_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

ارتش ورشكسته

( قسمت نوزدهم )

31.08.2008

محسن عباسلوـ سایت آوا

 

ــ لینک به قسمت اول

ــ لینک به قسمت دوم

ــ لینک به قسمت سوم

ــ لینک به قسمت چهارم

ــ لینک به قسمت پنجم

ــ لینک به قسمت ششم

ــ لینک به قسمت هفتم

ــ لینک به قسمت هشتم

ــ لینک به قسمت نهم

ــ لینک به قسمت دهم

ــ لینک به قسمت یازدهم

ــ لینک به قسمت دوازدهم

ــ لینک به قسمت سیزدهم

ــ لینک به قسمت چهاردهم

ــ لینک به قسمت پانزدهم

ــ لینک به قسمت شانزدهم

ــ لینک به قسمت هفدهم

ــ لینک به قسمت هیجدهم

در درون قرارگاههاي ارتش به اصطلاح آزادي بخش نيز هيچ برنامه و هدف مشخصي براي نيروها وجود نداشت. مسئولين فرقه براي سرگرم كردن ماها يكسري كلاسهاي آموزشي برپا كرده بودند مثل: دوره يادگيري نقشه خواني،تعمير و نگهداري انواع خودروهاي نيمه سنگين و... . نيمي از وقت روزانه ما  سر اين كلاسها سپري ميشد و نيمي ديگر را به بيگاري مشغول بوديم.

در درون اردوگاه كار اجباري اشرف كارهاي كشاورزي رواج خاصي پيدا كرده و نيروهاي تحت امر و يا بهتر است بگوييم اسير آقاي مسعود رجوي جهت پر كردن وقت خويش به كاشتن سبزيجات مختلف مثل ريحان،جعفري،فلفل و سيب زميني و غيره... روي آورده بودند.

گاهي اوقات نيز ما را به صافكاري قرارگاه ميفرستادند و آنجا در رنگ آميزي و صافكاري ماشين ها به مسئول صافكاري كمك ميكرديم چون آمريكائي ها دستور داده بودند كه رنگ خودروها را حالت نظامي بايد خارج كنيم. مسئولين فرقه نيز به ما سفارش كرده بودند كه اطاعت امر كنيم.

در نزديكي درب ورودي اردوگاه كار اجباري اشرف يك بنگاه فروش خودرو توسط فرقه برپا گرديده و در آنجا انواع خودروهاي تغيير كاربري شده و همچنين خودروهائي كه در طول جنگ به چپاول فرقه در آمده، درمعرض فروش قرار گرفته بودند.

تيمهاي جعل اسناد فرقه نيز دست به كار شده و براي اين خودروها سند جعلي درست كرده سپس آنان را به عراقي ها ميفروختند. همچنين در جائي ديگر از اردوگاه، نمايشگاه اموال فرسوده و مسقوط شده برپا شده بود.زماني كه تانكها و ساير ادوات زرهي را فرقه داشت به آمريكائي ها تحويل ميداد به نيروها دستور داده شده بود كه قطعات و اجزاء قابل بازيافت را از اين ادوات جدا كنيم.

ما نيز اقدام به جدا سازي قطعات آهني، نيكل و مسي اين تجهيزات كرده و به عنوان مواد قابل بازيافت به دلالهاي عراقي مي فروختيم.

آري قطعات خودروهاي زرهي كه آقاي مسعود خان رجوي هميشه سنگ آنها را به سينه زده و بر آنان ميباليد حال در قالب اشياء تبديل شدني به قيمت كيلوئي چند دينار به فروش ميرفت. اين .وضعيت تأثير مخرب دوچنداني بر روحيه كادرهاي قديمي گذاشته بود. يكي از اين افراد ميگفت: ما دهها سال از عمرمان را به پاي اين آهن قراضه ها گذاشتيم به اين اميد كه روزي در نبرد با حكومت جمهوري اسلامي از آنان استفاده كنيم اما حالا بايد خودمان آنانرا قطعه قطعه كرده و در قالب اشياء باطله بفروشيم. وي آه بلندي از سينه برآورد و از اينكه ميديد ساليان سال از عمرش به بطالت گذشته اشك پشيماني در چشمانش جمع گرديده بود.

بلي يكي از نتايج تشكيل ارتش به اصطلاح آزادي بخش فرسوده شدن نيروها و نابود كردن زندگي و عمرشان بود و همه ادعاهاي مسعود رجوي، كشك از كار درآمده و ادوات قراضه اهدائي صدام حسين به فرزند عقيدتي اش يعني مسعود خان رجوي حالا روي دست وي باد كرده و هيچ ارزشي نداشتند.

 خانم كاندوليزا رايس كه در آن زمان، مشاور امنيت ملي دولت اشغالگر آمريكا بود دستور خلع سلاح فرقه را صادر كرده بود. وي ياد آور گرديده كه تروريزم خوب و بد ندارد و فرقه مجاهدين نيز بايد خلع سلاح گردد. در پي اين دستور و پس از نقش بر آب شدن همه خواب و خيالهاي فرقه، مسئولين به وي دشنام ميداند و ميگفتند كه وي از وزارت اطلاعات آخوندها پول گرفته كه مجاهدين را خلع سلاح كند. بايد ياد آور شد كه هر وقت كسي كاري برعليه فرقه انجام ميداد و يا موضعي بر عليه فرقه ميگرفت سريعاٌ اين اتهام ثابت و هميشگي فرقه به وي نثار ميشد كه اين فرد مزدور و جاسوس آخوندهاست و از آخوندها پول گرفته، اكنون نيز اين اتهام به خانم رايس نسبت داده ميشد.

از طرف ديگر در محل ستاد اردوگاه روزانه مسئولين آمريكائي ها را به ميهماني دعوت كرده و از آنان پذيرائي ميكردند.زماني در درون سازمان اگر زره اي از بدن كسي پوشيده نبود يا تار موئي از يكي از خانمها مشخص بود با وي شديداٌ برخورد ميشد اما حالا پس از جريان دامن پوشي (تسليم در برابر نيروهاي اشغالگر عراق) مسعود رجوي سر كرده فرقه ،كنيزكان وي نيز به تقليد از رهبر عقيدتي شان روي آورده بودند. آرايشگاههاي فرقه شديداٌ فعال گرديده و سر آرايشگران فرقه كاملاٌ شلوغ بود چونكه اين افراد ميبايست اعضاي شوراي رهبري و ساير نفراتي را كه قرار بود در ملاقات با آمريكائي ها حضور داشته باشند ،آرايش كرده و از آنان چهره هائي زيبا رو و دلربا ميساختند.

ايادي و پادوهاي رجوي مثل اختاپوس دگر بار تغيير رنگ داده،مردان رده بالاي فرقه، دامن پوش و زنان عضو شوراي رهبري كت و شلوار بر تن ،با مجيز خواني ميبايست عمو سام را قانع ميكردند به جاي اينكه بيش از اين به فرقه گير دهند، چرا در فكر تجهيز مجدد ارتش خويش براي حمله به ايران نيستند؟! اين خائنين وطن فروش ابراز ميداشتند كه ما تمام و عيار جان فدائيم، پس درنگ و تأمل بيش از اين جايز نيست، حالا كه همه چيز آماده است و صدام نيز سرنگون شده و ما نيز كه اطلاعات سري فعاليتهاي اتمي ايران را به شما داده ايم ، پس يالا بجنبيد، تا رژيم ايران بمب اتم خود را نساخته بايد كار را تمام كرد و به ايران حمله ور شد.

بايد يادآور شد كه در طول اين ساليان بعد از انقلاب ضد سلطنتي مردم ايران، فرقه تروريستي مجاهدين خلق ايران همواره نتيجه سياستها و عملكردش در جهت تأمين منافع رژيم جمهوري اسلامي بوده است. اين فرقه ناپاك و خائن در راستا و هم جهت منافع جمهوري اسلامي دست به اقداماتي زده كه هيچ كس و گروه ديگري قادر نبود اين خدمت بزرگ را براي آنان انجام دهد.خدمتي كه حتي خود حاكمين تهران نيز شايد انتظارش را نداشتند.!

چه خدمتي بزرگتر از اين كه مسعود رجوي سركرده اين فرقه ،هزاران تن از مخالفين واقعي حكومت جمهوري اسلامي را در يك مكان جمع كرده ،آنان را كشته يا به شكنجه گاههاي اردوگاه كار اجباري اشرف فرستاده ،صدها تن از اين نيروها را به استخبارات عراق سپرده يا آنان را از يك نيروي فعال،با انگيزه و خلاق تبديل به برده گاني حلقه به گوش نموده است.

مگر اين خدمت كوچكي براي نظام حاكم ميباشد؟!!! براستي بايد گفت نه اينكه خدمت كوچكي نيست ،بلكه وظيفه حاكمان جمهوري اسلامي است كه به اين فرد(مسعود رجوي) مدال افتخار نيز بدهند از اين حيطه كه وي بالاترين و بهترين عملكرد را در جهت تأمين منافع نظام حاكم داشته است.

اوضاع و ايام به شكلي مبهم و بي برنامه در حال سپري شدن بود تا اينكه يك شب فرمانده ما اعلام كرد كه فردا بايد آماده شويد ميخواهيم به سالن اجتماعات برويم و در آنجا قرار است آمريكائي ها براي ما كارت شناسائي صادر نمايند.

 

ادامه دارد... .

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد