_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

کالبد شکافی رهبران فرقه ای ـ قسمت  دوازدهم، سیزدهم و چهاردهم

06.01.2009

سایت مجاهدین

منبع: Mojahedin.ws    

 

 کالبد شکافی رهبران فرقه ای ـ قسمت دوازدهم

استالین و رجوی مفسران ایدئولوژی جزمیت فرقه ای

در بخش دوم مقاله به انطباق پذیری نظریات اریک هوفر در باب حقیقت یگانه و قطعیت پذیری باورهای رهبران فرقه ای و مقایسه نظریات هوفر با توجیهات تئوریسین های انقلاب ایدئولوژیک پرداختیم. برای ادامه بحث به یک مصداق دیگر از فرقه های سیاسی- چپ اشاره می کنیم. جایی که همان الگوها این بار کارکرد و تاثیر خود را در پس یک ایدئولوژی زمینی و رهبری ای که به استالینیست منتهی شد، خود را بارز می کند:

  

"تاریخ رسمی حزب کمونیست می گوید: «قدرت نظریه مارکسیست- لنینیستی در پسِ این حقیقت نهفته است که به حزب امکان می دهد تا در هر موقعیتی سمت گیری درستی اتخاذ کند، رابطه درونی رویدادهای کنونی را درک و روندهای آتی را پیش بینی کند و نه فقط چگونگی و سمت و سوی تحول آنها در لحظه کنونی، بلکه نحوه تحول محتوم آن در آینده را نیز به تصور درآورد. مرید راستین تشجیع می شود که به خاطر تحقق امری بی سابقه و ناممکن تلاش کند و علت این امر نه فقط آن است که تعالیم وی حسی از قدرت متعالی به او می بخشد، بلکه به این دلیل نیز هست که یک حس اعتماد تمام عیار به آینده در وی می آفریند." (1)

 

در عین حال رهبران نفوذناپذیر فرقه ها از فاکتورهای مکمل دیگری برای مصونیت خود استفاده می کنند. وقتی رهبران نفوذ ناپذیر چالش گری مریدان را به نوعی به کاستی فردی تعبیر می کنند، طبعا برای زدودن این کاستی ها یا به تعبیر تشکیلاتی مجاهدین خصلت های فردی باید به اهرم ها و ابزارهای درخور توسل جویند. برای نیل به این مهم تمام فرقه ها و رهبران شان بی کم و کاست بر

 

الف- بر جزم اندیشی و تعصب ایدئولوژیک بر خرد و عقلانیت (تعطیل کردن عقلانیت به مفهوم عقیم کردن کنشگری ذهنی میان چیزی است که وجود دارد با آنچه می تواند محقق شود.)

ب- جلوگیری از رشد و فعلیت یافتن اعتماد به نفس و جایگزین کردن وابستگی فردی به استحاله در روح جمعی.

ج- محو استقلال اقتصادی فرد، و جایگزین کردن سیستم

 

متوسل می شوند. ردیابی چنین مشخصه ها و ابزارهایی به خصوص از مقطع وقوع انقلاب ایدئولوژیک به یک کد تکرار شونده تبدیل شده است. در همه این توجیهات ترجیع بند همه تحلیل ها و تئوری بافی ها و ... باوراندن دو چیز است. یکی فراواقع نگری رهبری و بصیرت ماورایی او نسبت به روند تحولات آینده، آنگونه که درک و فهم آن از حیطه مریدان خارج و در نتیجه به آینده نامعلوم و موهوم احاله می شود و دیگر تبعیت پذیری نه بر اساس عقل که از طریق قلب و ایمان کامل. محسن رضایی در این خصوص می گوید:

 

"رهبری ایدئولوژیک نسبت به پیروان معمولی دارای بصیرتی به مراتب عمیق تر و وسیع تر و جهانی است. او چه بسا اموری را از جهاتی ببیند و تفسیر کند که توضیح آن در همان زمان امکان پذیر نباشد، اما زمان درستی آن را اثبات خواهد کرد. بنابراین یک پیرو باید رهبر خود را نه بر اساس درک خویش بلکه بر اساس اعتماد کامل تبعیت نماید." (2) 

 

همین معنی را نیابتی علیرغم تفکر مادی و ماتریالیستی اش با عاریه گرفتن از تعابیر عرفانی و نوعیت رابطه مرید و مراد این گونه توجیه می کند:

 

"سالک با سلب هر گونه اراده باید خود را همچون تکه چوبی، تسلیم تیشه نجار نماید تا هر جور که او می خواهد بتراشد و شکل دهد." (3)

 

او در تکمله توجیهات اش تاکید می کند:

 

"در سلوک نباید چون و چرا به میان آورد. سالک وظیفه دارد کمال ارادت و اعتقاد را به شیخ بورزد و او را در عهد خود از بابت تربیت و ارشاد و تادیب و تهذیب از همه کامل تر بشمارد و ملازم صحبت او باشد و تسلیم تصرفات او گردد و به هر چه فرماید منقاد و راضی شود و به هیچ وجه چه در ظاهر و چه در باطن به خود مجال اعتراض بر کارهای او ندهد." (4)

 

اما در اینجا بر خلاف آن رابطه مرید و مرادی مورد نظر نویسنده که تماما بر عنصر شیفتگی و ارادت و اختیار متکی است، از اهرم تکفیر نیز برای مجاب سازی و تسلیم کردن فرد استفاده می شود. مضاف بر اینکه قبل تر زمینه طرح چنین گناه و اتهامی نیز بر اساس القاء یک رابطه ماورایی که کاتالیزورها و بعضا خود رجوی در خصوص ارتباط اش با خدا مطرح کرده به یک عامل تعیین کننده و در واقع مرز سرخ تبدیل شده است. آن سینگلتون از اعضای جداشده مجاهدین درباره چنین مستمسک سازی هایی می نویسد:

 

"آنچه رجوی از همه اعضای مجاهدین می خواست این بود كه از او اطاعت كامل داشته باشند. او از طریق مریم و فهیمه به آنها فهماند كه با خدا ارتباط دارد و بنابراین چیزهایی را می داند كه اعضای معمولی نمی دانند. این بدان معنا بود كه هر كسی با او مخالفت می كرد علیه خدا كفرگویی كرده بود. اعضاء اكثرا تمایل داشتند به خودشان اجازه دهند این مفهوم جدید را بپذیرند." (5)

 

شکل دیگر توجیه چنین ادعاهایی از سوی واسطه ها که بیشتر معطوف به جنبه های تئوریک و ظاهرا عقلانی است، را ابریشم چی این گونه بیان می کند:

 

"رهبری مطلقا هیچ تَعیُنی به سمت پائین را نمی تواند بپذیرد. تَعیُن او را الزام مشخص ایدئولوژیک- سیاسی سازمان مشخص می کند." (6)

 

ابریشم چی در بخش دیگری از توجیهات اش با دستاویز قرار دادن مسئولیت رهبری و اینکه نفوذپذیر شدن رای و تصمیمات او از پائین به مخدوش شدن مرزهای ایدئولوژیکی و النهایه تزلزل موقعیت رهبری و مخدوش شدن مسئولیت های او منجر می شود، می گوید:

 

"برای اینکه مرزهای ایدئولوژیک روشن باشد باید مفسر ایدئولوژی سازمان و کسی که حرف نهایی را به طور اخص می زند معرفی شود. در سازمان مجاهدین خلق اندیشه مسعود است که به لحاظ ایدئولوژیک راه گشایی می کند و مرزهای عقیدتی را تعیین می کند. از این منظر رهبری در سازمان هیچ تَعیُنی را به سمت پائین نمی تواند بپذیرد. یک درجه پائین آمدن مسئولیت رهبری را مخدوش می سازد." (7)

 

در بخش پیشین به کارکرد ایدئولوژی و استفاده رهبران از چنین امکانی برای نفوذناپذیری یاد کردیم. در ادامه بحث را با فاکت هایی حول همین اهرم دنبال خواهیم کرد.

ادامه دارد

منابع

 

1- کتاب مرید راستین. اریک هوفر. برگردان فارسی. ص 90.

2- محسن رضایی. ص 249.

3- کتاب نگاهی دیگر به انقلاب درونی مجاهدین. اندکی از درون، اندکی از برون، بیژن نیابتی. انتشارات خارج کشور. ص 40

4- همان.

5- کتاب ارتش خصوصی صدام. نوشته آن سینگلتون. انتشارات خارج کشور.

6- سخنرانی مهدی ابریشم چی درباره انقلاب ایدئولوژیک در درون سازمان مجاهدین خلق. 11 خرداد و 26 تیرماه در جمع گروهی از هواداران سازمان در فرانسه. تاریخ انتشار آبانماه 1364. انتشارات طالقانی. خارج از کشور.ص 44

7- نشریه مجاهد شماره 255. ص 23.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

ــ کالبد شکافی رهبران فرقه ای  ـ قسمت سیزدهم

رجوی مدعی ارتباط با منبع وحی؟!

 

در بخش پایانی این مقاله چنان که وعده دادیم به بازخوانی فاکت هایی می پردازیم که به طور مشخص رجوی را به استناد منابع و برداشت های دینی از هر گونه پاسخ گویی و چالش پیرامونی مصون می دارد. چنانچه اشاره شد عمده این توجیهات متاثر از الگوهای دینی و فرقه های سیاسی چپ است. پرداختن به ماهیت و کیفیت این رابطه از منظر دین باوری موضوع مستقل و قابل بحثی است که مجال اش در اینجا نیست. اما آنچه مورد نظر است اینکه رجوی با دستاویز قرار دادن این فرم و محتوا، تلاشی در تحکیم موقعیت خود می نماید. نکته حائز اهمیت دیگر در این رابطه استفاده توامان رجوی از دو اهرم دین و عقلانیت است. آن سینگلتون تعبیر رجوی از دمکراسی از یک سو و تعامل و آمیختگی با رهبری دینی و شبه ولایی اش را این گونه نقل می کند:

 

"ایده رجوی از دموکراسی همیشه این بوده که هر کسی یک بار در زندگی شانس انتخاب یک رهبر را دارد. تا آنجا که به او مربوط بود، مردم یا او را انتخاب می کنند یا آقای خمینی را. پس از آن، مسئولیت فقط به عهده رهبر بود نه فرد. افراد اگر کاملا مطیع رهبر باشند نباید گناه روحی داشته باشند. بنابراین، تصمیم گیری درباره خوب و بد به عهده فرد نیست. اعضاء حتی در پیشگاه خدا هم مسئول نیستند چون رهبر فداکاری کرده و همه مسئولیت در قبال خداوند را پذیرفته است." (1)

 

و نهایت اینکه رجوی فرایند چنین محمل سازی را به قصد تعمیق دو هدف توامان یکی مجاب سازی برای انجام فرامین تشکیلاتی و دیگر نفوذناپذیر کردن خودش انجام می دهد. سینگلتون در ادامه، توجیهات رجوی را در این راستا این گونه نقل می کند:

 

"رجوی در سخنانش ذکر کرد که اگر چنین رهبری کارش را خوب انجام داده باشد، با امام زمان ارتباط برقرار می کند و بنابراین در ارتباط مستقیم با خدا خواهد بود. او مثال هایی از حضرت محمد(ص) می آورد و خودش را با امامان شیعه مقایسه می کند. نتیجه این کار ایجاد ذهنیت بی مسئولیتی کامل بود، که به افراد اجازه می داد در عملیات های انتحاری یا فروغ جاویدان یا هر عمل دیگری شرکت کنند." (2)

 

اظهارات اعضای سایر فرقه ها درباره کم و کیف مکانیزم هایی که رهبران برای نفوذ ناپذیر کردن خودشان از هر گونه چالش درونی بیان می کنند، کم و بیش همسو و در یک راستا و با اهداف مشترک کاملا قابل شناسه و تعمیم پذیر است. تجارب و مطالعات و مشاهدات اعضای جداشده از فرقه ها می تواند شباهت های ساختاری و محتوایی آنها را مورد تاکید قرار بدهد. استیون حسن یک عضو جداشده از فرقه سیاسی در خاطرات اش به چنین مکانیزم هایی که از سوی مارشال اپل وایت رهبر فرقه اش مورد استفاده قرار می گرفته اشاره و می نویسد:

 

"رهبران فرقه ها معمولاً مدعی داشتن قدرت ملکوتی و خارق العاده هستند تا بتوانند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند. بسیاری از ادیان بزرگ نیز دارای شخصیت های توانمندی بوده اند که افراد را به اطاعت واداشته اند. به عنوان مثال به افراد گفته می شود اختیار خود را که پدیده ای شیطانی است، به نماینده خدا، Moon، بدهند و در جایی دیگر مارشال اپل وایت به افراد گفته بود موجودی بیگانه در درون او وجود دارد که به جای او حرف می زند و وی از این طریق به کنترل هواداران خود می پرداخت. بسیاری از رهبران فرقه ای ادعا می کنند که این خواست خدا بوده که اعضای گروه از آنها پیروی می کنند و بدین ترتیب به اغفال آنها می پردازند." (3)

 

در اینجا تاثیرپذیری رجوی از الگویی همچون استالین را نمی توان نادیده گرفت. رجوی درست مثل استالین علاوه بر رهبری سیاسی، مدعی رهبری ایدئولوژیکی ماركسیسم را هم داشت و خود را مفسر بلامنازع اصول ماركسیستی می دانست. به همین دلیل مخالفت با استالین بیش از اینکه مخالفت با تئوری های سیاسی و استراتژیک او محسوب شود، مخالفت با ایدئولوژی ماركسیسم تلقی می شد و به همین دلیل منتقدین او پیش از اینکه مخالف سیاسی او محسوب شوند، مرتد ایدئولوژیکی شناخته و بر این اساس به انواع اتهاماتی از قبیل خائن، دشمن خلق و پرولتریا، جاسوس و خودباخته اردوگاه سرمایه داری حكم قتلشان توسط استالین صادر می شد. رجوی نیز همچون استالین تا پیش از انقلاب ایدئولوژیک اش ولو در ظاهر معتقد به سانترالیسم دمکراتیک و رهبری شورائی بود. در جزوه های آموزشی سازمان نقد رهبری به مثابه یک ضرورت تشکیلاتی مورد تاکید قرار گرفته و آمده است:

 

"ضرورت رعایت دمكراسی نه صرفاً به این خاطر است كه بخواهیم ادعا كنیم كه در درون سازمان و تشكیلات چنین چیزی وجود دارد (یعنی به خاطر داشتن یك پیرایه و زیور لیبرالیستی) بلكه اجرای دقیق و كامل آن به خاطر این فایده و كاركرد اساسی است كه خط حركت سازمان و ارگان و مرجع نهایی تصمیم گیرنده آن به وسیله كادرهای پایین تر، كه به نوبه خود با سطوح وسیع تری از جامعه در تماسند، تصحیح شده و رهبری از خطا و انحراف و تحلیل های ذهنی در امان بماند زیرا از یك طرف عنصر ارگان تصمیم گیرنده در هر سطح از دانش و بینش كه باشند از آنجا كه معصوم نیستند از خطا و اشتباه و ذهنی گری مصون نمی باشند." (4)

 

انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین متاثر از دو الگوی رهبری ولایی در راستای توجیه دینی رهبری غیرپاسخگو، و الگوبرداری فرقه ای به دلیل قابلیت های کنترل کننده و سیستم مجاب سازی مورد بهره برداری قرار می گیرند. این بسترها ابتدا به ساکن اصل پرسشگری از رهبر را تا شرک به رهبری و در گام بعدی هر گونه خطای رهبری را به گردن بدنه تشکیلاتی می اندازد. وقتی رجوی مسئولیت شکست عملیات فروغ را با طرح بند تنگه و توحید آشکارا به گردن اعضاء می اندازد در واقع قبل از اینکه خود را از پاسخ گویی مبرا کرده باشد، اعضای اش را در موضع اتهام می نشاند. قبل از اینکه خود پاسخ بدهد از دیگران پاسخ فرضیات ذهنی خودش را جستجو می کند. این تحکم از هر زوایه ای که ارزیابی شود، قائل به خودحقیقت پنداری است و النهایه او همیشه در موضع طلبکاری است. به لحاظ روانی چنین تنظیم رابطه ای رهبری را همواره در موقعیت مهاجم قرار می دهد. گفتمان در چنین فضایی، رابطه ای یکسویه است که تنها به ضرورت و مطالبه و اراده رهبری و از موضع بالا صورت می گیرد. آن هم نه بر اساس تعامل که بر اساس ضرورت پاسخ گویی به رهبر.

 

منابع

 

1- کتاب ارتش خصوصی صدام. نوشته آن سینگلتون. انتشارات خارج کشور.

2- همان.

3- برگرفته از کتاب رهایی از بند. نوشته استیون حسن. سال 2000

4- بررسی امكان انحراف مركزیت دمكراتیك یا تفاوت شک علمی و غیر علمی در امر تشکیلات. سازمان مجاهدین خلق. تهران. بهار 1358. صفحه 43- 40  

 

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

ــ کالبد شکافی رهبران فرقه ای  ـ قسمت چهاردهم

نقش کاتالیزورها در تعمیق و آتوریته رهبری در فرقه مجاهدین

پیشتر تاکید شد شناخت انواع فرقه ها و نوعیت آنها به دلیل وابستگی تام و تمام هر فرقه به رهبری آن، باید از شخصیت محوری فرقه یا رهبری آن شناخت همه جانبه و جامعی داشته باشیم. وجهی از این شناخت به جنبه های فردی و روان شناسانه آنها معطوف است که تقریبا تمامی محققین بر این نقطه مشترک تاکید دارند. این جنبه به لحاظ کارکرد تقریبا در تمامی فرقه ها تعیین کننده و نقشی یکسان دارد. بدون شک شناخت این رهبران بیش از هر چیز معطوف به درک جنبه های روان شناختی و روحی آنها است. این کیفیت از فردیت رهبران را علم رفتار شناسی به مثابه شاخه ای از علم پسیکولوژِی پاسخ می دهد. در اهمیت شناخت فرقه ها بر این جنبه این گونه تاکید شده است:

 

"بدون شناخت رهبر فرقه ها و ویژه گی های آنها نمی توان به ویژه گی های فرقه دست یافت. به عبارت دیگر نحوه شکل گیری، روش های تبلیغاتی و کنترلی فرقه ها با توجه به خصوصیات شخصیتی رهبران فرقه ها تعیین می شود. چنین افرادی دارای شخصیتی قدرت طلب و خودکامه هستند و سعی دارند با تشکیل گروه های فرقه ای احساس حقارت، ناامنی و خصومت درونی خود را به نحوی جبران کنند و لذا در پی افرادی هستند که بتوانند از نظر روانی آنها را تحت تسلط خود در آورده و مطیع خود کنند." (1)

 

بعلاوه این جنبه های زیربنایی در فرقه ها همواره از آتوریته و تسلط بی چون و چرای رهبران بر اعضاء یاد می شود. این رابطه در نوع  خود و ابتدا به ساکن نه با استفاده از اهرم قدرت و یا چیزی شبیه این، که با استفاده از کاریزمای رهبران محقق می شود. اما این کاریزما به هر حال مستلزم محرک و کاتالیزورهایی است تا افراد را نسبت یه کاریزمای رهبران متقاعد و مجاب کند. طرح این سوال که واقعا رهبران فرقه ها با چه بستر و زمینه ها و مکانیزم هایی قادر به اعمال هژمونی و تحت تاثیر قرار دادن اعضاء هستند، از اولویت حیاتی برخوردار است. این درست است که کیفیت مناسبات فرقه ای متکی و مبتنی بر مجاب سازی و وانهاده گی افراد به رهبران فرقه ها است، اما رسیدن به این مرحله کیفی مستلزم زمینه و محرک درونی و خودمجابی نسبت به رهبران و اندیشه های آنها است تا در نهایت منجر به رابطه کاریزما میان اعضاء و رهبران گردد و باز این درست که اکثر فرقه ها با روش هایی از جمله پوشش های درمانی، آموزشی، مدیتاسیون و ... افراد را جذب می کنند و وارد پروسه مجاب سازی می نمایند، اما این شیوه در فرقه های عمدتا سیاسی اهرم ها و مکانیزم های کیفا متفاوتی نیاز دارد.

 

برای یافتن پاسخ مورد نظر می توان به داده ها و نتایج تحقیقات به عمل آمده مصداقی و موضوعی در خصوص کشف این مکانیزم ها اتکاء کرد. .... در کتاب مغزشویی به یک عامل یا کاتالیزور اشاره دارد. اگر چه درباره این عامل و زمینه های پیدایش و انگیزه های مقدماتی این کاتالیزورها توضیحی ارائه نشده، اما به نظر می رسد با توجه به مصداق هایی که به خصوص در تاریخ معاصر از حضور و تولد فرقه های مشخصا سیاسی سراغ داریم، بتوانیم نقش و حضور این عامل را در پیدایش و تولد فرقه ها رد یابی کنیم. آنچه در این بازخوانی  مورد تاکید قرار گرفته، اشاره به گروهی از پیروان است که به طور مشخص نقش بنیادی و کلیدی در پیدایش فرقه ها را بازی می کنند. در این رابطه می خوانیم: 

 

"گروه های فرقه ای معمولا توسط یک رهبر که از سوی گروهی از پیروان وی معبود و ملکوتی بشمار می رود پا به عرصه وجود می گذارند. این رهبران دارای قدرت فوق العاده ای در ابراز عقاید خود و دست یافتن به نیازهای پیروان خود و وعده تحقق این نیازها را دارا هستند. به این ترتیب و به تدریج رهبر فرقه ایدئولوژی خود را به گروه تلقین می کند تا جایی که افراد دیگر قدرت یا جرات تفکر در مورد صحت و سقم این ایده ها را ندارند و با خود می گویند از کجا معلوم که این فرد همان ناجی موعود نباشد؟" (2)

 

سلسله مراتب تشکیلاتی در تمامی فرقه ها و بدون استثناء حکایت از حضور و نقش اقلیتی دارد که در تعمیق و نهادینه کردن قدرت رهبری نقش بسزا و تعیین کننده ای دارند. به طوری که حذف این افراد از مناسبات فرقه ها به نوعی می تواند به تلاشی و اضمحلال فرقه ها منتهی گردد. کارکرد این کاتالیزورها نیز بسته به ماهیت و تفکرات خاص رهبر هر فرقه ای تاثیرات خاص خود را به جا می گذارد.

 

اشاره نویسنده در این مورد به خصوص به قدسی و معبود کردن آنها برای پیروان به این دلیل است که عموم فرقه ها ماهیت و باورهای متافیزیکی دارند. ریشه این پیوستگی تعامل فرقه ها با ادیان است. حتی رهبران فرقه های سیاسی چپ که اساسا آنتی ایسم و ضد متافیزیک هم هستند، در عمل کم و بیش از تمسک و توسل به همین ابزار یعنی تشبث به حوزه قدسیت و متافیزیک ابایی ندارند. بازخوانی آخرین لحظات زندگی استالین آن گونه که نزدیکان او نقل می کنند، حکایت از این باور دارد. بنابراین تا این مختصر شناخت رهبران و بعدتر تعامل و رابطه مرید و مرادی آنها با گروهی از پیروان که به لحاظ کمی چندان هم اهمیتی ندارد، می تواند به رشد کمی فرقه ها منتهی شود. به این گروه ها صرفنظر از کمیت آنها می توان به کاتالیزورها تعبیر کرد. این کاتالیزورها را به فراخور در میان تمامی فرقه ها می توان بازشناسی کرد. در مناسبات مجاهدین خلق نقش این کاتالیزورها را شماری از اعضای باسابقه مجاهدین بازی می کنند. این افراد به خصوص در مقطع انقلاب ایدئولوژیک سال 1364 بیشترین سهم را در تعمیق و تثبیت موقعیت رجوی در نقش یک رهبر فرقه ای ایفا کردند. نامه های موسوم به انقلاب ایدئولوژیک این افراد که خطاب به مسعود رجوی نگاشته شده بود بعلاوه نقشی که این افراد در تبیین محتوای انقلاب ایدئولوژیک و بررسی نقش مسعود در تاریخچه سازمان ارائه کردند، اعضای بدنه و سایر سطوح سازمان را مجاب کرد تا به تاسی از این کاتالیزورها او را در نقش تازه اش بپذیرند.

 

اطلاعیه دفتر سیاسی سازمان مجاهدین که به امضای این نزدیکان گروهی منتشر شد، نقس حساس این گروه را مورد تاکید قرار می دهد. این گروه در واقع زبان رهبری فرقه بودند. مهدی ابریشم چی در تبیین انقلاب ایدئولوژیک که ساعت ها طول کشید وظیفه ای جز ستایش تئوریک رجوی نداشت. او در این سخنرانی تاکید داشت بیش از اینکه رجوی به چنین منزلت و مقامی نیازمند باشد، این اعضای سازمان هستند که به ضرورت درک مقتضیات انقلاب و شرایط به رهبری بامنازع او نیازمند هستند. مریم رجوی که خود نیز از قبل این انقلاب به موقعیت واسطه و حائل میان رهبری ایدئولوژیک و اعضاء رسیده بود، نقش کاملا محسوسی در ارتقاء موقعیت رهبری فرقه ای رجوی ایفاء می کند. یکی از نکات کلیدی که این کاتالیزورها بر روی آن تاکید اساسی دارند باورمندی نقش و موقعیت رهبری فرقه است. آنها اصرار دارند آموزه های آنها و رهنمودهای شان برای معرفی و اهمیت چنین کاریزمایی تنها باید باور شود. هر تلاشی برای فهم و ادراک تئوریک این نقش از منظر این کاتالیزورها در حد نوعی شرک و فقدان خلوص و یگانگی با رهبری تعبیر می شود. وظیفه این گروه نزدیکان به باور اریک هوفر از اعتبار انداختن قوه درک و آگاهی و تبدیل یک امر موهوم و خودساخته به یک امر قطعی و فرافهم است. در این رابطه به نقل از هوفر می خوانیم:

 

"آشکار است که تعالیم برای تأثیرگذاری نباید درک شوند، بلکه باید باور شوند. ما فقط درباره چیزهایی می توانیم به تعیین قطعی برسیم که درک شان نمی کنیم. تعالیم که درک شوند از قوت می افتند. وقتی چیزی را درک می کنیم، گویی از درون خود ما سرچشمه گرفته است و از کسانی که آشکارا خواسته می شود خود را نفی و فدا کنند، تصور نمی رود که بتوانند قطعیت ابدی را در چیزی ببینند که از درون خود آنان شکل گرفته و برآمده باشد. این حقیقت که آنان چیزی را درک می کنند، اعتبار و قطعیت آن چیز را در چشم شان کاملاً مخدوش می کند." (3)

 

بنابراین مدل فهم اینکه رهبران فرقه ها با چه اهرم هایی موفق به تحمیل و تثبیت خود بر اعضای می شوند، آسان می شود. مرور تاریخچه سازمان از زمان اعدام رهبران اولیه و سازماندهی سازمان از زندان نقش این کاتالیزورها را به طور مستمر و موثری مورد تاکید قرار می دهد. در مقالات گذشته به تناوب و ضرورت جایگاه و کارکرد این گروه نزدیکان را مورد بررسی قرار داده ایم.

 

منابع

 

1- بر گرفته از کتاب دل ها و ذهن های اسیر نوشته توبیاس مادلین و جانیا لالیچ

2- همان.

3- کتاب مرید راستین. نوشته اریک هوفر. برگردان فارسی ص 87.

 

 

لینک به مطالب قبلی مقاله بالا:

ــ کالبد شکافی رهبران فرقه ای ـ قسمت نهم

ــ کالبد شکافی رهبران فرقه ای ـ قسمت  هشتم

ــ  کالبد شکافی رهبران فرقه ای ـ قسمت  ششم و هفتم

ــ  کالبد شکافی رهبران فرقه ای ـ قسمت  چهارم و پنجم

 

مطالبی در ارتباط:

ــ مجاهدین در آلمان «ببینید ما ایرانیهای خوب هستیم » ( فایننشیال تایمز )

ــ نامه سرگشاده به  فرانک اشتاین مایر وزیر خارجه آلمان ( محمد حسین سبحانی )

ــ اطلاعیه فراکسیون سبزهای آلمان درباره مجاهدین ( ایران امروز )

ــ در مورد مسائل جدید افشا شده در سازمان مجاهدین ( بتول ملکی )

ــ اتحادیه اروپا ، تروریسم ، چالشها و نظرها ( فرزاد فرزین فر )

ــ جنگجویان خدا در پیاده رو ( استاندارد )

ــ مصاحبه  با آقای علی جهانی فرد از اعضای جداشده از مجاهدین قسمت دوم ـ نذر و نیاز های رهبری فرقه مجاهدین ( سایت ایران قلم )

ــ آیا فرانسه ریسک پذیرش مجاهدین خلق را تقبل خواهد کرد؟! ( بهار ایرانی )

ــ فرقه رجوي اقدام به جراحي رحم زنان و عقيم سازي آنها مي‌كند ( فارس )

ــ اقدامات تروریستی - انتحاری کماکان گزینه اول مجاهدین در غرب است ( بهار ایرانی )

ــ اشرف «شهر» مردگان، شهری که در آن عشق ممنوع است ( خبرگاه )

ــ بمناسبت 10 اکتبر روز جهانی مبارزه برای لغو حکم اعدام ( فرزاد فرزین فر )

ــ جیغ بنفش از سر سوزش ( بهزاد علیشاهی )

ــ ديدار نماينده كانون آوا با مسئولین ارشد حزب سبزهاي اتريش ( محسن عباسلو )

ــ اندک اندک، جمع مستان می رسند ( بهزاد علیشاهی )

ــ گوشه ای از منابع مالی مجاهدین در عراق - ضمیمه ای بر اسناد استقلال و سرفرازی مجاهدین- 2 ( جواد فیروزمند ـ انجمن آریا )

ــ اطلاعیه  در خصوص شرایط کنونی پادگان اشرف در عراق ( انجمن ایران باستان آینده درخشان )

ــ گزارشی از جلسه پاریس ( سمپوزیم مجاهدین، آغاز ِ پایان) با حضور آقایان حسن پیرانسر، علی جهانی فرد و حمید سیاه منصوری

ــ نشانه شناسی استیصال در پیام تکراری شهریور 86 مسعود رجوی ( سایت مجاهدین )

ــ مجاهدين خلق در صدای آمريکا، نمایشنامه در یک پرده ( سایت گویا )

ــ شهر بی مغزها ( پارس ایران )

ــ دلخوری یک سرباز گمنام ولایت رجوی از خبرنگار صدای آمریکا ( خبرگاه )

ــ از دست دادن پرستیژ توی برنامه تلوزیونی جالب بود ( من راه نشین) !

ــ VOA TV- برنامه میز گردی با شما- بیژن فرهودی - علیرضا جعفر زاده و محمد حسین سبحانی( ویدئو کامل در یو تیوب ـ سایت آریا)

ــ سمپوزیوم " مجاهدین، آغاز پایان" ( انجمن ایران باستان آینده درخشان )

ــ دفاع جعفرزاده از سازمان مجاهدین خلق و نظرات محمد حسین سبحانی در این مورد (  برنامه تلویزیونی صدای آمریکا )

ــ تبریک و تهنیت به اسرای پادگان اشرف ( کانون رهایی )

ــ نامه به آقای جلال طالبانی رئیس جمهورعراق ( الف ـ مینو سپهر )

ــ کنترل اشرف ( ادوارد ترمادو )

ــ مصاحبه  با دکتر خانباباتهرانی در مورد کنترل پادگان موسوم به اشرف توسط ارتش عراق ( رادیو آلمان )

ــ کنترل قرارگاه اشرف در دست دولت عراق ( بنیاد سحر )

ــ آخرین خبرها از پادگان اشرف در عراق ( آرش صامتی پور )

ــ کنترل اردوگاه مجاهدین برای اولین بار در اختیار عراق ( رادیو بی بی سی )

ــ  ارتش عراق کنترل اشرف را در دست گرفت ( رادیو فردا )

ــ نیروهای آمریکایی از امروز عملیات انتقال مسئولیت اشرف به نیروهای عراقی را آغاز می کنند ( ایلاف )

ــ اردوگاه اشرف تحت كنترل نيروهاي عراقي قرار گرفت ( شبكه تلويزيوني الفرات عراق )

ــ قرارگاه اشرف، از درون و از بیرون ( تحریریه بنیاد سحر )

ــ دولت عراق در پی مصوبه ضد تروریستی خود، حامی مجاهدین در استان دیالی را دستگیر کرد ( تحریریه ایران قلم )

ــ دولت عراق پایگاه اشرف را کنترل خواهد کرد ( رادیو بی بی سی )

ــ همزمان با سفر ملک عبدالله به عراق روزنامه العرب الیوم اردن گزارش داد: عراق بزودی مسئولیت کنترل پادگان اشرف را بر عهده می گیرد ( سایت ایران قلم )

ــ  دستور بازداشت شماری از مسؤولان مجاهدین در عراق صادر شد ( تلویزیون الجزیره )

ــ آیا دولت عراق یک گام به سمت کنترل پادگان مجاهدین در عراق برداشته است؟ ( هیئت تحریریه ایران قلم )

ــ دولت عراق ارتباط با مجاهدین خلق را ممنوع کرد ( رادیو بی بی سی )

ــ یک گردان از ارتش عراق پیرامون پادگان مجاهدین در این کشور مستقر شد ( هیئت تحریریه ایران قلم )

ــ نامه  به نخست وزیر عراق ( کانون رهایی )

ــ بن بست در بن بست ( سایت ایران قلم )

ــ آمریکا، عراق و صلیب سرخ گفتگوهای محرمانه برای اخراج مجاهدین از عراق را شروع کردند ( ایندیپندنت )

ــ ملاقات نماینده سازمان مجاهدین خلق و سفیر دولت اسرائیل در ایتالیا ( سایت ایران قلم )

ــ عراق مجاهدین خلق را به فعالیت های ضد دولتی متهم کرد ( رادیو فردا )

 

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد