_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

نقض پيوسته حقوق بشر در سازمان موسوم به مجاهدين خلق ايران  بخش يازدهم

 

 11.12.2006

سعيد سلطانپور

ssultanpour@yahoo.com

 

ملي كاري و مصادره

 

”‌ملي كاري ”‌اصطلاح رايجي در  روابط و مناسبان سازمان بود كه شامل كسي ميشد كه در روز مسول انجام يك  كار خدماتي در انجمن ها ي سازمان بود مانند تهيه غذا  . كار داوطلبانه تشكيلاتي ،  از اين لفظ بعد ا در زندان هم استفاده شد .   بعدها سازمان د رمسير مبارزه مسلحانه   و افزايش سركوب خشونت بار و بيرحمانه جمهوري اسلامي  در سا لهاي 60-64كه به قصد ريشه كن كردن سازمان با مجازات هاي بسيار نا عادلانه باري هواردان و كسان يكه كمك مالي به سازمانهاي سياسي مي كردن عملا فشار زيادي را بر روي سازمان وارد ميكرد. جدا كردن جريانات سياسي ن از هوادارانش  و  مردم براي قطع كمك هاي مالي و تداركاتي انجام شده بود ، با  مصادره خانه كساني كه به افراد سازمان خانه اجاره داده بود ند و  (‌طرح مالك و مستاجر لاجوردي براي شناسائي خانه هاي تيمي و افراد گرو ه هاي مخالف رژيم ‌) و‌اخراج افراد وابسته به سازمان

ا زادارات دولتي و ضربه خوردن شديد تشكيلات سازمان و نيز مجازات سنگين هواداران مجاهدين و ديگر گروه هاي سياسي ، همه انها منجمله سازمان  با كمبود امكانات مالي و تداركاتي شديدروبر و شده بود. در بعض مواقع در خانه اي در حدود 50 نفر هوادارن فراري جمع شده بودند . به عنوان نمونه بدليل مشكلات مالي و تداركاتي ،‌ 18 نفر در خانه تيمي مويس خياباني و اشرف ربيعي زندگي مي كردند كه لو رفتن ان ضربه بزرگي بود.

از انجا كه سازمان تصور ميكرد ميتواند رژيم را در ظرف مدت چندماه با قيام مسلحانه مردمي سرنگون كند لذا تمامي امكانات خود را بر روي تحقق اين استراتژي گذاشت . واحدهاي عملياتي سازمان در بعضي از روزها تا 60 واحد عمليات داشتند كه نشان از قدرت نظامي سازمان داشت. البته نكاتي لازم به گفتن است كه بسياري از اين اعضاي واحد هاي عملياتي آموزش نظامي خيلي سطحي در حد 2تا 3 ساعت و اشنائي با اسلحه داشتند .

 

د رهر حال اين عمليات نياز به وسيله نقليه داشت  لذا  به اعضا دستور داده بود. همچنين انها مي توانستند   اتوموبيلها را براي عمليات و يا فرار از صحنه درگير ي با استفاده از اسلحه  مصادره كنند. بالطبع بعد از خروج از صحنه ،‌اعضاي تيم ،‌ماشين را در كنار خيابان برا ي صاحب ماشين پارك مي كردند كه مشكلات عديده اي براي اين عده داشت.

و هم چنين به اعضا واخدهاي عملياتي دستور داه بودند كه  مي توانند پول را از بانكها مصادره كنند.

در زمان شاه هم چند ين مورد مصادره بانك توسط چريكها و مجاهدين انجام شده بود .اين نوع مصادر ه ها در ان دوران حركتي سمبليك بر عليه سيستم بانكي كه وابسته به خاندان سلطنتي داشت  توسط گروههاي مبارز در ان دوران مبارزه با ديكتاتوري  تلقي مي شد و درضمن نيز بخشي از هزينه هاي تشكيلات را بر اورده مي كرد. 

روايتي از آيت الله طالقاني د رمورد مصادره

 

روايتي را از مرحوم آيت الله طالقاني در بين دانشجويان و فعالين سياسي بارها در زمان شاه شنيدم (‌اينكه تا چه حد اين روايت صحيح هست  كه لازم است نظر توسط مبارزين نزديك به ايت الله نظر داده شود. )‌ كه در پي نظر خواهي از آيت الله د رمورد مصادره بانك ها وي نفس اين عمل را تاييد كرده بود ه است ولي  اين پول را مربوط به بيت المال دانشته بودند كه بايد  زير نظر مرجع خرج مردم شود.

احتمالا اين مبناي صدور دستور سازمان براي مصادره بانكها و اتومبيلها بود ه است. و چيدن سنگ بناي غلط در سازمان كه به گرفتن كمك مالي از صدام حسين و پادشاهان عرب خليج فارس انجاميد.

 

نفوذ دادستاني  در سازمان

 

در سال 61 دادستاني اوين توانسته بود تا رده هاي دوم سازمان نفوذ كند و مبلغي برابر با 7 ميليون تومان كه دران زمات معادل 100 هزار دلار بود را جمع آور ي كند. در اين مرحله غذاي بعضي از خانه هاي تيمي از آشپزخانه اوين تهيه ميشد .

يكي از مسولين اين عمليات هادي درخشنده  از بخش ارتش دادستاني و از باند لاجوردي بود . سهمي از ين پول بين افراد دادستاني مسول اين كار تقسيم شد.

هادي درخشنده ميگفت  د رمورد وابستگي هوا داران سازمان در سال 61 ميگفت بعضي از افراد هوادار حتي لباس تن خود را هم كمك مي كردندكه ما فقط پول قبول ميكرديم.

مسعود رجوي در اين مرجله با  دستور خروج نيروها ازا يران به خارج ا زكشور، يكي ا شتباه مهلك ديگري را مرتكب شد .  و موج خروج هواداران ا زكشور اغاز شد.  كه هرچند منجر به خروج عده اي از ايران شد ولي عملا ريشه ها ي سازمان را در ايران تضعيف كرد .  د رحاليكه در همان زمان جمع بندي درست مي توانست جلوي اين ضربه را بگيرد.

 

شكي نيست كه تا زماني كه مردم بودجه يك سازمان مخالف را تامين ميكنند ،‌ هيچ قدرتي نمي تواند انرا ازبين ببرد. و بالطبع ان جريان هم از انجا كه وامدار مردم هست ،‌ سعي ميكند در راستاي منافع انان قدم بر دارد . مانند دولتهاي دمكرات در اروپا كه هزينه شان توسط ماليات از مردم گرفته ميشود و خود را پاسخگو ي مردم مي دانند بر عكس كشورهاي نفت خيز استبدادي كه دولت با فروش نفت ، به مردم منت مي گذارد كه ما كنترل نفت را داريم و  متعلق به ماست و ما اگر قسمتي از انرا هزينه ميكنيم ،‌بايد سپاسگزا ر باشيد .

 

پناهندگان د راروپا

 

حضور پناهندگان در اروپا و نيز حقوق حداقل پناهندگي باعث فشارهاي زيادي بر روي همه پناهدگان ميشد . عدم امكانات مالي بعضي از اعضا و هواداران و بسياري از پناهندگان با هر گرايش سياسي و اجتماعي  را  وادار مي كرد كه بدليل كمبود مالي در فرو شگا ههاي بزرگ مواد غذائي را برداشته و  در همان  فروشگاه  بخورند و يا مخفيانه به بيرون منتقل كنند. بالطبع اين روش غلط ايرانيان پناهنده در دوران آغاز پناهندگي تاثير بسيار بدي بر افكارعمومي و نيرو ي پليس كشوهاي اروپائي داشت . كمتر  پناهده اي از ان دوران است كه پرونده اي در پليس بدليل دزدي از فروشگاه نداشته باشد. .

 

 متاسفانه بعد از مدتي اينكار خط سازماني (‌مجاهدين )‌ شد و ديگر بسياري از هواداران از بيان كردن “ملي كردن “  هم هيچ احساس بدي نمي كردند. مثلا د ربعضي از كشورها سازمان نيروهاي جوان را براي استخدام به عنوان صندوقدار فروشگاهها فرستادند.  بعد ا افرا د سازمان  مي توانستند وسايل زيادي را بدون پرداخت و يا پرداخت يك جنس ولي برداشتن چندين جنس  از فروشگاه خارج كنند.

 متاسفانه بعد از سفر مسعود رجوي  به عراق و شروع كمكهاي مالي به سازمان ،‌اين سنت غلط همچنان كم و بيش تكرار مي شد .اگرهم تكرار نشود افراد همچنان در نقب به گذشته ها با افتخار از ان ياد مي كنند زيرا معتقدند حق انان بوده است و البته استدلال هم براي ان دارند. زيرا حركت غلط بدون تئوري توجيه ممكن نيست.

 

 

من د رمقامي نيستم كه برا ي پناهندگان راه درست و غلط را نشان دهم ولي برا ي يك سازمان سياسي مدعي انقلابي گري و اسلامي چنين توجيهاتي بشدت نشان از مشكلات جدي راهبردي و تفكري دارد.

 

 

 

كمك مالي جمع كردن

 

همزمان سازما ن د رپاريس و اروپا شروع به جمع اوري كمك مالي كرد . اعضا د رسرما و گرما شروع به برخورد با مردم كردن و د رخواست دريافت كمك مالي از مردم محلي و توريست ها با نشان دادن عكس فرزندان شهداو نيز عكس اعدام شده ها  كردند.

بعد ا ز مدتي اينكا ر يك سنت شد . به عنوان نمونه  خانم “   ا“  مي گويد من د رفرانسه روزي 1000 يورو كمك مالي جمع ميكردم ولي بعضي از روزها مسول ما اگر اين پول كمتراز 1000 يورو بود طوري برخورد ميكرد كه انگار باقي اين پول را من برداشته بودم و به من انتقاد ميشد. خانم

 “ ا“ كه اكنون د ركانادا زندگي ميكند و  با سازمان ارتباطي ندارد.

 

بعد از شروع كمك هاي صدام ،‌ سازما ن هم چنان اين سنت را ادامه داد زيرا اين تنها راهي بود كه ميتوانست در پاسخ ان عده از هواداراني كه ريخت و پاش هاي ميليوني را مي ديدند، ولي نمي خواستند در تغيير اهداف سازمان شك كنند ، باشد.

 به عنوا ن نمونه هزينه وكالت ازادي مريم رجوي و 16 نفر ديگر ا زاعضاي سازمان در فرانسه بالغ بر دو ميليون و دويست و سي هزار پورو شده است .

همچنين رقمي برابر 1000000دلار هزينه پرونده تهمينه مسول سازمان

 د رآمريكا شده است كه اكنون با مچ بند الكترونيكي تحت نظر اف. بي .آ ي تردد ميكند.

وثيقه گذاشتن 500 هزار دلار ي  نقدي برا ي آزا دي موقت زينب طالب جدي در اكتبر 2006 د ر

نيو يورك نشان از دسترسي به كمك هاي خارجي دارد.

 

مهدي ابريشمچي در سيماي سازمان نيز چند روز قبل گفت كه تمامي پولهاي سازمان وارتش و راديو و تلويزيون را هواد اران  ”مقاومت “ مي پردازند. اتفاقا لازم است كه سازمان صورت حساب هزيه هايش ر ا براي شفاف سازي اعلام كند تا مشخص شود كه امكان پرداخت چنين هزينه هائي  با داشتن يك ارتش خصوصي  5 هزار نفر بدون حمايت خارجي امكان پذير نيست.

 

دكتر حسن رادبين د رهنگام پيوستن به سازمان ، از بانكهاي  ايتاليا براي سازمان پول مي گيرد . از انجا كه اين افراد فكر نمي كردند كه هيچگاه زنده خواهند ماند و يا در صورت زنده مانده به ايران خواهند رفت ،فكر بازپرداخت را هم نداشتند واين مشكلات جدي براي حضور احتمالي آانان و بر گشتن انان در كشور مبدا بوجود مي آورد.

 

حميد سياه منصوري

 

مدت 10 سال است از كانادا به عراق رفته است . وي بعد از چند سال تصميم ميگرد كه زندگي عادي داشته باشد ولي از انجا كه مبلغي در حدود 40 هزار دلار از محل كارتهاي اعتباري خود قبل  از ملحق شدن به سازمان براي سازمان گرفته بود  ،  با توجه به اين  عمل غير قانوني ، فكر مي كرده كه  امكان بازگشت به كانادا ر ا ندارد، بعد از صحبتهاي زياد ، مسولين سازمان به وي اتاقي د روسط اشرف مي دهند كه در ان تلويزيون و وسايل زندگي معمولي بوده است . متاسفانه مسولين به اين اتاق ”اتاق فساد “  مي گويند زيرا در روابط مناسبات سازمان نيست و حميد شايد تنها فرد ي باشد كه  با تلويزيون ميتواند تلويزيون عراق و چند كشو رديگر را ببيندو كمي از سانسور خبري مطلق در تشكيلات بدور باشد.

بسياري از جوانان بعد ا زتاريكي شب به اتاق حميد مي رفته و تلويزيون نگاه ميكردند .

 

بسيار باعث تاسف است كه سازمان به حميد و حميد ها اطلاعات درست نمي دهد زيرا د رصورت اعلام ورشكستگي، بدهي افراد بعدا ز7 سال در كانادا پاك ميشود. (اگر چنين كاري به قصد كلاهبرداري  هم بوده باشد، پليس كمتر دنبال انرا مي گيرد  ). بنابرا ين  جرم جدي تلقي نشده و پليس انرا پيگيري نمي كند. اعزام حميد كه يك كانادائي است به كانادا بسيار كار ساده اي بوده است .عدم همكاري سازمان و اطلاع رساني برا ي اتخاذ انتخاب آگاهانه  سو استفاده از نا آگاهي يك كار غير اخلاقي و ضد بشر ي است.

 

در هر حال حميد در صورت تمايل مي تواند با يك وكيل تماس بگيرد و مشكل امدنش را حل كند .

سایت قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد