_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون قلم"
متن كامل گزارش گروه آمریكایی مطالعات عراق (بخش اول)
29.12.2006 خبرگزاری فارس
گزارش گروه مطالعات عراقاعضاء جیمز ای بیكر III ، لی اچ همیلتون روسای مشترك لورنس اس ایگلبرگر ورنون ای جوردن جونیور، ادوین مسه III، سندرا دی اوكانر، لئون ای پنتا، ویلیام جی پری، چارز اس راب، آلن كی سیمپسون
فهرست مطالب
نامه روسای مشترك خلاصه هیئت رئیسه - I ارزیابی A- ارزیابی اوضاع كنونی در عراق
1- امنیت 2- سیاست 3- اقتصاد 4- حمایتهای بینالمللی 5- نتیجهگیری
B- پیامدهای زوال مداوم در عراق C- برخی روندهای جایگزین در عراق
1- خروج شتابزده 2- باقی ماندن در كار 3- اضافه كردن نیروهای بیشتر 4- واگذاری اختیارات به سه منطقه
II- راهكار پیشرفت- شیوه تازه
A- شیوه خارجی: ایجاد اجماع بینالمللی
1- عملیات آفندی جدید دیپلماتیك 2- گروه حمایت بینالمللی عراق 3- پرداختن به ایران و سوریه 4- محتوای گستردهتر بینالمللی
B- شیوه داخلی: كمك به عراقیها تا بتوانند به خودشان كمك كنند
1- عملكرد در مراحل مختلف 2- آشتی ملی 3- نیروهای امنیتی و نظامی 4- پلیس و دادگاه جنایی 5- بخش نفت 6- كمكهای اقتصادی و بازسازی آمریكا به عراق 7- تدوین، ارایه و بررسی بودجه 8- پرسنل آمریكایی 9- فعالیت اطلاعاتی
ضمائم
نامه سازمانهای حامی جلسات با شركت همه اعضاء گروه مطالعات عراق مشاورهای گروه مطالعات عراق گروههای كاری تخصصی و هیئت ارشد مشورتی نظامی گروه مطالعات عراق حمایت گروه مطالعات عراق
نامه روسای مشترك راهكار جادویی برای حل مشكلان عراق وجود ندارد. به هر حال، اقداماتی میتوان برای بهبود اوضاع و حمایت از منافع آمریكا میتوان صورت داد. بسیاری از آمریكاییها نه تنها از اوضاع در عراق رضایت ندارند بلكه از وضعیت مباحثات سیاسی جاری ما درباره عراق راضی نیستند. سران سیاسی ما باید رویكردی دو حزبی اتخاذ كنند تا بتوان نتیجهای معقول درباره آن چه بگیرند كه اكنون جنگ عراق را به نبردی فرسایشی و پرهزینه بدل كرده است. كشور ما مستحق آن است كه مباحثاتی در پیش گیرد كه به برتری بر لفاظیها منجر شود و سیاستی در پیش گیرد كه از حمایت مالی مناسب برخوردار بوده و مداومت داشته باشد. رئیس جمهوری و كنگره باید با یكدیگر همكاری كنند. سران ما باید در برابر مردم آمریكا صادق و بیپرده سخن گویند تا بتوانند حمایت آنها را كسب كنند. كسی نمیتواند ضمانت دهد كه روند اقدامات در عراق در شرایط فعلی میتواند به نبردهای قومی در عراق، خشونتهای فزاینده پایان داده و جلوی خیزش كشور به سمت هرجومرج را بگیرد. پیامدهای احتمالی آن شدید خواهد بود. بخاطر نقش و مسئولیت آمریكا در عراق و تعهدی كه دولت ما ارایه كرده است، آمریكا وظایف ویژهای دارد. كشور ما باید بتواند به بهترین نحو ممكن به مشكلات متعدد عراق رسیدگی كند.آمریكا منافع و روابط بلندمدتی در خاورمیانه دارد كه در خطر است و لازم است همچنان دخالت داشته باشد. در این گزارش كه مورد توافق طرفین است، 10 نفر از اعضای گروه مطالعات عراق رویكرد تازهای ارایه كرده است؛ زیرا ما اعتقاد داریم كه راهكار بهتری برای پیشرفت وجود دارد. همه گزینهها تاكنون مورد آزمایش قرار نگرفته است. ما اعتقاد داریم كه ممكن است كه سیاستهای متفاوتی پیگیری شود كه بتواند به عراق این فرصت را ارایه كند تا آینده بهتری داشته، با تروریستم مبارزه كند و یكی از حیاتیترین مناطق جهان را باثبات ساخته و از اعتبار، منافع و ارزش آمریكا دفاع كند. گزارش ما این موضوع را روشن میسازد كه دولت عراق و مردم این كشور نیز باید برای دستیابی به آیندهای با ثبات و امیدوارانه تلاش كند. آن چه كه ما در این گزارش ارایه میكنیم به تلاش فراوان از سوی اراده سیاسی نیاز داشته و همكاری همه نهادهای قانونگذاری و مدیریتی در دولت آمریكا را طلب میكند. به اجرای ماهرانهای برای این پیشنهادها نیاز است. همچنین لازم است كه نهادهای مختلف آمریكا در این باره وحدت و تلاش لازم را مبذول دارند. موفقیت این امر به اتحاد مردم آمریكا بستگی دارد آن هم در زمانی كه قطبگرایی سیاسی در جریان است. آمریكاییها میتوانند و باید از مباحثات قوی كه در دموكراسی رایج است، بهره گیرند. اگر حمایتهای مداوم و جامع وجود نداشته باشد، سیاست خارجه آمریكا همچون دیگر اقداماتی كه در عراق انجام گرفته، محكوم به شكست خواهد بود. میخواهیم در اینجا از همه كسانی كه با ما مصاحبه كردهاند و همه افرادی كه اطلاعات خود را در اختیار ما قرار دادهاند چه در داخل و یا خارج دولت آمریكا یا عراق و سراسر جهان به گروه مطالعات عراق یاری رساندند، تشكر كنیم. از گروههای كارشناسی، كاركنان سازمان های حمایت كننده تشكر میكنیم. از تلاش همكاران ما در گروه مطالعات عراق و كسانی كه با ما در این كار دشوار با روحیهای صادقانه و غیرحزبی یاری رساندند، تشكر ویژه داریم. ما این گزارش را همزمان با ارایه به رئیس جمهور و كنگره و مردم آمریكا به همه مردان و زنانی كه در نهادهای نظامی و غیرنظامی كشور در عراق خدمت میكنند و خانوادههای آنان تقدیم میكنیم. آنان از خود شجاعت فراوان نشان داده و ایثار بسیاری به خرج دادهاند. همه آمریكاییها به اینها مدیون هستند. ما به همه عراقیهایی كه بخاطر كشورشان ایثار و از خود گذشتگی كردهاند و اعضاء و پرسنل نیروهای ائتلاف در عراق كه در كنار ما و مردم عراق ایستادند، احترام میگذاریم. جیمز بیكر ، لی همیلتون
خلاصه هیئت رئیسه اوضاع عراق خطرناك و رو به وخامت است. مسیری وجود ندارد كه بتواند ضامن موفقیت باشد اما دورنمای كار میتواند بهبود یابد. دراین گزارش ما تعدادی پیشنهاد برای اقداماتی ارایه میدهیم كه میتوان در عراق، آمریكا و منطقه میتواند در پیش گرفت. مهمترین پیشنهاد ما درخواست ما برای در پیش گرفتن تلاش دیپلماتیك و سیاسی است كه بتواند آمریكا را قادر سازد نیروهایش را بر اساس آن از عراق خارج كند. اعتقاد ما بر این است كه هر یك از این پیشنهادها برای تقویت پیشنهادهای دیگر به یك اندازه حائز اهمیت است. از این جهت اگر آنها به طور كارامدی به مرحله اجرا درآیند و اگر دولت عراق به سوی آشتی ملی پیش رود آنگاه عراقیها این فرصت را خواهند داشت كه از آینده و فردایی بهتر برخوردار بوده و ضربه محكمی به تروریسم وارد خواهد آمد و ثبات در این منطقه مهم از دنیا تقویت خواهد گشت و اعتبار، منافع و ارزشهای آمریكا حفظ خواهد شد. چالشهایی كه در عراق وجود دارند پیچیدهاند. دامنه و مرگباری خشونتها رو به فزونی است. این خشونتها از سوی شورشیان عرب سنی، شبهنظامیان شیعه و جوخههای مرگ، القاعده و جنایات گسترده به وجود میآیند. مناقشات قومی بزرگترین چالش برای ثبات است. مردم عراق با شیوه دموكراتیك دولت خویش را برگزیدهاند اما هنوز آشتی ملی مناسب، امنیت و در این كشور برقرار نیست و خدمات اساسی مورد نیاز مردم ارایه نمی شود. بدبینی [در میان مردم] برتری دارد. اگر روند رو به وخامت اوضاع در عراق ادامه داشته باشد، پیامدهای آن شدید خواهد بود. حركت به سوی هرج و مرج میتواند به از هم پاشیدن دولت منجر شده و فاجعه انسانی به بار آورد. كشورهای همسایه دخالت خواهند كرد. درگیریهای شیعه و سنی گسترده خواهد شد و القاعده در نبرد تبلیغاتی پیروز خواهد شد و پایگاه عملیاتی خود را محكم خواهد كرد. جایگاه جهانی آمریكا از بین خواهد رفت. گرایشات حزبی آمریكاییها شدت خواهد گرفت. در طول 9ماه گذشته ما رویكردهای متفاوت و گوناگونی را برای پیشبرد كار در نظر گرفتیم. همه آنها دارای نواقص و ایراداتی بود. روند پیشنهادی ما كمبودهایی دارد اما ما بطور جدی معتقدیم آن بهترین راهكار و راهبرد برای ایجاد تأثیرات مثبت بر نتایج حاصله در عراق و منطقه خواهد بود.
رویكرد خارجی سیاستها و اقدامات همسایگان عراق به شدت بر ثبات و شكوفایی آن تاثیر دارد. هیچ كشوری در منطقه از عراقی كه در آن هرجومرج درازمدت وجود داشته باشد، سود نمیبرد. با این حال همسایگان عراق اقدامات كافی برای كمك به دستیابی به ثبات در این كشور انجام نمیدهند و برخی از آنها نیز مانع ایجاد ثبات هستند. آمریكا باید هر چه سریعتر عملیات آفندی دیپلماتیك تازهای برای ایجاد اجماع بینالمللی در جهت برقراری ثبات در عراق و منطقه در پیش گیرد. این تلاشهای دیپلماتیك باید همه كشورهایی را كه منافعی در جلوگیری از هرجومرج عراق دارند مانند كشورهای همسایه را در برگیرد. همسایگان عراق و برخی كشورهای مهم در داخل منطقه و یا خارج از آن باید بتوانند گروه حمایتی تشكیل دهند تا بتواند امنیت را تقویت كرده و آشتی ملی را برقرار سازند. هیچ یك از این موارد ذكر شده را عراق به تنهایی نمیتواند برقرار سازد. با توجه به توانایی ایران و سوریه برای تأثیرگذاری بر تحولات در عراق و منافعی كه آنها در اجتناب از هرجومرج در عراق دارند، آمریكا باید تلاش كند كه آنها را بطور سازندهای به تعامل وادارد. در تلاش برای تأثیرگذاری بر رفتار هر دو كشور، آمریكا میتواند از مشوقها و یا بازدارندههایی كه در اختیار دارد، استفاده كند. ایران باید مانع سرازیر شدن تسلیحات به عراق شده و از ارایه آموزشهای نظامی به عراق خودداری كند، استقلال و تمامیت ارضی عراق را رعایت كند و از نفوذ خود بر گروههای شیعه استفاده كند و آشتی ملی را در آنها تقویت كند. مسئله برنامه هستهای ایران باید همچنان در چارچوب پنج كشور دائم شورای امنیت سازمان ملل بعلاوه آلمان مورد بررسی قرار گیرد. سوریه باید مرزهای مشترك خود را با عراق كنترل كند و مانع سرازیر شدن، پول، شورشیان و تروریستها به داخل و خارج عراق شود. آمریكا نمیتواند به اهداف خود در منطقه دست یابد مگر این كه بطور مستقیم به مسئله مناقشه اعراب و اسرائیل و بیثباتی در منطقه رسیدگی كند. آمریكا باید بار دیگر تعهدی تازه برای ایجاد صلح میان اعراب و اسرائیل در همه جبههها مانند سوریه، لبنان ارایه كرده و تعهد بوش در ژوئن 2002 برای استفاده از راهكار تشكیل دو كشور مستقل اسرائیلی و فلسطینی باید احیاء شود. این تعهد میتواند شامل گفتوگوی مستقیم با و یا میان اسرائیل، لبنان، فلسطینیهایی كه حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت میشناسند و سوریه باشد. آمریكا همزمان با توسعه رویكرد خود درباره عراق و خاورمیانه باید حمایتهای اضافی سیاسی، اقتصادی و نظامی برای افغانستان ارایه كند. این امر شامل منابعی میشود كه با خروج نیروهای نظامی از عراق در دسترس قرار میگیرند.
رویكرد داخلی اكنون بزرگترین سوالی كه درباره آینده عراق وجود دارد مسئولیت عراقیها است. آمریكا باید نقش خود را در عراق تعدیل كرده و مردم عراق را برای تعیین سرنوشتشان ترغیب كند. دولت عراق باید با افزایش تعداد و كیفیت گردانهای ارتش این كشور شرایط را برای این كه امنیت عراق بار دیگر به دوش آنها قرار گیرد، مهیا سازند. از آنجایی كه این روند هماكنون نیز در جریان است، آمریكا باید در راستای تسهیل این امر بر تعداد نیروها و پرسنل نظامی خود از جمله یگانهای رزمی كه با یگانهای عراقی همكاری دارند را افزایش دهد. زمانی كه این اقدامات در پیش گرفته شود، آنگاه نیروهای نظامی آمریكا میتوانند از عراق خارج شوند. ماموریت اولیه نیروهای آمریكایی در عراق باید حمایت از نیروهای ارتش عراق باشد تا بتوانند مسئولیت اولیه عملیاتهای رزمی را برعهده گیرند. تا سه ماهه اول 2008 شاهد تحولات غیرمنتظرهای در اوضاع امنیتی عراق خواهیم بود و همه گردانهای رزمی غیرضروری میتوانند از این كشور خارج شوند. در آن زمان، حضور نیروهای رزمی آمریكا در عراق تنها به واحدهایی مختص خواهد بود كه در كنار نیروهای عراقی فعالیت دارند و یا در یگانهای واكنش سریع و یا عملیاتهای ویژه عضویت دارند و یا این كه در امر آموزش، تجهیز، مشاوره و پشتیبانی و یا امداد و نجات حضور دارند. امور اطلاعاتی و حمایتی ادامه خواهد داشت. یكی از ماموریتهای یگانهای واكنش سریع و نیروهای عملیات ویژه انجام حملات علیه مواضع القاعده در داخل عراق خواهد بود. روشن است كه دولت عراق در آینده به كمكهای آمریكا بخصوص در زمینه مسئولیتهای امنیتی نیازمند است. با این حال آمریكا باید برای دولت عراق روشن سازد كه واشنگتن میتواند به طرحهای خود از جمله تغییر در آرایش نیروها جامه عمل بپوشاند حتی اگر دولت بغداد نتوانسته باشد تغییرات از پیش تعیین شده را اعمال كند. آمریكا نباید تعهد بیپایانی به عراقیها ارایه كند و شمار زیادی از نیروهای خود را در عراق مستقر نگهدارد. با در پیش گرفتن خروج نیروها، فرماندهان نظامی باید بر آموزش و فراگیری نیروهایی كه به آمریكا باز میگردند، تاكید كرده تا توان رزمی كامل یگانهای نظامی حفظ شود. با بازگردانده شدن تجهیزات به آمریكا، كنگره نیز باید بودجه كافی را برای بهینهسازی تجهیزات طی پنج سال آینده تصویب كند. آمریكا باید همكاری نزدیكی با فرماندهان عراقی برای حمایت از دستیابی به مراحل و اهداف خاص در زمینه آشتی ملی، امنیت و اداره كشور مبذول دارد. نمیتوان انتظار معجزه داشت اما مردم عراق این حق را دارند كه شاهد اقدامات و پیشرفتها باشند. نیاز است كه دولت عراق به شهروندان خود و همچنین شهروندان آمریكایی و دیگر كشورها نشان دهد كه مستحق دریافت این حمایتها است. نوری مالكی، نخست وزیر عراق در مشورت با آمریكا یك سری مراحل حساس را برای عراق تدوین كرد. فهرست ارایه شده توسط وی شروعی خوب قلمداد میشود اما این مراحل باید به گونهای توسعه یابد كه بتواند به تقویت دولت عراق منجر شده و به نفع مردم عراق تمام شود. رئیس جمهور بوش و تیم امنیت ملی وی باید در تماس مداوم با سران عراقی باشند تا این پیام به آنها منتقل شود كه باید اقدامی محكم از سوی دولت عراق در پیش گرفته شود تا پیشرفت اساسی به سوی تحقق این مراحل تدوین شده حاصل شود. اگر دولت عراق اراده سیاسی خود را نشان دهد و پیشرفتهای اساسی در راستای دستیابی به مراحل و اهداف در زمینه آشتی ملی، امنیت و اداره كشور حاصل شود آنگاه آمریكا باید تمایل و اشتیاق خود را برای ادامه آموزشها، كمكها و حمایتها از نیروهای امنیتی عراق نشان داده و به حمایتهای سیاسی، نظامی و اقتصادی خود ادامه دهد. اگر دولت عراق نتواند به پیشرفتهای اساسی در راستای دستیابی به مراحل واهداف مورد نظر در زمینه آشتی ملی، امنیت و اداره كشور دست پیدا كند آمریكا نیز باید از حمایتهای سیاسی، نظامی و اقتصادی خود از دولت عراق دست بردارد. گزارش ما در حوزههای مختلف پیشنهادهایی ارایه میكند. این پیشنهادها بهبود در نظام قضایی جنایی عراق، بخش نفت، تلاشهای آمریكا در بازسازی عراق، ردیف بودجه آمریكا، آموزش پرسنل دولت آمریكا و توانایی وقابلیتهای اطلاعاتی را شامل میشوند.
نتیجهگیری دیدگاه مشترك گروه مطالعات عراق این است كه این پیشنهادها راهكار تازهای در پیشرفت آمریكا در عراق و منطقه ارایه میكنند. این راهكارها جامع بوده و نیاز است كه به گونهای هماهنگ اجرا شوند. نباید این پیشنهادها را جدا از هم در نظر گرفت. پویایی و متغییرهای منطقه به اندازه اتفاقات و رخدادهای داخل عراق اهمیت دارند. چالشها خطرناك هستند. روزهای دشواری در پیش است. اما با پیگیری این راهكار، عراق، منطقه و ایالات متحده آمریكا میتوانند قوت بیشتری بگیرند.
- I ارزیابی
ضمانتی برای موفقیت در عراق وجود ندارد. اوضاع در پایتخت این كشور و چندین استان مهلك است. صدام حسین از قدرت كنار زده شد و مردم عراق توانستند بطور دموكراتیك دولت خود را انتخاب كنند. دولتی كه به نمایندگی از جمعیت عراق برگزیده شده است. با این حال هنوز دولت عراق نتوانسته است كه به طور مناسبی آشتی ملی را پیش برده، امنیت را برقرار كرده و یا خدمات اساسی مورد نیاز مردم را ارایه كند. میزان خشونتها بسیار بالا و رو به فزونی است. رنجهای زیادی تحمیل میشود و زندگی روزمره بسیاری از عراقیها بهبودی نیافته است. بدبینی در مردم غالب است. ارتش آمریكا و پرسنل غیرنظامی و شركای ما در ائتلاف تلاشهای ایثارگرانه و بیسابقهای انجام میدهند تا به عراقیها كمك كنند. بسیاری از عراقیها همچنین تلاش فوقالعاده و فداكاری چشمگیری برای آینده بهتر انجام میدهند؛ ولی به هر حال توانایی آمریكا برای تأثیرگذاری بر تحولات و اتفاقات درون عراق رو به زوال است. بسیاری از عراقیها به هویتهای قومی متمایل شدهاند. نبود امنیت بر تحولات اقتصادی فائق آمده است. بیشتر كشورهای منطقه نقش سازندهای در حمایت از دولت عراق ایفا نمیكنند و برخی از آنها عامل بیثباتی هستند. عراق برای ثبات در منطقه و حتی ثبات جهانی حیاتی است. این كشور در گیر و دار خطوط قومی شیعه و سنی و جمعیت كرد و عرب قرار دارد. عراق دومین ذخایر بزرگ نفتی دنیا را دارا است. این كشور هماكنون به كانون و پایگاه عملیات تروریسم بینالملل از جمله القاعده بدل گشته است. مسئله عراق در محوریت سیاست خارجه آمریكا است و بر چگونگی دیدگاه واشنگتن به منطقه و سراسر جهان تاثیرگذار است. به دلیل جاذبه و ثقل شرایط عراق و اهمیت حیاتی این كشور، آمریكا یكی از مشكلترین و مهمترین چالشهای خود را در دهههای اخیر تجربه میكند. از آنجایی كه تحولات كنونی عراق بخاطر تصمیم و اقدام آمریكاییها پیش آمده است بنا بر این آمریكا در انجام هر آن چه كه بتواند به عراقیها فرصت جلوگیری از اغتشاش بدهد، دارای منافع ملی و اخلاقی است. ارزیابی از اوضاع شرایط امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اوضاع منطقه كه آمار و ارقام آن ارایه شده است از ارزیابی ادامه زوال عراق و وخامت اوضاع در این كشور و آنالیز ارایه روند تازه در این كشور پیروی میكند.
ارزیابی اوضاع كنونی در عراق
- 1امنیت
حملات علیه نیروهای ائتلاف و نیروهای امنیتی عراق مداوم و فزاینده است. اكتبر 2006 مرگبارترین ماه در عراق از ژانویه 2005 به بعد بوده است و طی آن 102 آمریكایی كشته شدند. كل حملاتی كه در اكتبر 2006 در هر روز انجام شده است به میانگین 180 حمله در هر روز رسیده است كه این رقم در ژانویه 2006 برابر با 70 حمله در روز بوده است. حملات روزمره علیه نیروهای امنیتی عراق در ماه اكتبر دو برابر میزان حملات در ژانویه امسال بوده است. حمله علیه غیرنظامیان در ماه اكتبر نیز چهاربرابر ژانویه بوده و ماهانه 3 هزار عراقی كشته میشوند.
عوامل خشونت
خشونتها از نظر دامنه، پیچیدگی و مرگباری گسترش یافته است. عوامل متعددی برای خشونتها در عراق وجود دارند كه عبارتند از: شورشیان عرب سنیمذهب، القاعده، گروههای جهادی، شبهنظامیان و جوخههای مرگ شیعه، جنایتكاران سازمان یافته. خشونتهای قومی بویژه در داخل و اطراف بغداد به چالش اصلی ثبات بدل گشته است. بیشتر حملاتی كه به نیروهای آمریكایی انجام میشود از جانب شورشیان عرب سنی مذهب صورت میگیرد. شورشیان را عوامل رژیم صدام حسین، عراقِهای ناراضی عرب سنی و جنایتكاران عادی تشكیل میدهند. آنها از جانب جامعه اعراب سنی حمایت میشوند. شورشیان رهبریت واحدی ندارند اما در كل شبكهای اصلی از شبكههای مختلف هستند. در این شورشیان كسانی حضور دارند كه از جزئیات زیرساختهای عراق، تسلیحات اطلاع داشته و در درجه اول از داخل عراق تأمین میشوند. شورشیان اهداف متعددی دارند ولی در كل همه آنها مخالف حضور نظامیان آمریكایی در كشور خود هستند. بیشتر آنها خواستار بازگشت حاكمیت اعراب سنی هستند. برخی از آنها نیز به دنبال كسب قدرت در منطقه و محله خود هستند. القاعده مسئولیت بخش اندكی از خشونتها در داخل عراق را دارا است. اما بیشتر اقدامات این شبكه مرگبارترین و برجستهترین عملیاتها در عراق محسوب میشوند. این اقدامات شامل: حملات انتحاری، بمبگذاری در كامیونها بزرگ و حمله به اهداف مذهبی و سیاسی كشور میشود. مبارزان خارجی كه شمار آنها بطور تخمینی هزار و 300 نفر است نقش حمایتی در انجام عملیات انتحاری را دارا هستند. هدف القاعده عبارتست از: ایجاد خشونتهای گستردهتر قومی میان شیعه و سنی و بیرون راندن آمریكا از عراق. خشونتهای قومی عامل بیشترین تلفات است. عراق در چرخهای مرگبار گرفتار آمده و آن این است كه حملات سنیها به برانگیختن گسترده شیعیان منجر میشود و بالعكس. معمولاً مشاهده میشود اجساد عدهای در حالی پیدا میشود كه دستانشان بسته شده و اعدام شدهاند. اجساد آنها به میان رودخانهها و یا دشتها افكنده میشود. آگاهی از تاثیرات خشونتها به تحریك شبهنظامیان منجر شده و اعتماد به دولت را از بین میبرد و منجر میشود مردم عراق به نقاطی فرار كنند كه قومیت آنها دارای اكثریت است و در آنجا احساس میكنند كه خطر كمتری آنها را تهدید میكند. در برخی از نقاط عراق بخصوص بغداد عملاً پاكسازی قومی مشاهده میشود. آمریكا تخمین زده است كه یك میلیون و 600 هزار نفر در داخل عراق آواره شدهاند و یك میلیون و 800 هزار نفر نیز از كشور گریختهاند. شبهنظامیان شیعه كه در خشونتهای قومی دخیل هستند تهدیدی اساسی برای ثبات كوتاه مدت و بلندمدت كشور محسوب میشوند. این شبهنظامیان گوناگون هستند. برخی از آنها منتسب به دولت هستند. برخی از آنها در نقاط خاص متمركز بوده و برخی نیز بطور كل غیرقانونی هستند. آنها در حال جدا شدن به گروههای كوچكتر بوده و در ساختار فرماندهی آنها چند دستگی و انكسار ایجاد شده است. این شبهنظامیان، غیرنظامیان عرب سنی را هدف قرار میدهند. برخی از آنها برای تصاحب قدرت با گروه دیگر درگیر میشوند. برخی نیز حتی وزارتخانههای دولتی را هدف قرار میدهند. آنها استقلال دولت و نیروهای امنیتی را به مخاطره میاندازند و مانع پیوستن سنیها به روند مسالمتآمیز سیاسی در این كشور هستند. نفوذ این شبهنظامیان این پیام مهم را در خود دارد و آن این است كه رهبران سیاسی عراق تنها در صورتی میتوانند قدرت خود را توسعه دهند اگر توسط نیروهای مسلح حمایت شوند. ارتش المهدی كه توسط مقتدا صدر اداره میشود حدود 60 هزار نیرو در اختیار دارد. این ارتش بطور مستقیم نیروهای دولتی و آمریكایی را به چالش وارد میكند. اعتقاد بر این است كه اعضای ارتش المهدی در خشونتهای رایج علیه غیرنظامیان سنی مذهب دخالت دارند. مبارزان ارتش المهدی در محلههای شیعه و بخصوص شمال شرق بغداد گشت میزنند كه محل اقامت 2 میلیون و 500 نفر در شهرك صدر است. با گسترش ابعاد و نفوذ ارتش المهدی، برخی از عناصر آن از كنترل صدر خارج شدهاند. گردانهای بدر [سپاه بدر] منتسب به مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق هستند كه توسط عبدالعزیر حكیم رهبری میشوند. سپاه بدر روابط دیرینی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران دارد. اعضای این سپاه در پلیس عراق راه یافتهاند و برخی دیگر نیز نقش انتظامی را در شهرهای جنوبی عراق ایفاء میكنند. اعضای سپاه بدر كه لباس نیروهای امنیتی عراق را به تن میكنند غیرنظامیان عرب سنی را هدف قرار دادهاند. مبارزان بدر همچنین درگیریهای مسلحانهای با اعضای ارتش المهدی بخصوص در شهرهای جنوبی داشتهاند. جنایت نیز زندگی را برای مردم عراق دشوار ساخته است. دزدی، آدمربایی و قتل در بسیاری از نقاط كشور رایج است. جنایات سازمانیافته بطور عمده در منطقه بیثبات استان الانبار رونق دارد. برخی از گروههای جنایتكار با ارایه كمك مالی و یا عضویت در شروشیان سنی مذهب و یا شبهنظامیان شیعه تلاش دارند برای خود مشروعیت به دست آورند. یكی از مقامات آگاه آمریكایی در این باره میگوید: «اگر نیروهای خارجی در نیوجرسی حضور داشتند آنگاه خلافكاری چون "تونی سوپرانو" به یكی از رهبران شورشیان بدل میشد.» چهار استان از 18 استان عراق به شدت بیثبات هستند. بغداد، انبار، دیاله و صلاحالدین. این استانها 40 درصد از جمعیت عراق 26 میلیونی را در خود جای دادهاند. در بغداد، عمده خشونتها میان سنیها و شیعیان است. در استان انبار، خشونت ها به اعراب سنی و القاعده نسبت داده میشود و اوضاع در این مناطق رو به وخامت است. در كركوك، كردها، اعراب و تركمنها با هم در نزاع هستند. در بصره و جنوب عراق نیز خشونتهای میان شیعهای برای تصاحب قدرت در جریان است. سه استان كرد نشین در شمال و شیعهنشین جنوب، آرامترین مناطق این كشور هستند. اما به هر حال، بیشتر شهرهای عراق دارای تركیبی قومی بوده و با خشونتهای مداوم دست به گریبان هستند.
نیروهای ائتلاف و نیروهای امنیتی عراق
برای مقابله با این خشونتها، نیروهای چندملیتی تحت فرماندهی آمریكا در عراق حضور دارند. آنها با هماهنگی كامل با نیروهای امنیتی عراق فعالیت میكنند. حضور نیروهای چند ملیتی در عراق با مجوز قطعنامه 1546 مصوب سال 2004 در شورای امنیت سازمان ملل صورت گرفته است. اعتبار این قطعنامه برای ادامه حضور این نیروها از نوامبر 2006 به مدت یك سال دیگر تمدید شده است. حدود 141 هزار نفر از پرسنل نظامی آمریكا در عراق حضور دارند كه در كنار 16 هزار و 500 نیرو از 25 كشور همپیمان فعال هستند. بزرگترین مشاركت نظامی مربوط به انگلیس با 7 هزار و 200 نیرو است. ارتش آمریكا مسئولیت اصلی را در بغداد و شمال آن برعهده دارد. یگانهای تفنگداران دریایی در استان انبار هدایت كار را برعهده دارند. انگلیس مسئولیت امنیت جنوب شرق و بطور عمده بصره را دارا است. آمریكا هم راستا با این اقدامات، بزرگترین سفارت خود را در بغداد دایر كرده است. سفارت آمریكا در بغداد در حال حاضر حدود هزار كارمند دارد. حدود 5 هزار پیمانكار غیرنظامی نیز در این كشور فعالند. هماكنون ارتش آمریكا بندرت در عملیاتهای عمده نظامی شركت دارد. به عوض تلاشها برای مقابله با شورشها بر راهبرد "پاكسازی، نگهداری و سازندگی" متمركز است. این اصطلاحات عبارتند از "پاكسازی" منطقه از وجود شورشیان و جوخههای مرگ، "نگهداری" این مناطق با استفاده از نیروهای امنیتی عراق و "سازندگی" منطقه با استفاده از اجرای پروژههای بازسازی زود بازده كه تأثیر زودهنگام دارند. تقریباً همه نیروهای ارتش آمریكا، یگانهای رزمی تفنگدار و بسیاری از افراد گارد ملی و ذخیره دستكم یك بار در عراق خدمت كردهاند. بسیاری از آنها برای دومین و یا سومین بار به این كشور اعزام شدهاند. دوره خدمت در یك مكان برای نیروهای ارتش یك سال و نیروهای تفنگدار 7 ماه است. جایگزینی منظم نیروها به داخل و یا خارج از این كشور تلاشهای گردانها و تیپها را برای اطلاع یافتن از اوضاع منطقه دشوار و پیچیده كرده است. كسب اعتماد مردم و ایجاد حس همیاری نیز دشوار شده است. بسیاری از واحدهای ارتش تحت فشار قابل توجهی هستند. بخاطر شرایط سخت در عراق این نیروها تجهیزات را زودتر از موعد انتظار از تن بدر میآورند، بسیاری از یگانها از تجهیزات كارآمد برای آموزش برای زمانی كه آمریكا بازگشت داده میشوند، برخوردار نیستند. از زنان و مردان نظامی ما در عراق و از خانوادههای آنان توقع ایثار و از خود گذشتگی، بیش از حد معقول است. ارتش آمریكا از نیروهای ذخیره كافی برخوردار نیست كه در صورت نیاز به نیروهای زمینی بیشتر در دیگر بحرانهای جهانی از آنها فراخوان به عمل آید. ماموریت اولیه در راهبرد ارتش آمریكا در عراق آموزش نیروهای امنیتی كارآمد عراقی است. انتظار میرود تا پایان سال 2006، فرماندهی یگان واگذاری امنیتی چند ملیتی عراق كه تحت فرماندهی آمریكا عمل میكند بتواند 326 هزار نفر از نیروهای نظامی عراقی را آموزش دهد. این ارقام شامل 138 هزار نفر از پرسنل ارتش عراق و 188 هزار نیروی پلیس این كشور خواهد بود. عراقیها مسئولیت فرماندهی عملیاتی حدود یك سوم از نیروهای امنیتی این كشور را دارا هستند و فرماندهی بقیه این افراد در اختیار آمریكا است. هیچ یك از نیروهای آمریكایی تحت فرماندهی عراق نیستند.
ارتش عراق
ارتش عراق پیشرفت مناسبی داشته تا به نیرویی منظم و قابل اعتماد رزمی وفادار به دولت ملی این كشور بدل شود. تا پایان سال 2006 انتظار میرود كه نیروهای ارتش عراق دارای 118 گردان در قالب 36 تیپ تحت فرماندهی 10 لشكر باشد. با وجود این كه ارتش به عنوان یكی از حرفهایترین نهادهای عراقی است اما عملكرد آنها یكدست نبوده است. شمار آموزشها خیره كننده است اما آنها تنها بخش از روند كار هستند. مسئله اصلی درباره تركیب قومیتی و وفاداری برخی از یگانهای عراقی است. بخصوص این كه آیا آنها برای اهداف ملی عمل خواهند كرد یا اولویتهای قومی. از اعضای 10 لشكر عراق بسیاری از آنها برای خدمت در یك منطقه خاص ثبت نام كردهاند و از این كه به دیگر مناطق كشور اعزام شوند، مردد هستند. در نتیجه عناصر ارتش از انجام ماموریتها خود سر باز میزنند. ارتش عراق همچنین با چندین چالش مهم مواجه است كه عبارتند از: سازماندهی تیپها و سطح لشكرها. آموزش فرماندهان و تجربه آنها از عناصر اساسی برای بهبود عملكرد آنها است. یگانهای عراق از كمبود تجهیزات رنج میبرند. آنها بدون در اختیار داشتن تجهیزات مناسب نمیتوانند ماموریت خود را به خوبی به انجام رسانند. كنگره آمریكا در ارایه بودجه مورد نیاز نیروهای نظامی سخاوتمند بوده است. اما از ارایه بودجه كامل برای نیروهای عراقی سخاوت نشان نداده است. كل بودجه اختصاص داده شده برای نیروهای دفاعی عراق در سال مالی 2006 تنها برابر با 3 میلیارد دلار بوده است. این مقدار بسیار كمتر از هزینه جاری ارتش آمریكا در عراق بوده و معادل تنها دو هفته هزینه نیروهای آمریكایی است. یگانها از كمبود پرسنل رنج میبرند. سربازان هر یك ماه هفت روز مرخصی میگیرند تا بتوانند به خانوادههای خود سرزده و درآمد خود را به دست خانوادههای خود بسپارند. به سربازان بخاطر نبود سیستم بانكی پول نقد پرداخت میشود. به سربازان عراق آزادی داده شده تا بتوانند به محل زندگی خود سر بزنند و برایشان بخاطر غیبت از محل خدمت تنبیه در نظر گرفته نمیشود. میزان آمادگی این واحدها بسیار پایین و عموماً 50 درصد یا پائینتر است. یگانهای عراقی از پشتیبانی و حمایت كافی برخوردار نیستند. آنها از توانایی ادامه عملیاتها، توانایی انتقال و جابجایی ملزومات و نیروها و توانایی ارایه آتش پشتیبانی به نیروهای خودی، پشتیبانی هوایی نزدیك، اطلاعات فنی و تخلیه زخمیها برای درمان برخوردار نیستند. آنها برای حمایتهای لجستیكی دستكم تا سال 2007 به نیروهای آمریكایی وابسته هستند.
پلیس عراق
وضعیت نیروهای پلیس عراق به مراتب وخیمتر از ارتش این كشور است. تعداد كنونی نیروهای پلیس عراق برابر با 135 هزار نفر است. این نیروها مسئولیت امور انتظامی داخل این كشور را برعهده دارند. این نیروها از آموزش و یا اختیارات قضایی برای انجام تحقیقات جنایی برخوردار نیستند. در مقابل جنایات سازمان یافته، شورشیان و یا شبهنظامیان نیز اختیار تیراندازی ندارند. نیروهای پلیس ملی عراق نیز در كل به 25 هزار نفر میرسد و افسران آن بیشتر برای مقابله با شورشیان آموزش دیدهاند و آموزشهای انتظامی پشتسر نگذاشتهاند. یگان مرزبان نیز در كل 28 هزار نیرو دارد. پلیس عراق نمیتواند جلوی جنایات را بگیرد. آنها بطور مرتب درگیر درگیرهای قومی از جمله دستگیری بیمورد افراد، شكنجه و هدف قرار دادن عمدی غیرنظامیان عرب سنی میشوند. نیروهای پلیس تحت فرماندهی وزارت كشور عراق فعالیت دارند؛ وزارتخانهای كه با فساد نفوذ شبهنظامیان و ناتوانی در كنترل نیروهای پلیس استانها دست به گریبان است. آمریكا و دولت عراق بر اهمیت اصلاحات صحه میگذارند. وزارت كشور كنونی عراق درخواست كرده شبهنظامیان از نیروهای پلیس پاكسازی شوند. اما این وزارتخانه از تجربه پلیسی و پایگاه حمایتی برخوردار نیست. توافق روشن و واضحی میان عراق و آمریكا بر سر مختصات ماموربت پلیس وجود ندارد. مقامات آمریكایی به دقت از تركیب عضویت نیروهای مختلف پلیس عراق مطلع نیستند و همینطور از وضعیت بودجه و تسلیحات و تجهیزات این نیروها نیز آگاهی كافی ندارند. گزارشهایی در دست است كه افسران پلیس عراق در آموزشهای نظامی شركت میكنند تا بتوانند سلاح، یونیفورم و یا مهمات لازم برای خشونت قومی را به دست آورند. برخی از اقلام در فهرست تجهیزات موجود هستند اما در كار از آنها استفاده نشده است. به گفته یكی از ژنرالهای ارشد ارتش آمریكا "قرار بود كه سال 2006 به سال پلیس بدل شود اما این امر تاكنون تحقق نیافته است".
خدمات حفاظت از تاسیسات
امور خدمات حفاظت از تاسیسات مسئله دیگری آفریده است. هر یك از وزارتخانههای عراقی دارای یگانهای مسلح هستند و از آنها برای نگهبانی از زیرساختهای این وزارتخانهها استفاده میشود. به هر حال، وفاداری این یگانها و قابلیت آنها مورد تردید است. روی هم رفته این یگانها مجموعاً دارای 145 هزار عراقی مسلح یونیفورمپوش هستند. وزارتخانههای بهداشت، كشاورزی و حملونقل توسط نیروهای مقتدا صدر حفاظت میشوند و خدمات حفاظت از تاسیسات به شغل و درآمدی برای ارتش المهدی بدل گشته است. یكی از مقامات ارشد آمریكایی از این امر اینگونه یاد میكند كه "خدمات حفاظت از تاسیسات، بیكفایت، ناقص و خرابكارانه است". عراقیها از آنها با عبارت شبهنظامی یاد میكنند. دولت عراق تلاشی را آغاز كرده تا امر حفاظت از تاسیسات را تحت كنترل وزارت كشور درآورد. هدف از این كار، شناسایی و ثبت كاركنانی است كه در امور حفاظت از تاسیسات فعال هستند، استاندارد كردن رفتار آنها و ارایه آموزشهای لازم به این كاركنان. با وجود این كه این رویكرد منطقی است اما این تلاش میتواند فراتر از قابلیت كنونی وزارت كشور باشد.
عملیات پیشروی مشترك II
نیروهای امنیتی عراق در كنار یگانهای آمریكایی به منظور كنترل خشونتها در این كشور و ایجاد امنیت در بغداد عملیاتی با نام "عملیات پیشروی مشترك II " را انجام دادند كه در اوت 2006 آغاز شد. نیروهای آمریكایی بر اساس این عملیات مشترك به همكاری با نیروهای ارتش و پلیس عراق پرداختند تا امر "پاكسازی، نگهداری و بازسازی" را در مناطقی از بغداد انجام دهند و این عملیات را محله به محله برگزار كردند. در كل 15 هزار سرباز آمریكایی در بغداد حضور دارند. این عملیات و امنیت بغداد برای امنیت كلی عراق حیاتی است. پایتخت این كشور بیش از 6 میلیون جمعیت دارد و بغداد به تنهایی 25 درصد از جمعیت عراق را در خود جای داده است. بزرگترین تركیب جمعیتی شیعه و سنی در بغداد حضور دارند. تمركز اصلی شبهنظامیان شیعه و سنی نیز در این شهر قرار دارند. همه سران عراقی و آمریكایی كه ما با آنها مصاحبه كردیم بر این امر متفقالقول بودند كه اگر بغداد از كنترل خارج شود، آنگاه كل عراق از كنترل خارج خواهد شد. نتیجه عملیات پیشروی مشترك II دلسرد كننده بود. خشونتها در بغداد هماكنون نیز در سطح بالایی است و از تابستان 2006 تا ماه اكتبر بیش از 43 درصد افزایش نشان داده است. نیروهای آمریكایی همچنان تلفات سنگینی متحمل میشوند. عوامل خشونت قبل از این كه نیروهای امنیتی در یك محلهای حاضر شوند آن محله را ترك میكردند تا بار دیگر بازگردند. پلیس عراق در متوقف كردن این امر و ادامه خشونتها ناتوان بوده و یا تمایلی به كنترل این امر از خود نشان نداده است. ارتش عراق تنها دو گردان از 6 گردانی كه قول داده بود در ماه اوت به نیروهای آمریكایی خواهند پیوست را در اختیار فرماندهی آمریكا قرار داد. دولت عراق از انجام عملیات مداوم امنیتی در شهرك صدر امتناع میكند. تلاشها برای برقراری امنیت تا زمانی كه نیروهای عراقی از توانایی نگهداری از مناطق پاكسازی شده قاصر بوده و از اراده لازم برای پاكسازی محلههایی زندگی شیعیان، برخودار نباشند، به شكست خواهد انجامید. نیروهای آمریكایی این توانایی را دارند كه هر محلهای را پاكسازی كنند اما نیروهای آنها در محل به اندازه كافی نیست و از حمایت كافی از سوی نیروهای امنیتی برای نگهداری از محلههای پاكسازی شده برخوردار نیستند. این مسئله برای دیگر مناطق عراق نیز صدق میكند. از آنجایی كه هیچ یك از عملیاتی كه توسط یگانهای آمریكایی و عراقی انجام میشوند اساساً تغییری در شرایطی ایجاد نمیكند كه باعث تحریك خشونتهای قومی است از این رو به نظر میرسد نیروهای آمریكایی در ماموریتی افتادهاند كه پایانی برای آن متصور نیست.
- 2سیاست
عراق كشوری مستقل است و دارای نمایندگانی در مجلس است كه بطور دموكراتیك انتخاب شدهاند. در ماه مه 2006 دولت وحدت ملی در این كشور تشكیل شد. دولتی كه بطور گستردهای نمایندگی مردم این كشور را برعهده دارد. این كشور قانون اساسی مدونی دارد و با توافق با سران اعراب سنی روندی در پیش گرفته شده است تا در صورتی كه این قانون اساسی نیاز به الحاقیهها و اصلاحیههایی داشته باشد بازبینی در محتوای قانون صورت گیرد. تركیب دولت عراق بطور اساسی قومیتی است. بازیگران اصلی در شاكله دولت اغلب بر اساس منافع قومی خود عمل میكنند. شیعیان، سنیها و سران كرد بطور مرتب از عمل بر اساس منافع ملی این كشور ناتوان بودهاند. بسیاری از وزارتخانههای عراق از توانایی اداره كارآمد كار برخوردار نیستند. نتیجه این مسایل این بوده است كه دولت مركزی ضعیفتر از حدی باشد كه در قانون اساسی معین شده است. توافق گستردهای در میان عراقیها و آمریكاییها و یا در سطح بینالملل درباره مسائل مهمی وجود دارد كه دولت عراق با آن مواجه است. آشتی ملی مانند مذاكره بر سر دستیابی به توافق سیاسی میان گروههای قومی عراق درباره بازبینی قانون اساسی، بعث زدایی، تقسیم درآمد نفتی، انتخابات استانی، آینده كركوك، عفو زندانیان، امنیت و خصوصاً كنترل شبهنظامیان و كاهش خشونتها در بغداد، اداره كشور اعم از شرایط ارایه خدمات اساسی و از بین بردن فساد از جمله این موارد مورد توافق است. از آنجایی كه سران عراقی به این امر با دیدگاه قومیتی مینگرند ما نیز در این گزارش تلاش كردیم كه دستجات اصلی قومیتی در عراق را تشریح كنیم.
دیدگاههای قومی
شیعیان اكثریت جمعیت عراق را تشكیل میدهند. آنها برای نخستین بار در طی تاریخ هزارو 300 ساله گذشته توانستهاند به قدرت برسند. گذشته از همه، بسیاری از شیعیان به حفظ این قدرت تمایل دارند. به هر حال شكافهایی در میان ائتلاف اصلی شیعه كه از آن به عنوان ائتلاف واحد عراق یاد میشود، ایجاد شده است. فراكسیونهای شیعه برای كسب قدرت در منطقه، وزارتخانهها و كل عراق تلاش میكنند. مشكلات بوجود آمده درباره دركنار هم قراردادن ائتلاف شیعه تحلیلگران و ناظران سیاسی در بغداد را به این اظهارنظر سوق داده است كه سران شیعه میان دو مسئله گرفتار آمدهاند. ائتلاف شیعه بطور كلی از یك سو تردیدهایی برای دستیابی به سازش با سنیها داشته و از سویی دیگر با مسئله خلع سلاح شبهنظامیان شیعه مواجه است. نوری مالكی، نخستوزیر عراق درك مناسبی از مسائل مهمی دارد كه پیش روی عراق است. بخصوص این كه وی فهمیده به یك آشتی ملی و برقراری امنیت در بغداد نیاز است. از آنجایی كه تقلایی میان دولت مالكی و آمریكا پیش آمده است از این رو مالكی بطور علنی با تعیین ضرب الاجل از سوی آمریكا برای دستیابی به معیاری از پیش تعیین شده مخالفت كرد و دستور داد موانع امنیتی و ایستگاههای بازرسی را از اطراف شهر صدر جمع كنند. وی برای دستیابی به كنترل بیشتر بر نیروهای عراقی تلاش میكند و از این رو در برابر خواست واشنگتن برای ادامه طرح آشتی و خلع سلاح شبهنظامیان شیعه مقاومت كرد.
سیستانی، صدر، حكیم آمریكا در درجه اول با دولت عراق مراوده دارد. اما قدرتمندترین شخصیتهای شیعه از پست دولتی برخوردار نیستند. آمریكا از میان سه قدرت عمده در میان جامعه شیعیان عراق قادر به گفتوگوی مستقیم با یكی از آنها یعنی آیتالله العظمی علی سیستانی نیست. از سوی دیگر آمریكا با مقتدا صدر یكی دیگر از این قدرتهای شیعه عراق گفتوگو نمیكند.
آیت الله علی سیستانی: سیستانی رهبر روحانی اصلی شیعه در عراق به شمار میرود. با وجود این كه وی از ورود به سیاستهای روزمره اجتناب دارد اما یكی از بانفوذترین رهبران شیعه بوده است. همه سران اصلی شیعه تلاش دارند كه از تایید و یا رهنمودهای او برخوردار شوند. سیستانی مشوق تشكیل بلوك متحد شیعه با اهداف میانهرویانه در عراقی واحد بوده است. شاید نفوذ سیستانی رو به افول است زیرا كه سخنان و رهنمودهای وی نتوانسته از خشونت درون شیعیان جلوگیری كرده و مانع حملات انتقامجویانه علیه سنیها شود.
عبدالعزیز الحكیم: حكیم یك روحانی بوده و رهبری مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را در دست دارد. این حزب سازمان یافتهترین حزب سیاسی شیعه عراق به شمار میرود. حكیم به دنبال تشكیل منطقهای خودمختار شیعهنشین متشكل از 9 استان در جنوب عراق است. حكیم بطور مداوم از مواضع حزب خود دفاع كرده و آن را توسعه میدهد. مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق رابطه نزدیكی با ایران دارد.
مقتدا الصدر: صدر پیروان زیادی در میان اقشار فقیر شیعه بخصوص بغداد دارد. وی به دولت ائتلافی مالكی پیوسته است اما ارتش المهدی تحت امر وی به درگیری با گردانهای بدر بعلاوه نیروهای انگلیسی و آمریكایی و حتی عراق پرداخته است. صدر ادعای ملیگرایی عراقی دارد. بسیاری از ناظران سیاسی در مصاحبه با ما گفتهاند كه صدر از مدل حزب الله در لبنان پیروی میكند و حزبی سیاسی تشكیل داده كه بر خدمات عمومی در داخل كشور كنترل داشته و در عین حال دارای شبهنظامیانی در خارج از شاكله دولت است. اعراب سنی بخاطر این كه موضع قدرتی خود را كه از دیرباز در این كشور در اختیار داشتند، از دست دادهاند از این رو احساس آوارگی میكنند. آنها از هم پاشیدهاند. مطمئن نیستند بتوانند از طریق مشاركت سیاسی و یا از طریق خشونتها و شورشها به اهداف مورد نظر خود دست یابند. آنها از تصمیم آمریكا برای انحلال نیروهای امنیتی عراق و پیگیری سیاست بعثزدایی در دولت بغداد و جامعه عراق خشمگین هستند. سنیها با تضادهای متفاوتی مواجه هستند. آنها با حضور نیروهای آمریكایی در كشورشان مخالف هستند اما به این نیروها برای حمایت از آنها علیه شیعیان نیازمندند. آنها از این كه توسط دولتی شیعی اداره شوند، بیزارند. اما در عین حال با عراقی كه به صورت فدرال اداره شود و با تمركز زدایی در عراق مخالف هستند. آنها برای خود منطقه خودمختار سنینشین متصور نیستند.
هاشمی و الضاری
نفوذ سیاستمداران عرب سنی در دولت مورد سوال است. رهبری شبهنظامیان عرب سنی به روشنی مشخص نیست كه برعهده چه كسی است اما دو شخصیت مهم سنی دارای بیشترین حمایتها هستند.
طارق الهاشمی: هاشمی یكی از دو معاونان رئیس جمهوری عراق است و ریاست حزب اسلامی این كشور را برعهده دارد كه بزرگترین تشكل سنی در پارلمان این كشور محسوب میشود. هاشمی با تشكیل منطقه خودمختار مخالف بوده و موافق طرح تقسیم درآمد نفتی بر اساس درصد جمعیتی است. وی خواستار لغو طرح بعثزدایی و كنارگذاشتن مبارزان شیعه از نیروهای امنیتی عراق است. جوخههای مرگ وابسته به شیعیان به تازگی سه نفر از اعضای خانواده وی را به قتل رساندهاند.
شیخ حریثالضاری: ضاری ریاست هیئت علمای مسلمین عراق را برعهده دارد. این سازمان بانفوذترین سازمان در عراق بهشمار میرود. ضاری اشغالگری آمریكا در عراق را محكوم كرده است و علیه دولت عراق سخن رانده است. سازمان وی با شورشیان عرب سنی ارتباط داشته و همچنین با سنیهای درون شاكله دولت عراق ارتباط دارد. بهتازگی حكم جلبی برای دستگیری وی بخاطر تحریك تروریسم و خشونتها در این كشور صادر شده است. این حكم به شدت گرفتن اختلاف سنیها در سراسر عراق منجر شده است. كردهای عراق در ارایه یك جبهه متحد و دو حزب سیاسی عمده موفق بودهاند. حزب دموكرات كردستان عراق (KDP) و اتحادیه میهنی كردستان (PUK) دو حزب عمده عراق را تشكیل میدهند. كردها برای خود منطقه خودمختار وسیعی در شمال عراق به دست آوردهاند و نقض برجستهای برای كردها در داخل دولت ملی عراق ایجاد شده است. مسعود بارزانی، رهبری دولت منطقهای كردستان را برعهده دارد و جلال طالبانی رئیس جمهوری این كشور به شمار میرود. سیاستمداران برجسته كرد به ما گفتهاند آنها ترجیح میدهند در كشور عراق با خصوصیات دموكراتیك و فدرال زندگی كنند زیرا منطقه مستقل كردستان عراق از سوی كشورهای متخاصم همسایه احاطه شده است. به هر حال، اكثریت كردها خواستار استقلال هستند. كردها نیروهای امنیتی مخصوص خود را دارا هستند كه "پیشمرگها" نام دارند و تعداد آنها در كل به 100 هزار نفر میرسد. اعتقاد بر این است كه كردها میتوانند چه با عراق متحد و یا عراق از هم پاشیده منطبق شوند.
بارزانی و طالبانی
سیاست كردها برای مدتهای طولانی تحت نظارت دو نفر اداره میشده است كه رابطه بلندمدتی با جنبشهای استقلالطلب كرد و دولت خودگردان دارند.
مسعود بارزانی: بارزانی رهبر حزب دموكرات كردستان عراق است و ریاست دولت منطقهای كردستان را برعهده دارد. بارزانی در تقسیم قدرت و تشكیل منطقه خودمختار كرد در شمال عراق همكاری نزدیكی با جلال طالبانی از خود نشان داد كه مدتها به عنوان بزرگترین رقیب وی محسوب میشد. بارزانی دستور داده است كه پرچم عراق را از فراز منطقه خودمختار كرد پائین كشیده و به عوض آن پرچم كردستان برفرازند.
جلال طالبانی: طالبانی رهبری اتحادیه میهنی كردستان را برعهده داشته و رئیس جمهوری عراق است. در حالی كه بارزانی تمركز خود را در منطقه كردستان متمركز كرده اما طالبانی قدرت را در بغداد در دست گرفته است. بسیاری از وزرای دولتی از حزب اتحادیه میهنی كردستان هواخواه وی هستند. طالبانی به شدت از خودمختاری برای كردستان حمایت میكند. وی همچنین در تلاش است كه قدرت واقعی را به مسند رئیس جمهوری در عراق پس از صدام بازگرداند.
آشتی ملی
نوری مالكی، نخستوزیر عراق برنامه قابل اصلاحی را برای ایجاد آشتی هر چه سریعتر ملی ارایه كرده است. به هر حال، دولت عراق هنوز اقدامی در اجرای عناصر آشتی ملی از جمله بازبینی در طرح بعثزدایی در پیش نگرفته است. طرحی كه از حضور بسیاری از اعراب سنی و مشاركت آنها در دولت و جامعه جلوگیری به عمل میآورد. ارایه عفو عمومی برای آن دسته از افرادی كه علیه دولت جنگیدند، سهم درآمدهای نفتی، از حالت بسیج خارج كردن شبهنظامیان، اصلاح قانون اساسی و تعیین آینده كركوك از دیگر مواردی است كه لازم است برای اجرای طرح آشتی ملی مورد اجرا قرار گیرد. فدرالیسم یكی از محوریترین مسایل است. قانون اساسی عراق كه در آن تشكیل منطقه بزرگ خودمختار كرد به رسمیت شناخته شده، مجوز تشكیل دیگر مناطق را نیز صادر كرده است شاید "شیعستان" متشكل از 9 استان بخشی از منطقهای باشد كه در آینده تشكیل خواهد شد. ساختاری به دور از تمركز قدرت در دست دولت مركزی مطلوب نظر كردها و بسیاری از شیعیان بخصوص عبدالعزیر الحكیم است اما این امر لعن و نفرین سنیها را به همراه خواهد داشت. نخست آن كه اعراب سنی بطور كلی ملیگرا هستند. البته در چارچوب عراقی كه به اعتقاد سنیها باید توسط خود آنها اداره شود. دوم این كه، به خاطر وجود منابع انرژی عراق در میان مناطق كردنشین و شیعهنشین برای منطقه سنینشین اقتصاد شكوفایی متصور نیست. مشاجرهآمیزترین ماده در قانون اساسی عراق مادهای نهاده شده است كه در آن درآمدهای ملی حاصل از منابع كنونی نفتی در این كشور تقسیم شده است و همچنین استفاده بهرهبرداری از منابعی را میدهد كه در آینده ممكن است در منطقه كشف و استخراج شوند. سنیها بطور فعالانه ای در تدوین قانون اساسی و روند تدوین پیشنویس آن مشاركت نداشتند و تنها زمانی پذیرفتند كه وارد دولت شوند كه قانون اساسی این كشور اصلاح شود. در ماه سپتامبر، پارلمان موافقت كرد كه كمیتهای برای بازبینی در قانون اساسی این كشور تشكیل دهد تا كار خود را طی یك ماه به اتمام رسانند. مجلس عراق همچنین بررسی فدرالیسم در مناطقه جنوبی این كشور را به مدت 18 ماه به تعویق انداخت. یكی از مسائل حل نشده دیگر مسئله كركوك است. شهر نفتخیزی در شمال عراق كه موطن تعداد قابل توجهی از كردها، اعراب و تركمنها است. كردها تاكید دارند كه بنا بر قانون اساسی باید در دسامبر سال 2007 برای تعیین سرنوشت كركوك برگزار شود تا این شهر بطور رسمی به منطقه تحت حاكمیت كردها درآید. نتیجهای كه اعراب و تركمنها در كركوك به شدت با آن مخالف هستند. خطر ایجاد خشونتهای بیشتر به خاطر برگزاری همهپرسی بسیار بالا است. سران عراق اغلب ادعا میكنند كه خواستار تقسیم این كشور نیستند اما ما در تحقیقات خود دریافتهایم سران كرد و شیعه عراق چندان تعهدی به آشتی ملی ندارند. یكی از اعضای برجسته شیعه به ما اعلام كرد كه دولت كنونی عراق از حمایت 80 درصد از جمعیت این كشور به جز اعراب سنی برخوردار است. كردها چندین دهه برای كسب استقلال جدال كردهاند. زمانی كه گروه مطالعات عراق مشغول بازدید از این كشور بود سران كرد دستور دادند تا پرچم عراق به زیر آورده شده و پرچم كردها افراشته شود. یكی از ژنرالهای آمریكایی چنین اظهار نظر میكند كه عراقیها هنوز نمیدانند كه میخواهند چه كشوری داشته باشند.
امنیت اوضاع امنیتی نمیتواند بهبود یابد مگر این كه سران مختلف از آشتی ملی حمایت كنند. سران شیعه باید برای انحلال شبهنظامیان اقدام كنند. اعراب سنی باید تصمیم بگیرند كه اهداف خود را از طریق روند سیاسی دنبال كنند نه این كه از طریق شورشهای خشونتآمیز به این اهداف دست پیدا كنند. دولت عراق و قبایل سنی باید بطور جدی القاعده را تحت تعقیب قرار دهند. شبهنظامیان هماكنون به عنوان ابزار مشروع اقدام سیاسی قلمداد میشوند. سران سیاسی شیعه میان شورش سنیها كه هدف آنها سرنگونی دولت است و شبهنظامیان شیعه تفاوت قائل هستند. شبهنظامیانی كه از آنها برای مبارزه با سنیها، برقراری امنیت محلات و به حداكثر رساندن قدرت دولت استفاده میشود. با وجود این كه نخستوزیر مالكی اعلام كرده به مشكل وجود شبهنظامیان رسیدگی خواهد كرد اما وی اقدام مناسبی برای ممانعت از نفوذ آنها اتخاذ نكرده است. وی پست خود را تا حدود زیادی مرهون صدر میداند و از این رو به صدر و ارتش المهدی وی تمایل نشان میدهد. اعراب سنی تصمیمات راهبردی برای لغو خشونتها به نفع روند سیاسی اتخاذ كردهاند. سیاستمداران سنی در داخل دولت از حمایت محدود و نفوذ اندكی در میان جامعه خود برخوردار هستند. آنها نفوذ و تسلطی بر شورشیان ندارند. شورشیان تلاشی برای ترساندن و ایجاد وحشت علیه سران سنیمذهب در پیش گرفتهاند و اعضای خانواده این سران را به قتل میرسانند. اغلب شورشان با القاعده رابطه داشته و با این گروه همكاری میكنند چرا كه آنها نیز در حمله به نیروهای آمریكایی و شیعه منافع مشتركی دنبال میكنند. به هر حال، سران قومیتهای عرب سنی در استان الانبار به تازگی قدم مثبتی در راه ترغیب القاعده و مبارزان خارجی انجام دادهاند و در راه اجرای تعهدات خود گام برداشتهاند. سیاستمداران سنی مذهب به ما گفتند كه ارتش آمریكا باید كاری در قبال شبهنظامیان انجام دهد. سیاستمداران شیعه نیز به ما اعلام كردهاند كه ارتش آمریكا باید به آنها در كنترل شورشیان سنی مذهب و القاعده یاری رساند. هر یك از این دو طرف به شدت مراقب دیگری است و شورشیان سنی اسلحه خود را زمین نخواهند گذاشت مگر این كه شبهنظامیان شیعه خلع سلاح شوند. شیعیان نیز خلع سلاح نخواهند شد مگر این كه شورشیان سنی از بین بروند. به عبارت سادهتر، گروههای مسلح متعددی در عراق حضور دارند و تعداد اندكی از آنها سلاح خود را زمین خواهند گذاشت.
حاكمیت دولت عراق خدمات اساسی مورد نیاز مردم این كشور را بطور كارآمد فراهم نمیآورد. مقولاتی چون برق، آب آشامیدنی، فاضلاب، درمان و آموزش. در بسیاری از این بخشها، تولید بسیار پائین بوده و مساوی با شرایط پیش از جنگ است. در بغداد و دیگر مناطق ناآرام، اوضاع وخیمتر است. پنج دلیل برای این امر وجود دارد. اول این كه دولت برخی اوقات خدمات اساسی را بر اساس قومیت ارایه میكند. به عنوان مثال در یكی از مناطق سنینشین بغداد تحت حاكمیت شیعیان كمتر از دو ساعت برق در روز برق دارند و سطلهای زباله پر از آشغال باقی میمانند. یكی از مقامات آمریكایی به ما گفت كه بغداد همچون "دیكتاتوری شیعه" اداره میشود. از آنجایی كه سنیها در سال 2005 انتخابات محلی را تحریم كردند از این رو در شاكله حاكمیتهای محلی كرسی ندارند. دوم این كه امنیت وجود ندارد. شورشیان زیرساختهای مهم را نابود میكنند. به عنوان مثال دكلهای انتقال برق توسط مواد منفجره از بین میروند و سپس با حملات خود مانع بازسازی آن میشوند. دلیل سوم این است كه فساد بیداد میكند. یكی از مقامات ارشد عراقی تخمین زده است كه هزینه فساد برابر با 5 الی 7 میلیارد دلار در سال میرسد. اقداماتی در این زمینه برداشته شده است؛ عراق یك هیئت نظارت و بازرسی كارآمد دارد و دارای بازرس كل از وزارتخانهها است و سران ارشد كشوری از جمله نوری مالكی از بین بردن فساد را یك اولویت ملی اعلام كردهاند. با این حال بسیاری از سران سیاسی همچنان منافع شخصی، قومی و حزبی خود را دنبال میكنند. نمونه روشنی در میان مقامات ارشد نمیتوان یافت كه بخاطر اتهامات مربوط به فساد مالی و غیره به دادگاه كشیده شده و محكوم شده باشند. چهارم این كه ظرفیتها ناكافی است. بیشتر طبقه تكنوكرات [فنسالار] عراق بخاطر طرح بعثزدایی از دولت بیرون گذاشته شدهاند. دیگر عراقیهایی كه دارای مهارتی هستند با شدت گرفتن خشونتها از كشور گریختهاند. اغلب، نمایندگان برگزیده عراقی از وزارتخانهها به عنوان غنیمت سیاسی یاد میكنند. بسیاری از وزارتخانهها نمیتوانند كاری به جز پرداخت حقوق و دستمزد انجام دهند و تنها توانستهاند كه 10 الی 15 درصد از بودجه سرمایهای خود را خرج كنند. آنها از مهارت فنی لازم برخوردار نبوده و از فساد، ناكارآمدی و سیستم بانكی كه اجازه انتقال پول را نمیدهد، رنج میبرند. وزارت دارایی عراق نیز در توزیع بودجه مردد است. دلیل پنجم و نهایی این است كه دستگاه قضایی ضعیف است. تلاش بسیار زیادی برای تشكیل دستگاه قضایی عراق انجام گرفت از جمله این كه دادگاه عالی این كشور تشكیل شد و عراق دارای برخی قضاتی است كه خود را وقف كار خویش كردهاند اما تحقیقات جنایی توسط دادرسین انجام میشود و تعداد آنها بسیار اندك بوده و برای انجام این كار از تخصص لازم برخوردار نیستند. ترساندن قضات عراقی بطور مداوم وجود داشته است. یكی از مقامات ارشد آمریكا به ما اینگونه گفت كه «ما میتوانیم از قضات حفاظت كنیم ولی از خانوادههای آنها یا آشنایان و یا دوستان آنها نمیتوانیم.» از سویی دیگر بسیاری از عراقیها احساس میكنند جنایات نه تنها بیپاسخ میمانند بلكه مورد تشویق نیز قرار میگیرند.
- 3اقتصاد
برخی پیشرفتهای اقتصادی در عراق رخ داده است و عراق پتانسیل بالایی برای رشد دارد. با این حال توسعه اقتصادی با ناامنی، فساد، نبود سرمایه، زیرساختارهای ویران شده و بلاتكلیفی متوقف مانده است. یكی از مقامات آمریكایی به ما خاطر نشان كرد اقتصاد عراق به شدت شوكه شده است و پس از تحمل دههها مشكلات از كارایی افتاده است. عراق از دهه 1970 دارای وضعیتی پلیسی بوده است. اقتصاد جنگ را در دهه 1980 تحمل كرده و تحریمها را در دهه 1990 با خود به همراه داشته است. رشد سریع بلندمدت در این كشور بطور اساسی به بخش نفت استوار است.
عملكرد اقتصادی نشانههای مثبتی مشاهده شده است. ذخایر ارزی با ثبات و رو به رشد بوده و به 12 میلیارد دلار رسیده است. واردات رایانه، تلفن همراه و دیگر كالاها افزایش چشمگیری یافته است. تجارتهای تازهای گشوده شده و ساخت و ساز در مناطق امن ادامه دارد. به خاطر ذخایر نفتی گسترده این كشور، منابع آب و زمینهای حاصلخیز، رشد بالایی در انتظار عراق خواهد بود اگر از خشونتها كاسته شده و ظرفیت دولت افزایش یابد. به عنوان مثال، تولید گندم در مناطق كردستان در طول سال جاری 40 درصد افزایش داشته است. دولت عراق نیز در تحقق و دستیابی به معیارهایی كه از سوی صندوق بینالمللی پول ارایه شده بود پیشرفت داشته است. مهمتر این كه از میزان سوبسیدها كاسته شده است به عنوان مثال قیمت یك لیتر بنزین از 17 سنت به 23 سنت افزایش پیدا كرده و این رقم نزدیك به قیمتی است كه در منطقه وجود دارد. به هر حال ارایه یارانه به بخش انرژی و غذا همچنان بر دوش دولت باقی است و معادل 11 میلیارد دلار در سال میشود. با وجود این علائم مثبت، بسیاری از شاخصههای اقتصادی منفی است. رشد عراق در سال جاری به عوض 10 درصد تنها معادل 4 درصد بوده است. تورم بالای 50 درصد است. بیكاری گسترده است و 20 الی 60 درصد جامعه را شامل می شود. فضای سرمایه گذاری تاریك است. سرمایهگذاری مستقیم خارجی تنها برابر با یك درصد از سرانه ناخالص ملی است. بسیاری از عراقیها شاهد بهبود در اوضاع اقتصادی خود نیستند.
بخش نفت تولید و فروش نفت 70 درصد از درآمد ناخالص ملی عراق را تشكیل میدهد. نفت 95 درصد از درآمد دولت را تشكیل میدهد. عراق روزانه 2/2 میلیون بشكه در روز تولید دارد و یك میلیون و پانصد هزار بشكه از آن در روز صادر میشود. این میزان كمتر از میزان تولید در زمان پیش از جنگ بوده و دولت عراق در نظر دارد این تولید را به دو میلیون و پانصد هزار بشكه در روز برساند. این میزان بسیار كمتر از پتانسیل وسیعی است كه بخش نفت از آن برخوردار است. افزایش قیمت جهانی نفت برای دولت عراق جای خوشوقتی است و این امكان را برای این كشور فراهم آورده تا به اهداف خود در فراهم آوردن بودجه دست پیدا كند. مشكلات در تولید نفت با نبود امنیت، نبود سرمایهگذاری و نبود توانایی فنی در كارشناسان عراقی است. شورشیان از لولههای انتقال نفت و تاسیسات نفتی اطلاعات كاملی دارند. سیستم اندازهگیری برای نفت وجود ندارد و ایستگاههای پمپاژ نفت، لولهها و تاسیسات بندری به خوبی نگهداری نمیشوند بعلاوه این كه سرمایهگذاری كافی در زمینه فناوری مدرن صورت نگرفته است. عراق دارای كادر كارشناسی در بخش نفت است اما ارعاب و همچنین مهاجرت كارشناسان به كشورهای دیگر از توانایی فنی و تخصصی كاسته است. شركتهای خارجی در سرمایهگذاری در این بخش مردد هستند و وزارت نفت عراق نتوانسته است بیش از 15 درصد از بودجه تخصیصی خود را هزینه كند. فساد نیز به ضعف بیشتر دامن زده است. كارشناسان تخمینزدهاند كه 150 هزار الی 200 هزار و شاید حدود 500 هزار بشكه در روز دزدیده میشود. قیمتهای كنترل شده برای محصولات پالاشگاهی در داخل عراق به كمبود این فرآوردهها در داخل عراق منجر شده است و مصرفكنندگان را به بازار سیاه كشانده است. یكی از مقامات ارشد آمریكایی به ما گفت كه فساد در بخش نفت بیش از خرابكاری شورشیان به نابودی بخش نفت منجر شده است.
سیاست نفت سیاست نفت نیز به نابودی بیشتر تلاشهای شكننده كنونی عراق برای ایجاد یك دولت مركزی متحد دامن زده است. قانون اساسی عراق درها را برای مناطق مختلف عراق باز گذاشته تا بتوانند در توسعه منابع نفتی "جدید" هدایت كار را در دست گیرند. ماده 108 این قانون اینگونه عنوان میكند كه "نفت و گاز جزو اموال همه مردم عراق در همه مناطق و استانها است" و ماده 109 قانون اساسی نیز وظیفه مدیریت بر نفت و گاز و بهرهبرداری از منابع "كنونی" را برعهده دولت مركزی گذاشته است. این مفاد باعث ایجاد دو دستگی در تعریف عبارت "منابع جدید" و "منابع موجود" شده است. سوالی كه پیامدهای عمیقی درباره كنترل نهایی منابع نفتی آتی ایجاد كرده است. اعضای ارشد صنایع نفت عراق چنین مطرح میكنند كه یك شركت نفت ملی میتواند از تنشهای سیاسی موجود بكاهد و با متمركز شدن درآمدهای نفتی وادعاهای منطقهای و محلی را درباره این درآمدها كم میكند. به هر حال سران منطقهای نسبت به این امر بدگمان بوده و در برابر این پیشنهاد مقاومت میكنند. این افراد بر حقوق جوامع محلی بر در اختیار داشتن اختیارات مستقیم بر درآمدهای نفتی تاكید دارند. سران كردها بطور ویژهای بر كنترل مستقل بر داراییهای نفتی تاكید دارند و حتی قراردادهای سرمایهگذاری با شركتهای نفتی خارجی در مناطق شمال عراق امضاء كردهاند. گزارشها نیز از اقدام مشابه سیاستمداران شیعه حكایت دارد و آنها نیز با پیمانكاران خارجی برای سرمایه گذاری در این بخش مذاكراتی انجام دادهاند. یكی دیگر از پیشنهادهای مطرح شده این است كه بخشی از درآمدهای نفتی بطور مستقیم براساس سرانه جمعیت تقسیمبندی شود. این پیشنهادها این امكان را برای همه شهروندان عراقی فراهم میآورد كه سهمی در منبع اصلی طبیعی این كشور داشته باشند. اما برای توسعه این نظام تقسیم درآمدها زمان نیاز است. درآمدهای نفتی در تامین بودجه كشور برای سالهای آتی نیز لحاظ شده است. در حال حاضر نهادی در عراق وجود ندارد كه بتواند بطور مناسبی این سیستم تقسیمبندی را به خوبی انجام دهد. انجام این امر زمان بسیاری به خود اختصاص میدهد و باید بر اساس اجماع و توافق كامل و مناسب كشوری و درآمد مالیاتی تدوین شود. سیستم مالیاتی كه عراق هماكنون از داشتن آن بیبهره است.
تلاشهای تحت امر آمریكا برای بازسازی عراق آمریكا مجموعاً 34 میلیارد دلار برای حمایت از امر بازسازی در عراق اختصاص داده است كه از این میزان حدود 21 میلیارد دلار برای "صندوق امداد و بازسازی عراق" اختصاص یافته و نزدیك به 16 میلیارد دلار نیز هزینه شده است. و تقریباً همه بودجههای تخصیصی از سوی واشنگتن فراهم آمده است. دولت آمریكا بودجهای برابر با 1/6 میلیارد دلار برای سال مالی 2006 درخواست كرده بود و 1/485 میلیارد دلار از آن را دریافت كرد. میزان بودجه درخواستی برای سال مالی 2007 برابر با 700 میلیون دلار بوده است. به نظر میرسد روند كمكهای اقتصادی برای سال مالی 2008 نیز از این میزان كمتر شود. كنگره آمریكا تمایل چندانی برای اختصاص بودجه بازسازی بیشتر به عراق ندارد. ادامه بازسازی مداوم عراق یك امر اساسی و ضروری است. اما سوالات جدی درباره ظرفیت دولت آمریكا و عراق وجود دارد. هماهنگی برنامه كمكی توسط وزارت دفاع، وزارت امور خارجه و نهاد توسعه بینالمللی آمریكا (USAID) است و دیگر نهادها بیتأثیر بودهاند. مشخص نیست چه كسی مسئولیت بازسازی عراق را در دست دارد. با كاسته شدن میزان منابع درخواستی تمركز تلاشهای آمریكا نیز تغییر كرده و از زیرساخت ها، آموزش و بهداشت به مراكز كوچكتری تمركز یافته است كه تا حدودی از سوی جوامع محلی تبیین میشوند. تلاش عمدهای نیز برای بهبود ظرفیت نظام اداری دولت در سطوح ملی، منطقهای و استانی صورت گرفته تا خدمات عمومی به مردم برسد و این كه طرحهای زیرساختی را انتخاب و مدیریت كند. آمریكا افرادی را در وزارتخانههای مختلف عراق دارد. اما این افراد با مشكلاتی در زمینه كنترل دسترسی و مداومت حضور دارند. مقتدا صدر با حضور آمریكا در عراق مخالف است و بنابراین وزارتخانههایی كه او در اختیار دارد مانند وزارت بهداشت، كشاورزی و حملونقل با آمریكاییها همكاری نخواهند كرد. معلوم نیست كه آیا عراقیها میتوانند و یا قادر خواهند بود پروژههای بازسازی راهاندازی شده توسط آمریكا را اداره كنند یا خیر. بسیاری از افسران نظامی اظهارنظر كردهاند برنامه واكنش اضطراری فرماندهی كه بودجه پروژههای با تاثیرات زودهنگام را تامین میكند، حیاتی هستند. این پروژهها شامل تمیزكردن فاضلابها و احیای خدمات اساسی هستند. نهاد توسعه بینالمللی آمریكا نیز بر سازههایی تمركز كرده است كه توسعه اقتصادی بلندمدت دارند. اما بودجه لازم برای حمایت از این پروژهها در آینده تامین نشده است. وزارت امور خارجه مسئولیت تیم بازسازی استانی عراق را برعهده دارد كه در سراسر این كشور فعال هستند. این تیم میتواند تاثیر مثبتی در مناطق امن داشته باشد اما در مكانهایی كه موانع امنیتی وجود دارند این تاثیر وجود ندارد. بودجه اساسی بازسازی به پیمانكاران سپرده میشود و بازرسی كل نظارت بر بازسازی عراق نیز اسناد بیشماری ارایه كرده كه در این بودجه حیف و میل و سوداستفاده صورت گرفته است. كار این دسته مناسب نبوده است. با شدت گرفتن نظارتها و تنظیم قراردادهای كمهزینه، وضعیت پیمانكاری به تدریج بهبود یافته است. بعلاوه این كه پیمانكاران عراقی توانستهاند عراقیهای بیشتری را به كار در پروژههای بازسازی مشغول كنند.
- 4حمایت بینالمللی حمایت بینالمللی از بازسازی عراق سست بوده است. اهداكنندگان كمك بینالمللی قول ارایه 13 میلیارد و 500 میلیون دلار داده است اما تنها 4 میلیارد از آن ارایه شده است. توافق حاصله در مجمع پاریس مقدار زیادی از دیون عراق را بخشیده است. اما كشورهای حوزه خلیج فارس مانند عربستان و كویت بیشترین میزان دیون عراق را در اختیار دارند و تاكنون این قروض را نبخشیدهاند. آمریكا هماكنون با سازمان ملل و دیگر نهادها همكاری میكند كه "عهد بینالمللی" درباره عراق تشكیل دهد. هدف از این كار این است میزان بیشتری از بدهكاریها عراق بخشیده شده و اعتباراتی از سوی كشورهای حوزه خلیج فارس بعلاوه كمكهایی از سوی اهداكنندگان بینالمللی دریافت گردد. در عوض این امر دولت عراق نیز متعهد خواهد شد معیارهای خاص اصلاحات اقتصادی را اجرا كند مانند اتخاذ تدابیر مقابله با فساد و تدوین چارچوب قانونی عادلانه برای سرمایهگذاریهای خارجی و رسیدن به خودكفایی تا سال 2012. بسیاری از مقامات بینالمللی و آمریكایی به ما گفتند كه این عهد بینالمللی امكان تعامل بیشتر در سطح بینالمللی ایجاد خواهد كرد.
منطقه سیاستها و اقدامات كشورهای همسایه عراق تا حدود زیادی بر ثبات و شكوفایی این كشور تاثیر دارد. هیچ كشوری در منطقه خواستار عراق آشفته نیست. با این حال همسایگان عراق اقدامات اندكی برای كمك به این امر انجام میدهند و برخی از آنها ثبات این كشور را برهم میزنند. عراقیها از این امر شكایت دارند كه كشورهای همسایه در امورشان دخالت میكنند. یكی از مقامات ارشد عراقی در پاسخ به این سوال كه كدام یك از كشورهای همسایه در امور عراق مداخله دارند به ما گفت: «همه آنها". اوضاع عراق به تحولات و اتفاقاتی مرتبط است كه در منطقه رخ میدهد. تلاشهای آمریكا در افغانستان نیز بخاطر تمركز و توجه بیش از حد سران واشنگتن به مسئله عراق، پیچیدهتر شده است. بسیاری از مقامات عراقی و آمریكایی بینالمللی به ما بیان كردند كه مخالفت عراقیها با آمریكا و حمایت از صدر پس از جنگ لبنان و حملات اسرائیل به این كشور به اوج رسیده است. اقدامات ایران و سوریه در عراق اغلب به نگرانیهای گسترده آنها درباره آمریكا ارتباط دارد. بسیاری از كشورهای عرب سنی نیز درباره افزایش نفوذ فزاینده ایران در منطقه و عراق ابراز نگرانی كردهاند. بسیاری از كشورهای منطقه نظر متفاوتی درباره تلاشهای آمریكا برای گسترش دموكراسی در عراق و خاورمیانه دارند.
ایران در میان تمامی همسایگان، ایران بیشترین اهرم را در عراق داراست. ایران روابط بلندمدتی با بسیاری از سیاستمداران شیعه عراق داشته است و اغلب آنها در دوران حكومت صدام به ایران تبعید شده بودند. ایران تسلیحات، حمایت مالی و آموزش شبه نظامیان شیعه داخل عراق و نیز حمایت سیاسی احزاب شیعه را تامین كرده است. گزارشهایی نیز وجود دارد كه ایران مواد منفجره بهینه سازی شده را در اختیار گروههایی - از جمله افراد مسلح سنی- قرار داده است كه به نیروهای آمریكایی حمله میكنند. مرز ایران با عراق نفوذ پذیر است و هر ساله میلیونها ایرانی برای دیدار از اماكن متبركه شیعه به این كشور سفر میكنند. بسیاری از عراقیها از دخالت ایران سخن میگفتند و بویژه سنیها درباره این موضوع هشدار میدادند. یكی از سیاستمداران برجسته سنی به ما گفت «امروز پشت هر سنگی در عراق ردپای ایران را میبینید.» مسئولان آمریكایی، عراقی و بین المللی نیز درباره میزان تنش های كنونی میان آمریكا و ایران، از جمله برنامه هستهای ایران،حمایت ایران از تروریسم، نفوذ ایران در لبنان و منطقه و نفوذ ایران در عراق اظهارنظر میكردند. ظاهرا ایران خواستار گرفتار شدن ارتش آمریكا در عراق است كه میتواند گزینههای این كشور در مقابله با برنامه هستهای ایران را محدود كرده و توان اهرمهای ایران درباره ثبات عراق را بالا ببرد. مذاكرات پیشنهاد شده میان آمریكا و ایران درباره موقعیت عراق انجام نشده است. یكی از مسئولان عراقی به ما گفت: «ایران در خیابانهای بغداد با آمریكا مذاكره میكند.»
سوریه سوریه نیز نقش مخربی ایفا می كند. مردم عراق از آنچه حمایت سوریه از تلاشها برای تضعیف دولت عراق میدانند، نگران هستند. نقش سوریه چندان زیاد و در حد اقدامات عملی نیست بلكه تنها در حد نوعی بیتوجهی بدخواهانه است به این معنی كه وقتی تسلیحات و مبارزان خارجی از مرز آنها وارد عراق میشوند آنها توجهی نمیكنند و رهبران سابق حزب بعث نیز مامن امنی در سوریه پیدا كردهاند. همانند ایران، سوریه نیز خواهان گرفتار ماندن آمریكا در عراق است. با این وجود، سوریها نشان دادهاند خواستار مذاكره با آمریكا هستند و در نوامبر 2006 با احیای روابط دیپلماتیك با عراق پس از 24 سال، موافقت كردند.
عربستان سعودی و كشورهای حوزه خلیج فارس این كشورها در غالب موارد منفعل بوده و دخالت نداشتهاند. آنها از بخشش بدهیها و یا ارائه كمكهای اقتصادی قابل توجه به دولت عراق خودداری كردهاند. برخی سیاستمداران سنی عراق شكایت دارند كه عربستان سعودی حاضر به حمایت سیاسی از پیروان سنی آنها در داخل عراق نشده است. یكی از آنها معتقد است عربستان در زمان تشكیل دولت عراق حتی یك نامه هم نفرستاد در حالی كه ایران در عراق سفیر دارد. منابع مالی گروههای مسلح عراقی توسط افراد حقیقی در داخل عربستان و كشورهای حوزه خلیج فارس تامین میشود در حالی كه دولت های این كشورها با دادن پایگاه و اجازه پرواز و نیز همكاری در مسایل امنیتی، عملیات نظامی آمریكا در عراق را تسهیل كردهاند. با افزایش نگرانیها درباره عراق، كشورهای خلیج فارس فعالتر شدهاند. امارات متحده عربی و كویت نشستهایی را در حمایت از "توافق بینالمللی" برگزار كردهاند. عربستان سعودی نیز اخیرا قدمی مثبت را با برگزاری كنفرانس رهبران مذهبی عراق در مكه برداشت. برخی كشورها به پیشرفت مذاكرات با جمعیت عرب سنی در عراق كمك كردهاند. با این وجود كشورهای خلیج فارس از دموكراسی در عراق حمایت نكرده و نگران جهتگیری تحولات هستند به این معنی كه افراد مسلح كه در عراق مبارزه را آزمودهاند ممكن است تهدیدی را برای امنیت داخلی خود این كشورها ایجاد كنند و رشد نفوذ ایران در منطقه نیز نگرانی جدی برای آنها ایجاد كرده است.
تركیه سیاست تركیه در قبال عراق متمركز بر تضعیف ناسیونالیسم كردی است كه تهدیدی حیاتی برای ثبات داخلی خود تركیه محسوب میشود. تركیه از اقلیت تركمن در عراق حمایت و از نفوذ خود برای جلوگیری از الحاق كركوك به كردستان عراق استفاده كرده است. در همین زمان شركتهای تركیهای در مناطق كردنشین شمال عراق سرمایهگذاری كرده و رهبران ترك و كرد نیز دخالتی سازنده در رسیدگی به مسایل سیاسی، امنیتی و اقتصادی داشتهاند. تركیه به شدت نگران عملیات حزب كارگران كردستان (پ ك ك) است- گروهی تروریستی مستقر در شمال عراق كه تا به حال هزاران ترك را كشته است. آنها عصبانی هستند كه چرا آمریكا و عراق مقابله شدیدتری با پ ك ك نداشتهاند. تركیه تهدید كرده شخصا به مقابله با پ ك ك خواهد پرداخت و چندین حمله نیز تا داخل مرزهای عراق انجام داده است.
اردن و مصر هر دو كشور اردن و مصر كمكهایی را به دولت عراق ارائه كردهاند. اردن هزاران پلیس عراق را آموزش داده، در بغداد سفیر دارد، ملك عبدالله اخیرا نشستی را میان جرج بوش، رئیس جمهور آمریكا و نوری مالكی، نخست وزیر عراق میزبانی كرد. مصر نیز بصورت محدود به آموزش ارتش عراق پرداخته است. هر دوی اردن و مصر به تسهیل عملیات آمریكا در عراق كمك كردهاند - اردن با دادن اجازه پرواز و عملیات جستجو و نجات، و مصر با دادن اجازه پرواز و عبور از كانال سوئز و هردو كشور همكاریهای اطلاعاتی مهمی داشتهاند. اردن اخیرا میزبان 700 هزار آواره عراقی (معادل 10 درصد جمعیت آن) بوده و نگران موج مهاجران بیشتر است. هر دوی اردن و مصر نگران موقعیت اعراب سنی عراق بوده و خواستار اصلاح قانون عراق به منظور بهینهسازی شرایط جامعه سنی هستند. آنها همچنین نگران بازگشت افراد مسلح به كشورهای خودشان هستند.
جامعه بینالملل جامعه بین الملل بجز انگلیس و دیگر شركای ما در این ائتلاف، نقش محدودی در عراق داشته است. سازمان ملل -كه بر اساس قطعنامه 1564 شورای امنیت عمل میكند- حضور كوچكی در عراق دارد. این سازمان به برگزاری انتخابات، پیش نویس قانون اساسی، سازماندهی دولت و ایجاد نهادها كمك كرده است. بانك جهانی كه تعداد محدودی از منابع خود را به كار گرفته، یك و یا دو نیرو در عراق دارد. اتحادیه اروپا نیز یك نماینده در این كشور دارد. برخی از سازمانهای غیردولتی بینالمللی و مستقر در آمریكا عملكرد عالی در عراق داشته و با سختی بسیاری فعالیت كردهاند. هر دوی سازمانهای غیردولتی عراقی و بین المللی نقش مهمی در گذار از مرزهای فرقهای و افزایش گفتگو درك متقابل داشته و برخی سازمانهای مستقر در آمریكا منابع بسیاری را به كار گرفتند تا به مردم عراق در توسعه دموكراسیشان كمك كنند. البته حضور سازمانهای غیردولتی بینالمللی به دلیل نبود امنیت با محدودیت مواجه شده و همتایان عراقی آنها با روند دشوار و معمولا سیاسیشده ثبت توسط دولت این كشور مواجه هستند. بریتانیا منابع بسیار زیادی را به عراق اختصاص داده و فداكاریهای بزرگی انجام داده است. علاوه بر 7 هزار و 200 نیروی مستقر، انگلیس حضور دیپلماتیك قابل توجهی در بصره و مناطق جنوب شرق عراق دارد. بریتانیا نقشآفرینی كلیدی و فعالی در تمامی مراحل توسعه سیاسی عراق داشته است. مسئولان بریتانیا به ما اعلام كردهاند همچنان به تلاش برای ثبات عراق پایبند بوده و در واكنش به موقعیت منطقه تعهد خود به میزان نیرو و منابع را كاهش خواهند داد.
. 5نتیجه گیری ایالات متحده آمریكا از نظر جانی و مالی تعهدی گسترده به آینده عراق داشته است. تا دسامبر 2006، حدودا 2 هزار و 900 نیروی آمریكایی در خدمت در عراق جان خود را فدا كردهاند. 21 هزار آمریكایی دیگر نیز غالباً بصورت جدی شدهاند. تا امروز آمریكا تقریبا 400 میلیارد دلار برای جنگ عراق هزینه كرده و مخارج ماهانه نیز به حدود 8 میلیارد دلار رسیده است. بعلاوه آمریكا باید آماده مواجه با "مخارج فرعی" تا حد قابل توجه باشد. مراقبت از نیروهای ارتش و جایگزینی تجهیزات فرسوده نیاز به صدها میلیارد دلار هزینه خواهد داشت. تخمینها درباره هزینه نهایی مداخله آمریكا در عراق به 2 تریلیون دلار میرسد. با وجود تلاشهای گسترده، ثبات عراق همچمنان ناپایدار بوده و شرایط رو به وخامت است. دولت عراق اكنون بدون حمایت آمریكا قدرت اداره، حفظ و دفاع از خود را ندارد. مردم عراق متقاعد شدهاند كه باید مسئولیت آیندهشان را بپذیرند. همسایگان عراق همانند بسیاری از اعضای جامعه بین المللی متقاعد نشدهاند كه باید نقشی فعال و سازنده در حمایت از عراق داشته باشند. توانایی آمریكا در تعیین نتیجه نهایی ضعیف شده و زمان رو به پایان است.
B. پیامدهای تداوم سقوط در عراق
اگر وخامت اوضاع عراق ادامه داشته باشد میتواند پیامدهای شدیدی را برای این كشور، آمریكا، منطقه و كل جهان به همراه داشته باشد. ادامه خشونت میتواند به هرج و مرج بیشتر منجر شده و رنج بیشتری را برای مردم عراق به همراه داشته باشد. سقوط دولت و اقتصاد عراق میتواند به ركود بیشتر كشوری منجر شود كه اكنون نیز از تامین نیازهای مردم خود ناتوان است. ممكن است نیروهای امنیتی عراق بر اساس مرزهای فرقهای دچار اختلاف شوند. اجبار تعداد بیشتری از آوارگان به تغییر كشور و منطقه محل سكونت میتواند بحرانی انسانی را به همراه داشته باشد. ممكن است تسویه حسابهای قومی افزایش یابد. مردم عراق ممكن است گرفتار چهره قدرتمند دیگری شوند كه از قدرت سیاسی و نظامی برای ایجاد هرجومرج در این بینظمی استفاده كند. ممكن است آزادیها از دست برود. دیگر كشورهای منطقه بصورت جدی نگران گذشتن خشونتها از مرزهایشان هستند. هرج و مرج عراق ممكن است این كشورها را به مداخله برای حمایت از منافعشان ترغیب كرده و لذا شاید به جنگ منطقهای گستردهتری منجر شود. تركیه ممكن است نیروهایش را برای جلوگیری از اعلام استقلال كردستان به شمال این كشور بفرستد. ایران ممكن است برای احیای ثبات در جنوب عراق و شاید به دست گرفتن كنترل حوزههای نفتی نیروهایش را به داخل عراق بفرستد. نفوذ عراق در منطقه نیز همزمان با تلاش این كشور برای تولید تسلیحات هستهای افزایش مییابد. سفرای كشورهای همسایه به ما گفتهاند كه نگران احتمال جدی درگیری شیعیان و سنیها در سراسر جهان اسلام هستند. بسیاری از آنها نگرانی خود را از شورش شیعیان -كه احتمالا توسط ایران ایجاد خواهد شد- در كشورهای تحت حاكمیت سنیها ابراز كردهاند. چنین درگیری فرقهای گستردهای میتواند به باز شدن كلاف بزرگ مشكلات - از جمله افراطگرا شدن مردم، جنبشهای گسترده مردمی و تغییرات حكومتی- منجر شود كه حل و فصل آنها به چندین دهه زمان نیاز دارد. اگر بیثباتی عراق به دیگر كشورهای حوزه حلیج فارس تسری پیدا كند، با كاهش تولید و صادرات نفت مواجه میشویم كه میتواند به افزایش قیمت نفت و لذا صدمه دیدن اقتصاد جهانی منجر شود. امكان رشد تروریسم وجود دارد. همانطور كه یكی از مسئولان عراقی به ما گفته است: "القاعده اكنون در عراق به شركتی انحصاری مانند مكدونالد تبدیل شده است." اگر به مسئله القاعده رسیدگی نشود، این گروه میتواند خشونت میان شیعیان و سنیها را شعلهور كند. عراق دچار هرج و مرج هنوز میتواند پایگاهی قدرتمند برای عملیات تروریستهایی باشد كه به دنبال اقدامات منطقهای و یا جهانی هستند. القاعده هر شكست آمریكا در عراق را به پیروزی چشمگیر خود تعبیر و از آن برای به خدمت گرفتن نیرو در منطقه و جهان در راستای آرمانهایشان استفاده خواهد كرد. ایمن الظواهری، معاون اسامه بن لادن عراق را نقطه تمركز القاعده دانسته به این معنی كه آنها تلاش خواهند كرد نیروهای آمریكایی را بیرون كرده و سپس "موج جهاد را به كشورهای سكولار همسایه عراق منتشر كنند". یكی از مسئولان عالیرتبه اروپا نیز به ما گفت شكست در عراق میتواند انگیزهای برای حمله تروریستی در كشور وی باشد. اگر عراق بیش از این دچار هرج و مرج شود موقعیت آمریكا در جهان تنزل خواهد كرد. این آزمایش و محدودیتی جدی برای توان نظامی، دیپلماتیك و مالی آمریكا است. ادامه ناكامیهای آمریكا در این كشور میتواند به زوال اعتبار و نفوذ آمریكا در منطقهای منجر شود كه مركز جهان اسلام و از نقاط حیاتی تامین انرژی جهانی است. این مسئله در زمانی به كاهش نفوذ جهانی آمریكا منجر میشود كه پیشبرد مسایل در كره شمالی، ایران و دیگر نقاط نیازمند توجه كامل و رهبری قدرتمند آمریكا در ائتلافهای بین المللی است و هرچه منابع نظامی و دیپلماتیك آمریكا بیشتر در عراق گرفتار شوند احتمال ناكامی آمریكا در افغانستان افزایش مییابد. ادامه مشكلات در عراق میتواند به دو قطبیتر شدن فضای داخلی آمریكا منجر شود. 66 درصد مردم مدیریت جنگ عراق توسط دولت را تایید نكرده و بیش از 60 درصد عقیده دارند هیچ نقشه مشخصی برای ادامه كار وجود ندارد. انتخابات ماه نوامبر تا حد زیادی به عنوان همه پرسی درباره تحولات عراق ارزیابی میشد. در صورتی كه مردم آمریكا اعتماد خود را به دولت از دست بدهند، سرمایهای كه آمریكا برای به دست آوردن آن هزینه زیادی داده است، آنگاه گوش كسی به مباحث مربوط به ادامه كمكهای امنیتی و مالی به عراق بدهكار نخواهد بود. سیاست خارجی آمریكا نیز بدون حمایت گسترده مردم این كشور قادر به ادامه موفقیتآمیز فعالیت خود نخواهد بود. تداوم مشكلات عراق همچنین میتواند به افزایش مخالفت عراقیها با آمریكا مواجه شود. نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد تنها 36 درصد مردم عراق عقیده دارند كشورشان در مسیر درستی حركت میكند و 79 درصد مردم عراق نیز دیدگاهی منفی درباره نفوذ آمریكا در كشورشان دارند. 61 درصد مردم عراق موافق حمله به نیروهای آمریكایی هستند. اگر مردم عراق همچنان آمریكا را نماینده نیرویی اشغالگر در كشورشان بدانند، آمریكا در كشوری كه آن را از دیكتاتوری نجات داده است به بزرگترین دشمن تبدیل خواهد شد. این مورد و دیگر پیشبینیهای مطرح شده درباره عواقب وخیم در عراق و منطقه به هیچ وجه قطعی نیست. عراق از زمان سرنگونی صدام قدمهای مثبتی را نیز برداشته است: مردم عراق خودمختاری كامل را به دست آورده، انتخابات باز ملی برگزار كرده، قانون اساسی دایم را پیشنویس كردند، این قانون را به تصویب رسانده و دولت جدیدی را بر اساس قانون اساسی جدید انتخاب كردند. احتمال وقوع جنگ داخلی و ادامه مداخلات همسایگان این كشور ممكن است مردم عراق را به خود بیاورد تا برای مقابله با این بحران اقدامی انجام دهند اما این سناریو در وضعیت كنونی چندان محتمل نیست زیرا مردم عراق و رهبران آنها برای اثبات توان و اراده خود برای اقدام بسیار كند بودهاند.
C. چند امكان جایگزین در عراق به دلیل وخامت موقعیت عراق و عواقب آن برای عراق، آمریكا، منطقه و جهان، گروه مطالعات عراق با دقت چند گزینه ممكن برای ادامه راه را مورد بررسی قرار داده است. ما دریافتیم كه هیچ راه حل كاملی وجود ندارد و تمامی موارد پیشنهاد شده دارای نواقصی هستند. در ادامه برخی از احتمالات جدیتر مورد بررسی آورده شده است.
1. عقب نشینی زودهنگام به دلیل اهمیت عراق، احتمال ایجاد بحران، نقش و تعهدات آمریكا در آغاز رخدادهایی كه به موقعیت كنونی منجر شده است، ما معتقدیم خروج زودهنگام آمریكا از این كشور به شكل خروج زودهنگام نیروها و تجهیزات، اشتباه خواهد بود. خروج زودهنگام آمریكا از عراق تقریبا بطور حتم به افزایش درگیریهای فرقهای و وخامت بیشتر شرایط منجر خواهد شد كه به چند پیامد شدید گفته شده در بالا كشیده میشود. نتایج زودهنگام چنین اقدامی شامل خلا قدرت، رنج بیشتر برای مردم، بیثباتی منطقهای و تهدید برای اقتصاد جهانی خواهد بود. القاعده عقب نشینی ما را به پیروزی تاریخی برای خود تعبیر خواهد كرد. اگر ما خارج شده و عراق به هرج و مرج كشیده شود پیامدهای بلندمدت آن به تدریج آمریكا را وادار به بازگشت خواهد كرد.
2. ادامه روند كنونی سیاست كنونی آمریكا كارآمد نیست چرا كه میزان خشونتها در عراق رو به افزایش بوده و دولت نیز وحدت ملی را پیش نبرده است. عدم تغییر روند كنونی تنها به معنی به تعویق افتادن روزی است كه باید هزینه گزافی بپردازیم. هر ماهه تقریبا 100 آمریكایی كشته میشوند. آمریكا هر هفته 2 میلیارد دلار هزینه میكند. توانایی ما برای واكنش به دیگر بحرانهای بین المللی محدود شده است. اكثریت مردم آمریكا با جنگ مخالف شدهاند. تامین چنین هزینهای در بلند مدت عملی نخواهد بود بویژه آنكه پیشرفتی حاصل نشده است. هرچه مدت حضور آمریكا در این كشور بدون پیشرفت بیشتر شود، خشم مردم عراق بیشتر خواهد شد كه حس میكنند طعمه اشغال ستمگرانه آمریكا شدهاند. همانطور كه یكی از مسئولان آمریكایی به ما گفته است، "خروج ما شرایط را بدتر خواهد كرد...روند كنونی بدون تغییر نیز آن را بهتر نخواهد كرد".
3. اعزام نیروی بیشتر به عراق افزایش مداوم نیروهای آمریكایی در عراق نمیتواند دلیل اصلی خشونت در عراق را كه همان فقدان وحدت ملی است، از بین ببرد. یكی از فرماندهان آمریكایی به ما گفت افزایش نیروها میتواند به كمتر كردن خشونتها بصورت محلی و برای مدت محدود مفید باشد اما تجربه گذشته نشان داد به محض آنكه نیروهای آمریكایی به منطقه دیگری منتقل میشوند، خشونتها از نو آغاز میشوند. همانطور كه یك فرمانده دیگر آمریكایی به ما گفته است، اگر دولت عراق موفق به پیشرفت سیاسی نشود "تمامی نیروهای جهان نیز نمیتوانند امنیت را تامین كنند". در همین حال توان ارتش آمریكا نیز محدود شده است. ما نیرو و تجهیزات لازم برای افزایش شدید و دایمی نیروها را در اختیار نداریم. افزایش اعزام نیروها به عراق همچنین مانع تامین منابع لازم در افغانستان یا واكنش به بحرانهای سراسر جهان خواهد بود.
4. تجزیه به سه منطقه هزینه تقسیم عراق به سه منطقه خودمختار با دولت مركزی ضعیف بسیار بالا خواهد بود. زیرا تقسیم جمعیتی عراق چندان مشخص نیست و مرزهای منطقهای را به راحتی نمیتوان ترسیم كرد. تمامی 18 استان عراق همانند بغداد و دیگر شهرهای بزرگ این كشور جمعیت مختلطی دارند. تقسیم سریع این كشور به جابجایی عظیم جمعیت، سقوط نیروهای امنیتی این كشور، تقویت شبه نظامیان، تسویه حسابهای قومی، بیثباتی كشورهای همسایه و یا تلاش این كشورها برای غلبه بر مناطق عراق منجر خواهد شد. مردم عراق به ویژه اعراب سنی به ما گفتند چنین اقدامی این ظن را در دنیای عرب تقویت خواهد كرد كه آمریكا تنها با هدف تضعیف یك كشور عربی قدرتمند اقدام به اشغال عراق كرد. گرچه چنین تقسیمی میتواند نتیجه احتمالی ادامه خشونتها باشد اما ما اعتقاد نداریم آمریكا باید از این مسئله به عنوان یك هدف حمایت كرده و یا چنین نتیجهای را بر دولت عراق تحمیل كند. اگر رخدادها به این سمت رفت آمریكا باید شرایط را به گونهای مدیریت كند تا پیامدهای انسانی آن تعدیل شده، افزایش خشونتها محدود و بیثباتی منطقهای به حداقل رسانده شود. دولت آمریكا باید تا جای ممكن از كنترل مركزی توسط مسئولان دولت بغداد، بویژه در مسئله ذخایر نفتی حمایت كند.
D. دستیابی به اهدافمان ما با اهداف سیاست آمریكا در عراق بصورت اعلام شده توسط رئیس جمهور این كشور در قالب "عراقی توانمند در اداره، حفظ بقا و دفاع خود" موافق هستیم. به نظر ما این تعریف مستلزم عراقی است كه دارای دولتی كاملا منتخب باشد كه انسجام مرزی این كشور را حفظ كرده، با همسایگان در صلح باشد، مامنی برای تروریسم نباشد و با مردم خود وحشیانه رفتار نكند. با توجه به موقعیت كنونی عراق، دستیابی به چنین هدفی نیازمند زمان بسیار بوده و در درجه اول متكی به اقدامات مردم عراق است. به نظر ما آمریكا برای دفاع از این هدف راهی جدید دارد، و این مسئله فرصتی منطقی را در اختیار مردم عراق قرار میدهد تا زندگی بهتری در مقایسه با دوران صدام داشته باشند. روند پیشنهادی ما نیز مانند سیاستهای جایگزینی كه مورد بررسی قرار دادیم، دارای نواقصی است. البته ما عقیده قاطع داریم كه این روند بهترین راهبردها و تاكتیكهای پیش روی ما را برای تاثیرگذاری مثبت بر نتیجه در عراق و منطقه در خود دارد. ما معتقدیم این مسئله میتواند به گذاری منطقی منجر شود كه به مردم عراق فرصتی را برای رسیدن به آیندهای بهتر داده و منافع و ارزشهای آمریكا را نیز در سالهای آینده تامین میكند.
سایت قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |