_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

خاطرات دوران اسارت در کمپ آمریکایی ها

کمپ اشرف در مقطع سرنگونی صدام حسین

قسمت شانزدهم ــ نوامبر 2005

 

15.12.2008

امید پارس

 

توضیح کانون آوا :

تاریخ معاصر ایران حوادث تلخ و ناگواری را تجربه کرده است یکی از این حوادث بسا آموزنده سرنوشت کسانی است که برای آزادی و سرفرازی مردم ایران خود اسیر مناسبات غیر انسانی سازمان مجاهدین شدند.

این فرقه سیاسی که با شعار " مرگ بر آمریکا" و " برای آمریکا ویتنام دیگری خواهیم ساخت" جوانان زیادی را به دام خود کشید، اکنون اعضای خود را به کمپ های آمریکاییان که هیچ کمتر از زندان نیست در خاک عراق منتقل می نماید.و خود نیز تحت حمایت و حفاظت ارتش امریکا می باشد.

سلسله خاطرات زیر که توسط کانون آوا تدوین و منتشر میگردد با همکاری یکی از اعضای جدا شده از فرقه رجوی می باشد که بعد از اعلام جدایی از سازمان مجاهدین در سال 2003 به کمپ امریکائی ها در مجاورت قرارگاه اشرف ( واقع در شمال بغداد ) منتقل شد و به مدت 5 سال در زیر چادر بسر برده است.

نویسنده خاطرات مزبور " امید پارس " که با آرزوی سرافرازی و آزادی مردم ایران مدت 16 سال از عمر خود را در سراب فرقه مجاهدین در عراق گذرانده است، بعد از این مدت جهت نجات از چنگال این فرقه مجبور به قبول اسارت جدیدی در کمپ امریکائی ها شد و خاطرات تلخ خود را به رشته تحریر در آورده است که اکنون جهت اطلاع هموطنان عزیز کانون آوا در انتشار و تدوین آن خود را مسئول می داند.

مطالعه این روزشمار بخوبی نشان میدهد هرکسی که به شعارهای توخالی رجوی اعتماد نموده در نهایت برای خلاصی از این مناسبات ننگین دوران سختی را پیش رو خواهد داشت که که هرگز تصور آن را نمی کرده است.

کانون آوا برای نویسنده این خاطرات که خوشبختانه در حال حاضر در دنیای آزاد و بدور از القائات فرقه رجوی زندگی میکند آرزوی موفقیت و سلامتی دارد.


 

امید پارس:

قسمت شانزدهم   

November 2005

 

امروز مونیاک و کاپیتان آمدند به بلوک ما، کاپیتان گفت که شنیده است که من از کار بی کار شده ام و همچنین گفت می داند که گاردها گفته اند سرباز مزبور دروغ گزارش کرده ولی گفت بعلت اینکه بلوک لیدر هستی و حقوق میگیری بهتر است یک ماه کار نکنی.

3 ــ نوامبر

دیروز و امروز روز توزیع لباس بود. لباس زیر، لباس گرم زمستانی، شلوار، کاپشن، دمپایی و کفش کتانی بین نفرات توزیع کردیم. جالب اینکه همه به هم تبریک می گویند و هرکس که لباس نو می گیرد می گوید: دست خواهر مریم درد نکند. بعضی ها هم بشوخی می گویند: خواهر کاندولیزا رایس هدیه فرستاده!

واقعا مسخره بو هرسال عید یک عرق گیر، زیرپوش مردانه، یک خمیردندان و خمیرریش را که سهمیه مصرفی آدمها بود به اسم هدیه خواهرمریم قالب آدمها می کردند. یعنی اینکه حتی برای حداقل های مصرفی هم آدمها باید فکر کنند که از سخاوت دستهای بلورین خواهر مریم این نعمتها بهشان می رسد.

تقریبا یکی دوماه قبل از عید هم هیچ وسیله ای توزیع نمی کردند که آدمها حتی به لباس زیر هم محتاج باشند.

 

6ــ نوامبر

امروز برای فامیل هایم در خارج توضیح دادم که قراره ملاقات ویدئویی با    داشته باشیم. جالب اینکه هنوز نه به داره و نه به بار آنها می گویند که درخواست پناهندگی فقط برای کانادا و استرالیا بده.

9 ــ نوامبر

امروز برادرم زنگ زد و گفت که  UN  برای او ایمیل فرستاده و پیشنهاد کرده که از طریق کشور خودشان فعالتراقدام کند. ولی برادرم می گوید که رئیس   UN در کشورشان گفته همه چیز دست امریکایی هاست و هیچ کس حق دسترسی به پرونده ما را ندارد.

14 ــ نوامبر

امروز انتخابات بود خیلی جالب است. امریکایی ها می خواستند که نفرات را براساس حروف الف و باء به مصاحبه بفرستند که نفرات اعتراض کردند. خلاصه قرار شد آدمها بر اساس سابقه بریده گی اشان به مصاحبه بروند، ها ها ها

یعنی هر کس که زودتر به کمپ آمده زودتر به مصاحبه برود ولی از آنجایی که امریکایی ها تاریخ ها را دقیق ندارند از بچه ها خواستند که تاریخ ورودشان را بنویسند. آدمهایی مثل مهدی مولانا که ادعا داره تاریخ را آنقدر به دروغ جلو نوشته که صدای خیلی ها در آمده چون فکر می کنند بعد از مصاحبه سوار هواپیما شده و راهی فرنگ می شوند.

15 ــ نوامبر

امروز با مختار صحبت می کردیم، وی می گفت: این حق ماست که زودتر مصاحبه کنیم چون اگر کانادا 15 تا 20 نفر اول را بردارد دیگر مجبوریم برویم به کشورهای دیگر! من که از خنده دل درد گرفته بودم گفتم: نگران نباش توی راهروی اتوبوس برای تو چهارپایه می گذاریم

هنوز خبری نشده برای خودشان هزار نقشه کشیده اند. البته زیاد هم بی ربط نیست. دوسال و نیم است که در این زندان عمرشان را هدر داده اند و به قول مختار از بس  M.R.E   خوردیم از مسلمانی دور شدیم.

17 ــ نوامبر

امروز بعد از سالیان با برادر کوچک خودم صحبت کردم، چقدر خندیدیم هر خاطره ای که تعریف می کردیم برایمان یک دنیا احساس بود لعنت بررجوی که آدمها را از خانواده ها قطع کرد و برای اینکه بتونه با اونها بازی کنه .

19 ــ نوامبر

امروز دوباره لیست دادند که تاریخها را دوباره به روز می کنیم منظورشان تاریخ ورود به کمپ است.

22 ــ نوامبر

کمپانی جدید د رحال آمدن است و دوستان امریکای ما کم کم می روند. هر کدامشان انبوهی هدیه و وسایل ممنوعه برای بچه ها می آورند و به ما شماره تلفن و ایمیل می دهند که بعد از آزادی با آنها تماس بگیریم.

24 ــ نوامبر

 امروز دعوای فتنه های بلوک 3 محمود عینکی و سیروس بالا گرفت و پته همدیگر را روی آب می ریختند و معلوم شد که تا به حال این دوتا با هم علیه بچه ها که زیاد کار می کردند و درآمد خوبی داشتند به امریکایی ها نامه می نوشتند و الان جنگ آنها این است که هر یکی می گوید دیگری اول پیشنهاد کرد.

25 ــ نوامبر

امروز سازجنت Mayar   به قولش عمل کرد و در شلوغی جابجایی یگانها میز پینگ پنگ را برایمان آورد. پارسال همین موقع ها سارجنت ریوز تورش را آورد که بچه ها با تخته میز درست کرده بودند.

26 ــ نوامبر

امشب دوست من به چادر آمد و با ما خداحافظی کرد. تمام عکسهایی که با هم گرفته بودیم برایم آورد و نامه های ما را گرفت که برای خانواده هایمان پست کند. چند تا هدیه با سنگ برایش درست کرده بودیم که دادیم و  او هم قبول کرد که با ایمیل به خانواده مان در خارج خبر دهد.

30 ــ نوامبر

امروز کاپیتان  Sanfason   خدا حافظی کرد و کاپیتان جدید که یک زن سیاهپوست است سرکار آمد. بچه ها به شوخی می گویند هژمونی شورای رهبری بر کمپ برقرار شده و " راشل " از ستاد خواهر مریم آمده و بحث آببندی است. آخرکار هم سرهنگ آمد و گفت که تا ژانویه از مصاحبه خبری نیست

 

 

مطالبی دیگر از امید پارس:

ــ حوض برادر

خاطرات امید پارس ـ لینک به قسمت پانزدهم

خاطرات امید پارس ـ لینک به قسمت چهاردهم

خاطرات امید پارس ـ قسمت سیزدهم

ــ شناخت

ــ لینک به قسمت دوازدهم خاطرات امید پارس

ــ اعتراف یا مصاحبه

ــ لینک به قسمت یازدهم خاطرات امید پارس

ــ شاهدان زنده

ــ لینک به قسمت دهم خاطرات امید پارس

ــ لینک به قسمت نهم خاطرات امید پارس

ــ رژیم طالبان و سازمان مجاهدین !

ــ بدون تیتراژ!

ــ شرف و ناموس

ــ لینک به قسمت هفتم

ــ لینک به قسمت ششم

ــ لینک به قسمت پنجم

ــ لینک به قسمت سوم

ــ لینک به قسمت دوم

ــ لینک به قسمت اول خاطرات امید پارس

 

ــ کسی بدون اطلاع رهبری نفس نمی کشه !

ــ  ما کجائیم و تو کجا

 

مطالب در ارتباط:

ــ مصاحبه با عضو جدا شده سازمان مجاهدین خلق، آقای محمد حامد صراف پور (  بنیاد خانواده سحر )

ــ کرکس ( میترا یوسفی )

ــ قربانیان فرقه، دستگیر شده در فنلاند نیازمند رسیدگی های روانپزشکی هستند ( ایران اینترلینک )

ــ ایران خواهان استرداد دو عضو مجاهدین خلق از فنلاند ( بی بی سی )

ــ دستگیری دو تن از مسئولین ارشد فرقه مجاهدین خلق توسط پلیس اینترپل در فنلاند ( ایران قلم )

ــ چه کسی خائن است مجاهدین یا جداشدگان از مجاهدین؟ ( نادر نادری )

ــ پادگان مريم، مركز جنايات فرقه تروريستي مجاهدين در فرانسه ( محسن عباسلو )

ــ یاد واره سردار وطن میرزا کوچک خان ( فرزاد فرزین فر )

ــ مجاهدین در آلمان «ببینید ما ایرانیهای خوب هستیم » ( فایننشیال تایمز )

ــ نامه سرگشاده به  فرانک اشتاین مایر وزیر خارجه آلمان ( محمد حسین سبحانی )

ــ اطلاعیه فراکسیون سبزهای آلمان درباره مجاهدین ( ایران امروز )

ــ در مورد مسائل جدید افشا شده در سازمان مجاهدین ( بتول ملکی )

ــ اتحادیه اروپا ، تروریسم ، چالشها و نظرها ( فرزاد فرزین فر )

ــ جنگجویان خدا در پیاده رو ( استاندارد )

ــ مصاحبه  با آقای علی جهانی فرد از اعضای جداشده از مجاهدین قسمت دوم ـ نذر و نیاز های رهبری فرقه مجاهدین ( سایت ایران قلم )

 

 

 

رضا اسدی ـ  سایت پرواز

http://www.parwaaz.com/Maghalaat%202/2008120801.htm

لطفا فکر نکنید که ما سالیانی را در فرقه مجاهدین به بطالت گذراندیم و هیچ چیز نیاموختیم!! درست است که همه ما جدا شدگان به مراتب خیلی چیزها از قبیل امکانات زندگی را باپیوستن به آنها از دست دادیم. تعدادی هم هستیم که یک یا چند عضو خانواده مان در این فرقه به اجبار باقی مانده اند. بعضا بیست سال است که از دیدن آنها و شنیدن صدایشان محروم هستیم. بودندهمراهانی که توسط رهبران این فرقه به شیوه های ناجوانمردانه کشته و یا مفقودالاثر شده اند.

تمامی ما منتقدین مجاهدین پس از طی دوران مشقت بار توانستیم خودمان را ازآن فرقه رها کنیم . با تحمل رنج فراوان به یکی از ممالک اروپائی رسیدیم و دوباره زندگی را از نقطه صفر شروع کردیم. بعضی ها هم همین کار را با برگشتن مجدد به ایران انجام دادند.

 بالطبع ما در درون فرقه مجاهدین موارد بسیار گران بهائی هم آموختیم که قبل از ورود به این جریان چنین نشده بود. چند موردی که شخصا از آنها آموخته ام به ترتیب زیر است:

 - در فرقه دائما اصطلاحات و شعارهائی از قبیل مرگ بر این فرد و مرده باد آن دیگری در جهت حذف فیزیکی دگر اندیشان ، منتقدین و مخالفین داده میشد. صدها مورد هم به مرحله اجرا در آمده است. آموختم که این شعارها و این طور خواسته ها ضد تکامل ، خاص انسان های فاقد درک و فهم و بدور از عقل سلیم میباشد. چرا باید یک انسان آرزوی مرگ دیگری را بنماید؟ چنین آرزوئی این امکان را به فرد میدهد که به جای به کار بردن هنر گفتگو دست به خشونت برای نابودی دیگری بزند. این همان کاری است که مجاهدین به انجام آن افتخار هم میکنند.

 - مجاهدین میگویند که استراتژی این فرقه حمل سلاح و مبارزه مسلحانه است. صحت این گفته هم  نقش یک تفنگ  در آرم سازمانشان میباشد. وقتی که صحبت از استراتژی میشود معنای آن یک تصمیم تغیر ناپذیر است. کمترین زمانش تا رسیدن به هدف و شق بدترش مادام العمرمیباشد. با توجه به این که انسان ها و افکارشان در هر لحظه از زمان متکاملتر میشوند ، شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه نیز دائما در تغیر است، لذا هر تصمیمی قابل تجدید نظر میباشد. پس متکی و معتقد بودن به برخورد مسلحانه تا رسیدن به هدف نماد به کار بردن ابزار ترور و خشونت است. به همین دلایل است که مجاهدین تروریست شناخته شده اند و در لیست گروه ها و سازمان های  تروریستی جهان میباشند. بالطبع باید از یک سازمان تروریستی فاصله گرفت. این وظیفه هر آدم عاقلی است.

 - برای حفظ ارزش های خانوادگی، پیشبرد دموکراسی و تکامل اجتمائی به این فرقه روی آوردم. دیدم که نه تنها این موارد در روابط آنها ارزش محسوب نمیشود بلکه به شدت ضد ارزش است. از جمله بچه ها را از مادران جدا کردند. همسران را مجبور به طلاق اجباری نمودند. آنها را تشویق به دشمنی با یکدیگرکردند. با توجه به شناختی که از آنها بدست آورده بودم این کار فرقه ای شان به من آموخت که حفظ ارزش های خانوادگی از الزامات طبیعی هر انسان است. بعد از جدائی از مجاهدین عشق و علاقه ام به زندگی و خانواده به مفهوم واقعی آن رسیده است.

 - در قبل از پیوستن به مجاهدین از دسترنج خودم زندگی میکردم و برای خودم شرف و آبروئی داشتم. دیدم که مجاهدین برای بقای خود به مزدوری و جاسوسی برای بیگانگان افتخار میکنند و در قبال آن پول از صدام حسین و آمریکا و غیرو دریافت میکنند. از آنجا که این نوع زند ه ماندن را ننگ میدانستم از مجاهدین جدا شدم و مجددا به زندگی شرافتمندانه کنونی  پیوستم. تاسف میخورم که تعدادی از این سفره مزدوری مجاهدین تغذیه میکنند و لقب پهلوان، وکیل، حقوقدان و هنرمند را با خودشان یدک میکشند.

  - در زمانی که از مجاهدین جدا نشده بودم یکبار از محل استقرار خودم به یکی از قرارگاه های مجاهدین در عراق رفتم. آن محل سردار نامیده میشد. قلعه ای بود محصوربا دیوارهای ضخیم و بلند. ضمن گشت شبانه در قسمتی از آن ساختمان گروهی خفاش را دیدم که به دیوار چسبیده بودند. بلافاصله زندگی آن خفاش ها محتوای روابط مجاهدین را برایم تدائی کرد.  این بدان دلیل بود که میدیدم مسئولین و رهبران مجاهدین شب ها به گرد هم جمع میشدند و تا صبح حرف های تکراری میزدند و روزها مسئولیت ها رها کرده و میخوابیدند. علاوه بر آن همانطور که خفاش ها در انزوا به سر میبرند مجاهدین هم ترد شده از جامعه به خصوص ایرانی ها میباشند.

 - من متاسفم از این که ما در بین ایرانیان به عنوان جدا شدگان از مجاهدین نامیده میشویم. در واقع جدا شده کسی میباشد که هنوز هم  به ایدئولژی، استراتژی و اهداف گروه جدا شده از آن معتقد و با بعضی از تصمیم گیری ها مخالف باشد. یا بخواهد جدای از آن گروه برای رسیدن به اهدافش بطور فردی و یا جمعی عمل کند. اینجانب نه تنها خود را جدا شده محسوب نمیکنم بلکه روش خشونت ، ترور را نفی مینمایم  و با تمامی اعتقادات، اهداف و روابط فرقه ای مجاهدین و توابع آنها از بنیاد آن مخالفم. به نظر من در حال حاضر مردم ایران آنقدر درک و آگاهی دارند که بدون نیاز به کمک و دخالت  گروها ، دولت های خشونت گرا و جنگ طلب از نوع مجاهدین و آمریکا به اهداف خودشان برسند.

 بهتر بود که این اتفاق یعنی پیوستن به مجاهدین برای امثال من هرگز پیش نمیآمد و تجربیات ذکر شده بالا را نه از همراهی با آنها بلکه به روش معقول و بدون پرداختن بهای به این سنگینی میآموختیم.

 

 

 

مطالبی در ارتباط:

ــ سکوت مجاهدین در مورد خبر  دستگیری دو جنایتکار جنگی ( پارس ایران )

ــ مصاحبه با عضو جدا شده سازمان مجاهدین خلق، آقای محمد حامد صراف پور (  بنیاد خانواده سحر )

ــ کرکس ( میترا یوسفی )

ــ قربانیان فرقه، دستگیر شده در فنلاند نیازمند رسیدگی های روانپزشکی هستند ( ایران اینترلینک )

ــ ایران خواهان استرداد دو عضو مجاهدین خلق از فنلاند ( بی بی سی )

ــ دستگیری دو تن از مسئولین ارشد فرقه مجاهدین خلق توسط پلیس اینترپل در فنلاند ( ایران قلم )

ــ چه کسی خائن است مجاهدین یا جداشدگان از مجاهدین؟ ( نادر نادری )

ــ پادگان مريم، مركز جنايات فرقه تروريستي مجاهدين در فرانسه ( محسن عباسلو )

ــ یاد واره سردار وطن میرزا کوچک خان ( فرزاد فرزین فر )

ــ مجاهدین در آلمان «ببینید ما ایرانیهای خوب هستیم » ( فایننشیال تایمز )

ــ نامه سرگشاده به  فرانک اشتاین مایر وزیر خارجه آلمان ( محمد حسین سبحانی )

ــ اطلاعیه فراکسیون سبزهای آلمان درباره مجاهدین ( ایران امروز )

ــ در مورد مسائل جدید افشا شده در سازمان مجاهدین ( بتول ملکی )

ــ اتحادیه اروپا ، تروریسم ، چالشها و نظرها ( فرزاد فرزین فر )

ــ جنگجویان خدا در پیاده رو ( استاندارد )

ــ مصاحبه  با آقای علی جهانی فرد از اعضای جداشده از مجاهدین قسمت دوم ـ نذر و نیاز های رهبری فرقه مجاهدین ( سایت ایران قلم )

ــ جزييات تازه از عقيم سازي زنان عضو فرقه رجوي براي ارتقاي سازماني ( بتول سلطانی )

ــ مصاحبه  با خانم بتول سلطانی ـ قسمت اول ( بنیاد سحر)

ــ آیا فرانسه ریسک پذیرش مجاهدین خلق را تقبل خواهد کرد؟! ( بهار ایرانی )

ــ فرقه رجوي اقدام به جراحي رحم زنان و عقيم سازي آنها مي‌كند ( فارس )

ــ اقدامات تروریستی - انتحاری کماکان گزینه اول مجاهدین در غرب است ( بهار ایرانی )

ــ اشرف «شهر» مردگان، شهری که در آن عشق ممنوع است ( خبرگاه )

ــ در پس پرده دروغگویی ها و واژگونه نگاری ها ، مجاهدین خلق، کمپ اشرف، عراق ( ایران اینترلینک )

ــ شش عکس منتشر نشده از مریم رجوی در پادگان اشرف ( وبلاگ حسن زبل )

ــ مجاهدین خود پادگان اشرف را برچینند! ( فرخ نگهدار )

ــ آقای پیرانسر عضو قدیمی و باسابقه مجاهدین خلق از این سازمان میگوید ( وبلاگ حسن زبل )

ــ اردوگاه آتی  فرقه مجاهدین کجاست؟ ( کاوه پور )

ــ دستگیری افراد وابسته به مجاهدین در فرانسه و سوئیس ( رادیو فردا )

ــ از فاجعه سوم مي توان اجتناب کرد‏ ( فرخ نگهدار )

ــ ابراز نگرانی کازاکا به نمایندگی از مریم رجوی از فعالیت اعضای جداشده در پارلمان اروپا ( سایت ایران قلم )

 ــ جلسه پارلمان اروپا حول محور "سازمان مجاهدین خلق/ شورای ملی مقاومت و فعاللیت های آنان"  ( ایران اینترلینک )

ــ آیا سازمان مجاهدین خلق یک فرقه است؟ ( بهرخ محجوب )

ــ سازمان مجاهدین به کنترل قرارگاه اشرف توسط دولت عراق اعتراف کرد ( بتول ملکی )

ــ اندک اندک، جمع مستان می رسند ( بهزاد علیشاهی )

ــ گوشه ای از منابع مالی مجاهدین در عراق - ضمیمه ای بر اسناد استقلال و سرفرازی مجاهدین- 2 ( جواد فیروزمند ـ انجمن آریا )

ــ اطلاعیه  در خصوص شرایط کنونی پادگان اشرف در عراق ( انجمن ایران باستان آینده درخشان )

ــ گزارشی از جلسه پاریس ( سمپوزیم مجاهدین، آغاز ِ پایان) با حضور آقایان حسن پیرانسر، علی جهانی فرد و حمید سیاه منصوری

ــ نشانه شناسی استیصال در پیام تکراری شهریور 86 مسعود رجوی ( سایت مجاهدین )

ــ مجاهدين خلق در صدای آمريکا، نمایشنامه در یک پرده ( سایت گویا )

ــ دلخوری یک سرباز گمنام ولایت رجوی از خبرنگار صدای آمریکا ( خبرگاه )

ــ از دست دادن پرستیژ توی برنامه تلوزیونی جالب بود ( من راه نشین) !

ــ VOA TV- برنامه میز گردی با شما- بیژن فرهودی - علیرضا جعفر زاده و محمد حسین سبحانی( ویدئو کامل در یو تیوب ـ سایت آریا)

ــ سمپوزیوم " مجاهدین، آغاز پایان" ( انجمن ایران باستان آینده درخشان )

ــ دفاع جعفرزاده از سازمان مجاهدین خلق و نظرات محمد حسین سبحانی در این مورد (  برنامه تلویزیونی صدای آمریکا )

ــ دولت عراق در پی مصوبه ضد تروریستی خود، حامی مجاهدین در استان دیالی را دستگیر کرد ( تحریریه ایران قلم )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد