_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

زندگی از منظر فرقه ها

 

27.05.2009 

گروه تحقیق و پژوهش

منبع: Mojahedin.ws

 

مناسبات فرقه ای از اساس تابع مولفه های منحصر و بخصوصی است که رویگرداندنی از زندگی اجتماعی و ارزش های عرفی، اجتماعی، اعتقادی و اخلاقی را می توان سنگ بنای آن تلقی کرد. رهبران فرقه ها از آنجا که هدفی جز مستحیل کردن اعضاء در مناسبات خود ندارند، برای تسریع هر چه بیشتر این هدف، ابتدا به ساکن به مرزبندی با دنیای بیرون از فرقه و همچنین نفی و تابو کردن نشانه ها و مظاهر زندگی و سایر ارزش های بیرون از فرقه تلاش می کنند. اگر چه تمامی شاخص های فرقه ای به طور سیستماتیک و متاثر از هم عمل می کنند، اما اگر بخواهیم به طور مشخص یکی از این شاخص ها را در مقایسه با دیگر مختصات فرقه ای تعیین کننده اطلاق کنیم، می توان به همین مرزبندی فرقه با بیرون از خود و در نهایت نفی و طرد ارزش های اجتماعی و ... اشاره کرد. تقریبا در تمامی فرقه ها تحقیر و کوچک شمردن ارزش های عرفی جامعه یک مخرج مشترک کلیدی است. این شاخص در فرقه های سیاسی به لحاظ تئوریزه کردن و شعاع عمل و مکانیزم ها ماهیتی کاملا منحصر و ویژه دارد. به خصوص در میان فرقه های ایدئولوژیک تمسک به مبانی آن نقش و کارکردی کاملا توجیه گرایانه و ظاهر الفریب و توجیه پذیر نشان می دهد.

 

این تفاوت از آنجا ناشی می شود که ماهیت مناسبات فرقه ای با هر جهت گیری و رویکردی، نفس زندگی و مناسبات معمول اجتماعی و ارزش های برآمده از آن را سد و دشمن اصلی خود می داند. یکی از دلایل این تقابل ساختار و ماهیت ضد دمکراتیک فرقه ها (یا تعصب به گروه) است و دیگر اینکه فرقه ها با نفس آزادی های فردی و اجتماعی و مناسبات و الزامات برآمده از آن در تضادند، و به نوعی می توان گفت مناسبات فرقه ای آنتی تز ساختاری است که در آن انسان امکان رشد و کمال می یابد. اگر مناسبات اجتماعی را وجهی تعیین کننده برای بروز و عینیت یافتن کمال انسان متصور باشیم، در این صورت عناد و ضدیت رهبران فرقه ها با مناسبات اجتماعی و ضدیت هیستریک آنها بیشتر عیان می شود. طبیعی است تعمیق چنین مولفه هایی در میان اعضای فرقه ها پیش از هر چیز نیازمند محرک ها و مکانیزم هایی است. به هر حال رهبران باید به نوعی اعضای خود را نسبت به رویگردانی و ستیز با مظاهر و نشانه ها و تعاملات با بیرون از فرقه مجاب و متقاعد کنند. به زعم بسیاری وعده رستگاری به اعضای فرقه ها یکی از اهرم های مهم برای بروز تمایلات ضداجتماعی در میان اعضاء است. چنانچه در خصوص دادن این وعده ها و بسترسازی برای محقق کردن آنها از سوی فرقه ها اینچنین استدلال می کنند که اعضاء:

 

"به تعهد کامل برای رسیدن به درجه ای چون رستگاری نیاز دارند. شکل این تعهد از گروه تا گروه تفاوت دارد - آموزش های بیشتر، مدیتاسیون یا تعمیق روحی بیشتر، دادن سهم بیشتر، فعالیت های مربوط به فرقه بیشتر، پرداخت بیشتر - فرقه ها به این شناخته می شوند که به اعضای خود دیکته می کنند که چه بپوشند و چه بخورند و کجا و کی کار کنند، بخوابند، و حمام کنند و همین طور به چه اعتقاد داشته باشند و چگونه فکر کنند و چه بگویند." (1)

 

این الزامات بیش از هر چیز بر این باور استوار است که رهبران فرقه ها جهان ارزشی درون و بیرون از فرقه را به دو قطب سیاه و سفید تقسیم می کنند و این باور را القاء می کنند که ارزش های درون مناسبات جز به کمال و رستگاری و در نقطه مقابل آنچه در بیرون از آن حضور و وجود دارد، جز به هلاکت و ضلالت و گمراهی انسان منتهی نمی شود. این نگرش آگاهانه به نقض و نفی تمامی ارزش ها و مظاهر زندگی اجتماعی منجر و در فرایند خود به مطلق اندیشی و انحصار همه ارزش ها در خود منتهی می شود. در واقع سیاه و سفید کردن همه امور و پدیده ها و ادعای تملک بر حقیقت مطلق، وجهی از این تقسیم بندی است که همه فرقه ها به نوعی به آن مبتلا هستند. در این رابطه به نقل از سینگر می خوانیم:

  

"در بسیاری از موضوعات، فرقه ها تفکری را که به آن سیاه یا سفید و نظریه ای را که به آن همه چیز یا هیچ چیز می گوییم برقرار می کنند." (2)

 

برای محقق کردن چنین باوری ایزوله کردن افراد امری کاملا بدیهی و طبیعی به نظر می رسد. رهبران فرقه ها پیش از آنکه به نفی و زدودن ارزش های بیرون از فرقه اهتمام کنند، اعضاء را ابتدا به ساکن ایزوله و از معرض هر گونه ارتباط و تعامل با بیرون از فرقه منع می کنند. جدا کردن از خانواده، دوستان و حتی رابطه های صنفی که به نوعی در متن خود بخش تعیین کننده ای از زمان و در واقع شکل گیری و تعامل را در بر می گیرد، از ابتدایی ترین امکان و حقوقی است که اعضاء فرقه ها از آن منع می شوند. توجیه اعمال همه این محدودیت ها متقاعد کردن فرد به اصل پذیرش دگرگونی یا به بیانی تغییر روش زندگی است. چنانچه در این رابطه می خوانیم:

 

"فرقه ها تمایل به درخواست از اعضاء برای پذیرش دگرگونی اساسی یا تغییر روش زندگی دارند. بسیاری از فرقه ها فشار زیادی بر روی اعضای جدید برای ترک خانواده، دوستان، و مشاغل خود برای حل شدن در اهداف اساسی گروه می آورند. این تاکتیک ایزوله کردن فرد، یکی از مکانیزم های عام اغلب فرقه ها برای کنترل و ایجاد وابستگی اجباری است." (3)

 

در واقع رهبران فرقه ها فاصله های نجومی و پرناشدنی میان ارزش های درون فرقه ای با ارزش های رایج اجتماعی از قبیل تحصیل، پیشرفت، موفقیت، کامیابی، امید و چشم انداز به فردایی بهتر و کامجویی های طبیعی خلق می کنند. تا جایی که اساسا هر گونه میل و گرایش به کامجویی و بهره مندی از نعمات مادی و رفاهی زندگی را در حد پست ترین تمایلات حیوانی پائین آورده و به ضدارزش تبدیل می کنند. از منظر رهبران فرقه ای تحصیل، آموختن، ازدواج کردن، تعلقات عاطفی به بستگان و دوستان، تعهد در قبال بیرونی ها، و ... به مثابه مجموعه ارزش های اجتماعی و لازمه زندگی اجتماعی در حکم تابو و مرز سرخ تعریف می شوند. و جالب اینکه این کنش در اکثر فرقه ها در پوشش محقق شدن مدینه فاضله و اتوپیای افلاطونی خودش را پیش می برد. سینگر در این رابطه می نویسد: 

 

"فرقه های عصر جدید و گروه های بازسازی فکری تمایل دارند تا اوتوپیا، جایی که تمامی بیماری های نوع انسان شفا خواهند یافت ارائه نمایند. اغوای فرقه اینست: اگر شما فقط با ما همراه شوید، همه چیز درست می شود، و همه کس از این پس به خوبی و خوشی زندگی خواهند کرد." (4)

 

بدیهی است منظور از شرط همراهی نفی هر گونه وابستگی و تعلق عاطفی، فکری، ارزشی به دنیای بیرون از فرقه و طرد همه آن مظاهر عادی زندگی به سمت پذیرش مجموعه ارزش های تازه ای است که از اساس با مبانی ارزشی بیرون از فرقه در تضاد و عناد آشکار است. متاسفانه این نگرش در اشکال دیگری از جنبش های اجتماعی و بظاهر عدالت جو و شبه فرقه ای نیز به گونه ای سرایت و تسری یافته است.

 

منابع

 

1- فرقه ها در میان ما. مارگارت تالر سینگر. بخش برنامه هماهنگ شده مجاب کردن.

2- همان.

3- همان.

4- همان.

 


مطالبی در ارتباط:

ــ نامه سپاس و قدردانی کانون ایران قلم از خانم آنا ماریا گومش عضو گروه سوسیالیست اروپا ( ایران قلم )

ــ نامه تعدادی از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق در عراق به رئیس پارلمان اروپا ( بنیاد سحر )

ــ مجاهدین استخوان در گلوی آمریکا ( امید پویا )

ــ اهمیت ویژه گردهمایی 20 ژوئن 2009 در فرانسه برای رهبری فرقه مجاهدین ( سایت ایران قلم )

ــ اقامه دعوای بتول سلطانی عضو شورای رهبری مجاهدین در عراق ( بتول سلطانی )

ــ نامه کانون ایران قلم به رهبران احزاب اسپانیا ( ایران قلم )

ــ نامه کانون رهایی به نخست وزیر اسپانیا ( پیام رهایی )

ــ ملاقات های مادر رضوان در مجلس سوئد ( رابعه شاهرخی )

ــ نامه سرگشاده محمد سبحانی به آقای رودریگز نخست وزیر اسپانیا ( ایران قلم )

ــ دیالکتیک اندیشه و قهر، کادرسازی و کادرسوزی ( سعید شاهسوندی )

ــ مخلوق رجوی ( میترا یوسفی )

ــ مجاهدین خلق بخشي از سياست هاي خطير عراق ( آسوشیتدپرس )

ــ نماینده فرقه در پارلمان اروپا ( آن سینگلتون )

ــ رجوی و ادعای نوآوری در ایدئولوژی و دین ( سایت مجاهدین MWS )

ــ دستگيري مريم رجوي و خود سوزي هاي سازمان يافته ( کامبیز باقرزاده )

ــ اوور، مقر اصلی فرقه مجاهدین خلق ( رانیا نگارگر)

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ( سایت ایران قلم )

ــ افشای توطئه کثیف فرماندهی اوورسوراوواز در مورد جداشدگان و ایرانیان آزاده مقیم اروپا ـ 1 ( آریا ایران )

ــ طنز پیروزی نمایی فرقۀ رجوی! ( حامد صرافپور )

ــ توطئه مریم عضدانلو از اوورسورواز فرانسه علیه قربانیان از فرقه مجاهدین ( علی جهانی )

ــ در حاشیه گفتگو با یکی از نمایندگان پارلمان اروپا ( سعید محسنی )

ــ چه کسی به دژ اوورسورواز توجه می کند؟ ( ستار اورنگی )

ــ ملاقات نمایندگان کانون رهائی با سفیر عراق در دنهاخ هلند ( پیام رهایی )

ــ تناقضات مجاهدین ( ایران سبز )

ــ نامه به خانم میشل آلیوت ماری وزیر کشور دردولت فرانسه  ( الف مینو سپهر )

ــ توطئه کثیف مجاهدین بر علیه جداشدگان ( آریا ایران )

ــ هیاهوی جدید فرقه رجوی ( محمد بازیارپور )

ــ بریف پارلمان بریتانیا: کمپ اشرف و کنوانسیون ژنو  ( پارلمان بریتانیا )

ــ نامه آقای مسعود خدابنده به آقای نوری المالکی نخست وزیر عراق ( ایران اینترلینک )

ــ ملاقات نمايندگان انجمن ايران باستان ـ آينده درخشان با مقامات سفارت عراق در پاريس  ( ایران باستان ـ آینده درخشان )

ــ مجموعه مطالب در محکومیت حمله خشونت طلبانه فرقه مجاهدین به اعضای جداشده ( ایران قلم )

ــ نامه سرگشاده خانم بتول سلطانی به نمایندگان پارلمان اروپا ( بنیاد سحر )

ــ نامه سرگشاده محمد حسین سبحانی به مریم رجوی در مورد تهاجم اوباشان خشونت طلب و تروریست فرقه مجاهدین به وی در شهر کلن آلمان ( محمد حسین سبحانی )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد