روسيا روشن
Asar@noavar.com
چگونه
نويسنده نشدم !
-------------------------
دنياي خيالي
نويسنده گي ات !
-
دست نوشته
هايم چگونه كتاب شوند ؟
-
چگونه
ناشر مناسبي را پيدا كنم ؟
-
ايا آژانس
هاي كتاب، ميان نويسنده و بنگاه نشر ميتوانند كمك كنند ؟
-
اميد است
كه كتاب نانوشته ام چزو ليست سياه اداره سانسور نشود .
-
اگر كتاب
را با سرمايه خود منتشر كنم ، خودم ناشر كتابم شده ام و در آينده ،ديگر
كسي به كيفيت آثارم باور نميكند.
-
جواب رد
بعضي از بنگاههاي نشر مايوس كننده بود، يكي نوشته بود كه بهتر است سراغ
روانشناس بروم ، ساعتها با دوستان در آن مورد خنديديم .
-
در
قرارداد بنگاه نشر زير چه شرايطي را امضا كرده اي !
-
حق الزحمه
نويسنده، خرج اورا تعيين ميكند ؟
-
شبه ناشرين
كدام ها هستند، چرا آنها را كوسه مينامند ! بجاي ناشر بايد اسم خود را
چاپخانه بگذارند، چون نويسنده ،كتابش را با پول خودش، پيش از ورود به
بازار، ميپردازد.
-
واي به
كتابي كه نويسنده، ناشر و فروشنده اش، خود نويسنده بدبخت بشود.
-
عنوان و
نام نامناسب كتاب، نيمي از اجاره خانه را برباد داده است .
-
حتمن بايد
سري به كتابخانه كتابهاي بخواب رفته بزنم .
-
كتابهاي
نواري و كامپيوتري را دست بالا نگيريد .
-
جوايز ادبي
و بورسهاي تحصيلي، دردي از نويسنده را دوا ميكنند ؟
-
خوش بحال
كتابي كه ميان بازار كتاب و نمايشگاه كتاب در حركت است.
-
معمولن
آنهايي جوايز ادبي را دريافت ميكنند كه به آن نيازي ندارند .
-
مهمترين
منبع رمان ننوشته ام ، يعني دفتر خاطرات و يادداشتهاي روزانه را، حين
فرار گم كردم .
-
رمانهاي
روي دست بادكرده دوستانمان، مرا غمگين نموده.
-
كي اسم من
در دايرت المعارف نويسندگان جهان ثبت ميشود !
-
رمان
بنويسم يا داستان، شعر يا نمايشنامه، مقاله يا كتاب كودكان ؟
-
انتظار
خريد ماشين از فروش كتاب و ناشرتان نداشته باشيد .
-
آيا ميتوان
نويسنده گي را آموخت ؟ شاعري را چطور ؟
-
مدارس و
دانشكده هاي نويسنده گي –
ديپلم و ليسانس شاعري- كارگاه و محفل داستان نويسي !
-
ورقه اي
سفيد روبرويت ، مچ دست چپ زير چانه ات ، در دست راست قلمي منتظر حركت و
زايمان .
-
گويا
ژورناليست و ويرايش گراني وجود دارند كه با نام مستعار حاضرند در اذاي
پول، كتاب را با نام تو برايت بنويسند.
-
ناشري در
جستجوي نويسندگان جوان بااستعداد است .
-
چگونه از
دست برد هاي فكري و فرهنگي در امان باشيم .
-
كمك كانون
و انجمن نويسندگان به تازه واردين اهل قلم .
-
استفاده از
نام مستعار در جوامع ديكتاتوري حق مسلم نويسنده است .
-
مترجم نه
تنها آدم، بلكه نويسنده نيز است . ترجمه بايد قابل فهم باشد . حقوق
بخور و نميري براي مترجمين .
-
شركت در
مسابقات ادبي هم خوش شانسي ميخواهد. نويسندگان برج عاج نشين وضعشان
بهتر است .
-
جلسه شعر
و داستان خواني در مدارس و كتابخانه ها برقرار بايد گردد.
-
قيمت يك
كتاب را در بازار آزاد چه كسي تعيين ميكند ؟
-
آرزوي صبر
جميل و طاقت حضرت نوح براي نويسندههاي صبور .
-
ويرايشگر
براي نويسنده و بنگاه نشر چه نقشي دارد ؟
-
آرزوي
صندوق بيمه نويسندگان براي بازنشسته گي و وضعيت بحران در زندگي .
-
درجهان
گلوبال و اينترنت امكان دستبرد به خلاقيت هاي فكري بيشتر شده .
-
نقش چاي ،
قهوه، سيگار، قليان ، چپق، مشروب، قرص خواب آور، قري ويتامين، و دوست
مكاتبه اي ،براي خلاقيت نويسنده گي چيست ؟
-
نويسنده
بايد نقل كند: كه عشق آسان نمود اول –
بعد افتاد مشكل ها .
-
نويسندگي ،
هنري نياموخته ؟
-
نويسندگي
در مجلات و سايت ها –
يا در بنگاههاي نشر و كتابفروشي ها ؟
-
نويسنده ،
كسي است كه عاشق واژه ها شده است .
-
من
نويسنده كتابهاي ننوشته شده شده ام . بنگاه نشر كتابهاي جنايي، وضع
ماليش بهتراست.
-
كتابي
:علمي ، خيالي ، جنايي ، كودكان ….
و.وو .
-
چرا
نويسندگان كتاب ، براي مطبوعات حاضر نيستند بنويسند ؟
-
گوته ميگفت
، منتقدين ادبي را مثل سگ بايد كتك زد !
-
اصلن چرا
ميخواهي نويسنده شوي ، براي پول و رفاه ؟ براي مشهوريت و ابدي شدن ،
براي خدمت به بشريت و انقلاب، براي 20 ساعت
كار بجاي 40 ساعت كار در هفته، براي احترام و افتخار ايل و تبارت -يا
به دلايل ديگر ؟
-
آدم هاي
بودند قبلن كه ميگفتند : يا مرگ يا نويسنده گي !
-
جاي
نويسنده در آسمان است يا در كنار شيطان ؟
-
هركس
ميتواند مترجم شود . نويسنده ، خواننده، ناشر، كتابفروش، كتابدار،
سانسورچي، ويرايشگر.
-
نوسينده
مشهور شد – و ناشر
ميليونر گرديد . نويسنده هم داراي سرنوشتي است .
-
نويسنده
گاهي مجبور است سليقه ويرايشگر را هم رعايت كند .
-
بجاي
نويسندگي ، يكروز درماه ميرويم ماهي گيري يا به ديسكو، براي جامعه
شناسي رقص جوانان .
-
نويسنده
نبايد يقين داشته باشد كه ويرايشگران معمولن آدم هاي خنگي هستند.
-
آيا
كتابهايي پيرامون فن نويسندگي وجود دارد ؟
-
يك آگهي
مطبوعاتي : يك چاپخانه و يك ناشر آماده چاپ و نشر كتاب شما با سرمايه
خصوصي تان هستند.
-
چرا نويسند
گان حسود و خودخواه ميشوند و حاضر نيستند تجربيات شان را درخدمت ديگران
بگذارند.
-
اصلن براي
چه كسي ميخواهي بنويسي ؟
-
با وجود 7
دليل براي ننوشتن رمان –
و يك دليل براي نوشتن آن، چرا ميخواهي آنرا بنويسي ؟
-
آنجايي كه
من باشم – جاي شما
نيست .
-
من با كمك
كتابم ، صداي اعتراض نسل خود شدم .
-
مرز ميان
ما و شما ، آسمان شده است .
-
يك جايزه
ادبي كه هيكس حاضر بدريافت آن نيست .
-
داستان در
خيابان منتظر نويسنده اي- ايستاده است .
-
محفل
نويسندگان جوان در هر محله اي مخفيانه تشكيل شده است .
-
حافظه ام
در دفترچه يادداشت هايم نگهداري ميشود .
-
وقت نقره
است ، اوقات نويسندگي طلاست .
-
نخستين
كتابم را به والدين بي سوادم تقديم خواهم نمود .
-
آيا
آندنيا، روز قيامت ، و صحراي محشري، هم براي بعضي از كتابها وجود خواهد
داشت ؟
-
ويرايشگر
خيرخواهي، در سايت هاي اينترنتي، در جستجوي متن هاي جالب اهل قلم
ميگردد.
-
نويسنده
ديگري در جستجوي راهنما و مشاور است .
-
به كلوپ
چاپ شدهها خوش آمديد .
-
بنگاههاي
چاپ و نشري كه از دولت يارانه مالي دريافت ميكنند.بدهكاري نويسنده بجاي
كتاب پرفروش .
-
حق چاپ
محفوظ است، حقوق نويسنده هم همينطور .نويسندگاني كه فراموش شدند يا در
فقر مردند.
-
چگونه
تبليغات رسانه اي ميتوانند كتابي را به كالاي پرفروش تبديل نمايند.
-
هر از گاهي
نگاهي به برنامه چاپ بعضي از ناشرين بينداز .
-
نقش مطالعه
در دوران كودكي و نوجواني و بلوع- براي نويسندگان چقدر اهميت دارد ؟
-
بازاريابي
براي نويسندگي در سرمايه داري وجود دارد ؟
-
تخم هاي
نگذاشته را نفروش . روزها درانتظار نامه اي از ناشر بودن براي چاپ جزوه
ارسال شده .
-
نويسنده
گاهي بايد به سفارش ناشر جلسات كتابخواني در شهرهاي گوناگون برقرار كند
. هر روز در شهري- و هر شب در مسافرخانه اي ، تنها و غمگين .
-
نويسندگي
– شغلي كه در بعضي
از جوامع ، بايد قبلن وصيت نامه ات را نوشته باشي تا چنانچه ربوده شدي،
آبرويت را نيز نبرند.
-
در كشوري
كه سياسيون به زندان افتاده اند، كانون نويسندگان نقش حزب سياسي را
بعهده ميگيرد. بجاي آرامش براي نويسنده گي، او در گير فشارهاي سياسي
ميشود.
-
آنوقت
ميگويي كه تئوري توطئه خاص شرقي- همه جا سايه انداخته است !
-