_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

تعیین تکلیف با مجاهدین یک موضوع کاملا عراقی است ـ قسمت اول و دوم

17.08.2009

بهار ایرانی

منبع: Mojahedin.ws

 

قریب شش سال از سقوط صدام و قریب سه دهه از حضور سازمان مجاهدین در عراق می گذرد. در بررسی ریشه های سقوط صدام می توان به دلایل بی شماری اشاره کرد. اما مهمترین دلایل عمده این اتفاق (سرنگونی صدام) را می توان در استراتژی بحران آفرینی داخلی و خارجی او جستجو کرد. براه انداختن جنگ هشت ساله با ایران، لشکرکشی ماجراجویانه به کویت، حمایت از گروه های تروریستی، از دلایل خارجی و توامان سرکوب اعتراضات و مطالبات مدنی مردم عراق و به موازات آن کشتارهای دستجمعی و اختناق داخلی و ... از مهمترین دلایل سقوط صدام بود. به این دلایل اضافه کنید حضور گروه های تروریستی در عراق و تعاملات آشکار و پنهان صدام را با سایر گروه های تروریستی و در نهایت منزوی شدن صدام به عنوان تنها دولت تروریستی که در نوع خود جایگاه وی را در جامعه بین المللی به شدت متزلزل و به همین دلایل ادامه حیات سیاسی او را غیر ممکن کرده بود. مجموع این دلایل ضرورت برداشتن صدام و جایگزینی یک دولت مردمی- عراقی را در اولویت تامین امنیت و دمکراسی برای مردم عراق و در گام بعد تامین امنیت و آرامش در منطقه اجتناب ناپذیر کرده بود. پس از سقوط صدام یکی از اولویت های بنیادی و اصلی مردم و دولت منتخب آن، چالش با موجودیت و موضوعیت تروریسم در عراق بود.

 

حضور ده ها گروه تروریستی در عراق بعلاوه حضور سازمان یافته و مورد حمایت صدام از سازمان مجاهدین در خاک عراق این چالش را در صدر موانع استراتژیک برای مردم عراق و نهادینه کردن آرامش و امنیت قرار داده بود. مردم خسته و فرسوده از بحران های تحمیلی صدام در آستانه تحولات داخلی بیش از هر چیز نیازمند آرامش و امنیت برای شروع دوران تازه سازندگی و احیای عراق بودند. بدیهی است اولویت قانون اساسی عراق باید بیش از هر چیز با چنین چشم انداز استراتژیکی تدوین می شد. رفع و دفع هر گونه خشونت سازماندهی شده در عراق و با هر نیت و سمت و سوی سیاسی داخلی و خارجی که بتواند به مفهوم واقعی حداقل های امنیت شهروندی مردم عراق را تضمین کند. (زمینه های قومی و بافت اجتماعی و اعتقادی و عشیره ای عراق در بروز این شرایط نقش ویژه ای داشته است.) تدوین قانون اساسی عراق با چنین فرایند و چشم اندازی یکی از مصوبات خود را حول تبری جستن و دفع هر فتنه تروریستی آشکار و پنهان از عراق متمرکز و در نهایت تدوین کرد. بر همین اساس ماده 25 قانون اساسی عراق تاکید دارد به هیچ گروه تروریستی و تحت هیچ شرایطی اجازه حضور در خاک عراق را نخواهد داد. اگر چه مقامات عراقی از همان روزهای اول سرنگونی صدام بر اخراج سازمان های تروریستی از خاک شان تاکید داشتند، مع الوصف با تدوین قانون اساسی که به تائید مردم عراق نیز رسیده است و همچنین تصمیمات دولت منتخب عراق بر این نکته تصریح و اصرار شد که از این پس خاک عراق حاضر به تحمل و پذیرش هیچ گروه تروریستی و به طور مشخص سازمان مجاهدین در خاک عراق نیست.

 

در این راستا تصمیم دولت قانونی عراق جهت اجرایی شدن مصوبه قانون اساسی را می توان به مثابه یکی از شاخص های به رسمیت شناختن حق حاکمیت مردم و دولت عراق برای تامین منافع سیاسی داخلی و خارجی تعبیر کرد و هر گونه واکنش در قبال آن را نقض آشکار حق حاکمیت مردم و دولت عراق تلقی نمود. حول همین تصمیمات دولت عراق از همان روزهای اول بر اخراج سازمان مجاهدین خلق از خاک کشورش تاکید و اصرار نموده است. دلایل این اصرار پیش از آنکه به نقش و دخالت این سازمان در سرکوب اعتراضات داخلی در زمان صدام و آلوده شدن دست مجاهدین به خون مردم عراق مرتبط باشد، به منافع کلان ملی و استراتژیک عراق یعنی حذف و زدودن ریشه های ناآرامی، تروریسم و خشونت از خاک این کشور متمرکز بوده است. اما این به معنی نادیده گرفتن خون های بیگناهانی نیست که طی حضور سه دهه ای مجاهدین در عراق ریخته شده است. به معنی نادیده گرفتن منافع و حقوق حیف و میل شده و غصب شده آنها توسط مجاهدین در طی این سه دهه نبوده و نیست. به معنی گذشتن مردم از خون عزیزان شان که با آمریت صدام و با عاملیت سازمان مجاهدین ریخته شده، نبوده و نخواهد بود. هیچکس و از جمله مردم عراق فراموش نخواهند کرد که نقش و موقعیت مجاهدین در زمان صدام چگونه و کجا بوده است.

 

اما با این احوال موضع گیری های اولیه مقامات عراقی بر این نکته تاکید داشت که مجاهدین به خاطر اینکه یک گروه تروریستی شناخته شده در جامعه بین المللی هستند باید از خاک این کشور بیرون بروند. به موازات این تصمیم تعاملات سازمان مجاهدین با گروه های تروریستی بازمانده از زمان صدام و متحد شدن آنها در مقابل دولت قانونی هر لحظه ضرورت و اهمیت تصمیم دولت بر اخراج مجاهدین از خاک عراق را مورد تاکید قرار داد. در راستای چنین ضرورتی، اینک دولت عراق و پس از نزدیک به هفت سال گفتمان و مذاکرات بی حاصل و سعه صدر و خویشتن داری اینک در آستانه عملی کردن تصمیم دولت و قانون اساسی خود درصدد است تا سازمان مجاهدین خلق را از عراق بیرون کند. متعاقب اولین واکنش های عراق در قبال اقدامات بازدارنده توسط ساکنین قرارگاه اشرف که به کشته شدن حداقل سه پلیس عراقی و مجروح شدن شمار زیادی منجر شده، و همسو با سازماندهی و جریان سازی روانی - رسانه ای مجاهدین، شماری از گروه ها و شخصیت های سیاسی در اقدامی عجولانه به حمایت از مجاهدین پرداخته و بدون اطلاع از کم و کیف قضایا و پروسه ای که به این مرحله ختم شده تلاش دارند پای محافل و مجامع بین المللی را به این چالش داخلی باز کنند. اما باید در پاسخ این عده اندک مواردی را برشمرد که در مقاله دیگری به آن خواهم پرداخت.

 

---------------------------------------------------------------

قسمت دوم

 

در مقاله اول ضمن بررسی روند شکل گیری دمکراسی و قانون گرائی در عراق بدون صدام، اقدامات مقابله ای دولت عراق در برابر چالش های امنیتی پیش روی را به عنوان بدیهی ترین حق حاکمیت هر دولتی همچون عراق مطرح نمودیم، هر چند تنی چند از بقایای حامی صدام با درخواست از محافل و مجامع بین المللی درصدد تحت فشار گذاشتن دولت عراق می باشند. این تلاش ها در حالی صورت می گیرد که تا کنون نه تنها هیچ دولتی رسما با اقدامات قانونی عراق مخالفت نکرده که آشکارا و یا تلویحا این اقدامات را در راستای حق حاکمیت دولت عراق به رسمیت شناخته  شده است. موضع گیری صریح آمریکا در این خصوص و به رسمیت شناختن حق قانونی عراق در تعیین تکلیف با مجاهدین و همچنین مواضع وزارت امور خارجه فرانسه که ضمن تروریست خواندن مجاهدین از پذیرش آنها به صراحت امتناع کرده در این رابطه قابل تعمق است. اما علیرغم این کم و بیش تلاش هایی توسط گروه ها و شخصیت های سیاسی منفعل و بازنشسته و از کار افتاده و یا بعضا شکست خورده صورت گرفته که دولت عراق را ناچار به عقب نشینی از حقوق قانونی خود نماید. اما همه جریان ها و شخصیت های حامی مجاهدین باید بپذیرند که؛

 

-         اولا اقدامات دولت عراق در چارچوب حق حاکمیتی است که هر دولتی دارا و الزاما در جهت استفاده و تامین منافع کلان سیاسی و ملی خود از آن استفاده می کند.

 

-         دوم این حق پیش از اینکه منشاء و انگیزه های سیاسی داشته باشد، پشتوانه حقوقی و اجماع مردم عراق را بهمراه داشته و یکی از سه نهاد اداره کننده کشور عراق یعنی قوه مقننه و قانونگذاری عراق را با خود همراه کرده است.

 

-         سوم این حق درست مثل حقی که دولت فرانسه در خصوص اخراج مسعود رجوی برای خود قائل بود، در زمره حقوق قانونی و در راستای حاکمیت ملی هر کشوری محسوب می شود.

 

-         چهارم حامیان مجاهدین باید حداقل این زحمت اندک را به خود بدهند تا کارنامه واقعی مجاهدین در عراق را نه از قول مجاهدین که به طور مستقیم از زبان مردم عراق و قربانیان آن بشنوند. در این صورت متوجه خواهند شد حرف مردم و دولت عراق تفاوتی با هم ندارند.

 

-         و نهایت اینکه تعیین تکلیف مجاهدین به دلایل بیشماری که اشاره رفت یک موضوع کاملا عراقی است و حداقل تا آنجا که به رعایت حقوق تعریف شده مجاهدین و رعایت متقابل حق حاکمیت دولت عراق از سوی مجاهدین مربوط می شود، اجازه دخالت به هیچ کس را نمی دهد. اظهارات هیلاری کلینتون حاکی از این است که دولت عراق در چارچوب تعهدات بین المللی و توافقات دو جانبه بین عراق و آمریکا با مجاهدین برخورد نموده و در این رابطه هیچ تخطی صورت نگرفته است.

 

به نظر می رسد اظهار نظرها و جانبداری های عده ای اندک از مجاهدین پیش از اینکه ریشه در احساسات بشردوستانه داشته باشد، محصول بی اطلاعی و فقدان آگاهی از ماهیت مجاهدین و از سوی دیگر مصلحت های سیاسی و جناحی است که به منافع دراز مدت سیاسی حامیان مجاهدین در کشورهای خودشان ارتباط دارد. مردم عراق پس از چندین دهه تحمل ناامنی و بحران و خشونت و استبداد، در مرحله حساسی قرار گرفته اند. آنها به خوبی می دانند تا زمانی که نتوانند در عمل و به صورت عینی با آمرین و عاملین خشونت و تروریسم در خاک کشورشان تعیین تکلیف کنند، زمینه برای تعمیق دمکراسی و آرامش و امنیت و زندگی دوباره فراهم نخواهد شد. حضور مجاهدین با هر ادعا و نیتی به مثابه بحران بالقوه ای در کانون توجهات مردم و دولت عراق است. دخالت و اظهار نظرهای ناآگاهانه و منفعت طلبانه مورد اشاره در واقع به معنی نادیده گرفتن اولین حق مسلم حاکمیت مردم و دولت عراق است. سوال اینجا است چرا حامیان مجاهدین که این میزان در قبال ساکنین اشرف دغدغه و حساسیت انسان دوستانه دارند، سعی در متقاعد کردن دولت های خود برای پناه دادن به مجاهدین نمی کنند. اگر فی الواقع حامیان مجاهدین پناهندگی را حق مسلم و تعریف شده مجاهدین می دانند، چه تفاوتی می کند که آنها در عراق و یا هر کشور دیگری از این حقوق منتفع بشوند. این حامیان می توانند با تحت فشار گذاشتن دولت های خود آنها را مجاب کنند حداقل به صورت فردی و سهمیه ای هر کدام شماری از ساکنین اشرف را به عنوان پناهنده بپذیرند.

 

بعلاوه حامیان مجاهدین باید به این سوال نیز پاسخ بدهند که چرا شمار قابل توجه ای از ساکنین اشرف که دارای اقامت قانونی و پناهندگی کشورهای اروپایی هستند، کماکان اصرار دارند در اشرف باقی بمانند. این سوال که اگر مسئله سازمان صرفا گرفتن و اخذ پناهندگی در عراق باشد، چه دلیلی دارد کسانی که دارای این موقعیت و امکان هستند، باز اصرار به ماندن در عراق و یا اخذ پناهندگی از کشور عراق را داشته باشند، در جای خود نیاز به پاسخ مستدل دارد که در وهله اول مجاهدین و بعدتر حامیان آنها باید پاسخ بدهند. در این باره که چرا مجاهدین اصرار دارند در عراق بمانند و حاضر به حداقل جابجایی از اشرف و به نقطه دیگری از خاک عراق نیز نیستند، بارها صحبت شده و نیازی به تکرار آن نیست. اما همین اندازه اشاره کافی است که حساسیت مجاهدین به ماندن در اشرف به اندازه ای است که حتی حاضر نیستند مالکیت عراق بر اشرف را نیز به رسمیت بشناسند. واقعیت این است که مجاهدین هیچ حقی نه تنها برای حاکمیت عراق و دولت قانونی آن متصور نیستند که آشکارا و چنانچه بارها تاکید کرده اند، قرارگاه اشرف را حق و ملک شخصی خود می دانند. ادعاهای خنده آور مجاهدین مبنی بر تجاوز هوایی هلیکوپترهای عراقی به حریم هوایی قرارگاه اشرف خود گویای این حقیقت است که اساسا مجاهدین هیچ مشروعیت و مالکیتی در خصوص قرارگاه اشرف برای دولت و مردم عراق متصور نیستند. اینکه چنین ادعاهایی تا چه میزان می تواند مبنا و پایه قانونی داشته باشد، اینها را الزاما باید حامیان مجاهدین پاسخگو باشند. چون به طور اولی در این رابطه سازمان مجاهدین شفافیت بیشتری در اعلام مواضع اش به خرج می دهد. و همین ابهامات بی پاسخ از سوی حامیان مجاهدین به آنها مجال مستمسک قرار داد و سوء استفاده از آنها را فراهم می آورد.

 

اگر به زعم حامیان مجاهدین تحت فشار گذاشتن دولت عراق برای پذیرش مجاهدین یک اقدام توامان قانونی و انسانی و در راستای تامین حقوق انسانی و از جمله دادن پناهندگی به مجاهدین است، به همین میزان و نسبت تحت فشار گذاشتن دولت های مطبوع این آقایان برای پذیرفتن مجاهدین و دادن پناهندگی نیز می تواند وجهی از این تلاش انسانی و بشر دوستانه و از طرفی به معنی التزام عملی کشورهای اروپایی به مقوله پناهندگی و رعایت حقوق آنها باشد. این فشارها در حالی متوجه دولت عراق است، که هیچ کشور اروپایی و حتی کشورهای کوچک منطقه که اتفاقا غیر مستقیم کمک هایی نیز به مجاهدین کرده و می کنند، حاضر به پذیرش رسمی آنها نیستند و فراموش می کنند، اگر امتناع عراق از پذیرش مجاهدین به همان اندازه که آنها بر انسانی بودن و قانونی بودن آنها تاکید دارند، بر خلاف نرم های بین المللی است، فرار آشکار این کشورها از اعطای حق پناهندگی نیز می تواند مصداق تخلف از نرم های بین المللی و اعطای حق پناهندگی محسوب بشود. به استناد اظهارات مقامات عراقی اگر تا کنون 25 کشور دنیا از پذیرش و دادن حق پناهندگی به مجاهدین امتناع کرده باشند، چه دلیل و الزامی وجود دارد که عراق این حق را برای مجاهدین ملحوظ نماید و نتواند بیست و ششمین کشوری باشد که از دادن حق پناهندگی به مجاهدین امتناع کند. این در حالی است که عراق تا کنون و در مقایسه با سایر کشورهای مدعی حقوق بشر و ... بیشترین تاوان ممکن از حضور مجاهدین در کشورش را با هر مکانیزم و توجیهی پرداخته و تحمل کرده است. به طور طبیعی در چنین وضعیتی کسانی که داعیه دفاع از حقوق مجاهدین را دارند، بهتر است به جای هزینه کردن از جیب مردم و دولت عراق برای اثبات حسن نیت شان به پرنسیب های بین الملی و حقوق بشری کمی هم از خودشان هزینه کنند و برای اثبات صداقت شان به آنچه دم می زنند، کمی هم زحمت تقبل و تحمل مجاهدین در خاک کشورشان را به خود بدهند. حامیان مجاهدین می توانند به جای درافتادن با دولت عراق و به چالش کشیدن مقامات عراقی، کمی هم دولتمردان خود را در خصوص رعایت حقوق انسانی و اعطای حق پناهندگی به ساکنین قرارگاه اشرف به چالش بکشند و یا حداقل اینکه دلایل امتناع دولت های خود را از نپذیرفتن مجاهدین در خاک کشورشان گوش بدهند.

 

به استناد همین ابهام ها و سوالات و پس زمینه ها و از هر منظری که بخواهیم به موضوع نگاه کنیم، تعیین تکلیف دولت عراق با مجاهدین یک مسئله کاملا داخلی و عراقی است. بیش از هر چیز به تامین امنیت و آرامش در خاک کشور عراق مربوط می شود. به مسئله تنش زدایی و بحران زدایی عراق با همسایگان اش مرتبط می شود. به تامین منافع ملی و دراز مدت مردم عراق مربوط می شود، به تامین صلح و آرامش در منطقه مربوط می شود، به تعیین تکلیف مردم عراق با دشمنان تاریخی خود و متحدان و برادران خونی صدام مربوط می شود، به غاصبان بیت المال و حقوق به یغما رفته مردم عراق توسط مجاهدین و صدام مرتبط می شود، ... به آرزوی مردم عراق برای تامین آرامش، صلح و سازندگی دوباره عراق مربوط می شود، به اینکه مردم عراق می خواهند پس از چندین دهه ظلم و استبداد و جنگ و فقر و ... از این پس روی دیگر زندگی را ببیننند، برای همین بار دیگر تاکید می کنیم، مسئله مجاهدین و دولت عراق یک مسئله کاملا عراقی است. این حق مسلم را حتی مجامع بین المللی و کشورهای ذی نفع در مورد عراق به رسمیت شناخته اند. این حق را نهاد قانونگذاری عراق برای مردم و دولت خودش قائل شده است. اگر در این میان کسانی حق حاکمیت قانونی عراق به مذاق شان خوش نمی آید، می توانند کوتاهترین راه ممکن را برای دفاع از حقوق مورد نظرشان در مورد مجاهدین انتخاب کنند. راهی که هم به تامین استقلال و حقوق مردم عراق و دولت آن منتهی می شود و هم می تواند به تامین نقطه نظرات انسان دوستانه حامیان مجاهدین در هر نقطه از جهان منتهی شود. برای تامین این نقطه نظرات حامیان مجاهدین باید بپذیرند که از این به بعد هزینه های حمایت از مجاهدین را بر گردن دولتمردان خودشان بگذارند. بپذیرند که اگر مجاهدین حقی بر گردن بشریت و نهادهای حقوق بشری دارند، بخشی از این حق هم بر گردن پایه گزاران و لیدرهای دفاع از حقوق بشر است.

 

 

 

مطالبی در ارتباط:

ــ چرا سازمان مجاهدین خلق  اسماعیل وفا یغمایی را نیز تحمل نمی کند؟ ( ایران قلم )

ــ چگونه می توان به ساکنین کمپ اشرف کمک کرد؟  ( پیام رهایی )

ــ دیدار هیئتی از انجمن ایران باستان با مقامات سفارت ایتالیا در پاریس ( ایران باستان ، آینده درخشان )

ــ التماس سازمان مجاهدین خلق به مقامات اردن: ما را بپذیرید! ( عصر ایران )

ــ نامه سرگشاده کانون ایران قلم به آقای فرانکو فراتینی وزیرخارجه ایتالیا  ( ایران قلم )

ــ کلینتون: مسئله اشرف باید طبق قوانین داخلی عراق حل شود ( خبرگزاری آلمان )

ــ نامه ای به سیاوش  ( جواد فیروزمند )

ــ کانون ایران قلم خشونت پلیس عراق و سیاست های رهبری فرقه مجاهدین خلق را محکوم می کند ( ایران قلم )

ــ دولت عراق کنترل اردوگاه اشرف را در دست گرفت ( بی بی سی )

ــ پذیرش ولایت فقیه توسط آقای رجوی  ( مسعود جابانی )

ــ رجوی و کناره گیری از مقام ولایت ( صرافپور )

ــ  قلعه کهنه اشرف در عراق و قلعه مدرن اوورسورواز در فرانسه ـ قسمت پنجم اعضای جداشده از مجاهدین خلق مرکز خشونت و تروریسم را در قلعه اوورسورواز در فرانسه نشان می دهند ( سایت ایران قلم )

ــ دمکراسی سد راه رشد تروریسم ( مسعود جابانی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت چهارم ـ برخاستن مرده از قبر در قلعه اوورسورواز  ( سایت ایران قلم )

ــ نکشید این جوانان را!! ، داستان کوتاهی از رضا اسدی ( سایت پرواز )

ــ به اعتبار این جنبش ملی دستبرد نزنید!  ( علی کشتگر )

ــ اوور کانون اتفاقات غیر منتظره ( بهار ایرانی )

ــ شگردهای رهبری فرقه در قلعه اووروسورواز برای گردهمایی  20 ژوئن در فرانسه  ( علی جهانی )

ــ چرا مجاهدین در قبال به جریان افتادن پرونده 17 ژوئن سکوت کرده اند؟!! ( بهار ایرانی )

ــ همنوازی به سبک ریگی، رجوی ( امید پویا )

ــ نامه به خانم آنا ماریا گومش نماینده پرتغال در پارلمان اروپا ( کانون رهایی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت سوم ، اتحاد گروه تروریستی  جندالله و فرقه مجاهدین خلق ( ایران قلم )

ــ امواج یکی از شریان های حیاتی اوورسورواز در فرانسه ( بهار ایرانی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت دوم ( سایت ایران قلم )

ــ نظرگاه های رجوی و مجاهدین درباره دمکراسی و حکومت ( بهار ایرانی )

ــ نامه سپاس و قدردانی کانون ایران قلم از خانم آنا ماریا گومش عضو گروه سوسیالیست اروپا ( ایران قلم )

ــ نامه تعدادی از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق در عراق به رئیس پارلمان اروپا ( بنیاد سحر )

ــ مجاهدین استخوان در گلوی آمریکا ( امید پویا )

ــ اهمیت ویژه گردهمایی 20 ژوئن 2009 در فرانسه برای رهبری فرقه مجاهدین ( سایت ایران قلم )

ــ اقامه دعوای بتول سلطانی عضو شورای رهبری مجاهدین در عراق ( بتول سلطانی )

ــ نامه کانون ایران قلم به رهبران احزاب اسپانیا ( ایران قلم )

ــ نامه کانون رهایی به نخست وزیر اسپانیا ( پیام رهایی )

ــ ملاقات های مادر رضوان در مجلس سوئد ( رابعه شاهرخی )

ــ نامه سرگشاده محمد سبحانی به آقای رودریگز نخست وزیر اسپانیا ( ایران قلم )

ــ دیالکتیک اندیشه و قهر، کادرسازی و کادرسوزی ( سعید شاهسوندی )

ــ مخلوق رجوی ( میترا یوسفی )

ــ مجاهدین خلق بخشي از سياست هاي خطير عراق ( آسوشیتدپرس )

ــ نماینده فرقه در پارلمان اروپا ( آن سینگلتون )

ــ افشای توطئه کثیف فرماندهی اوورسوراوواز در مورد جداشدگان و ایرانیان آزاده مقیم اروپا ـ 1 ( آریا ایران )

ــ طنز پیروزی نمایی فرقۀ رجوی! ( حامد صرافپور )

ــ توطئه مریم عضدانلو از اوورسورواز فرانسه علیه قربانیان از فرقه مجاهدین ( علی جهانی )

ــ در حاشیه گفتگو با یکی از نمایندگان پارلمان اروپا ( سعید محسنی )

ــ چه کسی به دژ اوورسورواز توجه می کند؟ ( ستار اورنگی )

ــ ملاقات نمایندگان کانون رهائی با سفیر عراق در دنهاخ هلند ( پیام رهایی )

ــ تناقضات مجاهدین ( ایران سبز )

ــ نامه به خانم میشل آلیوت ماری وزیر کشور دردولت فرانسه  ( الف مینو سپهر )

ــ توطئه کثیف مجاهدین بر علیه جداشدگان ( آریا ایران )

ــ هیاهوی جدید فرقه رجوی ( محمد بازیارپور )

ــ بریف پارلمان بریتانیا: کمپ اشرف و کنوانسیون ژنو  ( پارلمان بریتانیا )

ــ نامه آقای مسعود خدابنده به آقای نوری المالکی نخست وزیر عراق ( ایران اینترلینک )

ــ ملاقات نمايندگان انجمن ايران باستان ـ آينده درخشان با مقامات سفارت عراق در پاريس  ( ایران باستان ـ آینده درخشان )

ــ چرا فاصله بین کوه مردان وزنان! اسیردراشرف تا بریدگی ومزدوری برای رژیم تنها نیم گام است ؟!! ( الف ـ مینو سپهر )

ــ مجموعه مطالب در محکومیت حمله خشونت طلبانه فرقه مجاهدین به اعضای جداشده ( ایران قلم )

ــ نامه سرگشاده خانم بتول سلطانی به نمایندگان پارلمان اروپا ( بنیاد سحر )

ــ نامه سرگشاده محمد حسین سبحانی به مریم رجوی در مورد تهاجم اوباشان خشونت طلب و تروریست فرقه مجاهدین به وی در شهر کلن آلمان ( محمد حسین سبحانی )

ــ گزارش تايم از اوضاع نابسامان فرقه مجاهدین در اردوگاه اشرف ( مجله تایم)

ــ مجاهدین خلق از عراق به کجا خواهند رفت؟ ( اکونومیست  )

ــ روز پاسخگویی  رهبران فرقه مجاهدین نزدیک است ( علی جهانی فر )

ــ آیا اشرف شهر شرف است؟!! ( رضا اسدی )

مصاحبه آن سینگلتون با دکتر موفق الربیعی مشاور امنیت ملی عراق در مورد اردوگاه اشرف ( ایران اینترلینک )

ــ سربازان آمريکايي براي محافظت از رجوي در اردوگاه اشرف حضور دارند (مسعود خدابنده)

ــ در باره فرقه مجاهد ( اسماعیل هوشیار )

ــ سرنوشت قلعه اشرف  به کجا کشیده می شود؟ ( بتول ملکی )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد