_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

کمک به افراد جداشده از مجاهدین باعث بهم ریختگی مجاهدین میشود

 

22.05.2009 

علی قشقاوی ـ انجمن ایران سبز

http://www.iran-sabz.de/2Haupt/2009/mai/039.HTM

قبل از هر چیز هدف از نوشتن این مطلب به هیچ عنوان پاسخ گفتن به ادعاهای واهی سازمان که ناشی از فرط به هم ریختگی درونی مجاهدین میباشد نیست اینجانب همه حرفها و اکتشافات ناگهانی مجاهدین را مانند همیشه ولی این بار در رابطه با علی پاک و از زبان علی پاک را در سایت های مجاهدین خواندم و لازم دیدم یادآور شوم که دیگر این حرفها حتی در درون مجاهدین هم مصرف ندارد مانند همیشه دروغ گویی های سازمان مجاهدین باعث بی اعتباری هرچه بیشتر مجاهدین درجه اول در درون خودشان میشود اما در رابطه با علی پاک واقعیت چه بوده است؟

 علی پاک مانند دیگر قربانیان فرقه مجاهدین بعد از جدا شدن از مجاهدین برای رسیدن به خاک اروپا مراحل بسیار پر مشقتی را طی کرده است او همانطور که در کیس پناهندگی خود آن را برای قاضی دادگاه ارائه داده است خود را به خاک اروپا رسانده است و تقاضای پناهندگی کرده است و برای طی مراحل پناهندگی و برای راهنمایی، از من بعنوان فردی که تجربه بیشتر زندگی در آلمان را داشته است در خواست راهنمایی و کمک فکری کرد از آنجایی که دیگر بچه های قدیمی هم بند او در اردوگاه امریکایی در عراق بنام تیف که از دوستان قدیمی من بودند و خودشان را زودتر از علی پاک به خاک اروپا رسانده بودند با معرفی او در واقع او را بعنوان یک آسیب دیده از فرقه مجاهدین تائید کردند همین طور در آن مقطع اطلاعیه سازمان مجاهدین بر علیه علی پاک (در پایئن این صفحه ضمیمه میباشد) که به شدت او را مورد حمله و هتک حرمت قرارداده بود با این اقدام مجاهدین، علی  بعنوان یک قربانی و جداشده از فرقه بیشتر مورد تائید قرار گرفته بود. و از آنجایی که اکثر جداشدگانی که خود برای پروسه جدایی از مجاهدین مخوف ترین شکنجه گاههای مجاهدین و صدام و عراق را تجربه کرده اند بدلیل حس انسانی و درک موقعیت یک جداشده از فرقه، نسبت به آنها احساس مسئولیت میکنند و تا جایی که امکانات آنان به آنها اجازه دهد، برای کمک به چنین افرادی برای هرچه زودتر در جامعه ناآشنای غرب جذب شوند، دریغ نمی کنند. اینجانب هم براساس اعتماد و احترام به شکنجه شدگان فرقه تلاش کردم به او در حد توان و امکاناتم کمک بکنم. علی پاک بارها از من خواسته بود برای حل و فصل کارهای اداری او به شهری که در آن زندگی میکند بروم ولی بدلیل کار و مشغولیات عملا در روزهای اداری این امکان برای من بوجود نیامد ولی از طریق دوستان سابق هم هایمی خودم که در نزدیکی شهر علی پاک زندگی میکردند تلفنی خواستم که در صورت امکان برای حل و فصل مشکلات اداری بعنوان مترجم به او کمک کنند آنها این کار را برای علی پاک انجام دادند علی پاک بارها به من میگفت از مشکلات بی پولی رنج میبرد که برای او توضیع دادم در آلمان همه باید کار کنند و من هم همانطور که میدانی مشغول کار هستم و تو هم برو برای خود کار پیدا کن او ادعا کرد هرکاری باشد حاضر است انجام بدهد و به او گفتم به مغازهای ایرانی و ترک مراجعه کن آنها اطلاعات خوبی برای پیدا کردن کار در اختیار تو قرار میدهند او گفت به همه این محل ها مراجعه کردم ولی کار پیدا نکردم دوباره با دوست خوبم در شهر هانوفر که یک دانشجو است و نسبت به قربانیان فرقه سمپاتی دارد و به خاطر احترام به من برای او در شرکت بسته بندی لباس کار پیدا کرد و من آدرس محل کار را تلفنی به علی گفتم و هم برای او sms کردم او گفت زبان بلد نیست چطور میتواند بر عهده این کار بر بیاید برای او توضع دادم که این کار نیازی به زبان ندارد.  بار دیگر برای مشکلات اداری و جابجای او از محل زندگی به شهر بزرگتر مشکل مترجم داشت او به لحنی گرفته و ناراحت به من زنگ زد گفت در یک اداره ای است مسئول آن قسمت که یک خانم بود بقول خودش او را آدم حساب نمی کند به او گفتم گوشی را به او بدهد با این خانم مسئول ضمن معرفی خود تلفنی حرف زدم و برای او کاملا توضیع دادم که علی پاک یک جدا شده از مجاهدین و زندانی مجاهدین و آمریکا در عراق بوده است و بشدت به لحاظ روحی آسیب دیده است بنابراین این افراد برای جذب در جامعه آلمان نیاز به کمک های انسانی دارند و با نگاه انسانی به او کمک کنید و به او گفتم من در شهر کلن هستم بدلیل کار امکان امدن به پیش او را ندارم خانم مسئول در جواب به من گفت با کمال میل کار او را در این قسمت که مربوط به او و تحت مسئولیت او است انجام میدهد و گفت: به قسمتهای دیگر هم میگوید که کار او را تسریع کنند. بعد از حل این مشکل علی پاک با من تماس گرفت گفت به این خانم مسئول چی گفتی که برخورد او 180 درجه با من عوض شد و مرا تحویل گرفت. از این نمونه ها بسیار زیاد به علی کمک های انسانی  کردم و باز هم تکرار میکنم علی پاک مانند سابق دوست من است چون آسیب دیده فرقه است مجاهدین تمامی وحشت آنها که در یاوه گویی ها،  خود را نشان میدهد، دقیقا از این زاویه است.

  حرف مجاهدین از جداشده گان این است که کسی نباید  جداشده گان از راه رسیده را کمک کند تا در جامعه روی پای خود بایستند بلکه باید همیشه زمین گیر شوند تا دیگر افراد خواهان جدایی که بیش از چند دهه در مناسبات فرقه محصور میباشند از حضور در اجتماع همچنان در وحشت بسر ببرند تا از مجاهدین هوس جدایی نکنند و من باز هم تاکید میکنم هر جداشده از مجاهدین را چند جداشده سابق و شناخته شده تائید بکنند با آغوش باز به آنان در حد امکاناتم راهنمایی میکنم.  این صرفا یک کار انسانی و بشردوستانه است.

به یاد دارم در یکی از نشست های رجوی در عراق رجوی برای ما از سرنوشت جداشدگان که در جامعه نتوانستند خود را منطبق بکنند بعنوان درس عبرت برای دیگر اعضای خود، می گفت: فلانی و فلانی در هایم های کشور های اروپایی معتاد شدند و حتی خودشان را نمیتوانند جمع کنند. میگفت: زندگی در جامعه هم راحت نیست. رجوی از این طریق تلاش میکرد که دیگران از جامعه بترساند.

 اما از این داستان آنچه مایه خوشحالی من است، این است که سازمان مجاهدین اینچنین در برابر جداشده های خود که برای زندگی و جذب در جامعه تلاش میکنند آسیب پذیر است. چرا که جذب افراد جداشده در جامعه باعث باز شدن چشم و گوش این افراد نسبت به حقوق حقه خود میشود که سالها رجوی آن را به ناجوانمرادنه ترین شکل به یغما برده است و همه خانواده ها را نابود کرده است وقتی که هر جداشده ای در دنیای آزاد به حقوق خود میرسد، همزمان یک لعنت به مجاهدین میگوید. و نفس حضور آنها در جامعه باعث تشویق و کنده شدن دیگر افراد در فرقه میشوند و مله مجاهدین را نسبت به مجاهدین آگاه میکنند و ماهیت مجاهدین در عراق را به دیگران میشناسانند.  پر واضح است در این سالیان  افراد جداشده از فرقه بخاطر احترام و موقعیتی که در جامعه و اجتماع، بخصوص در غرب بدلیل حقانیت خود بدست آوردند، افراد جداشده ای که از راه میرسند با کیس جداشده تقاضای پناهندگی میدهند بعنوان مثال قاضی پناهندگی من بعد از درخواست پناهندگی ام به من گفت اگر بطور مستدل و مستند ثابت کنم که از سازمان مجاهدین جدا شده ام به من جواب قبولی میدهد وقتی این کار را انجام داده ام قاضی مرا قبول کرد.

مقر مجاهدین در اورسورواز فرانسه پایگاه اصلی توطئه چینی و پرورش تفکر فرقه میباشد لاجرم غرب آن را تحمل نمی کند و تکلیف آن را مانند پادگان اشرف با فعالیتهای جداشده گان و شناساندن این فرقه به مردم و غرب روشن خواهند کرد.

اینکه مجاهدین ناگهان و هرازگاه کشف شبکه وزارت اطلاعات میکنند، قابل فهم است. قابل یادآوری است تقریبا اکثر افرادی که هنوز از سازمان مجاهدین جدا نشدند، حداقل بیش از صد بار انگ نفوذی و وزارت اطلاعات به آنها زده میشود. یک نمونه بارز آن نشریه شماره 380 مجاهد است که در اواخر سال 1376 تحت عنوان نفوذ گسترده وزارت اطلاعات به مناسبات خود در عراق به چاپ رساند که در آن نشریه به افرادی که سالیان طولانی در مجاهدین بودند و در حساس ترین مقاطع مجاهدین در رده های بالای تشکیلاتی مشغول به کار بودند را یک شبه نفوذی اعلام کرد در همان زمان به یاد دارم که این عمل فرار به جلوی مجاهدین باعث ریزش هرچه بیشتر مجاهدین از درون خود و باعث مسئله دار شدن افراد مجاهدین شده بود تا جایی که اوضاع آنقدر به هم ریخته بود رجوی برای جمع کردن اوضاع از دست رفته هر روز نشست عمومی میگذاشت تا آن را توجیه کند. رذیلانه تر آن این است که در آن نشریه اسامی افراد مثل پرویز احمدی را که سازمان مجاهدین در سال 1373 در زندان خود در جلوی چشمان 30 نفر مثله و بقتل رساندند را به بعنوان شهید مقاومت! در سرتیتر همین نشریه به چاپ رسانده است.

جداشدگان از مجاهدین میدانند که چطور از حق خود دفاع کنند و حرفهای مضحک و بی اعتبار مجاهدین را بی اعتبار تر کنند چرا که جداشدگان برای همه حرفهای خود مدارک زنده و اسناد غیر قابل انکار برای اثبات مزدوری و خیانت و جنایت مجاهدین را در دست دارند و بارها آن را به نمایش عمومی گذاشتند. در حالی که مجاهدین هیچ مدرکی برای اثبات یکی از گفته های خود در دست ندارند. برای خوانندگان و مردم هم کاملا واضح است مجاهدین برای بدام انداختن افراد تازه جداشده خود دست به هر اعمالی و تهدیدی میزنند که آخرین نمونه آن در رابطه با علیرضا نصرالهی است که با مقاومت اقای نصراللهی مواجه شدند و پاسخ دندان شکنی دریافت کرده اند که فایل تصویری آن در سایت یوتوپ قابل دیدن است. برای دیدن آن به آدرس زیر مراجعه کنید.

علی قشقاوی 21.05.09

 

http://www.youtube.com/watch?v=eUNyUh3T3ZY&feature=player_embedded

اطلاعیه سازمان مجاهدین در باره علی پاک و سایر افراد جدا شده حاضر در فرانسه

(باز مصرف مزدوران مستعمل عليه مقاومت، منتهاي درماندگي رژيم آخوندي)

در دوم اسفند ماه گذشته دادگاه پاريس به شكايت و شهادتهاي دروغين عوامل رژيم آخوندها عليه مديريت پايگاه خبررساني ايران فوكوس رسيدگي كرد و حكم خود را مبني بر بطلان اتهامات در روز 15فروردين1387 صادر نمود. دو روز بعد گشتاپوي فاشيسم ديني حاكم بر ايران كه شكست سنگين خود را از جلسه دادگاه دريافته بود، در منتهاي درماندگي به بازمصرف مزدوران مستعمل در كافه اي در پاريس روي آورد.
از اين پيشتر، دادگاه پاريس باتبرئه دوتن از مجاهدين در 29آبان1386، برغم تمامي تلاشها و دروغپردازيهاي پنج ساله رژيم آخوندي در باره خودسوزيهاي ژوئن2003، بر برچسبهاي آخوندپسند رسماً نقطه پايان گذاشته و مهر ابطال زده بود. ‏
منتهاي درماندگي اطلاعات بدنام آخوندها براي تخطئه مجاهدين و هم چنين ابعاد خصومت و جنون آن عليه ساكنان شهر اشرف را با توجه به اطلاعات و توضيحات زيرين بخوبي ميتوان دريافت:
1
ـ‏ درآذر ماه86 گروهي از مأموران اطلاعات و نيروي قدس از داخل و خارج ايران براي توطئه و شكايت و لجن پراكني عليه مجاهدان شهر اشرف به عراق فرستاده شدند و در هتل ‏منصور بغداد تحت امر سفارت رژيم قرار گرفتند. برخي از اين مزدوران، كه به مدت سه ماه ناگزير از اقامت و انجام مأموريت در عراق شدند ازجمله، عبارتند از: مسعود خدابنده، مصطفي محمدي، ‏رضا اكبري نسب، تيمور ختار و عليرضا بشيري.
مزدوران مزبور در طبقه سوم هتل منصور مستقرشدند و تحت سرپرستي مأموران قدس و اطلاعات آخوندي به اسامي طباطبايي، نوبخت و اسدي قرار گرفتند. همه صورتحسابهاي هتل توسط سفارت رژيم ايران پرداخت مي شد ومزدوران ابتدا در سمينار مضحكي تحت عنوان «مبارزه با تروريسم» شركت داده شدند كه با حضور 20نفر از عوامل و جيره خواران رژيم برگزار گرديد.
گردهمايي و تحركات مزدوران رژيم توجه نيروهاي عراقي را هم به خود جلب كرد و بسياري از آنان از جمله «انجمن دانشگاهيان و روشنفكران عراقي» و «تجمع حقوقدانان مستقل عراقي» با صدور اطلاعيه هايي به افشا و محكوم كردن اين خيمه شب بازي مبادرت كردند.
2
ـ سفارت رژيم يكي از عوامل عراقي خود در وزارت امنيت عراق بنام فاضل الشويلي را موظف به هماهنگ كردن مأموريتهاي اين مزدوران كرد. تشكيل انجمنهاي پوششي اطلاعات آخوندها با عنوانهاي ساختگي از قبيل خيريه يا حمايت از مهاجرين و ايرانيان يا بنياد حمايت از خانواده در بغداد و خالص و سعديه و كركوك، در شمار همين مأموريتها بود. تشكيل واحدهاي تبليغاتي، دستجات شناسايي و اطلاعات و سلولهاي تروريستي و آدمربايي و جوخه هاي مرگ در پوشش انواع و اقسام انجمنهاي خيريه و حمايت از رژيم آخوندي يك صنعت رايج و شناخته شده نيروي قدس و اطلاعات آخوندها در عراق است.
3-
مزدوران ياد شده بعضاً مانند مسعود خدابنده، جنايتكاراني هستند كه قبل از جنگ اخير در عراق، خواستار بمباران و كشتار مجاهدين بودند و مقالات و كتابهايي مبني بر شركت مجاهدين در عمليات كويت و درحمله شيميايي به حلبچه و مخفي كردن سلاحهاي كشتار جمعي عراق در قرارگاههايشان منتشر ميكردند.
‏4ـ ارائه شكايتهاي ساختگي به دستگاههاي قضاييه ‏عراق عليه مجاهدان اشرف و جذب افراد قابل خريدن از ميان نفرات تيف (خروجي تحت كنترل نيروهاي آمريكايي در جنب قرارگاه اشرف) به منظور بازمصرف آنان تحت عنوان «اعضاي سابق سازمان مجاهدين خلق ايران» بخش ديگري از مأموريت مزدوران مزبور بود.
‏5ـ‏ در همين راستا در بهمن ماه گذشته سفارت رژيم در بغداد به راه اندازي شعبه اطلاعات آخوندي با پوشش «يك سازمان ‏غيردولتي مدافع حقوق بشر» بنام «بنياد خانواده سحر» در شهر خالص در نزديكي اشرف مبادرت كرد. قبل از آن، مأموران سفارت رژيم با عبدالرسول ملاحميد السعدي (ملقب به ابوحيدر) مسئول دفتر 9بدر ‏ و دو نفر از سركردگان جوخه هاي مرگ بنامهاي ابوتبارك الساعدي و خضير محمد احمد (معروف به ابواسامه‏خالصي)، ديدار و گفتگو كرده بودند تا دكان جديد را تحت حمايت خود قرار دهند. ابو اسامه جنايتكاري است كه در خرداد85 دست اندركار انفجار اتوبوس كارگران اشرف بود كه 11كشته و 15مجروح برجاي گذاشت. در 19بهمن86 نيز تروريستهاي وابسته به نيروي قدس ايستگاه پمپاژ آب شهر اشرف را با 300كيلوگرم تي.ان.تي منفجر كردند و آب اشرف و 20هزار تن از اهالي منطقه قطع شد.‏
6ـ در همين اثنا وزارت اطلاعات آخوندي و نيروي تروريستي قدس مأموريت ‏يافتند در كردستان عراق بويژه در شهرهاي سليمانيه و اربيل نفوذيهاي رژيم را كه در سالهاي گذشته به تيف رفته بودند و همچنين خودفروختگاني را كه در تيف به خدمت ‏رژيم درآمده بودند به ايران ببرند و يا در سليمانيه و اربيل توجيه كنند و با ‏دستورالعملهاي جديد براي مصرف عليه مجاهدين و مقاومت ايران روانه كشورهاي اروپايي سازند. به همين منظور اطلاعات آخوندها سرپلهايي در استانبول و آنكارا ايجاد كرد تا تسهيلات لازم را براي اعزام مزدوران به اروپا فراهم نمايد.
‏7- برخي از اين افراد را در مقري در اربيل اسكان داده اند كه پاتوق سركنسولگري و عوامل رژيم شده است. دو مأمور وزارت اطلاعات به نامهاي امامي و اسماعيلي توجيه و بروز كردن و ‏فرستادن آنها به ايران يا كشورهاي اروپايي را به عهده گرفتند.
برخي افراد پس از رفتن به ايران و دريافت توجيهات در مراكز مافياي اطلاعات آخوندي دوباره به اربيل برگردانده ميشوند تا از اين سكوي پرتاب به كشورهاي اروپايي گسيل شوند.
‏8ـ چهار تن از كساني كه پس از خروج از تيف چندين هفته در پاتوق كنسولگري و عوامل رژيم در اربيل بسر بردند و اطلاعات آخوندي درصدد منتقل كردن آنها به كشورهاي اروپايي است، عبارتند از: ‏محمود خالقي، مجيد روحي، محمد رزاقي (معروف به محمد رذل) و نادر نادري (معروف به نادر پاسدار). اين افراد در تيف ‏به عنوان مأمور وزارت اطلاعات شناخته ميشدند و توسط بسياري از افراد تيف بايكوت شده بودند. محمود خالقي ‏كه در آبان1382 به تيف رفت در ارتباط روزانه با كنسول رژيم در اربيل قرار گرفت.
‏9 - محمد رزاقي كه از اين پيشتر دوبار از ارتش آزاديبخش اخراج شده بود در تيرماه سال1383 از اشرف به تيف رفت. او متعاقباً در ارتباط فعال با وزارت اطلاعات قرار گرفت و به همراه نادر نادري، مجيد روحي، محمود ‏خالقي، حسن پيرانسر و محمد كرمي، باند وابسته به وزارت اطلاعات را در تيف تشكيل دادند. آنها با يك تلفن موبايل مستقيماً با وزارت اطلاعات در تهران در تماس بودند و دستور مي گرفتند. توجيه يك اكيپ وزارت اطلاعات كه تحت عنوان اعضاي خانواده هاي مجاهدين به اشرف رفت توسط همين باند انجام شد تا گردانندگان اكيپ از وضعيت و نحوه برخورد در اشرف، پيشاپيش مطلع باشند و بتوانند خود را با آن تطبيق بدهند.
‏10 - يكي از مزدوراني كه توسط وزارت اطلاعات به خارج فرستاده شده، علي پاك نام دارد كه خود را عباد معرفي مي كند. وي 9ماه بعد از شروع جنگ در عراق براي نفوذ به صفوف مجاهدين به ‏اشرف رفت اما هيچ گاه به داخل مناسبات مجاهدين راه نيافت و تا بهمن84 كه به تيف رفت تماماً در قسمت پذيرش بسر برد. زيرا برخلاف اظهاراتش كه خود را هوادار به زندان رفته مجاهدين جلوه مي داد، معلوم شد كه سه بار بخاطر خريد و فروش مواد مخدر به زندان افتاده و به طرز مشكوكي قبل از اتمام دوره محكوميت آزاد شده و به عراق آمده است.
‏11 - جمشيد چارلنگ، مزدور ديگري كه نزديك به 4 سال در تيف بسربرده است به همراه پاسداري بنام «چراغعلي ‏گوردي» به قرارگاههاي مجاهدين در عراق آمده بود. مجاهدين پاسدار مزبور را سريعاً اخراج كردند اما چارلنگ بنا به اصرار خودش باقي ماند. ‏وي نهايتاً در فروردين83 به تيف رفت.
‏12- بتول ابراهيمي، نفوذي لورفته ديگري است كه اكنون توسط وزارت اطلاعات به اروپا صادر شده است. شاهمراد زارعي مأمور اداره كل اطلاعات آخوندها در ايلام كه در اسفند1376 توسط ضداطلاعات ارتش آزاديبخش ملي ايران افشا شد(كتاب شكست يك توطئه- طرحهاي نفوذ وزارت اطلاعات رژيم) و باعث دستگيري و شهادت شماري از مجاهدين و نيروهاي هوادار شده بود، بتول ابراهيمي را به ارتش آزاديبخش فرستاد.
از بتول ابراهيمي چندين بار خواسته شده بود قرارگاه مجاهدين را ترك و به دنبال زندگي خود برود، اما او مي گفت كه سرپرست قابل اعتمادي در داخل ايران ندارد و مهمتر اينكه مأموران اطلاعات از او نوشته ها و عكسهايي دارند كه در صورت بازگشت به ايران او را ناگزير از همكاري مي كنند. او مصرانه بعنوان يك زن بي سرپرست خواهان ماندن در كنار مجاهدين بود.
پس از جنگ در عراق دو نفر كه خود را مادر و دايي بتول ابراهيمي معرفي ميكردند درسال83 از ايلام به ديدار او آمدند. اما بعداً معلوم شد كه بتول ابراهيمي هرگز چنين دايي نداشته و مرد مزبور مأمور اطلاعات ايلام و حامل پيام و عكسهاي جاسازي شده در پشت يك آئينه براي او بوده است. متعاقباً بتول ابراهيمي در دي ماه84 با سرقت يك خودرو از اشرف گريخت و به تيف رفت. وي پس از ترك تيف در دي ماه86 به ايران رفت و پس از يك توقف چند هفته اي، وزارت اطلاعات آخوندها او را به اروپا صادركرد.
‏13 ـ مزدور ديگر عليرضا نصراللهي است كه در دي79 به ‏قرارگاههاي مجاهدين در عراق پيوست. وي پس از جنگ در آذرماه82 به دليل برملاشدن سه بار دستگيريش در داخل ايران بخاطرجرايم عادي و آزادي با قول همكاري، اخراج شد و به تيف رفت و در تيف بفاصله كوتاهي در ارتباط با وزارت اطلاعات قرار گرفت. ‏
‏14 - عليرضا نصراللهي به همراه سه مزدور ديگر يعني بتول ابراهيمي و جمشيد چارلنگ و علي پاك، پس از ورود قاچاق به فرانسه روز 17فروردين در يك كافه در پاريس با چند مزدور پيشاني سياه وزارت اطلاعات مانند جواد فيروزمند، ‏محمد‌حسين سبحاني، جهانگير شادانلو، امير موثقي، بتول ملكي، علي قشقاوي و همچنين احسان نراقي و علي راست بين، ‏پادوهاي حقير شيخ و شاه، گرد آمدند تا «نقض حقوق بشر توسط مجاهدين» و «قتل اعضاي ناراضي» را افشا ‏كنند!‏
فقط معلوم نيست كه در هفت دور اسكرين و تحقيقات خصوصي توسط سرويسهاي مختلف آمريكايي و پس از چند سال اقامت در تيف تحت كنترل نيروهاي آمريكايي، چرا دم بر نياورده اند تا دعاوي آنها بطور زنده و حضوري مورد استماع و تحقيق قرار بگيرد، اما به يكباره پس از چفت و جور شدن با وزارت بدنام، دچار اين قبيل استفراغات زنجيره اي شده اند!
يك مقام مسئول فرانسوي پذيرش و پناهندگي اين افراد را در فرانسه تكذيب كرده و«مطلقاً عاري از صحت» خوانده ‏است. ‏اين در حالي است كه اطلاعات آخوندها هم چنان در صدد صدور و باز مصرف مزدوراني از همين قبيل به كشورهاي اروپايي است.
15
ـ سازمان مجاهدين خلق ايران در بهمن ماه ‏گذشته ضمن افشاي ترفندهاي اطلاعات آخوندي، درباره نفرات تيف اعلام كرد: «بنا به گفته فرماندهان ‏نيروي چندمليتي، هيچ كس جز به در خواست خودش، تيف را ترك نكرده است. به همه افراد موقعيت پناهندگي ‏و جواز عبور موقت براي 6ماه و هم چنين كارت شناسايي سازمان ملل داده شده تا در پستهاي بازرسي نشان بدهند
سخنگوي مجاهدين خاطر نشان ‏كردكه با اين همه، مسئوليت بر عهده نيروهاي چندمليتي و ارگانهاي ذيربط بين المللي است.
سخنگوي مجاهدين افزود: در عين حال، ‏همچنان كه مجاهدين پيش از اين نيز اعلام كرده اند درب اشرف به روي پناهجويان و هر كس كه خواهان كمك باشد باز است و از هر ‏رسيدگي و كمكي كه در توان و مقدوراتشان باشد دريغ نمي كنند».‏
‏ 16ـ ازآنجا كه گشتاپوي فاشيسم مذهبي اصرار دارد مزدوران لاحق خود را «اعضاي سابق مجاهدين» معرفي كند، يادآوري ميكنيم كه دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران چهار سال پيش در اطلاعيه سوم مرداد1383 در باره موقعيت حقوقي مجاهدين در عراق اعلام كرد:
همزمان با امضاي موافقتنامه موقعيت حقوقي ساكنان اشرف به عنوان افراد حفاظت شده تحت كنوانسيون چهارم ژنو «از سوي رهبري مقاومت و مسئولان سازمان مجاهدين تأكيدات مؤكد درباره ضرورت و اهميت انتخاب نهايي در اين سرفصل صورت گرفت و به‌يكايك افراد خاطرنشان گرديد كه قبل از امضاي موافقتنامه، يك بار ديگر به انتخاب نهايي بينديشند: اگر خواستند، بمانند و با مجاهدين و رزم‌آوران آزادي به‌پايداري پرشكوه براي پيروزي و سرنگوني رژيم آخوندي، با همه مخاطرات آن، ادامه بدهند. اگر هم انتخاب ديگري دارند، به‌دنبال زندگي مطلوب خود بروند و گزينه مورد نظر خود را از طريق مقامها و ارگانهاي رسمي پيگيري نمايند. سرانجام، كمتر از 200 نفر (كه دو سوم آنها نفرات جديدالورود و غيرعضو بودند) خروج از عراق را انتخاب كردند و به خروجي قرارگاه اشرف كه تحت كنترل نيروهاي آمريكايي است رفتند و بيش از 3400تن كماكان استقرار در اشرف را براي ادامه مبارزه خود برگزيدند»(نشريه مجاهد شماره675ـ 6مرداد1383).
سازمان مجاهدين خلق ايران با يادآوري مصوبه آوريل1997 شوراي وزيران اتحاديه اروپا كه ورود و حضور عوامل ‏اطلاعات رژيم ايران را در كشورهاي اروپايي ممنوع مي كند، خواستار دستگيري و محاكمه و اخراج مزدوران اطلاعات آخوندها در كشورهاي عضو اتحاديه اروپاست. مأموران گشتاپوي آخوندها نه تنها عليه اپوزيسيون رژيم آخوندي و عليه پناهندگان و پناهجويان ايراني بلكه عليه امنيت و آرامش ‏كشورهاي اروپايي عمل مي كنند و فاشيسم ديني در شرايط نياز آنها را مورداستفاده تروريستي قرار مي دهد.

سازمان مجاهدين خلق ايران
23فروردين1387  

3*-مقاله منتشره ازعلی پاک در سایت انجمن نجات، تحت عنوان ؛ جهت اطلاع هموطنان عزیز و پاسخ به اطلاعیه گشتاپوی اورسورواز در تاریخ 14/04/2008

این جانب علی پاک از اعضای ناراضی و جداشده سازمان مجاهدین می باشم که در بهمن ماه 1384 تشکیلات آن سازمان را ترک کرده و توانستم با هر مشکلی که شده خودم را به کمپ تیف TIPF که در محافظت نیروهای بلغاری و آمریکایی قرار دارد، برسانم و بمدت 2 سال نیز در سخت ترین شرایط زندگی در آن کمپ ماندگار شده و در آنجا به اتفاق بقیه دوستانم که در کمپ حضور داشتند، توانستیم با سازمان ملل UNHCR مورد مصاحبه قرار بگیریم که در نهایت موفق شدیم از آنجا مدارک لازم پناهندگی را دریافت کنیم. ولی هر زمانی که شرایط برای ما فراهم میشد که عراق را ترک کنیم و بدنبال زندگی خودمان برویم مسئولین سازمان مجاهدین بر سر راه ما سنگ اندازی می کردند که مانع خروج ما از آنجا به دنیای آزاد گردند بطوری که چندین بار وارد معامله و زد و بند کثیف با نیروهای آمریکایی شدند تا به هر صورتی شده نگذارند پای یک نفر از ما به بیرون از قرارگاه باز شود و در این رویا بسر می بردند که به هر قیمتی شده ما را در آنجا سر به نیست کنند که خوشبختانه ما در مقابل این توطئه ضد انسانی سازمان مجاهدین ایستادگی کردیم و مانع از عملی شدن خواسته ننگین آنها شدیم و در نهایت با تحمل سختی های فراوان عده زیادی از ما توانستیم از آنجا خارج شده و راهی شهرهای کردنشین عراق شدیم تا بلکه از طریق آنجا بتوانیم یک راهی را به خارج از عراق پیدا کنیم و پس از سپری کردن روزها آوارگی در شمال عراق در نهایت با تحمل مصاعب و مشکلات فراوان من به همراه چند نفر دیگر از دوستان موفق شدیم که خود را به کشور ترکیه برسانیم و پس از سپری کردن مدتی زیادی در آنجا و تحمل زندگی سخت و طاقت فرسا برای جستن راهی به دنیای آزاد توانستم در از آنجا با حمایت خانواده ام که تنها حامی و پشتیبان من در این مسیر سخت بودند، خودم را با مشقات زیاد به اروپا برسانم که درآنجا با خواندن سایت های مختلف متوجه شدم سازمان مجاهدین بر علیه من اطلاعیه صادر کرده و از من بعنوان مزدور و مامور وزارت اطلاعات رژیم نام برده است. در این جا حرف من با مسئولین سازمان علی الخصوص با بانوی اورسورواز این است که چه سند و اعتمادی بالاتر از این که خودم و خانواده ام پیش از بیست سال است که به خاطر هواداری و عضویت در سطوح مختلف تشکیلاتی سازمان با اتش جهل شما سوخته و سالیان متمادی است که در بیابانهای عراق آواره گردیده ایم و در این راه عزیزترین افراد خانواده ام را قربانی اهداف سلطه طلبانه شما نمودیم و بنابر چه سند و استدلالی فرافکنی کرده و مرا مزدور رژیم آخوندی خطاب میکنید. مزدور من هستم یا شمایید که در طول سالیان گذشته دست در دست رژیم صدام گذاشته اید و به روی مردم بی دفاع ایرانی آتش گشودید و حالا هم بعد از صدام نوکر و پسر خوانده آمریکایی ها شدید و هر روز دارید اطلاعات ملت ایران را به آآمریکایی ها می فروشید. از چه چیزی ترس دارید. می ترسید که هر نفری از سازمان جدا شده و می خواهد به دنبال زندگی شخصی خودش برود اتفاقات و واقعیتهای مناسبات و تشکیلات پوسیده و قرون وسطایی شما را باز گو کند. این اعمال کثیف شما اصلا برای من چیز تازه و عجیبی نیست چون این عادت دیرینه فرقه ضد بشری شماست که هر کس به اشتباه کارش پی ببرد و از تشکیلات شما جدا شود و بخواهد به دنبال زندگی خودش برود به او مارک ها و نسبت هایی میزنید که در واقع شایسته و برازنده خودتان و رهبری فرقه ضد میهنی شماست. اینجانب در ایران به خاطر هواداری و عدم شناخت از ماهیت ضد مردمی شما چندین بار دستگیر و روانه زندان شدم و حالا که از مناسبات و تشکیلات شما جدا شدم از من بعنوان مزدور و قاچاقچی نام میبربد در صورتی که من در داخل کشور معلم بودم و یک معلم بنا بر موقعیت اجتماعی که دارد هرگز نمی تواند یک قاچاقچی باشد قاچاقچی شما هستید که در ترکیه و دیگر کشورهای مختلف باعث فریب دادن و بیچاره کردن بسیاری از جوانان ایران شدید و به بهانه کار و اشتغال آنها را به عراق برده و در نهایت سر از پایگاه جهنمی اشرف در آوردند و از آنجا با تهدید و زور و ارعاب باعث بیچارگی و ماندگاری انها در بیابانهای عراق شدید. اینجانب فرزند ملت ایران و متولد روستای هفت چشمه از از توابع استان ایلام هستم همانجایی که همیشه رهبری خائن فرقه سنگ آنجا را به سینه زده و از آنجا بعنوان محله مجاهد پرور یاد می کند و چه بسا در سالیان گذشته با حیله و نیرنگ و تبلیغات دورغین باعث و بانی بدبختی و آوارگی جوانان زیادی در آنجا از جمله خود من و اعضای خانواده ام گردیدید و دراین راه عزیرترین افراد خانوادام قربانی اهداف خائنانه رجوی شدند که با ادای احترام به خون همه جان باختگان آن مرز و بوم به شما یاداور می شوم که ماهیت پلید رجوی برای همه روشن گردیده و حنای شما دیگر در بین مردم رنگی ندارد و مطمئن باشید که از این به بعد کسی نه تنها در آنجا بلکه در همه جای ایران در رکاب شما نخواهد بود زیرا شما به اعتماد ملت ایران خیانت کردید و با اعمال جبر و خشونت دست سلطه طلبان و شکنجه گران تاریخ را از پشت بسته اید و خیانت شما رهبران فرقه در تاریخ مبارزات ملت ایران ثبت خواهد شد.

به امید فردایی آزاد و ایرانی آباد

14.04.2008

علی پاک

 

مطالبی در ارتباط:

ــ ملاقات های مادر رضوان در مجلس سوئد ( رابعه شاهرخی )

ــ نامه سرگشاده محمد سبحانی به آقای رودریگز نخست وزیر اسپانیا ( ایران قلم )

ــ دیالکتیک اندیشه و قهر، کادرسازی و کادرسوزی ( سعید شاهسوندی )

ــ مخلوق رجوی ( میترا یوسفی )

ــ مجاهدین خلق بخشي از سياست هاي خطير عراق ( آسوشیتدپرس )

ــ نماینده فرقه در پارلمان اروپا ( آن سینگلتون )

ــ رجوی و ادعای نوآوری در ایدئولوژی و دین ( سایت مجاهدین MWS )

ــ دستگيري مريم رجوي و خود سوزي هاي سازمان يافته ( کامبیز باقرزاده )

ــ اوور، مقر اصلی فرقه مجاهدین خلق ( رانیا نگارگر)

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ( سایت ایران قلم )

ــ افشای توطئه کثیف فرماندهی اوورسوراوواز در مورد جداشدگان و ایرانیان آزاده مقیم اروپا ـ 1 ( آریا ایران )

ــ طنز پیروزی نمایی فرقۀ رجوی! ( حامد صرافپور )

ــ توطئه مریم عضدانلو از اوورسورواز فرانسه علیه قربانیان از فرقه مجاهدین ( علی جهانی )

ــ در حاشیه گفتگو با یکی از نمایندگان پارلمان اروپا ( سعید محسنی )

ــ چه کسی به دژ اوورسورواز توجه می کند؟ ( ستار اورنگی )

ــ ملاقات نمایندگان کانون رهائی با سفیر عراق در دنهاخ هلند ( پیام رهایی )

ــ تناقضات مجاهدین ( ایران سبز )

ــ نامه به خانم میشل آلیوت ماری وزیر کشور دردولت فرانسه  ( الف مینو سپهر )

ــ توطئه کثیف مجاهدین بر علیه جداشدگان ( آریا ایران )

ــ هیاهوی جدید فرقه رجوی ( محمد بازیارپور )

ــ بریف پارلمان بریتانیا: کمپ اشرف و کنوانسیون ژنو  ( پارلمان بریتانیا )

ــ نامه آقای مسعود خدابنده به آقای نوری المالکی نخست وزیر عراق ( ایران اینترلینک )

ــ ملاقات نمايندگان انجمن ايران باستان ـ آينده درخشان با مقامات سفارت عراق در پاريس  ( ایران باستان ـ آینده درخشان )

ــ چرا فاصله بین کوه مردان وزنان! اسیردراشرف تا بریدگی ومزدوری برای رژیم تنها نیم گام است ؟!! ( الف ـ مینو سپهر )

ــ مجموعه مطالب در محکومیت حمله خشونت طلبانه فرقه مجاهدین به اعضای جداشده ( ایران قلم )

ــ نامه سرگشاده خانم بتول سلطانی به نمایندگان پارلمان اروپا ( بنیاد سحر )

ــ نامه سرگشاده محمد حسین سبحانی به مریم رجوی در مورد تهاجم اوباشان خشونت طلب و تروریست فرقه مجاهدین به وی در شهر کلن آلمان ( محمد حسین سبحانی )

ــ گزارش تايم از اوضاع نابسامان فرقه مجاهدین در اردوگاه اشرف ( مجله تایم)

ــ مجاهدین خلق از عراق به کجا خواهند رفت؟ ( اکونومیست  )

ــ روز پاسخگویی  رهبران فرقه مجاهدین نزدیک است ( علی جهانی فر )

ــ آیا اشرف شهر شرف است؟!! ( رضا اسدی )

مصاحبه آن سینگلتون با دکتر موفق الربیعی مشاور امنیت ملی عراق در مورد اردوگاه اشرف ( ایران اینترلینک )

ــ سربازان آمريکايي براي محافظت از رجوي در اردوگاه اشرف حضور دارند (مسعود خدابنده)

ــ در باره فرقه مجاهد ( اسماعیل هوشیار )

ــ سرنوشت قلعه اشرف  به کجا کشیده می شود؟ ( بتول ملکی )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد