_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

حقوق‌بشر برای اعضای مجاهدین است نه سازمان مجاهدین

23.04.2009

هادی شمس حائری ـ  سایت ایران امروز
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/17815/

هادی شمس حائری

چهارشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۸۸

حقوق‌ بشر برای اعضای مجاهدین معتبر است نه سازمان مجاهدین

آقای کاخساز مقاله‌ای در رابطه با دفاع از حقوق مجاهدین تحت عنوان
"آیا حقوق بشر در مورد مجاهدین نیز معتبر است" نوشته‌اند که البته این احساس مسؤلیت ایشان قابل تقدیر است اینجانب در عین حال که ارادت خاصی به ایشان دارم چند نکته به نظرم رسید که به عنوان تذکر که من ارادت خاصی به ایشان دارم یادآوری کنم:

اول: ایشان در این مقاله هیچ نامی از نوع حقوقی که از افراد این سازمان نقض شده نبرده‌اند جز این که گفته‌اند "نباید مجاهدین پایگاه اشرف را به دولت اسلامی تحویل داد" این حرف درستی است که نباید کسی را به جمهوری اسلامی تحویل داد اما تنها حقوق ساکنین اشرف تحویل ندادن آنها به ایران است یا حقوق دیگری هم دارند؟ حقوقی مانند حق الحاق و یا تشکیل خانواده و حق آزادی انتخاب محل زندگی و حق جدا شدن یا ماندن با آن سازمان و حق داشتن زن و فرزند و آزادی پوشش و آزادی بیرون رفتن از پادگان اشرف و حق ملاقات با بستگان و والدین. آیا این حق برای من پدر که ۱۸ سال است فرزندانم را ملاقات نکرده و صدایشان را نیز از طریق تلفن نشنیده و در قرارگاه اشرف اسیر هستند، نیز وجود دارد؟

دوم: در این مقاله سازمان مجاهدین با صفت سازمانی مورد خطاب قرار گرفته و نه بصورت اشخاص حقیقی بعبارتی ساکنین اشرف با سازمان مجاهدین یکی فرض شده و حال آنکه طبق اخباری که من دارم ۸۰ در صد این افراد مجاهد نیستند یعنی نمی‌خواهند مجاهد باشند و می‌خواهند از مناسبات مجاهدین خارج شوند. مسؤلین و فرماندهان مجاهدین با لطایف الحیل که بی‌خبری و فشار و تهدید و گزارش‌نویسی از اطرافیان هم جزئی از این روش‌ها است مانع جدا شدن آنها شده و بزور آنها را در پادگان اشرف نگه داشته‌اند این بزرگترین حقی است که از آنها سلب شده. اظهارات و اصرار این افراد برای ماندن در اشرف و استفاده تبلیغی مجاهدین از این آظهارات کاملا بی‌اساس و مانند اعترافات زندانیان در جمهوری اسلامی است و هیچ سندیت ندارد.

سوم: کسی که از حقوق ساکنین اشرف می‌خواهد دفاع کند باید بلند شود و برود آنجا و با تک تک آنها بدون حضور فرماندهان مجاهدین صحبت کند یا آنکه با کسانی که بتازگی از پادگان اشرف فرار کرده‌اند صحبت کرده باشد و اظهارات آنها را شنیده باشد آنوقت می‌تواند بهتر و جامع‌تر از حقوق این بخت برگشتگان دفاع کند.

چهارم: هیچ منبع و مرجعی، نه دولت عراق و نه جمهوری اسلامی، تا بحال نگفته‌اند این افراد باید به ایران باز گردند و یا به ایران تحویل داده می‌شوند این شگرد مجاهدین است که در بیرون چنین تبلیغ می‌کند که یک فاجعه انسانی در راه است تا برای خود حامیانی دست و پا کند. البته این فاجعه با شناختی که ما از مجاهدین داریم خود کشی دسته جمعی به فرمان رجوی است که همینجا لازم است به جامعه سیاسی و اپوزیسیون مترقی و دمکرات خارج کشور این هشدار را بدهم که این مسئله را جدی بگیرند.

پنجم: آقای کاخساز هیچ اشاره‌ای نکرده‌اند این افراد باید چکار کنند آیا باید باز هم در عراق بمانند یا نه و اگر قرار است بمانند خوب است بمانند یا بد است؟ و اگر خوب است چه کارهائی باید بکنند اگر این کار‌ها اسمش مبارزه با جمهوری اسلامی است آیا وظیفه حکم نمی‌کند که دیگران را هم تشویق کنیم که به عراق بروند و با رژیم مبارزه کنند و بالطبع اول خودمان. نوع مبارزه مجاهدین با جمهوری اسلامی مبارزه مسلحانه است آیا مبارزه مسلحانه مورد پذیرش است ؟

ششم: اگر این افراد در عراق هیچ کاری ندارند آیا بهتر نیست که عراق را ترک کنند و به کشور‌های اروپائی همانجا که همه ما هستیم و از رفاه و دمکراسی نسبی و آزادی‌های فردی و سایر مواهب زندگی برخورداریم بیایند و درس بخوانند و خانواده تشکیل بدهند؟ آیا آقای کاخساز و سایر اپوزیسیون هیچ تلاشی برای نجات این افراد که تعداد زیادی از آنها ۲۵ سال است که بیرون را ندیده‌اند و سوار اتوبوس نشده‌اند و از هیچ مغازه‌ای خرید نکرده‌اند و زن و بچه‌ای ندارند و جسم و روحشان پر از درد و رنج و حرمان است کرده‌اند؟

هفتم: آقای کاخساز بدرستی گفته‌اند "تعادل فرهنگی از درهم‌آمیزی دو بافت ساخته می‌شود: منطق متعارف و عواطف متعادل. در فرهنگ سیاسی متعادل آدم می‌آموزد که با مخالفین خود انسانی و شرافتمندانه برخورد کند بدون این که از مخالفت اصولی خود بکاهد" باید عرض کنم ساکنین اشرف مخالفین ما نیستند بلکه برادران ما هستند ما حتی با رهبران مجاهدین هم مخالف نیستیم ما با روش و طرز فکر و ایدئولوژی آنها مخالفیم و از حقوق فرد فرد آنها در صورتی که بخطر بیفتد دفاع می‌کنیم اما نه از سازمان مجاهدین.

هشتم: اقای کاخساز بدرستی نوشته‌اند "مجاهد یک نهاد سیاسی و اجتماعی در جامعه‌ی ایرانی است و هیچ نیرویی نمی‌تواند بطور مکانیکی یا توطئه گرانه آن را حذف کند. ریشه‌های اشتباه‌ها و انحراف‌های مجاهدین در تار و پود فرهنگ سیاسی ایرانی نهفته است. بی‌باوری آن‌ها به دموکراسی و حقوق بشر با باور مصلحتی دیگر گروه‌های سیاسی به حقوق بشر بی رابطه نیست" توطئه و حذف در همه حال چه برای دوست و چه دشمن بد است اما اگر مجاهدین توطئه کردند و با امریکا ساختند و مانع خروج نیروهای خود شدند و در صورت فرار آنها را دستگیر و روانه زندان کردند و مخالفین خود را حذف و هم سر به نیست کردند چکار باید کرد؟ اگر مجاهدین دمکرات نیستند حتما برای اعضای خودشان هم دمکرات نیستند چرا باید ما تلاش کنیم هموطنان ما اسیر استبداد، این بار از نوع اسلام مجاهدین بشوند؟ دفاع از حقوق بشر بسیار عالی است اما باید هشیارانه باشد و موجب سوء استفاده رهبری مجاهدین که تلاش می‌کند نیروهای خود را در عراق نگه دارد قرار نگیرد.

یکی از شگردهای رهبری سازمان مجاهدین برای پیشبرد اهداف فرقه‌ای خود این است که خود را پشت جمهوری اسلامی مخفی می‌کند تا ترکش‌های اعمال و حرکاتش به او اصابت نکند و پای رژیم حساب شود کما اینکه در این خصوص تا حدودی موفق شده که حمایت عاطفی بعضی را جلب کند.

بانی و عامل اصلی مشکلی که اکنون برای مجاهدین در عراق بوجود آمده است رهبری مجاهدین یعنی مسعود رجوی و مریم عضدانلو می‌باشند. مجاهدین بعد از سقوط صدام ۶ سال وقت داشتند تا نیروهای خود را از عراق خارج کنند اما رهبری مجاهدین با سرنوشت این افراد بازی کرد و سرکردگان به فرانسه گریختند و بقیه را دراسارتگاه اشرف نگه داشتند و حالا جار و جنجال راه انداخته‌اند که "واحقوق بشر" عراق می‌خواهد ما را به جمهوری اسلامی تحویل دهد.

مجاهدین پدیده‌ای استثنائی و پیچیده هستند و براحتی می‌توانند اذهان را حتی اذهان پیچیده و اندیشمندی مانند آقای کاخساز را فریب دهند بویژه پز مبارزه با رژیم را هم بخود گرفته‌اند و این مسئله را قدری پیچیده تر می‌کند. علاوه بر این با توجه به موقعیت منطقه و عراق و حضور نیروهای بیگانه و نقش و منافع ایران در این معرکه بازهم بر پیچیدگی آن می‌افزاید باید بسیار ظریف و پیچیده و سنجیده و کمی با احتیاط عمل کرد.

مقاله آقای ناصر کاخساز:

"آیا حقوق بشر در مورد مجاهدین نیز معتبر است"

تفاوت حقوق بشر با حقوق مسلکی و دینی این است که برای همه، و بدون استثنا معتبر است. (حتا مخالفت و دشمنی با آن نیز مانع برخورداری از آن نیست)

آگاهی به این تفاوت باید اثر خود را در برخورد ما با گروه‌های مخالف نیز نشان دهد. مخالفت خطی و ساده و دفاع یکسویه، از هر کسی ساخته است. روشنفکران اما باید از برخوردهای ساده و خطی بپرهیزند تا بتوانند، مثلا، نسبت به خبر امکان تحویل مجاهدین پایگاه اشرف به دولت اسلامی واکنش شایسته نشان دهند. با طرفداری نیم بند که از دل بر نخیزد نمی‌توان در دفاع از حقوق بشر پایدار ماند. روشنفکران باید قاطع و به روشنی از حقوق انسانی مجاهدین دفاع کنند تا هم در آینده از بی کرداری خود شرمنده نشوند و به هم تحول دموکراتیک در سازمان مجاهدین، که از قضا اکنون امکان آن فراهم است، دامن زنند.

«مجاهد» یک نهاد سیاسی و اجتماعی در جامعه‌ی ایرانی است و هیچ نیرویی نمی‌تواند بطور مکانیکی یا توطئه گرانه آن را حذف کند. ریشه‌های اشتباه‌ها و انحراف‌های مجاهدین در تار و پود فرهنگ سیاسی ایرانی نهفته است. بی باوری آن‌ها به دموکراسی و حقوق بشر با باور مصلحتی دیگر گروه‌های سیاسی به حقوق بشر بی رابطه نیست.

برخوردهای سطحی که به نفرت دامن می‌زند، انقطاب سیاسی را ریشه دارتر می‌کند و بر امکان تحول دموکراتیک در کل جامعه اثرمنفی می‌گذارد و در نهایت به توفیق حاکمیت دینی خدمت می‌کند. درست در چنین برش‌های حساسی است که آزاد اندیشان فراتر از اعتقادات نظری خود، از حقوق انسانی مخالفین دفاع می‌کنند و از آزمایش‌های تاریخی سربلند بیرون می‌آیند و پایه‌های پلورالیزم را گزند ناپذیر می‌سازند.

این اصل که هیچ مخالف سیاسی را نمی‌توان به دشمن او تحویل داد تا بر شرف و حیثیت او چیرگی یابد یک اصل غیر قابل تردید است. دنباله روی از منافع سیاسی و سازمانی مانع بکار بستن این اصول تردید ناپذیر می‌شود. سازمان‌های سیاسی آدم‌ها را به گونه‌ای بار می‌آورند که تنها به منافع و مسائل خودی حساس می‌شوند و بتدریج حس‌های انسانی را نسبت به مخالفانشان از دست می‌دهند. مجرد یا مستقل کردن انحراف‌های مجاهدین غیرعادلانه است. به قول اروپایی‌ها آن‌ها را باید در کانتکس، یعنی در متن بافت فرهنگی موجود در مناسبات سیاسی، بررسی کرد. به بیان دیگر تاثیر سازمان‌های سیاسی مخالف مجاهدین و باور نداشتن آنان به آزادی را نباید در بستن امکان تحول در این سازمان نادیده گرفت.

برخی گروه‌های سیاسی، برغم رد مشی چریکی، هیچگونه کمکی به تفاهم سیاسی نکردند و این نشان داد که با ظاهر خردگرا نیز می‌توان به نفرت و رسانتیمان سیاسی دامن زد و فرهنگ سیاسی را از دو گونه نفرت انباشت. نفرت توطئه گرانه به نوبه‌ی خود به نفرت ساده اندیشانه دامن می‌زند و تقابل این نفرت‌ها راه تحول دموکراتیک را می‌بندد.

همانگونه که بسیار گفته‌ام راه نجات از این تقابل، که زاده‌ی مناسبات استبدادی است، باورِ درونی به تقدم حقوق بشر بر منافع گروهی است. تا هنگامی که چنین نباشد، سیاست قلمرو پر مخاطره‌ای است که در آن، ذهن و روح آدمی تنها با لحظه‌ای غفلت می‌تواند مسموم شود.

تعادل فرهنگی از در هم آمیزی دو بافت ساخته می‌شود: منطق متعارف و عواطف متعادل. در فرهنگ سیاسی متعادل آدم می‌آموزد که با مخالفین خود انسانی و شرافتمندانه برخورد کند بدون این که از مخالفت اصولی خود بکاهد.

ناصر کاخساز
نوزدهم آپریل 2009

 

نظر کاربران:

با نظرتون کاملا موافقم که اعتقادات سیاسی و گروهی بعد از حقوق بشر در مرحله دوم اهمیت قرار میگیرند. به نظرم حقوق بشر ایدئولوژی انسان جهانی امروز است. تنها ایدئولوژی که به انسان بخاطر انسان بودن ارج و بها میدهد، نه به مقتضیات فردی و گروهی. ممنون از این نوشته بسیار جالبتان.
مسعود راد

*

 
To those who do not spare any time to unleash their hate against Mojahedin:
remember that Mojahedin did not put their hands on gun, it was the reactionary Mullah regim that attacked thier offices in early post revolution.
It was mullahs regim who blocked mojahedin from all legal political activity (such as election), mullahs forced this bloody fight to mojahedin. This wasn't enough, in Khordad 1360 regim started the worst masacare of political activist in Iranian history.
Did we provide a free environment for them, that now you blamed them? Unfortunately most of this critisism coming from mullahs regim, I beleive that Mojahedin needs to come & jointley with other opposition creat a large national fron to fight this regim, I beleive that Mojahedin should review their actions in past, in order to come clean.
Remember we are talking about an armed militant group that was targeted by mullahs in 1360,you refer to your brains & tell us where would you locate them to save their lives? also enable them to continue their fight with mullahs?? It would be only logic to base some where close to Iran, so they moved to Iraq, yet you are repeating same lies that mullahs have ben saying in TV & radio for years.
Mojahedin attacked pasdaran who was & still is the arm of this regim, don't cry for losing bunch of brain-washed pasdar.
I think Mr. kahksaz's point of view is a bright & acceptable and we should promot it, this as Mr. kahksaz mentioned will help democratization process taking place in Mojahedin as well as our society in whole.
I think that by not standing frim in support of mojahedin we are directly helping blood thirsty mullahs to sock our people's blood more & more, I am not a mojahed but if it comes to a point of reacting to the treat of returning mojahedin to mullahs will do anything I could possibly do to have my voice heard where I live.


مرتضی جان،
ممنون از اظهار نظرت. با نکته‌هایی که یادآوری کردی موافقم ولی رعایت حقوق بشر را با فرض این نکته ها ضروری دانسته‌ام. اما در باره‌ی کی و کجا:
نمیدانم هگل هنگامی که گفت ضرورت‌ها مجبورند عوض بشوند، چون ضرورت‌های کهنه دیگر از حقیقت تهی شده‌اند، آیا می دانست که دارد مدرنیته را تعریف می‌کند؟ در برابر مدرنیته نمی‌توان مقاومت کرد. اگر شرایط درون-سازمانی هم موجود نباشد فشار بیرونی، هنگامی که بحران و شکست درونی اوج می‌گیرد، تکان می‌دهد و بیدار می‌کند.
می‌دانم تردیدها و اعتراض‌هایی (حتا به مسائل اساسی مورد نظر رهبری) شده و همصدایی پیدا کرده است. این خبری است که نظر بالا را تایید می کند.
ناصر

جناب آقای کاخساز دفاع از حقوق انسان مرز سیاسی نمی‌شناسد؛ چه مجاهد باشد و چه حزب الله و....این ایده قبل از اینکه سیاسی باشد دفاع از حقوق حقه هر انسانی فارغ از هر گونه قید وشرطی؛ می‌باشد. حقوق بشر برای همه. روح انسانی شما راستایش میکنم.
شاهر خ

آقای کاخساز عزیز،
نگاه شما از منظر حقوق بشری به سازمان مجاهدین خلق ایران جای تحسین دارد و باید دست مریزاد گفت. اما چند نکته نه چندان باریک تر از مو:
- نوشته‌اید: ... تحول دموکراتیک در سازمان مجاهدین، که از قضا اکنون امکان آن فراهم است... آیا واقعا چنین است؟ از کی و کجا؟
آقای کاخساز عزیز، این سازمان آن سازمان «مجاهد» نیست. مجاهدین در طول این سال ها از یک سازمان سیاسی - نظامی به یک «فرقه» تبدیل شده‌اند که آئین های سیاسی - عبادی - تشکیلاتی خاص خودشان را دارند. در کارنامه شان شکنجه و زندان و شاید اعدام مخالفان عقیدتی وجود دارد. کیش شخصیت پرستی شان با توتالیتر سازمان ها پهلو می زند. آنان در هیچ جریان حقوق بشری ایرانیان شرکت نکرده اند؛ دست در دست دشمن اشغالگر ایران (عراق صدام حسین) به ایران حمله کرده اند و خون جوانان بسیاری در این راه ریخته شده است و صدها نکته دیگر...
آیا حمایت از فرقه های مذهبی و اجتماعی مانند برخی از اقوام یا فرقه های کرد عراق که دختران خردسال را ختنه می کنند یا در این سو آن سوی کشورهای اسلامی قتل های ناموسی مرتکب می شوند و ... در حوزهء فعالیت های حقوق انسانی و بشری قرار دارد؟
با این همه من صد در صد با شما موافق هستم که باید حقوق انسانی آنان در عراق محترم شمرده شود و حتی حاضرم توماری را در این باب امضا کنم. از سوی دیگر، آن سازمان نیز باید پیرامون عملکردهای فرقه ای شان مانند ازدواج و طلاق سیاسی رهبران و اعضاء (که یک امر خصوصی را عمومی و سازمانی کردند) یا بندهای زندان ابوغریب (که مخالفان سازمان در آنجا زندانی می شدند) و ده ها و صدها مورد دیگر به ملت ایران و کوشندگان حقوق بشری توضیح بدهند.
با احترام
مرتضی نگاهی

آقای کاخساز
اگر شما هم به اندازه یکهزارم ما از مجاهدین شناخت داشتید و از آنها ظلم و ستم دیده بودید فراموشتان می‌شد تا با بکار بردن این لغات پر آب و تاب راجع به حقوق بشر در مورد مجاهدین صحبت کنید.
تمامی سازمانهای مدافع حقوق بشر، حکومتها و انسانهای آگاه در تلاش هستند تا این افراد را از قلعه اشرف نجات بدهند و این رهبران جنایتکار این سازمان هستند که مانع می‌شوند...
آخر درست نیست که با سلاح دفاع از حقوق بشر مرزبندی بین ظلم کننده و ظلم شونده را مغشوش کرد. شما اگر در صدد نجات افرادی که اسیر افکار مالیخولیائی این فرقه می‌باشند باشید تحسین برانگیز است.اما در حال حاضرجمع بستن همه آنها و در یک کیسه حقوق بشر ریختن و به دیگران هم قالب کردن درست نیست...
 

this is the first ratioanl reaction of an political and intelectual man of iranian. This is the begin of looking the iranina groups a element of iranian family. I hope the real oposion getting awake. this is a good start
to get against the mullahs.

 

مطالبی در ارتباط:

ــ ملاقات نمايندگان انجمن ايران باستان ـ آينده درخشان با مقامات سفارت عراق در پاريس  ( ایران باستان ـ آینده درخشان )

ــ چرا فاصله بین کوه مردان وزنان! اسیردراشرف تا بریدگی ومزدوری برای رژیم تنها نیم گام است ؟!! ( الف ـ مینو سپهر )

ــ مجموعه مطالب در محکومیت حمله خشونت طلبانه فرقه مجاهدین به اعضای جداشده ( ایران قلم )

ــ نامه سرگشاده خانم بتول سلطانی به نمایندگان پارلمان اروپا ( بنیاد سحر )

ــ نامه سرگشاده محمد حسین سبحانی به مریم رجوی در مورد تهاجم اوباشان خشونت طلب و تروریست فرقه مجاهدین به وی در شهر کلن آلمان ( محمد حسین سبحانی )

ــ گزارش تايم از اوضاع نابسامان فرقه مجاهدین در اردوگاه اشرف ( مجله تایم)

ــ مجاهدین خلق از عراق به کجا خواهند رفت؟ ( اکونومیست  )

ــ روز پاسخگویی  رهبران فرقه مجاهدین نزدیک است ( علی جهانی فر )

ــ آیا اشرف شهر شرف است؟!! ( رضا اسدی )

مصاحبه آن سینگلتون با دکتر موفق الربیعی مشاور امنیت ملی عراق در مورد اردوگاه اشرف ( ایران اینترلینک )

ــ سربازان آمريکايي براي محافظت از رجوي در اردوگاه اشرف حضور دارند (مسعود خدابنده)

ــ در باره فرقه مجاهد ( اسماعیل هوشیار )

ــ سرنوشت قلعه اشرف  به کجا کشیده می شود؟ ( بتول ملکی )

ــ رویای دیروز و کابوس امروز مجاهد! ( حمید تقوایی )

ــ  در باره ی هرزه درآيی های اخير مجاهدين ( محمد علی اصفهانی )

ــ عوامفریبی مجاهدین بخاطر جلب ترحم ( هادی شمس حائری )

ــ فاجعه اصلی برای فرانسه، با ورود رجوی به خاک این کشور رخ داده است!! ( بهار ایرانی )

ــ عراق تشدید محاصره اردوگاه اشرف را رد کرد ( بی بی سی )

ــ آخرین خبرها از اشرف ( بهزاد علیشاهی )

ــ مریم رجوی به فروپاشی تدریجی فرقه در قلعه اشرف اعتراف می کند ( یادداشت روز ـ ایران قلم )

ــ شل شدن میخ فرقه گرایی در عراق  ( علی جهانی فر )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد