_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون ایران قلم"
کاپیتالیسم عشق راهم بدنام کرده 16.09.2009نصرت شاد
فلسفه و هنر عشق ورزیدن .-------- کاپیتالیسم عشق راهم بدنام کرده .
درغرب اشاره میشود که عشق مهمترین موضوع موردعلاقه بشریت است. تعداد رمانها و فیلم های عشقی بخشی ازتولیدات فرهنگی وسرگرم کننده اروپاهستند. گرچه مهمترین شاعران جهان خودرابا موضوع عشق سرگرم نمودند،ولی فقط فیلسوفان محدود وغیرمهمی به آن توجه نمودند. درفلسفه غرب عشق به جنس مخالف اززمان افلاتون یک آهنگ سرگرم کننده بوده است. بعضی ها عشق رایک هنر می نامند و سئوال میکنند که انسان،عاشق جنس مخالف میشود یا عاشق شخصیت او، و یا عشق چه رابطه ای با علم زیست شناسی (بیولوگی) دارد،چه مرزی میان عشق وانجام رابطه جنسی وجوددارد؟ آیا عشق یک احساس است،یک احساس بی نظم وهرج ومرج طلب؟ منقدین چپ مدعی هستند که سرمایه داری عشق ومقوله رمانتیک راهم بصورت کالاهای مصرفی درآورده است.تازمانیکه فیلسوفان انسان رااز طریق عقل گرایی اوتعریف میکردند،عشق یک اتفاق وحادثه یاجنون وهرج ومرج احساسات بحساب می آمد. درادیان وفلسفه ایده آلیستی،احساسلت نمی بایست ارباب روح انسان میشد. فیلسوفی گفته بود چیزی را که نتوان باکمک عقل ثابت کرد باید درباره آن سکوت نمود. دررابطه بافلسفه عشق گفته میشود که فلسفه معمولا شاخه ای سنتی ومحافظه کارانه ازعلوم است و پیشداوری وقضاوتهای خاص خودرادارد،گرچه فیلسوفانی مانند نیچه،شلگل،شوپنهاور،کیرکگارد، سارتر،رونالدبارت،فوکو ، و لومن بحث هایی راآغازکردند،ولی امروزه دردانشگاه استادان ازبرقراری سمینار درباره عشق خودداری میکنند چون دانشجویان آنان را جدی نمی گیرند و حتی احتمالا بیشتر کتاب درباره منطق صوری نوشته میشود تادرباره عشق، و گویی مسائل علم منطق صوری برای خواننده گان مهمتر است تا بحث وتئوری درباره احساسات عشقی . یاسپارس میگفت که عشق،غیرقابل فهم ترین موضوع است چون بدیهی ترین وعجیب ترین واقعیت آگاهی مطلق است. دردوقرن اخیر روانشناسان،شیمیدانان،زیست شناسان،و جامعه شناسان نیزخودرا با موضوع عشق مشغول کرده اند. عشق شاید مهمترین موضوع ونقطه عطف میان منحنی طبیعت و علوم انسانی باشد. هاینه میگفت هرکس میداند کتک وشکنجه چیست ولی کسی درباره عشق چیزی نمیداند. شایداصلا مقوله ای بنام عشق واقعی وجود نداشته باشد وطبق نظرافلاتون ولاروخ،آن جنون خدایان، دیوانگی فیلسوفان،ویا شبح وحشت اخلاقگرایان باشد. عشق همچون هنر ودین،جهانی است که درآن احساسات قوی موجب نظرات رنگین میشوند؛ تصوراتی که نه رایطه ای باتجربیات حسی ونه با عقل ودانش دارند،یعنی جای عشق بیشتر درادبیات وهنر بوده است تا در منطق وفلسفه .دررابطه با موضوع عشق سئوال میشود که انسان حیوان خردمند است یا نتیجه محصول تاثیرات شیمی، یا موجودی فرهنگی؟ . باوجود همه انتظارات ووعدهها ، دانشی حتمی وعلمی منطقی درباره عشق وجود ندارد. گرچه ویلیلم جیمز،میشل فوکو،اریش فروم، وسایرین نیزخودراباموضوع عشق مشغول کرده اند . سئوال میشود که صفات وخصوصیات عشقی انسان ازکجا ریشه میگیرند،ازارثیه حیوانی او،ازدوران پارینه سنگی و یا زمان حال وی ؟ ، ژنهای او چه هدف وبرنامه ای رادنبال میکنند؟ عشق اصلا برای روابط عاطفی مرد وزن بوجود نیامده،بلکه کمکی بود برای ادانه نسل بشر. درهرصورت عشق فقط یک احساس نیست. درجهان گلوبال کنونی چرا عشق رمانتیک اینچنین اهمیت پیداکرده،گرچه رمانتیک عشقی نیز مدتهاست که به کالایی مصرفی دربازار عرضه وتقاضا ی نظام سرمایه داری تبدیل شده است ؟ موفق ترین و پرفروش ترین کتاب غرب درباره عشق " هنرعشق ورزیدن "،اثر اریش فروم بود، که بیش از 5 میلیون بار درسراسرجهان بفروش رفت. این کتاب راامروزه عرفانی بودیستی بحساب می آورند. رویای نویسنده آن ،آنزمان،مخلوطی یهودی از سوسیالیسم،هومانیسم،وعرفان شرقی بود. اوبعد از پایان جنگ جهانی اول ومیان سالهای 1920-1930 درجستجوی یک ایده انساندوستانه برای جهان پاشیده ازهم سرمایه داری آنزمان بود. مارکس وفروید درآندوره برای او مهمترازانتظارات نجات بخش مذهبی بودند. آدرنو اورا هیچگاه روشنفکری مهم بحساب نیاورد بلکه فیلسوفی ساده لوح،عام پسند ولی محبوب وپرخواننده. وی میگفت که کاپیتالیسم عقده ای است جزامی ویک نظام تولیدکننده بیماری وفقر. بعدازپایان جنگ جهانی دوم نارضایی اوازسرمایه داری باعث شدند که او به حزب سوسیالیست آمریکا به پیوندد. اریش فروم یک یهودی مارکسیست اتریشی بود که با به قدرت رسیدن فاشیسم ازکشور خود همچون آدرنو به آمریکا پناهنده شده بود. زمانیکه او کتاب " هنرعشق ورزیدن " را نوشت،شدیدا تحت تاثیر "سن بودیسم " آسیای شرقی بود. بخش مهم کتاب، انتقادی است ازافکار وانگیزههای اقتصادی سرمایه داری که انسان را سطحی وازخودبیگانه میکنند. دوقرن پیش روسو درکتاب " درباره نابرابری میان انسانها " نوشته بود که انسان فرشته است ولی جامعه وتمدن صنعتی اوراضایع کرده اند. روسو را میتوان پدرتمام تئوریهای آسیب رسانی نامید. او میگفت که انسان آزاد زیرفشاراجبارهای اجتماعی واقتصادی قرارمیگیرد. اززمان گناه ارثی انسان در مسیحیت،تا روسو، و رمانتیک آلمان،تا زمان نیچه ، فروید،آدرنو، و اریش فروم،انسان متفکرغربی همیشه به بحث وتعریفی برای ضرورت عشق پرداخته بود. اریش فروم مانند آدرنو میگفت که انسان تازمانیکه زیرفشاراقتصاد واخلاق حاکم باشد،آزادنیست چون آندو مانع شکوفایی وی میشوند.آدرنو و فروم هیچگاه هم نظر نبودند ولی منبع نظریات هردو مارکسیسم و روانشناسی فروید بود. در دهه 60 قرن گذشته،مارکسیسم و روانشناسی در "تئوری انتقادی" مکتب فرانکفورت باهم متحد شدند.درنظر آنان کاپیتالیسم انسان را معیوب و دفرمه کرده،چون انسانی که ازنظر اقتصادی آزادنباشد،ازنظرروانی واحساسی نیزآزادنخواهدبود.آدرنو میگفت در سرمایه داری انسان نمی تواند یک زندگی درست،صحیح وسعادتمند داشته باشد و با اشاره به نظریه روبنا و زیربنای مارکس میگفت که روابط سرمایه داری، عشق و روابط عاطفی وانسانی رانیزنابود کرده اند. مبارزان چپ نو دهه 60 قرن گذشته هم خودرا انقلابی و هم مددکاراجتماعی بشمارمی آوردند. فروم میگفت که مصرف کنندگان داغان و دفرمه شده نظام سرمایه داری راباید درمان کرد، ودرحالیکه آدرنو از روانشناسی فروید فاصله گرفت، اریش فروم انتقادسرمایه داری خودرابصورت نیازبه سلامتی روانی انسان ومحیط زیست مطرح نمود. آنها میگفتند که عشق به جهان وانسان درمقابل حرص و طمع به ثروت ودارایی درنظام سرمایه داری مطرح شده چون آدم عاشق دنبال مالکیت نیست بلکه هستی و واقعیت را می پذیرد و نه حرص و طمع گردآوری مال و منال غیرلازم رادارد. اریش فروم تا آخرین نفس به امید یک صلح جهانی ویک سوسیالیسم انسانی کوشش نمود. فمنیست ها نه تنها به تحسین انتقاد اوازنظام مردسالاردزدصفت سرمایه داری بلکه به طرفداری اوازسلامتی محیط زیست پرداختند. امروزه اشاره میشود که کتاب "هنرعشق ورزیدن" سالها کتاب مقدس جامعه رفاه غرب بود که در جستجوی یک هستی سالم کوشش می نمود. ----------------------------------------------------------- مطالب در ارتباط: ــ ایرانشناسی، پلی میان فرهنگ شرق و غرب ( زهره خسروی ) ــ ازفلسفه پدران تا فلسفه رفقا! ( علیشاد لربچه ) ــ به مناسبت مرگ نویسنده آمریکایی ( آرام بختیاری ) ــ کلبه عمو تام ، زنان و سیاهان ( آرام بختیاری ) ــ سوسیال دمکرات ها وفیلسوف چهارم شان ( آرام بختیاری ) ــ مشروعيت دموكراسي از كجا ميآيد؟ ( حمید نعمت الهی ) ــ خاطرات کودکی ام - ومزاحمت سالهای قمری-شمسی ( سهراب آواره ) ــ بچه فئودال ها قناری بازشدند،- و بچه دهاتی ها، مائوئیست ! ( سارا ارمنی ) ــ عتیق رحیمی برنده جایزه ادبی فرانسه شد ( بی بی سی ) ــ یادی از آلبرکامو ( مریم فشنگ ) ــ مردان ، استادان ادبی زنان ؟ ( آرام بختیاری ) سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |