خانم ان سينگلتون كه زماني عضو سازمان مجاهدين خلق بوده است در مصاحبـه اي روش هايي را كه سازمان براي عضوگيري استفاده مي كند، توضيح مي دهد: « آن ها چنان اطراف شما چاپلوسي مي كنند كه شما حتي متوجه نمي شويد آن ها چگونه اين كار را مي كنند. آن ها در واقع خود را در جايگاهي قرار مي دهند، كه وقتي شما به آن ها مي پيونديد، احساس مي كنيد فرد خاصي هستيد.»

فرقه ها مي دانند كه اگر روابط شما را بتوانند كنترل كنند، خود شما را هم مي توانند كنترل كنند، چه بخواهيم، چه نخواهيم، همه عميقاً تحت تأثير كساني كه اطرافمان هستند، هستيم. هنگامي كه شما وارد يك فرقه مي شويد، آن ها شروع مي كنند به بمباران عاطفي شما و ناگهان دوستان زيادي براي شما جور مي كنند. خيلي به نظر شگفت انگيز مي رسد، چگونه چنين گروه مهرورزي ممكن است اشتباه كند؟ اما بزودي مي فهميد كه اگر زماني با آن ها مخالفت كنيد يا بتوانيد فرقه را ترك كنيد در يك آن، همه « دوستان» تازه خود را از دست مي دهيد. اين تهديد ناگفته بر همه اعمال شما در فرقه تأثير مي گذارد. چيزهايي كه در حالت عادي ممكن بود شما را شاكي كند، اكنون در سكوت مي گذرند چون شما نمي خواهيد طردتان كنند. مانند يك رابطه ناسالم، عشق در فرقه دائماً خاموش و روشن مي شود تا شما را كنترل كنند.

مانند همه فرقه ها، سازمان مجاهدين خلق همه افراد را با عشق و عاطفه بمباران مي كند تا بتوانند آن ها را به استخدام خود درآورد. خانم ان سينگلتون ، چنان در فرقه مجاهدين مورد بمباران عاطفي قرار گرفته بود كه معتقد است : « آن ها جايگزين خانواده و روابط من شدند چنان كه من همه ارزش هاي پيشين خود را نفي كردم . »

به علاوه فرقه ها سعي مي كنند شما را از دوستان و خانواده تان جدا كنند زيرا آن ها از اين كه ديگران بتوانند بر شما تأثير بگذارند متنفر هستند. يك فرقه كنترل ذهن به دنبال اين است كه زندگي شما را چنان تحت كنترل در آورد تا روابط شما با اعضاي فرقه به حداكثر و روابط شما با افراد بيرون گروه به ويژه كساني كه مخالف ارتباط شما با فرقه هستند، را به حداقل برساند.

نكته كليدي : مراقب دوستان لحظه اي باشيد، به ياد داشته باشيد كه دوستي واقعي در درازمدت شكل مي گيرد.

نكته كليدي : مراقب گروهي باشيد كه به شما مي گويد چه كساني را مي توانيد ببينيد و چه كساني را نمي توانيد.

فرقه رجوي ، پس از آن كه اعضا را از همه روابطشان با بيرون فرقه و خانواده و دوستان جدا كرد و فرديت را از آن ها گرفت، تكنيك هاي كنترل ذهن را روي آن ها به كار مي گيـرد. ان سينگلتون مي گويد : « من عاشق پادگان بودم و احساس مي كردم تبعيت از دستورات به من آزادي مي بخشد، زيرا شما همه مسئوليت خود بر رفتارتان را از دست مي دهيد... اگر رهبـر مي گفت خودت را بكش، من حاضر بودم خود را بكشم . »

منبع : سايت howcults work

نویسنده: مزدا پارسی

Required recruiting tool