_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

iran-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

کالبد شکافی رهبران فرقه ای ـ قسمت  چهارم و پنجم

24.11.2008

سایت مجاهدین

منبع: Mojahedin.ws      

 

قسمت چهارم

ایدئولوژِی رجوی و بنیانگذاران سازمان مجاهدین

در ادبیات گفتاری و نوشتاری سازمان مجاهدین و بالطبع آن مسعود رجوی رهبر این فرقه واژه های ایدئولوژی، ایدئولوژیک و معادل هایی که به طور مشخص بر این معنی دلالت دارند، به وفور مشاهده می شود. به طوری که این واژه به یک گذاره و مشخصه در ادبیات مجاهدین تبدیل شده است. قریب به سه و نیم دهه است رجوی با تمسک به این کلید واژه همه بایدها و نبایدها و کرده ها و ناکرده ها و به قول خودش دریای خونی که میان خود و دشمنان فرضی اش ترسیم کرده را به ضرورت پای بندی و الزام به همین فاکتور توجیه کرده و می کند. ناگفته نماند که مانیفست و مرامنامه سازمان مجاهدین از تاسیس نیز حول همین محوریت یعنی ایدئولوژی و  ایدئولوژیک کردن مبارزه اجتماعی و سیاسی، شکل گرفته است. در این تاریخچه که بعدها توسط خود رجوی تحریر شده در توضیح الزامات و جایگاه این پدیده در شکل گیری سازمان آمده است:

 

"امروز برای افرادی كه با دانش مبارزه آشنایی دارند، تئوری راهنمای عمل ضرورت انكارناپذیر هر مبارزه انقلابی است و بدون آن پیروزی امری محال و غیرممكن است. بنیانگذاران سازمان نیز با درك این مهم و این كه مبارزات گذشته به طور عمده فاقد تئوری راهنمای عمل بوده، ایدئولوژی اسلام را به عنوان تئوری راهنمای عمل خویش در امر مبارزه پیچیده ضدامپریالیستی برمی گزینند و بر این اساس در آغاز، یكی از مهم ترین كارهای سازمان پرداختن به تدوین ایدئولوژی اسلام و زدودن زنگارهای قومی و طبقاتی از دامان آن است." (1)

 

اینکه در همان دوران برداشت بنیانگذاران از مقوله ایدئولوژی و رابطه آن با مبارزه و تقدم و تاخر دو موضوع مبارزه و ایدئولوژی چه بوده، موضوع بحث اکنون ما نیست. در این خصوص به تناوب در مقالات دیگری و مشخصا تدوین تاریخچه سازمان بحث شده است. اما آنچه مسلم است اینکه از اولین اطلاعیه ها و بیانیه های سازمان و همچنین سایر منابع تئوریک و تحلیلی سازمان به متمایز کردن سازمان با همین ویژگی نسبت به سایر جریانات مبارز تاکید شده است. این خصلت از جایی مورد اهمیت قرار می گیرد که مجاهدین اصرار دارند تمامی کنش های مبارزاتی و اجتماعی خود را در چارچوب و برداشت های منحصر خود از اسلام و در قالب ایدئولوژیزه کردن محتوای اجتماعی دین ارزیابی و تدوین کنند. بر این اساس ملاک محوری مجاهدین برای هر گونه مرزبندی با بیرون از خود و بعضا برخورد با عناصر درونی خود از راس رهبری تا سطوح تشکیلاتی را همین تعبد و التزام به ایدئولوژی قید کرده اند. پیرو اهمیت همین شاخص، اطاعت تشکیلاتی تا آنجا الزام آور شده که به نقض و یا خدشه وارد کردن به مبانی ایدئولوژیک منجر نشود. چنانچه در این رابطه آمده است:

 

"تا وقتی كه سازمان مطابق معیارهای ایدئولوژیك اش حركت می كند و گرایشات انحرافی در آن دیده نشده و دچار انحراف و تجدیدنظر طلبی و ترك مواضع ایدئولوژیك نگردیده است، به عبارت دیگر تا زمانی كه روی خطوط صحیح ایدئولوژیك و سیاسی (استراتژی و تاكتیك) حركت می كند؛ بایستی به عنوان یك فریضه انقلابی، سانترالیزم آن را پذیرفته و به طور فعالی در تقویت آن كوشید." (2)

 

مجاهدین در تبیین شاخص های ایدئولوژیک بودن خود، اجتناب از پراگماتیسم(منفعت گرایی به قیمت زیرپاگذاشتن اصول)، اپورتونیسم(فرصت طلبی به هر عنوان و بهانه که باز منجر به زیر پاگذاشتن اصول شود)، رویزیونیسم(تجدید نظر طلبی و تغییر اصول استراتژیک و جهت گیری تاریخی و اجتماعی) و ... تاکید دارند.

 

آنها از نشانه های حفظ ارزش های ایدئولوژیک و پایبندی به حفظ اصول را پرداختن بها می دانند و برای فهم مرزبندی دقیق موضع گیری های اصولی و غیر اصولی فاکت های تاریخی از جمله رفتارشناسی امام اول شیعیان را به عنوان ملاک و الگو مورد تاکید قرار می دهند. فی المثل سکوت و خانه نشینی وی را محصول پای بندی ایشان به حفظ اصول تعبیر می کنند که عامدانه التزام به آنها را به کسب حاکمیت و قدرت سیاسی ارجح شمرده و اذعان می کنند:

 

"بدیهی است که اقدامات و تصمیمات قاطع و اصولی برای حفظ اصالت و خلوص ایدئولوژیک بهای خاص خود را دارند و به عبارت بهتر مستلزم از دست دادن چیزهایی می باشد. مثلا چه بسا حمایت هایی را از ما دریغ کرده و گاهی حتی در کوتاه مدت به ایزوله شدن منجر گردد.(خوب است به خانه نشینی و انزوای 25 ساله حضرت علی توجه شود.) (3)

 

اما گذشته از بازخوردهای محتوایی این رویکرد می توان ادعا کرد از زمان بنیانگذاران تا تسلط رجوی بر تشکیلات، مجاهدین به نسبت و کم و بیش بر اساس دریافت های صادقانه اما تاثیر گرفته از مبانی مارکسیسم به هر حال به چنین آموزه هایی، التزام و پایبندی نسبی نشان داده و کمتر مورد سوء استفاده و بهره برداری شخصی قرار داده بودند. اما از زمان تثبیت رهبری رجوی بر سازمان، ایدئولوژِی به یک ابزار و امکان پارادوکسیکال برای توجیه و تعمیق خطوط پراگماتیستی، تمامیت خواهی، قدرت طلبانه، فرصت طلبانه و در فرایند استحاله سازمان به یک فرقه تمام عیار تبدیل شده است. رجوی از فردای انقلاب ایران، با توجیهات برآمده از ایدئولوژی اولیه و مستمسک قرار دادن منابع سازمان، دو هدف موازی را دنبال کرد. اول به چالش کشیدن آموزه های دینی رهبری روحانیت و دوم عضوگیری و سازماندهی تشکیلاتی باز با تمسک به این ادعا که جوهره ایدئولوژی مجاهدین در تقابل و تضاد با روحانیت قرار دارد و در مبارزه بزرگ ضدامپریالیستی این نگره ها راه بر هر نفوذ و تبدیل انقلاب به حاکمیت ارتجاع و احیای دوران ستم شاهی فراهم خواهد آورد.

 

رجوی با توسل به چنین ترفندی راه قهرآمیز کردن کینه های شخصی و تاریخی خود را با رهبران انقلاب ایران که ریشه در اختلافات کاملا دیدگاهی و بنیادی در خصوص متدلوژی و شناخت از اسلام به عنوان یک دین جامع و نه الزاما یک امکان و مکانیزم برای مبارزات اجتماعی داشت، هموار کرد. در تمام دوران کوتاه به اصطلاح فاز سیاسی، رجوی بیشترین تلاشش معطوف به برجسته کردن همین اختلافات دیدگاهی و به اصطلاح خودش  ایدئولوژیک بود. ادعای عمده او این بود که اسلام روحانیت در نهایت کنار آمریکا و امپریالیست قرار خواهد گرفت، حال آنکه به زعم او ایدئولوژی او درست در نقطه تقابل و تضاد قهرآمیز با جهان سرمایه داری است. عمده زمینه سازی های تبلیغاتی رجوی حول همین معادله و سوء تعبیرهای عامدانه و جهت دار متمرکز شده بود. 

 

ورود رجوی به فاز مسلحانه و آغاز اقدامات تروریستی او با تمسک به چنین منشاء و آبشخوری بود. رجوی مدام با تاکید بر اینکه برای او ایدئولوژی مبنا و اصل هر موضع گیری است، زمینه را برای رویارویی نظامی آماده می کرد. همین دستمایه و بهانه اساس رودرو قرار دادن نظامی سازمان با انقلابیان ایران می شود. به همین سیاق رجوی تمامی تصمیمات بعدی از جمله ترورها، رفتن به دامن بورژوازی و غرب، همکاری اش با صدام و جاسوسی و ... تمامی اقدامات شخصی اش را با استفاده از حربه ایدئولوژی و برداشت های ایدئولوژیک از شرایط سیاسی و اجتماعی به اصطلاح تئوریزه می کند. رجوی آشکارا نبرد شخصی خود با انقلاب و رهبران آن را نبرد دو ایدئولوژی که به تعبیر او ایدئولوژی مترقی و ضدامپریالیستی مجاهدین با ایدئولوژی خرده بورژوازی سنتی تعبیر می کند. این در واقع اولین اشکال و زمینه های سوء استفاده رجوی از کلیتی به نام ایدئولوژی برای ایجاد ناامنی، آنارشیسم و ایجاد بحران و تروریسم در جامعه است.

ادامه دارد

منابع

1- تاریخجه سازمان مجاهدین خلق از تاسیس تا 1354. نوشته سازمان مجاهدین خلق. انتشار سال 1358. ص 12.

2- بررسی امکان انحراف مرکزیت دمکراتیک یا تفاوت شک علمی و غیر علمی در تشکیلات. نوشته سازمان مجاهدین خلق. سال انتشار 1358. ص 15.

3- پراگماتیسم. مجموعه آموزش های سیاسی و تئوریک سازمان مجاهدین خلق. نوشته سازمان مجاهدین خلق. سال انتشار 1358. ص43.

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

قسمت پنجم

انقلاب ایدئولوژیک، حذف مرز رجوی با ایدئولوژِی

 

در بخش قبلی به زمینه های شکل گیری استفاده ابزاری رجوی از ایدئولوژی تا مقطع سی خرداد سال 1360 پرداختیم. در این بخش ضمن مرور توجیهات ایدئولوژیک رجوی برای ورود به فاز تروریستی و مسلحانه بحث را ادامه می دهیم. در واقع ایدئولوژی از منظر رجوی به ابزار و اهرمی تبدیل گردید که می توان با استفاده از آن به همان میزان که فرایندسازی یک مبارزه قهرآمیز با امپریالیست را استخراج و حتمی کرد، قابلیت و پتانسیل آن را دارد که با تمسک به آن نه تنها در کنار امپریالیست ها قرار گرفت که به یمن اخلاقیات ماکیاولیستی، کارکردهای پیشین و پراتیکی این ایدئولوژی را نیز به کلی کتمان و انکار کرد. ایدئولوژی از منظر رجوی به همان اندازه که می تواند به عامل و محرک کنش های اجتماعی تبدیل شود، قادر است به ابزار و امکان معامله و چانه زنی با دشمنان هم تبدیل شود. تاکید رجوی بر ضرورت پوشیدن دامن برای جلب توجه آمریکایی ها در این راستا قابل تعمق و اشاره است. همین تلقی و برداشت رجوی از درک ایدئولوژیک را مقایسه کنید با توجیه وارد کردن سازمان به فاز مسلحانه در سال 1360 که به زعم آنها چنین تصمیمی شرافت ایدئولوژیکی مجاهدین را تضمین می کند:

 

"در داخل مرکزیت سازمان با حضور بالاترین سطح مسئولین تصمیم گیرنده و خود مسعود بحث می شد و به توافق رسیدیم که ما وارد نبرد مسلحانه ای بشویم که یک سرش هم احتمالاً نابودی کامل سازمان است و این شوخی و یا داغ کردن قضیه نیست. ما احساس می کردیم که در آن شرایط، سکون و سکوت، هم نابودی را در بردارد و هم بی شرفی ایدئولوژیک را. که معنی آن از بین رفتن ایدئولوژی مان .... برای یک دوران تاریخی در ایران بود." (1)

 

اگر ایدئولوژی را برای مجاهدین به مثابه مفر و گریزراهی برای برون رفت از انواع بن بست ها و تمسک به پست ترین شیوه ها برای توجیه هواداران تعبیر کنیم، در این صورت می توان ایدئولوژی را صرفنظر از ماهیت واقعی اش، به یک ابزار که می تواند موضوع بود و نبود سازمان را رقم بزند، گره بزنیم. با چنین برداشتی که به واقع نیز بسیار نزدیک است، تلقی و تعابیری از این دست که:

 

"اگر در فلسفه خدا شناسانه، افراد خداشناس، مسئله خدا را مسئله وجود می دانند، برای یک سازمان انقلابی هم مسئله ایدئولوژی اساساً مسئله وجود است. سازمان و نبود سازمان و چگونه بودن سازمان از ایدئولوژی اش در می آید." (2)

 

و یا :

 

"ایدئولوژی بستر تئوریك حرکت است و سمت و سوی حل تضادها را تعیین می کند." (3)

 

بیشتر معنی پیدا می کند. با چنین رویکردی است که رجوی حتی انقلاب در این ایدئولوژی را نیز بر پایه ضرورت و معضل بود و نبود سازمان طراحی می کند. اما جالب تر اینکه محتوای این انقلاب نیز جز به ضرورت تغییر در مبانی و مولفه های اولیه ایدئولوژِی بنیانگذاران امکان توجیه و مادی شدن ندارد. چنانچه حتی بر خلاف سنت های مبارزاتی در تمام ادیان و مکتب های سیاسی و زمینی، رجوی وقتی قرار است موضوع طلاق های اجباری و متلاشی کردن خانواده ها را پیش بکشد، چاره ای جز تمسک به همین ابزار یعنی ایدئولوژی ندارد. در این باره می خوانیم:

 

"هر چه انقلاب پیش می رود جدی تر می شود و درگیری های رهبری آن بیشتر می شود. پس وقتی آدم ذهنش را روی ضرورت انقلاب تیز می کند و پشت سنت های حاکم بر جامعه و در واقع پشت رسوبات ذهن خود سنگر نمی گیرد، می بیند که به طور ایدئولوژیك هیچ دلیلی بر نفی طلاق وجود ندارد و این دقیقاً حجتی بود برای این که طلاق در واقع ایدئولوژیك است و هیچ علت دیگری در کار نیست." (4)

 

برای توجه دادن به این مهم که اساس و منبع چنین رویکردی تنها شخص رجوی است و برای بیان این مهم که بدانیم او با استفاده از واسطه های اش این نقش را مورد تاکید و اهمیت قرار می دهد، زحمت زیادی لازم نیست. اساس همه اظهارات پیرامونی حول چنین موضوعاتی برای تفهیم و القاء این معنی است که اینها همه دستاوردهای شخص رجوی است و ما هیچ سهمی در این تحول ایدئولوژیک نداریم. مهدی ابریشم چی در تاکید نقش رجوی بر این تحول ایدئولوژیک می گوید:

 

"اندیشه مسعود بیانگر ایدئولوژی ماست." (5)

 

برای تبیین این معنی ابریشم چی موضوع ضرورت نیاز هر ایدئولوژی به مفسر و شارح را مطرح می کند. و به استناد سوابق مسعود نتیجه گیری می کند که در سازمان هیچکس صلاحیت سیاسی و ایدئولوژیكی او را ندارد. بنابراین حرف مسعود در نهایت هم حجت ایدئولوژیكی است و هم ضرورت رهگشایی مجاهدین از بن بست ها. اما سوای این توجیهات واقعیت این است که، ایدئولوژی برای رجوی کارکردی چندسویه و پارادوکسیکال دارد. ایدئولوژی برای او در حکم ماده خامی است که او به آن شکل و جهت و محتوا و سمت و سو می دهد. هر چیز ناممکنی ولو در تقابل با عرف، قانون، شرع، خرد و تعقل و اخلاق و ... را توجیه و تدوین می کند. در اندیشه رجوی ایدئولوژی به همان اندازه که در گذشته ضرورت رهبری سازمان را شورایی و دمکراتیک می کند، قادر است به طرفت العینی همه تصمیمات را معطوف به خودش بکند. انقلاب ایدئولوژیک رجوی نیز غایت ابزاری کردن ایدئولوژی در راستای تامین و تعمیق فردیت او بر سازمان است. فلسفه وجودی انقلاب ایدئولوژیک به زبان ساده جایگزین کردن رجوی به جای ایدئولوژی است. به این دلیل که از زمان وقوع این به اصطلاح تحول کیفی ایدئولوژی و رجوی کارکرد و معنایی همسو و معادل در ادبیات مجاهدین پیدا می کنند. مهدی ابریشم چی در تبیین و توجیه این جایگزینی و معادل سازی می گوید:

 

"اما تا آن جا که به درون یک سازمان انقلابی مربوط می شود نیز برای این که مرزهای ایدئولوژیک روشن باشد، باید مفسر ایدئولوژی سازمان و کسی که حرف نهایی را به طور اخص در رابطه با ایدئولوژی سازمان می زند، معرفی بشود. .... راجع به ایدئولوژی سازمان و اندیشه مجاهدین چه کسی سخن می گوید؟ چه کسی آن را تئوریزه می کند و چه کسی ایده های نوین مربوط به آن را مطرح می کند؟ جز مسعود." (6)

 

به همین دلیل همه کسانی که انقلاب ایدئولوژیک رجوی را خوب فهم کرده اند، چه از موضع مخالف و چه حمایت کننده بر این اصل کلیدی و محوری اتفاق نظر دارند که:

 

"حل و فصل مسئله رهبری، هسته مرکزی انقلاب ایدئولوژیک را تشکیل می داد." (7)

 

یک عضو جداشده مجاهدین درباره انگیزه و تعمد رجوی از گذاشتن پسوند ایدئولوژِک بر روی انقلاب و در واقع تحولات اش می گوید:

 

"انقلاب ایدئولوژیک با نظریه رجوی نسبت به خودش و خواسته اش برای دستیابی به جایگاه یک توتالیتر مطلق و تنها رهبر مجاهدین همخوانی داشت." (8)

 

این عضو جداشده همچنین در پاسخ به این سوال که واژه های ایدئولوژی و رهبر ایدئولوژیک در ادبیات مجاهدین چه بار و مفهومی را تداعی می کند، می گوید:

 

" در جوهره، بدین مفهوم است که رهبر بایدها و نبایدها، در هر زمینه ای  را دیکته می کند. همچنین رهبر قادر به استفاده از مصونیتی روحانی و خارق العاده است تا بتواند اجرای این حقوق و اطاعت افراد از فرامین را تضمین نماید." (9)

ادامه دارد

 

منابع

 

1- متن پیاده شده سخنرانی مهدی ابریشم چی درباره انقلاب ایدئولوژیک. تهیه و تنظیم از: اتحادیه انجمن های دانشجویان مسلمان خارج از کشور. هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران تاریخ انتشار: آبان ماه 1364. انتشارات طالقانی. ص 6.

2-     همان. ص 7.

3-     همان 19.

4-     همان ص 25.

5-     همان.

6-     همان.

7-     نگاهی به انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین خلق، اندکی از درون، اندکی از بیرون. نوشته بیژن نیابتی. انتشارات خارج کشور. ص 21.

8-     مصاحبه آن سینگلتون با ماهان عابدین، ششم ژوئیه 2005 .

 

 

مطالبی در ارتباط:

ــ در مورد مسائل جدید افشا شده در سازمان مجاهدین ( بتول ملکی )

ــ اتحادیه اروپا ، تروریسم ، چالشها و نظرها ( فرزاد فرزین فر )

ــ جنگجویان خدا در پیاده رو ( استاندارد )

ــ مصاحبه  با آقای علی جهانی فرد از اعضای جداشده از مجاهدین قسمت دوم ـ نذر و نیاز های رهبری فرقه مجاهدین ( سایت ایران قلم )

ــ آیا فرانسه ریسک پذیرش مجاهدین خلق را تقبل خواهد کرد؟! ( بهار ایرانی )

ــ فرقه رجوي اقدام به جراحي رحم زنان و عقيم سازي آنها مي‌كند ( فارس )

ــ اقدامات تروریستی - انتحاری کماکان گزینه اول مجاهدین در غرب است ( بهار ایرانی )

ــ اشرف «شهر» مردگان، شهری که در آن عشق ممنوع است ( خبرگاه )

ــ بمناسبت 10 اکتبر روز جهانی مبارزه برای لغو حکم اعدام ( فرزاد فرزین فر )

ــ جیغ بنفش از سر سوزش ( بهزاد علیشاهی )

ــ ديدار نماينده كانون آوا با مسئولین ارشد حزب سبزهاي اتريش ( محسن عباسلو )

ــ اندک اندک، جمع مستان می رسند ( بهزاد علیشاهی )

ــ گوشه ای از منابع مالی مجاهدین در عراق - ضمیمه ای بر اسناد استقلال و سرفرازی مجاهدین- 2 ( جواد فیروزمند ـ انجمن آریا )

ــ اطلاعیه  در خصوص شرایط کنونی پادگان اشرف در عراق ( انجمن ایران باستان آینده درخشان )

ــ گزارشی از جلسه پاریس ( سمپوزیم مجاهدین، آغاز ِ پایان) با حضور آقایان حسن پیرانسر، علی جهانی فرد و حمید سیاه منصوری

ــ نشانه شناسی استیصال در پیام تکراری شهریور 86 مسعود رجوی ( سایت مجاهدین )

ــ مجاهدين خلق در صدای آمريکا، نمایشنامه در یک پرده ( سایت گویا )

ــ شهر بی مغزها ( پارس ایران )

ــ دلخوری یک سرباز گمنام ولایت رجوی از خبرنگار صدای آمریکا ( خبرگاه )

ــ از دست دادن پرستیژ توی برنامه تلوزیونی جالب بود ( من راه نشین) !

ــ VOA TV- برنامه میز گردی با شما- بیژن فرهودی - علیرضا جعفر زاده و محمد حسین سبحانی( ویدئو کامل در یو تیوب ـ سایت آریا)

ــ سمپوزیوم " مجاهدین، آغاز پایان" ( انجمن ایران باستان آینده درخشان )

ــ دفاع جعفرزاده از سازمان مجاهدین خلق و نظرات محمد حسین سبحانی در این مورد (  برنامه تلویزیونی صدای آمریکا )

ــ تبریک و تهنیت به اسرای پادگان اشرف ( کانون رهایی )

ــ نامه به آقای جلال طالبانی رئیس جمهورعراق ( الف ـ مینو سپهر )

ــ کنترل اشرف ( ادوارد ترمادو )

ــ مصاحبه  با دکتر خانباباتهرانی در مورد کنترل پادگان موسوم به اشرف توسط ارتش عراق ( رادیو آلمان )

ــ کنترل قرارگاه اشرف در دست دولت عراق ( بنیاد سحر )

ــ آخرین خبرها از پادگان اشرف در عراق ( آرش صامتی پور )

ــ کنترل اردوگاه مجاهدین برای اولین بار در اختیار عراق ( رادیو بی بی سی )

ــ  ارتش عراق کنترل اشرف را در دست گرفت ( رادیو فردا )

ــ نیروهای آمریکایی از امروز عملیات انتقال مسئولیت اشرف به نیروهای عراقی را آغاز می کنند ( ایلاف )

ــ اردوگاه اشرف تحت كنترل نيروهاي عراقي قرار گرفت ( شبكه تلويزيوني الفرات عراق )

ــ قرارگاه اشرف، از درون و از بیرون ( تحریریه بنیاد سحر )

ــ دولت عراق در پی مصوبه ضد تروریستی خود، حامی مجاهدین در استان دیالی را دستگیر کرد ( تحریریه ایران قلم )

ــ دولت عراق پایگاه اشرف را کنترل خواهد کرد ( رادیو بی بی سی )

ــ همزمان با سفر ملک عبدالله به عراق روزنامه العرب الیوم اردن گزارش داد: عراق بزودی مسئولیت کنترل پادگان اشرف را بر عهده می گیرد ( سایت ایران قلم )

ــ  دستور بازداشت شماری از مسؤولان مجاهدین در عراق صادر شد ( تلویزیون الجزیره )

ــ آیا دولت عراق یک گام به سمت کنترل پادگان مجاهدین در عراق برداشته است؟ ( هیئت تحریریه ایران قلم )

ــ دولت عراق ارتباط با مجاهدین خلق را ممنوع کرد ( رادیو بی بی سی )

ــ یک گردان از ارتش عراق پیرامون پادگان مجاهدین در این کشور مستقر شد ( هیئت تحریریه ایران قلم )

ــ نامه  به نخست وزیر عراق ( کانون رهایی )

ــ بن بست در بن بست ( سایت ایران قلم )

ــ آمریکا، عراق و صلیب سرخ گفتگوهای محرمانه برای اخراج مجاهدین از عراق را شروع کردند ( ایندیپندنت )

ــ ملاقات نماینده سازمان مجاهدین خلق و سفیر دولت اسرائیل در ایتالیا ( سایت ایران قلم )

ــ عراق مجاهدین خلق را به فعالیت های ضد دولتی متهم کرد ( رادیو فردا )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد