_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

به یاد احمد رضا پور  

28.07.2009

محمد رزاقی ـ ایران باستان، آینده درخشان
http://www.perseetavenir.com/farsi/?p=788

تابستان سال 77 در شهر جلولاء عراق در یکی از پادگانهای اهدائئ صدام دیکتاتور ملعون سابق عراق به فرقه مافیایی رجوی به نام انزلی بودم وفرمانده این پادگان فرقه به عهده یکی دیگر از زنان پدر خوانده فرقه ( مسعود رجوی ) به نام مژگان پارسائئ بود.

عصر از تعمیرگاه خارج شدم و به سمت سالن غذا خوری رفتم وارد سالن غذا خوری که شدم احمد رضا را دیدم که با حالت گرفته در گوشه سمت راست سالن نشسته بود . احمد رضا را اکثر نفرات می شناختند وی همیشه از درد وناراحتی زخم معده و دیسک کمر رنج میبرد و حتی عمل جراحی که روی معده و دیسک کمرش صورت گرفته بود مشکل اش را حل نکرده بود و احمد رضا اکثر اوقات به خاطر درد ناشی از این بیماریها چنان خمیده راه می رفت که اگر کسی برای اولین او را می دید فکر می کرد یک پیر مرد 80 ساله راه میره .

با احمد رضا به دور از چشم سران فرقه رابطه خوبی داشتم برای جویای حالش به سمت او رفتم سلام علیک کردم دیدم خیلی دلگیر و بهم ریخته هست از من فندک خواست تا سیگاری روشن کند از وی خواستم به خاطر مشکل معده اش سیگار نکشد که یکباره دیدم اشک از چشمان احمد رضا سرازیر شد ! وی چند روزی بود که به خاطر همین مشکلات توی آسایشگاه افتاده بود و کسی به دادش نمی رسید .

وقتی سرازیر شدن اشک وی را دیدم خیلی ناراحت شدم سعی کردم او را آرام کنم ولی او همچنان اشک می ریخت کنارش نشستم تا کمی آرام شد پرسیدم چی شده؟ بلادرنگ گفت همه می دانند که من مشکل جسمی دارم گفتم آره : گفت نه میتوانم راه بروم نه غذا بخورم گفتم این را همه می دانند ولی چی شده که اینطور ناراحت هستی؟

گفت چند روزی هست که از شدت بیماری تو آسایشگاه روی تخت افتاده ام امروز مسئولم آمد و گفت حق نداری تو آسایشگاه باشی خواهر مژگان گفته باید از روی تخت بیارین پایین و از آسایشگاه بندازید بیرون گفتم مسئول تو شاید از خودش این حرف زده وگرنه خود خواهر مژگان که وضعیت و مشکل تو را از همه بهتر می داند .

احمد رضا را کمی دلداری دادم و یک لحظه به ذهنم زد که مستقیم بروم پیش مژگان پارسائی از سالن خارج شدم چند قدمی دور نشده بودم که دیدم فرمانده احمد رضا داره به سمت سالن می آید جلوش ایستادم و گفتم طاهر همه می دانند که احمد رضا چه مشکلات جسمی داره خدا را خوش نمی یاد اذیت اش میکنی که طاهر به یکدفعه و با حالت بر افروخته گفت مگر برادر مسعود نگفته کسی که تو آشایشکاه تنها می ماند مشکل جیم ( جنسی ) دارد این که جدا از این بحثها نیست ! دیدم بحث با مسئول مربوطه فایده ای ندارد گفتم خدا شفات بده و جدا شدم که به طرف ستاد و محل کار مژگان خانم برم از این حرف من هم کلی ناراحت شد و تهدیدم کرد که شب در نشست عملیات جاری به حسابم برسد !

( عملیات جاری نشستهای درونی فرقه بود که هر روز برای تهدید و ارعاب و حتی کتک زدن اعضاء و منتقدان و ناراضیان درونی سازمان به دستور مسعود رجوی و مریم قجر که رهبران فرقه هستند برگزار می شود )

قبل از رسیدن به محوطه ستاد که محل کار مژگان خانم بود رفتم لباس عوض کنم و بعد به ستاد بروم نگو تو این فاصله مسئول احمد رضا برخورد من با خودش را در مورد احمد رضا بلافاصله به مژگان گزارش کرده ! که اصلآ به ذهنم نزد که این خبر با این سرعت به گوش مژگان خواهد رسید !

راهی ستاد شدم به سمت اطاق مژگان رفتم در زدم و خواستم وارد شوم که تا در را باز کردم دیدم مژگان با چند زن دیگر دور میز نشسته و روی میز پر از میوه و شیرینی هست و گویا صدای خنده هاشان نگذاشته بود در زدن من را متوجه شوند دیدم مژگان تا متوجه شد که من جلو در ایستاده ام از جاش پرید و گفت چرا بدون اطلاع وارد شدی و …. بعد پرسید چی شده ؟

من تا شروع کردم از وضعیت احمد رضا بگویم دیدم باز همان حرفهایی را که طاهر می زد این هم تکرار میکنه که بله برادر مسعود خودش گفته که هر کس طی روز تو آسایشگاه بماند مشکل جیم دارد و این جنگ ایدئولوژیک و … و گفت بر خورد تو هم با طاهر خوب نبوده و باید جوابگوی این برخوردت باشی و تو حق نداری با یک مسئول اینطور برخورد کنی و من تا آمدم حرف بزنم مژگان با حالت بر افروخته گفت اگر یک بار دیگر ببینم از این برخوردها کرده ای می دهم زبانت را از پس گردنت بکشند بیرون ! و …

شب شد در نشست عملیات جاری هرآنچه لایق مسعود و مریم و دیگر سران فرقه بود را برای درهم شکستن و خورد کردن و ترور شخصیت گفتند ولی ته دلم از کاری که کرده بودم راضی بودم چون از واکنش سران فرقه می فهمیدم که کار درست و انسانی کرده ام که اینها این قدر واکنش تند نشان می دهند

شب شد و شیپور خاموشی زده شد و چراغهای اسایشگاه خاموش شد حدود ساعت 1 نصف شب بود که با صدای شلیک گلوله از خواب بیدار شدم اول فکر کردم مسئله ای نیست چون سربازان عراقی که در دور پادگان بودند هر از گاهی از این کارها می کردند ولی چند لحظه نگذ شت که متوجه شدم صدای پا و دویدن و تردد زیاد و یک حالت غیر عادی هست بیدار شدم و به طرف محوطه رفتم دیدم محمد سلطانی در محوطه ایستاده و نگهبان هم اجازه نمی دهد کسی توی محوطه به ایستد از محمد سلطانی پرسیدم چی شده یواشکی و در گوشی گفت احمد رضا خود زنی کرده ! باورم نمی شد احساس کردم انگار یک دیگ آب جوش از سر تا پام ریختند تا صبح خوابم نبرد همه اش به این فکر میکردم که با اینکه می دانستند احمد رضا وضع جسمی و روحی خوبی ندارد چرا نگهبان گذاشتنش و اینکه انسان در آئین فرقه ای رجوی هیچ ارزشی ندارد و …

صبح شد و سران فرقه باز حاضر نشدند خبر خود کشی احمد رضا پور را اعلام کنند تا اینکه عصر مژگان خانم آمد و گفت بعد ورزش مراسمی هست برای احمد رضا که دیشب موقع نگهبانی به خاطر شلیک نا خواسته شهید شده ! عجبا احمد رضا از دست و فشارهای سیستماتیک همین فرقه خود کشی میکند ولی سران فرقه برای لاپوشانی جنایات خودشان لقب شهیدو … می دهند !

چند روز از این موضوع نگذشته بود که از طریق یکی از دوستان ام شنیدم که همین مژگان خانم در یکی از نشستها از همان مسئول احمد رضا باز خواست می کرده که چرا احمد رضا خود کشی کرده؟؟؟

این جنایت سران فرقه همچون دهها و صدها جنایت دیگر همیشه در ذهنم بوده و خواهد ماند. در کمپ آمریکائها ( tipf) بودم که جابر مقدم از فرقه جدا شد و به کمپ آمد جابر کسی بود که آن شب با احمد رضا با هم نگهبانی میدادند ( در فرقه نگهبانی ها هم 2 نفره بود ) تا کسی نتواند فرار بکند و ….

راستش تا آن موقع جابر در مورد خود کشی احمد رضا به کسی چیزی نگفته بود و نمی توانست هم بگوید تا اینکه در کمپ که از بند اسارت فرقه رها شده بودیم از جابر در مورد آن شب که احمد رضا خود کشی کرد سوال کردم .

جابر گفت مژگان پارسائی و مهوش سپهری که معروف به نسرین فاشیست بود به همراه مهدی برائی معروف به احمد واقف و چند تا از دیگر سران فرقه تهدیدم کرده بودند که اگر در مورد احمد رضا با کسی حرف بزنم نیست و نابودم میکنند و می گفت من هم از ترسم به کسی چیزی نگفتم !

وی ادامه داد و گفت آن شب احمد رضا خیلی گرفته و ناراحت بود و سر پست گریه و ناله میکرد و مدام می گفت اینها می خداهند مرا هر روز 10 بار بکشند و…. می گفت آخرین کلمه احمد رضا این بود که یک بار مرگ بهتر از 10 بار زجر کش شدن است که یکدفعه سلاح را گذاشت زیر چانه اش و خودش را تمام کرد.

بله بدین طریق یک برگ دیگر برهزاران برگ جنایات سران این فرقه افزوده شد و در این سالیان کسی از این جنایات فرقه خبر دار نشد ! باشد به زودی زود درب اسارتگاه اشرف باز شود و آنگاه ابعاد جنایت سران فرقه آشکار خواهد شد و یقین دارم که سران فرقه در پیشگاه عدالت و در یک دادگاه رسیدگی به جنایات این فرقه قرار خواهند گرفت آن روز دیر یا زود دارد ولی سوخت و ساز ندارد. و به سران فرقه هم می گویم اگر در تلویزیون خودتان هم از احمد رضا و یا دیگر قربانیانی مثل احمد رضا هزار تا هم فیلم و برنامه درست کنید دردی را از شما دوا نخواهد کرد چون ما شاهدان زنده جنایات و شکنجه های فرقه رجوی هستیم و در هر دادگاهی و ارگانی که نیاز باشد در هر کجای دنیا که باشد حاضر خواهم شد و شما را از عدالت گریزی نیست.

 

 

مطالبی در ارتباط:

ــ پذیرش ولایت فقیه توسط آقای رجوی  ( مسعود جابانی )

ــ رجوی و کناره گیری از مقام ولایت ( صرافپور )

ــ  قلعه کهنه اشرف در عراق و قلعه مدرن اوورسورواز در فرانسه ـ قسمت پنجم اعضای جداشده از مجاهدین خلق مرکز خشونت و تروریسم را در قلعه اوورسورواز در فرانسه نشان می دهند ( سایت ایران قلم )

ــ دمکراسی سد راه رشد تروریسم ( مسعود جابانی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت چهارم ـ برخاستن مرده از قبر در قلعه اوورسورواز  ( سایت ایران قلم )

ــ نکشید این جوانان را!! ، داستان کوتاهی از رضا اسدی ( سایت پرواز )

ــ به اعتبار این جنبش ملی دستبرد نزنید!  ( علی کشتگر )

ــ اوور کانون اتفاقات غیر منتظره ( بهار ایرانی )

ــ شگردهای رهبری فرقه در قلعه اووروسورواز برای گردهمایی  20 ژوئن در فرانسه  ( علی جهانی )

ــ چرا مجاهدین در قبال به جریان افتادن پرونده 17 ژوئن سکوت کرده اند؟!! ( بهار ایرانی )

ــ همنوازی به سبک ریگی، رجوی ( امید پویا )

ــ نامه به خانم آنا ماریا گومش نماینده پرتغال در پارلمان اروپا ( کانون رهایی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت سوم ، اتحاد گروه تروریستی  جندالله و فرقه مجاهدین خلق ( ایران قلم )

ــ امواج یکی از شریان های حیاتی اوورسورواز در فرانسه ( بهار ایرانی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت دوم ( سایت ایران قلم )

ــ نظرگاه های رجوی و مجاهدین درباره دمکراسی و حکومت ( بهار ایرانی )

ــ نامه سپاس و قدردانی کانون ایران قلم از خانم آنا ماریا گومش عضو گروه سوسیالیست اروپا ( ایران قلم )

ــ نامه تعدادی از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق در عراق به رئیس پارلمان اروپا ( بنیاد سحر )

ــ مجاهدین استخوان در گلوی آمریکا ( امید پویا )

ــ اهمیت ویژه گردهمایی 20 ژوئن 2009 در فرانسه برای رهبری فرقه مجاهدین ( سایت ایران قلم )

ــ اقامه دعوای بتول سلطانی عضو شورای رهبری مجاهدین در عراق ( بتول سلطانی )

ــ نامه کانون ایران قلم به رهبران احزاب اسپانیا ( ایران قلم )

ــ نامه کانون رهایی به نخست وزیر اسپانیا ( پیام رهایی )

ــ ملاقات های مادر رضوان در مجلس سوئد ( رابعه شاهرخی )

ــ نامه سرگشاده محمد سبحانی به آقای رودریگز نخست وزیر اسپانیا ( ایران قلم )

ــ دیالکتیک اندیشه و قهر، کادرسازی و کادرسوزی ( سعید شاهسوندی )

ــ مخلوق رجوی ( میترا یوسفی )

ــ مجاهدین خلق بخشي از سياست هاي خطير عراق ( آسوشیتدپرس )

ــ نماینده فرقه در پارلمان اروپا ( آن سینگلتون )

ــ افشای توطئه کثیف فرماندهی اوورسوراوواز در مورد جداشدگان و ایرانیان آزاده مقیم اروپا ـ 1 ( آریا ایران )

ــ طنز پیروزی نمایی فرقۀ رجوی! ( حامد صرافپور )

ــ توطئه مریم عضدانلو از اوورسورواز فرانسه علیه قربانیان از فرقه مجاهدین ( علی جهانی )

ــ در حاشیه گفتگو با یکی از نمایندگان پارلمان اروپا ( سعید محسنی )

ــ چه کسی به دژ اوورسورواز توجه می کند؟ ( ستار اورنگی )

ــ ملاقات نمایندگان کانون رهائی با سفیر عراق در دنهاخ هلند ( پیام رهایی )

ــ تناقضات مجاهدین ( ایران سبز )

ــ نامه به خانم میشل آلیوت ماری وزیر کشور دردولت فرانسه  ( الف مینو سپهر )

ــ توطئه کثیف مجاهدین بر علیه جداشدگان ( آریا ایران )

ــ هیاهوی جدید فرقه رجوی ( محمد بازیارپور )

ــ بریف پارلمان بریتانیا: کمپ اشرف و کنوانسیون ژنو  ( پارلمان بریتانیا )

ــ نامه آقای مسعود خدابنده به آقای نوری المالکی نخست وزیر عراق ( ایران اینترلینک )

ــ ملاقات نمايندگان انجمن ايران باستان ـ آينده درخشان با مقامات سفارت عراق در پاريس  ( ایران باستان ـ آینده درخشان )

ــ چرا فاصله بین کوه مردان وزنان! اسیردراشرف تا بریدگی ومزدوری برای رژیم تنها نیم گام است ؟!! ( الف ـ مینو سپهر )

ــ مجموعه مطالب در محکومیت حمله خشونت طلبانه فرقه مجاهدین به اعضای جداشده ( ایران قلم )

ــ نامه سرگشاده خانم بتول سلطانی به نمایندگان پارلمان اروپا ( بنیاد سحر )

ــ نامه سرگشاده محمد حسین سبحانی به مریم رجوی در مورد تهاجم اوباشان خشونت طلب و تروریست فرقه مجاهدین به وی در شهر کلن آلمان ( محمد حسین سبحانی )

ــ گزارش تايم از اوضاع نابسامان فرقه مجاهدین در اردوگاه اشرف ( مجله تایم)

ــ مجاهدین خلق از عراق به کجا خواهند رفت؟ ( اکونومیست  )

ــ روز پاسخگویی  رهبران فرقه مجاهدین نزدیک است ( علی جهانی فر )

ــ آیا اشرف شهر شرف است؟!! ( رضا اسدی )

مصاحبه آن سینگلتون با دکتر موفق الربیعی مشاور امنیت ملی عراق در مورد اردوگاه اشرف ( ایران اینترلینک )

ــ سربازان آمريکايي براي محافظت از رجوي در اردوگاه اشرف حضور دارند (مسعود خدابنده)

ــ در باره فرقه مجاهد ( اسماعیل هوشیار )

ــ سرنوشت قلعه اشرف  به کجا کشیده می شود؟ ( بتول ملکی )

ــ رویای دیروز و کابوس امروز مجاهد! ( حمید تقوایی )

ــ  در باره ی هرزه درآيی های اخير مجاهدين ( محمد علی اصفهانی )

ــ عوامفریبی مجاهدین بخاطر جلب ترحم ( هادی شمس حائری )

ــ فاجعه اصلی برای فرانسه، با ورود رجوی به خاک این کشور رخ داده است!! ( بهار ایرانی )

ــ عراق تشدید محاصره اردوگاه اشرف را رد کرد ( بی بی سی )

ــ آخرین خبرها از اشرف ( بهزاد علیشاهی )

ــ مریم رجوی به فروپاشی تدریجی فرقه در قلعه اشرف اعتراف می کند ( یادداشت روز ـ ایران قلم )

ــ شل شدن میخ فرقه گرایی در عراق  ( علی جهانی فر )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد