03.04.2009
زهره خسروی ـ دویچه وله
امروزه میتوان رشتهی ایرانشناسی را، به عنوان رشتهای مستقل در آلمان تحصیل کرد. این رشتهی تحصیلی در پنج شهر بامبرگ، برلین، گوتینگن، ماربورگ و هامبورگ در دو بخش ایران قبل از اسلام و ایران پس از اسلام تدریس میشود.
پژوهش در مورد شرق از دیرباز مورد توجه کشورهای غربی بوده است. ایرانشناسی به عنوان یکی از شاخههای شرقشناسی جای خود را در بسیاری از کشورهای اروپایی باز کرده است، برای نمونه در آلمان.
محتوای رشته ایرانشناسی
موضوعهایی که رشتهی ایرانشناسی در آلمان به آن میپردازد، زبانشناسی دورههای باستان، میانه و نو ایرانی، تاریخ، فرهنگ، تمدن، سیاست و ادبیات کلاسیک و نو هستند. برای تحصیل در رشتهی ایرانشناسی ابتدا باید مقطع باچلر را پشت سر گذاشت. این مقطع به تازگی در سیستم آموزشی آلمان به رسمیت شناخته شده است. در این دوره دانشجو با تاریخ و فرهنگ خاورمیانه آشنا میشود، و سپس در مقطع مستر، درسهای تخصصی ایرانشناسی را میگذراند که شامل زبانشناسی دورههای باستان، میانه و نو ایرانی، تاریخ، فرهنگ، تمدن، سیاست و ادبیات کلاسیک و نو میشود.
آشنایی با یک استاد ایرانشناسی
کریستف ورنر، مدیر گروه ایرانشناسی در مرکز پژوهشهای خاورمیانهی ماربورگ بیشتر در زمینهی تاریخ، ادبیات و فرهنگ پس از اسلام تدریس میکند. وی که به زبان فارسی مسلط است در مورد علاقهی خود به این رشته میگوید:
”من زمانی که هنوز در دبیرستان بودم، شروع کردم به یاد گرفتن زبان عربی. بعد که وارد دانشگاه شدم با تحصیلات اسلامشناسی شروع کردم. یعنی عربی خواندم و فارسی هم یاد گرفتم. و بعد یعنی از عربی و از تحصیل اسلامشناسی، به ایرانشناسی روی آوردم. بخصوص وقتی اولین بار به ایران رفتم، دیدم چه فرهنگ جالب و چه زبان شیرینیست و از آن به بعد به تحصیلات ایرانشناسی ادامه دادم ، به خصوص به تاریخ ایران.“
علاقه ایرانیتبارها
به گفتهی این استاد دانشگاه بیشتر علاقمندان تحصیل در این رشته ایرانیتبار هستند و علت آن را سیستم آموزشی آلمان دانست:
«از ملیتهای دیگر هم هستند، اما فکر میکنم که الآن پنجاه درصد از دانشجوهایمان ملیت آلمانی دارند، اما ایرانیالااصل هستند. در سیستم اداری آلمان هیچ اطلاعاتی دربارهی فرهنگ خود به دستشان نرسیده است. یعنی خیلی کنجکاوند. شاید از مادر و پدرشان چیزی یاد گرفتهاند. آنها به ایران سفر کردهاند. اما اطلاعات دقیق، علمی و نزدیکتری، مثلا در مدرسه نمیتوانستند در این مورد کسب کنند.»
سعیده شوقنیان دانشجوی رشتهی ایرانشناسی در شهر هامبورگ است. وی که در آلمان بزرگ شده است در تایید این گفتهی آقای ورنر میگوید:
«من اینجا مدرسه رفتم. اینجا هم دیپلمام را گرفتم. در مدرسه اصلا دربارهی ایران و فرهنگ ایران صحبت نمیکردیم. من فقط چیزهایی که پدر و مادرم در خانه میگفتند از ایران میشنیدم یا فیلمهایی که میدیدیم. برای همین مشتاق بودم که بیایم دانشگاه این رشته را بخوانم.»
اگرچه تعداد دانشجویان ایرانیتبار این رشته در آلمان بیشتر است، اما دانشجویانی هم از ایران برای ادامه تحصیل در این رشته به آلمان میآیند. مهرداد نجاتی دانشجوی مقطع فوق لیسانس رشتهی ایرانشناسی از دانشگاه برلین دربارهی علل این علاقه و هدف از تحصیل در این رشته میگوید:
«خیلی از ما آشنایی کمی با تاریخ و فرهنگ ایران داریم، به خصوص تاریخ و فرهنگی که قبل از اسلام در ایران وجود داشته است. مسئلهی دیگر مسئلهی هویت است، هویت فرهنگی. بویژه نسلی که بعد از انقلاب متولد شده دچار این مشکل است، دچار مشکل هویت که به نظر من مسئلهی مهمی در ایران کنونی است.»
یک دانشجوی آلمانی
ماکسیمیلیان کنسلر دانشجویی آلمانیست که در دانشگاه هامبورگ به تحصیل در رشتهی ایرانشناسی مشغول است. وی به زبان فارسی علاقهی فراوانی دارد. این دانشجوی آلمانی از علت علاقهی خود به رشتهی ایرانشناسی سخن گفته و آن را به عنوان پلی برای تفاهم بین شرق و غرب ارزیابی میکند:
«از طریق زبان فارسی به رشته ایرانشناسی علاقمند شدم. من اتفاقی با این زبان آشنا شدم و این زبان چنان مرا مجذوب کرد که تصمیم گرفتم به تحصیل در این رشته بپردازم. معلوم است که با فراگیری این رشته میتوان با فرهنگ دیگری آشنا شد، زبان دیگری یاد گرفت و از این طریق افراد جامعهی دیگر را راحتتر درک کرد.»
شاید بتوان گفت تحصیل در رشتهی ایرانشناسی، چه با هدف ارتباط با فرهنگ بیگانه و یا فرهنگ خودی، پل رابطی باشد میان فرهنگهای شرق و غرب.