش در این نشست ها شرکت کرده باشد. این فاکت ها در حالی خوانده می شوند که فرد از فرط شرمندگی و خجالت و عذاب روحی عرق می ریزد و سرش پایین است، در حالی که بسیاری از این فاکت ها ساختگی و مصنوعی است و جهت رفع تکلیف نوشته شده اند، در صورت سرپیچی و تخلف در هر دو نشست های عملیات جاری و غسل هفتگی مورد مواخذه، تنبیهات و برخوردهای فیزیکی یعنی کتک کاری توسط عده ای دیگر قرار می گیری و همواره افراد و دوستان را تحریک می کنند که فرد به قول خودشان متخلف را کتک کاری کنند." (1)

 

6- خشونت های انتحاری (خودسوزی)

 

از دیگر انواع خشونت های فرقه ای در میان مجاهدین اقدامات انتحاری است. این خشونت ها که عمدتا محصول ضرورت شرایط اجتماعی و در تقابل با اهرم های مدنی جهت مجاب کردن و فرار از دست قانون اعمال می شود حداقل در مقطع دستگیری مریم رجوی در ژوئن 2003 دولت و قوه قضائیه فرانسه را مجاب کرد تا از ادامه بازداشت مریم قجر عضدانلو (رجوی) صرفنظر کند. در چشم غربی ها این اقدامات خبر از سقوط تمام و کمال یک سازمان تروریستی و تبدیل آن به یک فرقه خطرناک را می دهد. آنتوانی گسلر در کتاب کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک به نقل از تام هینیگان خبرنگار بریتانیایی رویترز می نویسد:

 

"تام هینیگان، از خبرگزاری بریتانیایی رویترز، از خود پرسید كه آیا شاهد سقوط كامل یك فرقه است؟: "تصاویر مردان و زنانی كه بنزین را روی خود می ریزند و در خیابان ها و پایتخت های اروپایی خود را به آتش می كشند ... " (2)

 

تصاویر مردان و زنانی كه بنزین را روی خود می ریزند و در خیابان ها و پایتخت های اروپایی خود را به آتش می كشند ...

 

واکنش افکار عمومی در قبال این اقدامات شدت آسیب های روحی حاصل از خشونت ها را نشان داد. قوه قضائیه فرانسه تسلیم این خودزنی های شنیع و مشمئزکننده می شود. واکنش مقامات فرانسوی در قبال این رخدادها نیز در نوع خود جالب توجه بود. ژان فرانسوا كوپه، سخنگوی دولت فرانسه، ‌ضمن توصیف دراماتیک برای این اقدامات می گوید:

 

"متاسفانه! این اعمال چیزهای زیادی درباره طرز فكر رهبری آنان را برایمان آشكار می كنند." (3)

 

متاسفانه! این اعمال چیزهای زیادی درباره طرز فكر رهبری آنان را برایمان آشكار می كنند ...

 

این در حالی است که لحظاتی پس از اعلام خبر آزادی مریم عضدانلو (رجوی) مجاهدین در ازاء کسب این به ظاهر پیروزی خیابان های اطراف اوور را غرق در شادی و رقص می کنند. تقابل این صحنه ها (خودسوزی ها و شادی ها) حرف های ناگفته بسیاری را در خود نهفته دارد. پیام اصلی این تقابل غلبه خشونت بر قانون و اهمیت استراتژیک خشونت برای پیشبرد اهدافی است که از منظر قانون مشمول پیگرد و تعقیب است. به یاد داشته باشیم مجاهدین با استفاده از همین شیوه های خشونت آمیز شماری از رهبران دینی در ایران را به قتل رسانده اند. هر یک از این اقدامات حداقل منجر به قتل شمار دیگری از شهروندان و افراد عادی و غیر مسئول شده است که در اطراف و محل حادثه حضور داشته اند. خشونت هایی از این دست بیش از هر چیز بر همگرایی رفتارهای خشونت آمیز مجاهدین با فرقه هایی از نوع القاعده، جونز و ... صحه می گذارد.

 

این دسته بندی ها هر کدام به نوعی کاربرد و اهمیت اعمال خشونت در مناسبات بیرونی و درونی مجاهدین را مورد تاکید قرار می دهد. در این راستا می توان به ترورهای کور و انفجارهای متعدد که به قتل عام شمار زیادی از افراد عادی منجر شده به عنوان وجهی دیگر از خشونت های فرقه ای توسط مجاهدین اشاره کرد. تداخل قربانیان ترورهای تشکیلاتی و قربانیان اعمال انواع خشونت های جسمی و روحی و ... به هر حال به تداخل موردی و موضوعی تروریسم و خشونت، منتهی و منجر می شود. اما در این مجال تنها به تفکیک و توضیح درباره مقوله خشونت بسنده شد. شاید بخشی از مصادیق و نمونه های یاد شده در این مقوله به ضرورت در بررسی مقوله فرقه و تروریسم، یا فرقه و قربانیان و یا عناوینی که کم و بیش نزدیک به هم مورد استفاده قرار بگیرند. اما تعدد و تنوع و تراکم این نمونه ها به هر حال حاکی از تنیدگی موضوعی و رابطه سیستماتیک این عوامل می کند.

 

منابع

 

1-  خاطرات مسعود اولادی از نشست های درون تشکیلاتی مربوط به غسل هفتگی. سایت پرونده سیاه.

2- کتاب کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک. فصل 19 - تعصب تا نقطه انتحار. پایان تحمل. اثر آنتونی گسلر

3- کتاب کالبد شکافی یک جریان ایدئولوژیک. فصل اول. پایان تحمل. اثر آنتونی گسلر.

 

بخش های دیگر مقاله: شیوه های غیر مستقیم اعمال خشونت در سازمان مجاهدین خلق

                                انواع خشونت های فرقه ای در سازمان مجاهدین خلق                     

 

مطالب در ارتباط:

ــ نقش کاتالیزورها در رهبری فرقه ها

ــ خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها (1)

ــ جاده صاف کن های " جنگ و خشونت " ( تحریریه سایت ایران قلم )

ــ اسناد تروریست بودن فرقه مجاهدین خلق جهت دادگاه های عالی بین المللی ( سایت مجاهدین WS )

ــ فاطمه اکبری نسب: سازمان دستور مرگ برادرم را داده است

ــ اظهارات خانم بتول سلطانی در خصوص درگذشت خانم زهره غباری متعاقب فوت خانم زیبا دانشوراز اعضای شورای رهبری سازمان مجاهدین ( بنیاد خانواده سحر )

ــ پرفسور انصاری: سازمان مجاهدین خلق  برخلاف ادعاهايش يک سازمان دمکراتيک نيست ( جبهه ملی )

ـ گزارش صدای آمریکا از حکم دادگاه لندن در مورد مجاهدین و انعکاس نظر اعضای سابق این گروه ( رادیو آمریکا )

ــ مصاحبه سایت ایران قلم با محمد حسین سبحانی در مورد خروج احتمالی یا فرضی سازمان مجاهدین از لیست گروه های تروریستی ( سایت گویا )

ــ دادگاه تجدیدنظر در لندن مجاهدین خلق را تروریست نشناخت ( بی بی سی )

ــ درک و فهم مشترک از مبارزه با تروریسم ( سایت ایران قلم )

ــ ــ " ترور و خشونت " یا " پرهیز از خشونت " ( محمد حسین سبحانی )

ــ نامه سرگشاده  به عالیجناب لرد رابین کوربت درباره حقوق اعضاء جداشدگان ( سایت مجاهدین WS )

ــ نامه سر گشاده انجمن ایران سبز به جواستورک نایب رئیس بخش خاورمیانه دیده بان حقوق بشر

ــ نامه سرگشاده به آقای ریموند تانتر ـ همسویی تنتر، مجاهدین خلق و انجمن دفاع از پادشاهی

ــ اسناد تروریست بودن فرقه مجاهدین خلق جهت دادگاه های عالی بین المللی

ــ نامه سرگشاده محمد حسین سبحانی به آقای ریموند تانتر

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد