گفتگو با احمد باران در
باره مجاهدین خلق (قسمت دوم)
07.07.2008
احمد باران- پاریس
ABaaraan@yahoo.fr
پرسشگر:
خانم مینو
مینو: دولت
انگلیس به حکم دادگاه آن کشور نام مجاهدین را از لیست گروههای تروریستی آن
کشور حذف کرد. عدهای معتقدند که این کار را دولت انگلیس بنا به ملاحظات
سیاسی انجام داده است. نظر شما جیست؟
احمد: برداشت من چنین نیست. آنهائی که چنین نظری
ارائه میکنند بهتر است که دلایل خودشان را هم اعلام کنند تا مورد داوری و
کنکاش قرار گیرد. به نظر من دولت کنونی انگلیس چارهای نداشت جز اینکه حکم
دادگاه را اجرا کند. در کشورهای دموکراتیک استقلال قوۀ قضائیه امری بدیهی
به شمار میرود، و اجرای حکم دادگاه ولو اینکه با آن مخالف باشیم از
الزامات روند دموکراسی است. امّا این به این معنا نیست که دادگاه در قضاوتش
دچار اشتباه نشده و یا دولت انگلیس کارش را در دادگاه درست انجام داده است.
از قضا در همان مقالۀ مورد اشاره که جِزّ مجاهدین را در آورده است من به
مواردی که دادگاه به خطا رفته است اشاره کردهام. از طرفی دیگر، وکلای دولت
انگلیس در بیان استدلالات خودشان دچار اشتباهات فاحش شدند و نتوانستند قضات
را متقاعد کنند که باصطلاح این خر همان خر است فقط پالانش عوض شده است. خوب
در چنین شرایطی دادگاه به نفع مجاهدین رای داد. برای آن دسته از افرادی که
استقلال سیستم قضائی جا نیفتاده و ممکن است تصور کنند که دولتها میتوانند
در امور قضائی دخالت مستقیم داشته باشند (مثل ایران)، تفکیک دیدگاه و مواضع
دولتها با نظر دادگاهها کار سادهای نیست. آخر در کشورهای دیکتاتور زده
سیستم قضائی بخشی از دولت و تحت نفوذ آن محسوب مىشود که به راحتی میتواند
در نتیجۀ دادگاه اعمال نفوذ کند. این نکته را هم ناگفته نگذارم که همان
دادگاه و همان قاضی به موارد دیگری هم در ارتباط با گروهها و افراد مظنون
به مشارکت در تروریسم رای داده و قضاوتهائی کرده که همچنان موجب اعتراض
دولت واقع شده است. بنابراین بعید میبینم در این مورد هم (مورد مجاهدین)،
زدوبندی در کار بوده باشد. در عین حال معتقدم دولت انگلیس در ارایۀ دلایل و
مستندات خودش در مورد نقش فعال مجاهدین در تروریزم و ترویج آن میتوانست
بهتر عمل کند.
مینو: شما فکر میکنید که مجاهدین از تروریزم واقعاً دست برداشتهاند؟
احمد: نه! استفاده از تروریزم و خشونت در ذات و ایدئولوژى مجاهدین است، کما
اینکه فرقهگرائی در مرکز اندیشۀ آنهاست. در گفتگوهای انجام شده در ۲۳ ژوئن
در مجلس انگلیس روشن شد که مجاهدین چند بار با خواهش و التماس از وزارت
کشور خواسته بودند که به آنها گفته شود چگونه باید ثابت کنند که از مبارزۀ
مسلحانه دست کشیدهاند. اینکه می گویم با خواهش و التماس، نظر من نیست.
مطالب عنوان شده در آن جلسه بطور رسمی بر روی اینترنت موجود است و مراجعه
به آن این موضوع را اثبات مىکند. ولی دخالت در تروریزم فقط منحصر به
کارهای نظامی نیست. تهدید به قتل، زندانی و شکنجه کردن هم مشارکت در
تروریزم است. افرادی را میشناسم که برایم تعریف کردهاند که چگونه توسط
مجاهدین شکنجه شده اند یا با ترتیب دادن صحنههای اعدام مصنوعی مورد تهدید
قرار گرفتهاند. مجاهدین عمیقاً اعتقاد دارند در راه کسب قدرت هر عملی
مجاز است مشروط به اینکه علنی نباشد و کسی نفهمد تا بهای سیاسی بطلبد. یکی
از افراد نزدیک به رهبری مجاهدین برایم تعریف کرد که وقتی در همین پاریس
قصد خودش را برای جدائی از مجاهدین علنی کرده بود، به او گفته بودند که
شانس آوردهای در پاریس هستی، اگر در "منطقه" بودی، بزرگترین تکهات گوش تو
بود. اتفاقاً همین فرد پس از فرار از مقر رهبری مجاهدین، تا مدتها در یکی
از کلیساهای پاریس مخفی شده بود تا بلاخره توانست خودش را به نقطهای دیگری
در اروپا برساند. مجاهدین مصداق عینی این ضربالمثل عام انگلیسی هستند که
میگوید گرگ ممکن است دندانهایش را از دست بدهد ولی ماهیت و ذات او عوض
نمیشود. حالا هم درست است که مجاهدین خلع سلاح شدهاند، ولی ماهیت آنها
که تغییر نکرده است. وزیر کشور انگلیس هم تاکید کرده که تمام اعمال مجاهدین
را تحت نظر خواهند گرفت و در لیست کردن مجدد آنها کوتاهی نخواهند کرد
چنانچه اعمال آنها در چارچوب تعرف از تروریزم جا بگیرد. از همۀ هموطنان و
افرادی که ممکن است بطور مستقیم یا غیر مستقیم مورد تهدید مجاهدین باشند
خواستارم که در برخورد با چنین مواردی حتماً به مقامات امنیتی محل خودشان
اطلاع دهند. پناهندگان و هموطنانی که در انگلیس هستند باید مراقبت بیشتری
در مورد حفاظت از خودشان داشته باشند. خشونت و تروریزم ذاتی مجاهدین را
نباید دست کم گرفت.
مینو:در گردهمائی اخیرشان، مجاهدین مدعی حضور ۷۰۰۰۰ نفر شده اند و بعضی
خبرگزاریها هم اشاره کردهاند که همۀ این افراد ایرانی نبودند و به دلایل
دیگری به پاریس آمده بودند. آیا ین نشانۀ قدرت مجاهدین نیست؟
احمد: بله من هم شنیدم که مجاهدین مدعی چنین آمار و ارقامی شدهاند. حقیقت
این است که دست اندرکاران مجاهدین خودشان به خوبی آگاهند که آمار واقعی
شرکتکنندگان چقدر از این رقم کمتر است. سال گذشته هم یکی از اعضای مجاهدین
از این آمار و ارقامهای مصنوعی مجاهدین به عنوان "آمار مطبوعاتی" یاد کردکه
الزاماً به معنای رقم واقعی نیست. امسال هم اکثر خبرگزاریهائی که این
میتینگ را گزارش کردهاند در گزارشات خودشان برای اینکه متهم به دروغگوئی
نشوند قید کردهاند که آمار مورد اشاره به نقل از مجاهدین است و منبع
مستقلی آن را تائید نکرده است. ماجرای دانشجویان لهستانی هم که شما بهتر
میدانید. آش آنقدر شور شد که خبرگزاری فرقهای مجاهدین هم ناچار شد به آن
اعتراف کند و به نقل از خبرگزاری فرانسه گزارش کرد که "صدها دانشجوی
لهستانی" در این مراسم شرکت داشتند. امّا اجازه بدین به یک حقیقت هم اشاره
کنم که صرف نظر از تعداد شرکتکنندگان، و مستقل از اینکه آنهائی هم که آمده
بودند چقدر با مجاهدین آشنائی داشتند، این میتینگ هم مثل سایر کارهای مشابه
دردی از مجاهدین دوا و گرهای از کارهای آنان باز نکرده و نمیکند. درد
لاعلاج مجاهدین همانا روابط و مناسباتی بیمارگونهٔ ارتجاعی، ضد انسانی و
فرقهایست که بر مبنای ولایت فقیه که به آن رهبر عقیدتی می گویند بنا شده
است. این درد با ۷۰۰۰۰ که نه، با ۷۰۰۰۰۰ هم علاج نمىشود.
مینو: مجاهدین خودشان میگویند آلترناتیو دموکراتیک هستند و میخواهند پس
از به قدرت رسیدن بر مبنای قوانین دموکراتیک عمل کنند. اشکال این چیست؟
احمد: اشکالی در بیان آن نمی بینم. مجاهدین هم مثل
هر گروه دیگری حق دارند که هر چه دلشان می خواهد بگویند. اصلاً بگذارید من
فراتر از این برم و بگم اگر همین مجاهدین با همین روابط و مناسبات
ارتجاعیشان قادر بودند که به حقوق دیگران احترام بگذارند، اعضای خودشان را
زندانی و شکنجه نکنند، چاقو کشی و قمه کشی نکنند و مخالفینشان را مورد
هتاکی قرار ندهند، در آنصورت حتی با وجود ولایت فقیه در محدوده و چارچوب
تشکیلاتیشان میتوانستم امیدوار باشم که بتوانند در میدان سیاست ایران
نقشی بازی کنند. افسوس که ساخت و بافت ارتجاعی آنها توام با تنظیم رابطۀ
تروریستی با مخالفینشان برای من کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که آنها نه
آلترناتیو هستند و نه دموکرات. آلترناتیو واقعی خمینی نیروئیست کثرتگرا و
سکولار و در..
مینو: ببخشید که حرفتون رو قطع میکنم، پس "شورای ملی مقاومت" چی؟ آیا این
"شورا" نمادی از تحملگرائی، پلورالیزم سیاسی، و مشارکت نظرگاههای مختلف
نیست؟
احمد: (با خنده) کدام شورا؟! این همان شورائیست که
۷۰ درصد آن از اعضای مجاهدینند، مابقی هم (به جز اندکی) همه از سرسپردگان
رهبری عقیدتیاند. حقوق بگیر مجاهدینند و به قول یکی از خودشان، آنها
ماهیانه حقالسکوت دریافت مىکنند تا نسبت به جنایات مجاهدین در حق اعضای
خودشان دم فرو بندند... حقیقت این است که این نه شوراست و نه ملی. تفاوت
این افراد فقط و فقط در میزان "خودسپاری" آنان به رهبر عقیدتی مجاهدین است.
اینها هم از اعضای فرقه هستند. چند سال پیش که در واشنگتن دفتر این مثلاً
شورا بسته شد، مجاهدین به دادگاه شکایت بردند که مجاهدین و شورا دو نیروی
متفاوت از هم هستند و نامگذاری تروریستی مجاهدین نبایستی دربرگیرندۀ شورای
مورد نظر هم بشود. دادگاه هم پس از ماهها مطالعه و بررسی اسناد به این
نتیجه رسید که "شورای ملی مقاومت" در حقیقت اسم مستعار مجاهدین است. این
واژۀ اسم مستعار دقیقاً همانیست که دادگاه مورد اشاره در حکم خودش قید کرده
است. در حالیکه وقتی من از آلترناتیو کثرتگرا و سکولار صحبت میکنم،
منظورم این افراد که به خاطر از دست دادن حقوق ماهیانهشان چشم بر زشتیها و
رذالت مجاهدین میبندند نیست. به قول مولوی انسانم آرزوست. خاطرتان هست که
مدتی پیش پرویز خزائی در مقالهای گفته بود که از مبارزه با مخالفین
مجاهدین لذت هستی مىبرد! یا آن آخوند بیمقدار گنجهای، یا دیگری یا دیگری
که بند نافشان به ناف رهبر عقیدتی بسته... اینها اعضای یک شورای فرمایشی
هستند که نه دموکرات است و نه شایستۀ حمایت روشنفکران و مردم آگاه. لعنت به
ولایت فقیه و رهبر عقیدتی که واژهها و عبارات را از محتوا تهی و بازیچۀ
دست خود کردند. ادامه دارد.
مطالب دیگر از احمد باران:
ــ
گفتگو با احمد باران در
باره مجاهدین خلق
(قسمت دوم)
ــ
گفتگو
با احمد باران در بارۀ مجاهدین خلق ـ
قسمت اول
ــ در بارهٔ کاسهلیسی جدید
پاکنژاد
ده پرسش و
ده پاسخ در بارۀ مجاهدین خلق
لینک
به پرسش اول:
لینک به پرسش دوم:
لینک به پرسش سوم:
لینک به پرسش چهارم:
لینک به
پرسش پنجم:
لینک به پرسش ششم:
لینک به پرسش هفتم:
لینک به پرسش هشتم:
لینک به پرسش نهم:
سایت ایران قلم از انتشار
مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است
مسئولیت
مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد
|