_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون قلم"
نقض پيوسته حقوق بشر در سازمان موسوم به مجاهدين خلق ايران - بخش 13 ( پاياني) سعيد سلطانپور سرنوشت اعضاي تشكيلات قرار
گاه اشرف در دست بيگانگان اسرائيل تنها كشوري است كه نه تنها به آمريكا حساب پس نميدهد بلكه خود سرانه نيز دركردستان عراق فعال هست. عبدالله اوجلان سابق حزب پ.ك. ك. تركيه در نامه اي در زندان نوشت كه عامل اسارت وي و پيگري ان اسرائيل بود . وي مي گويد “هيچگاه تصور نمي كردم كه اسرائيل تا اين حد به سرنوشت من علاقه مند باشد و فكر ميكرديم آمريكا پشت قضيه باشد . و لي تنها دو لتي كه توانست در روي يونان و كنيا و تركيه تاثير داشته باشد ،اسرائيلي ها بودند .“ با توجه به تشابه حزب پ.ك.ك. و مجاهدين در سياست منطقه، آموزش نيروهاي ويژه كردستان عراق از پيشمرگه ها ي كرد ، توسط اسرائيل ، ميتوان نتيجه گرفت كه ، سرنوشت قرار گاه نظامي اشرف و اعضا ي باقي مانده ان به همين سادگي ها تعيين نميشود . يعني د رحال حاضر خود اعضاي سازمان هم تصميم بگيرند گه اشر ف ر ا ترك كنند ، بدليل اينكه نوشت انان بدليل سياست وابسته رهبري سازمان با منافع قدرتهاي خارجي در منطقه گره خورده است ، ممكن نخوا هد بود . د رهيمن راستا ، رهبري
سازمان با ادعاي پناهنده بودن سازمان در عراق ، كه مبناي حقوقي ندارد
،بازهم اعضا و هواداران خود را با اطلاعات غلط فريب مي دهد. زيرا بر
طبق قوانين پناهندگي سازمان ملل، به هيچ فرد مسلحي پناهندگي داده نمي
دهد . بنا بر اين چگونه ميشود به يك پادگان نظامي پناهندگي سياسي داد
اگرقرار است كه اسلحه داشته باشند. اصل پناهندگي براي اين است
كه جان پناهجو د رخطر باشد فردي كه مسلح است كه نياز به مراقبت ندارد.
بعدا ز سقوط صدام حسين
،شرايط فلسطيني هاي داخل عراق كه در زمان وي بخاطر سياست صدام براي
رهبري جهان عرب در مورد اسرا ئيل مورد توجه خاص بودند ، بشدت وخيم شده
است. بسيار ي از فلسطيني ها مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند و در معرض
خشم عراقيها قرار دارند.
بنظر ميرسد آمريكا ،جمهوري
اسلامي و سازمان به همرا ه صليب سرخ در يك توافق نانوشته براي
استرداد افراد جدا شده به ايران كه د راردوگاه موسوم به ” تيف ”مستقر
هستند ، مشترك هستند . اين كار چند تا حسن برا ي طرفين دارد. امريكا كه نمي تواند روي نيروهاي جدا شده ا زسازمان حساب باز كند ، با تحويل دادن انان به ايران به جمهور ي اسلامي نشان مي دهد كه با انها همكاري ميكند و در ازاي انان افراد القاعده را مطالبه ميكند. 2. اطلاعاتي را كه آمريكا ئيان احتمالا بدست نياورده اند ، جمهوري اسلامي از اين افراد بدست خواهد اورد . آمريكا و اف. بي. آي اطلاعات بسياري را د رمورد رهبري سازمان منجمله شادماني كردن رجوي و فرماندهان د رهنگام حمله 9/11 را از طريق اعضا بدست اورده اند. 3. كساني كه از سازمان جدا
شده اند براي سازمان مصرفي ندارند بنابر اين وجود انان در ايران بهتر
از دنياي آ زاد است. اين كا ر باعث تقويت ان بخش اندكي كه بدليل اقامت
طولاني در عراق و داشتن سنين بالا هيچ راه ديگري براي خود متصور
نيستند ،خواهد شد. 4. سازمان هم به ان عده از اعضاي داخل اشرف كه از نظر قانو ني داراي مدارك براي مسافرت به خارج ا زعراق نيستند مي فهماند كه خروج ا زسازمان به معناي پايان يافتن انان درجمهور ي اسلامي است . زندان و شكنجه و اعدام و بدنامي د رانتظار انان است . بايد تلاش كرد كه اعضاي جدا
شده كه د ركمپ “ تيف “بسر مي برند به كشور هاي آزاد منتقل شوند و د
رانجا برا ي اينده خود تصميم بگيرند.
سازمان و رهبر ي ان بايد پاسخگوي تمامي اتهامات وارده در مورد كشته شده ها ، خود كشي ها ،سوء استفاده هاي حنسي و غير اخلاقي كه در اين تشكيلات بخصوص در سالهاي اخير اتفاق افتاده است ،مي باشد . آنها و مسولان فعلي سازمان همه مسول حفظ جان تك تك افراد در قرارگاه نظامي اشرف و اردوگاه ” تيف ” هستند. ديكتاتور شيلي هر چند به پاي ميز محاكمه نايستاد و عدالت در مورد وي اجرانشد و لي زمان مرگ وي بسياري از مردم بويژه جوانان ،در خيابانها به شادماني يرداختند و راديو تلويزيونها نيز از وي به عنوان ديكتاتور نام بردند . ديكتاتور ديگر صدام كه متاسفانه الگوي خوبي براي رهبري سازمان نبود نيز در دادگاه بخاطر يكي از جناياتش در قتل عام يك دهكده به اعدام محكوم شد .و امروز هم حكم اعدام وي د ر دادگاه تجديدنظر تاييد شد . هر چند ممكن است در سازشهاي پنهاني آمريكا براي آرام تر كردن اوضاع نابسامان عراق ، صدام به كشور ديگري منتقل شود ولي پرده افتاده است و همه مردم عراق متوجه بخشي از جنايات وي شده اند. و امريكا هم با تحويل صدام به دولت عراق ، نشان داد كه براي حفظ منافع خود همانگونه كه به شاه وفا نكرد به ديگران هم وفا نخواهد كرد. متاسفانه سازمان هنوز هيچ
خبري و يا موضع گير ي در مورد سقوط صدام و دستگيري و حكم اعدام وي
انجام نداده است كه خود نشان ديگري از سياست عدم صداقت سازمان هست. در قرن 21 ، شايد بشود چند صباحي را با فرار به جلو و متهم كردن ديگران بجاي پاسخگو ئي وقت را تلف كرد ولي تاريخ و مردم قضاوتشان را خواهند كرد . و ديكتا تور ها همچنان بر اي ادامه سيستم خود . مجبورند كه ستم بيشتري بر مردم وارد كنند. وظيفه نيروهاي ازاديخواه و فعالين حقوق بشري از “ اوين ” تا “ابو غريب “ و از ” اشرف “ تا “گوانتاما بي “ . از زندانهاي اسرائيل تا زندانهاي حكومت خودگردان فلسطين ، ما وظيفه داريم كه به نقض حقوق انسانها اعتراض كنيم و خو اهان متوقف شدن ان شويم زيرا ما وراي بازي قدرت هستيم . بنظر ميايد كه بخشي از
مجاهديني كه از جريان رجوي جدا شده اند و بر عليه خشونت و براي برقراي
دمكراسي برا ي همه فعاليت مي كنند از ديگر اعضاي وابسته و يا جدا شده
ديگرجريانات سياسي چه از درون حاكميت و چه از بيرون حاكميت ، صداقت
بيشتري دارند زيرا قبل از هر چيز ي ، به گذشته فردي خود نقد زده اند و
بخش انحصارگرانه و استبداد گر ايانه انرا رد كرده اند ، كه د رهرحال
نفي بخش بزرگي از زندگي هر كدام از اين اشخاص بوده است . كه كار كو چكي
نيست زيرا در فرهنگ ادبيات سياسي ايران ،اعتراف به اشتباه فردي و
تصحيح عملي ان ، روايت نادري است . وقتي مقايسه كنيم جريان
مجاهدين انقلاب اسلامي با وجود اينكه رهبري و اعضا ي ان از
بنيانگزاران وزارت اطلاعات و دست اندركاران دوران سياه دهه 60 هستند
انها كه يك نقش تعيين كننده اي در يكي از سياه ترين تاريخ سر كوب
دگرانديشان و احزاب سياسي مخالف ( حتي انان كه معتقدبه مشي مسلحانه
نبودند ) در ايران را داشته اند به عمد سكوت كرده اند. عدم بازگوئي ان دوران سياه استبداد كه ساده ترين حقوق انسانها در زندان ها نقض شد و هزاران نوجوان و جوان ايراني تنها به دليل هواداري از جريانات سياسي مخالف حاكميت ، شكنجه ، زندان و بعضا اعدام هم شدند ، به حقيقت يابي و ريشه يابي براي جلوگيري از تكرار اين فجايع كه متاسفانه در تاريخ مردم ايران هميشه تكرار شده است ، كمكي نخواهد كرد. بر خي از چپ ها ا زانجا كه معتقد هستند طرح مسئله حقوق بشر ، در راستاي برنامه آمريكا براي فشار اوردن به كشورهاي ضدا امريكائي است چشم خود را بر نقض حقوق بشر در كشورها ئي مانند ايران وكوبا مي بندند . از سوي ديگر بسياري از جريانات اپوزيسيون كه خود سابقه همكاري با صدام حسين و دريافت كمك هاي مالي از وي را هرچند به مدت مقطعي و كوتاه مدت داشته اند ،،سعي مي كنند چشمشان را برروي نقض حقوق بشر در اپوزيسيو ن مانند مجاهدين ببندند تا سازمان به افشار گري عليه انان نپردازد. برخي از دوستان مستقل كه خود قربانيان استبداد حاكميت بوده اند و در تبعيد هم بسر ميبرند ولي دريغ از اينكه به نقض حقوق بشر در اپوزيسيون اشاره اي داشته باشند زيرا به نظر انها مثلا سازمان مجاهدين تنها حقوق انساني3500 نفر را نقض مي كند ولي جمهوري اسلامي حقوق 70ميليون نفرايراني را . و بنابر اين اولويت د رتمركز بر جمهور ي اسلامي است . اين بر خورد يك برخود حقوق
بشر ي صرف نيست . كار مفيد انا ن در انتشار مستمر و ماهانه نقض
حقوق بشر در ايران توسط جمهور ي اسلامي را هم بايستي در زمينه آگاهي
دهندگي سياسي با تمركز بر نقض حقوق بشر در ايران براي دولتهاي غربي و
افكار عمومي غرب ارزشيابي شود . حقوق بشر نسبي نيست حقوق بشر نسبي نيست .
همانگونه كه نمي توان و نبايد چشم را بر نقض حقوق زنان و كودكان در
خانه را بست . كاري كه در غرب سالهاست برا ي ان مبارزه كرده است و به
صورت يك اصل نهادينه شده است. هيچ انسان غربي نمي تواند سو استفاده
از همسر را بدليل اينكه موضع داخلي خانواد ه است ، تحمل كند. نمي
توان بر نقض حقوق بشر د راپوزيسيون هم بدليل سو استفاده رژيم از ان
چشم ها را بست.
راه طو لاني در پيش داريم با
توجه به عدم الترام عملي به نهادينه شدن حقوق بشر در ايران توسط حاكميت
و اپوزيسيون داخل نظام كه حتي از ايجاد جبهه متحد بر حول محور حقوق بشر
اكاهانه امتنا ميكند ، بنظر مي ايد كه درعمر ما شاهد نهادينه شدن حقوق
شهروندي برابر ، حقوق ديگر قومها و زبانها د ركشور مان ايران ، كفاف
نخواهد كرد در پايان لازم مي دانم با
ذكر اسامي برخي از كساني كه با انها برخورد داشته ام ولي از اگر كسي از ين ليست و يا
كساني كه در اين گزارش از انان نام برده شده مايل به ادامه همكاري با
سازمان نبوده و يا نيستند و سازمان د رمورد انتقال انان اشكالتراشي د
رگذشته كرده ويا در اينده بكند ، هرگونه عواقب حقوقي ان به عهده
مسولين سازمان بوده و رهبري سازمان و مسولين تشكيلات مسول ان بوده و
بايستي پاسخگو باشند .
محمود فخار زاده كرماني /
دانشكده مديريت و حسابداري دانشگاه تهران . جواد نقاشان / متولد بيرجند
- دانشكده مديريت و حسابداري دانشگاه تهران - علي محمد تشييد ا زاعضاي با سابقه سازمان كه درتشكيلات تنزل شديد كرده است . غلام ( محمد رضا )وشاق از
كادر حفاظت رجوي . برادر وي يكي از كانديداهاي نمايندگي دوره اول مجلس
شوراي ملي ا زنائين بود كه بعد از 30 خرداد اعدام شد. اسماعيل معروفي از اسراي پيوسته وي قبلا سه بار توانسته بود از اسارت در عمليات در برود . وي عكس مسعود و مريم را همه جا با خود حمل مي كرد زيرا مي دانست كه رمز موفقيت است عباد فرماند ه گردان كاتيوشا رضا / اروميه كه در مورد تير خلاص زدن بدستور محسن رضائي در سه راه كارخانه قند در آسايشگاه بحث كرده بود رضا بلورچي از آمريكا سيامك ( اهل تهران )(راننده
ميني بوس كفش ملي قبل از پيوستن به سازمان ) فرمانده دسته لشگر 37 بهروز دهستاني منفرد وي
جوان 21 ساله اي بود كه به اشرف آمده بود . وي ادعا مي كرد كه طرفدار
مريم است . يكبار به وي گفتم اين كارهائي كه مي گوئي در ساوه اعلاميه
پخش كردي واين جوري كه از مريم طرفداري مي كني نهم د رسالهاي 67-68 به
نظرم تخيلي است. تيپ تو بيشتر به بسيجي ها مي خورد. در ان دوران چنان
اختناق شديد بود كه در تهران هم هيچ فعاليتي نبود چه برسد به ساوه .
منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد ماده 3-هر كس حق زندگي ،ازادي و امنيت شخصي را دارد. ماده 5- احدي را نمي توان تحت شكنجه ،يا مجازات يا رفتاري قرار داد كه ظا لمانه و يا بر خلاف انسانيت و شئون بشر ي و يا موهن باشد. ماده 8 در برابر اعمالي كه جقوق اساسي فرد را مورد تجاوز قرار مي دهد و ان حقوق بوسيله قانون اساسي و يا قانون ديگري براي او شناخته شده باشد ، هر كس حق رجوع موثر به محاكم ملي را دارد. ماده 9 ماده 19
www.kanoun-e-bayan.blogspot.com سایت قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |