_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

  مصاحبه با خانم بتول سلطانی در خصوص عملیات انتحاری در سازمان مجاهدین خلق

قسمت پانزدهم: مهمترین مکانیزم برای خودسوزی ها جوسازی است

 

05.09.2009

بتول سلطانی

http://saharngo.com/

batul_soltani_sahar@yahoo.com

 

لینک به قسمت شانزدهم

لینک به قسمت یازدهم تا چهاردهم

لینک به قسمت نهم و دهم

لینک به قسمت هشتم

لینک به قسمت هفتم

لینک به قسمت ششم

ما خسته اگر چه؛ شب ز ما خسته تر است.
تاريکی اگر چه دم به دم بيشتر است.
تاريک ‌ترين زمان هر شب امّا،
دانم که همان لحظه‌ی پيش از سحر است.

بنیاد خانواده سحر: این مطالبی که شما در چگونگی بستر سازی و مکانیزم انجام خودسوزی های 17 ژوئن 2003 دادید، این را به ذهن متبادر می کند که این افراد منظورم مرضیه و صدیقه و مژگان و بهشته و ... بیشتر نقش واسطه را در برآورده کردن اهداف و اراده رهبری سازمان بعهده دارند. به این صورت که این واسطه ها همانطور که گفتید فضا را بوجود می آورند و بعد خودشان یا در سایه قرار می گیرند و یا باز بر اساس فرمان و دستور تشکیلاتی تا انتهای راه را می روند و خودشان را هم در حین ایجاد این فضا قربانی می کنند و به آتش می کشند. یعنی هم نقش تهییج کننده را دارند و هم در موقعیت یک عضو تمام حرفه ای وارد مرحله عملیات می شوند و این در واقع همان بستری است که از دل آن امثال ندا حسنی بیرون می آیند و خودسوزی ها را ماده می کنند.

خانم بتول سلطانی: به نوعی می شود گفت اینها همین نقش دو جانبه را بازی می کنند. بعضی در نقطه عمل بر اساس فرمان تشکیلاتی متوقف می شوند و برخی مواقع هم تا ته خط را می روند و دیگران را هم به دنبال خودشان می کشانند. حالا یک جنبه نقش این به قول شما واسطه ها هم به انتها و پایان ماجراها و نقش رسانه ای این اعضا بر می گردد. این هم به شکلی کاملا طراحی شده و از پیش انتخاب شده دنبال می شود. اینکه در ارتباط با مطبوعات و خبرگزاری ها چه کس یا کسانی قرار است طرف حساب باشند. حرف بزنند، دفاع کنند، توضیح بدهند و خلاصه هر آنچه لازم است در تعامل با بیرون از مناسبات مطرح شود را اینها بر زبان بیاورند. مثلا ببینید بین افرادی که در این قضایا شرکت داشتند و خودسوزی کردند، سازمان برای بخش ارتباط رسانه ای و اطلاع رسانی به خبرگزاری ها کسی مثل مرضیه باباخانی را برای گفتگو انتخاب می کند. از جمله مثلا می توان به مصاحبه او با خبرگزاری الجزیره اشاره کرد. فکر می کنید چرا مثلا حمید عرفا را برای اینکار انتخاب نکردند. چرا باید مرضیه را با آن وضع وخیم و ناجور انتخاب کنند و پیش بیندازند. منظورم این نیست که مثلا حمید عرفا نسبت به قضایا توجیه نشده، نه. این انتخاب بیشتر از این جهت است که او نقش اش را خیلی بهتر و روان تر ارائه می کند. از این جهت است که وضعیت جسمی او متاثرکننده تر است.

نوع تعامل و ارتباط او با رسانه ها بیشتر جواب مورد نظر تشکیلات و رهبری را می دهد. خوب این از وضعیت این واسطه ها بود. اما از آن طرف هم سازمان باید در همین راستا رابطه اش را مثلا با خود ندا و خانواده وی تنظیم کند. طوری که تمام منافع ممکن و حداکثری سازمان تامین بشود. این منافع چیست؟ اول اینکه حمایت کامل خانواده ندا را متوجه خودش بکند. دوم اینکه جهت گیری و موضع گیری های خانواده ندا در جهت رضایت از خودگذشتگی ندا و در عین حال موید این باشد که ندا بطور خودخواسته و ارادی می خواسته ارادت و اعتقاد خودش را به رهبری و سازمان اعلام کند. بعد اینکه آنها از کسی به عنوان مسبب، یا عامل تحریک شکایتی ندارند. و البته این خانواده هم باید تمایلات و احساس حداقل سمپاتی خودش را نسبت به سازمان نشان بدهد. خوب برای اینکه این نقطه نظرات و خواست ها تامین بشود، اول باید خانواده ندا تحت کنترل و پوشش کامل سازمان قرار بگیرد. از هر نظر مالی، امکاناتی، رسانه ای و ... برای همین هم می بینیم سازمان بعد از خودسوزی ندا پای خانواده او را به ماجرا باز می کند و در تمام جهاتی که اشاره شد سازمان کار می کند. از نظر عاطفی و احساسی طوری تنظیم می کند که هم تاثیر و تاثر این واقعه روی فضای اطراف خوب دربیاید و هم در نهایت اینکه همه اینها به جیب سازمان و رهبری ریخته بشود. اینجا یک مرز باریکی است که خیلی رندانه و حساب شده بخصوص در مورد خودسوزی ندا سازمان روی آن حرکت می کرد. این را حتی می شود به عنوان یک مدل و الگو از هر جهت مورد مطالعه قرار داد. برای همین می بینیم سازمان بیشترین تمرکز، وقت و انرژی را روی او می گذارد. می خواهد یک مدل خلق کند و به نظر من حداقل برای درون مناسبات اش موفق می شود.

بنیاد خانواده سحر: برای اعضای سازمان این سوال پیش نمی آید که خانواده ندا حسنی قبل از این اتفاق کجا بوده که ناگهان سروکله اش پیدا می شود و این همه توجه چه توجیه و دلیل تشکیلاتی پیدا می کند.

خانم بتول سلطانی: اینها اصلا نه برای سازمان و نه برای رجوی مهم نیست که پیش بیاید یا نیاید. من 4 سال در انگلستان بودم. در همین سالها هم خانواده ندا در انگلستان بود. اصلا هیچ رابطه ای بین آنها نبود. نه از طرف سازمان و نه از طرف خانواده ندا. همه این اتفاقات ناگهانی و غیر منتظره بود. اما بعد از این جریان سازمان وقت و انرژی زیادی برای ارتباط گرفتن و کنترل خانواده او گذاشت. بخاطر اینکه به بیرون از تشکیلات ثابت کند که ندا خودش خودسوزی کرده و مسئولیت مرگ ندا را از روی خودش بر دارد. یا بطور ایدئولوژیک روی خانواده او کار بکند تا آنها اگر قرار شد درباره این اتفاق صحبت کنند بدانند در ارتباط با رسانه ها چه مسائلی را مطرح کنند که به نفع سازمان باشد. این رابطه بعد از مرگ ندا خیلی تنگاتنگ شد. برای اینکه این احتمال هم می رفت که نکند والدین او تصمیم غیر منتظره ای بگیرند که همه چیز را به هم بریزد.

بنیاد خانواده سحر: سازمان از یک طرف به قول شما می خواهد القا کند اقدام ندا کاملا ارادی بوده و سازمان هیچ نقشی در آن نداشته است. اما از طرف دیگر در داخل مناسبات و بعد در خارج از سازمان روی این اقدام تا می تواند تبلیغات می کند و نام عملیات مقدس و شهید مقدس را روی آن می گذارد. با این تناقض در بیرون و در درون سازمان چگونه برخورد و حل می شود.

خانم بتول سلطانی: من که در داخل سازمان بودم می دانم ارزش این خودسوزی ها برای سازمان و بخصوص در مورد ندا این است که این اقدام بر اساس دستور تشکیلاتی بوده است. برای همین هم اینقدر روی او تاکید می کنند و برای اش احترام و ارزش قائل می شوند. همینطور همه کسانی که در سازمان هستند حداقل این را می دانند که ندا خودسرانه خودش را به آتش نکشیده است و دستور تشکیلاتی را انجام داده است. حالا هر چقدر هم در بیرون خلاف این را ادعا کنند، برای درون مناسبات فرقی نمی کند. حقیقت را همه آنها می دانند.

بنیاد خانواده سحر: ارزش این کار را سازمان وقتی می خواهد برای مناسبات ماده کند طبیعی است باید تعریف و تمجید بکند. از طرف دیگر همه اعضای سازمان هم می دانند این کار ارادی نبوده و صرفا به دستور تشکیلات بوده است. اما وقتی این تعریف و تمجیدها را رسانه ای می کند و همه مشاهده می کنند، خوب این دوگانگی برای کسانی که در بیرون از سازمان هستند و سازمان را باعث این اقدامات می دانند پیش می آورد. مریم رجوی از یک طرف ادعا می کند این خودسوزی ها خودسرانه و ارادی بوده و حتی پلیس فرانسه را مقصر می داند که نگذاشته پیام ممانعت از خودسوزی ها را به بیرون ارسال بکند. اما مریم اولین کسی است که می رود سر مزار ندا و او را شهید مقدس می خواند. مسعود اولین کسی است که آن پیام مخصوص را در ستایش از این خودسوزی ها و بخصوص ندا می دهد. تلویزیون مجاهدین بخش قابل ملاحظه ای از برنامه های خودش را به تجلیل از ندا و سایر عملیات انتحاری اختصاص می دهد. مراسم آئینی در تجلیل این افراد که در قرارگاه اشرف برگزار شده باز از تلویزیون پخش می شود. وقتی شما از بیرون مناسبات این همه فعالیت و تلاش تحسین گرایانه را می بینید، سازمان چطور می تواند روی این ادعا سوار بشود که در این اقدامات نقش و دخالت نداشته است. بیرونی ها که می فهمند وقتی شما این همه از ندا تحسین می کنید به هر حال این اقدام را قبول دارید و با نفس این کار مخالفتی ندارید که هیچ، آن را حتی مقدس و بصورت یک ارزش عالی در می آورید که حتی درباره اش تردید و سوال هم ایجاد نشود، تازه اینها جنبه بیرونی قضایا است. منظورم این است که سازمان فکر می کند مخاطبان بیرونی او هم مثل مخاطبان درونی و عضو خودش از کنار این تناقضات می گذرد و یا خیلی راحت آنها را هضم می کند.

خانم بتول سلطانی: در یک کلام می توانم بگویم اصلا برای سازمان مهم نیست که این تناقضات در بیرون وجود دارد یا ندارد و پیش می آید یا نمی آید، چه برسد به اینکه بخواهد برای آنها پاسخ و توضیحی داشته باشد. تناقض مورد اشاره شما کاملا منطقی است. یعنی اگر شما با نفس اینگونه اقدامات مخالف هستید پس این همه تبلیغ و ترویج برای چیست. وقتی شما ندا را بت می کنید، خواسته یا ناخواسته اذهان را می برید به طرف اینکه این یک مدل و حتی بقول خود رجوی این خودسوزی ها یک راهگشایی برای سازمان یا راه رستگاری برای افراد سازمان است. پس دارید تبلیغ خودسوزی می کنید. اما اینها علیرغم اینکه خیلی توی چشم هستند و می شود حتی بر اساس این شواهد پیگیری قانونی کرد، اما برای رجوی اصلا اهمیت ندارد. آنچه برای سازمان مهم است همان نفع و سود آنی از این قضایا است. این یک جنبه از قضیه است. اما در درون مناسبات قضیه فرق می کند. رجوی از صراحت گویی درباره این خودسوزی ها، انگیزه ها، دستاوردها و ضعف ها و قوت های آن باکی ندارد. خیلی صریح است. مثلا پاسخ رجوی به این سوال که چرا امثال ندا باید خودشان را برای مریم بسوزانند، این است که وقتی هزاران نفر حاضرند برای عبدالله اوجالان خودکشی کنند، برای مریم همه افراد سازمان باید این کار را بکنند. یادم هست وقتی سر این جریانات در پاریس همین بحث تشکیلاتی بودن و نبودن و محرک این خودسوزی ها پیش آمد و دادگاه رسیدگی برای اثبات این بحث ها تشکیل شد، رجوی طی یک پیام تصویری ضمن مطرح کردن این موضوع خیلی صریح از کنار این دادگاه ها گذشت. موضوع عبدالله اوجالان را مسعود در همین پیام مطرح کرد. او می گفت برای عبدالله اوجالان حتی هزاران نفر حاضر بودند خودشان را بکشند، یعنی مریم به اندازه او هم نیست. این پیام را در سطح شورای رهبری گذاشتند و تماشا کردیم. حتی این را مطرح کرد که این همه آدمی که می خواستند برای عبدالله اوجالان خودکشی کنند، چه کسی رفت یقه کسی را بگیرد و او را متهم به تحریک و سازماندهی بکند. یا چه کسی رفت یقه عبدالله اوجالان را بگیرد و بگوید اینها چرا می خواسته اند بخاطر تو خودکشی کنند. حتی در همین پیام، رجوی با اشاره به حداقل 25 مورد خوسوزی و دو نفر قربانی صریحا گفت هنر نکرده اید و ادعای طلبکاری می کرد و می گفت این خیلی کمتر از آنچه باید انجام میدادید بوده است.

مسعود می گفت یک از میلیارد که باید برای مریم می گذاشتید نگذاشتید و کم کردید. شما برای مریم کاری نکردید. تمام رنج و بدبختی ها و مصیبت ها را مریم متحمل شد و به دوش کشید، تمام کار را مریم کرد، شما کاری نکردید. در داخل مناسبات اینطور با موضوع برخورد و تنظیم رابطه می شود. آنهایی که شما اشاره می کنید مربوط به بیرون از مناسبات است. یک نمونه خیلی واضح اش مثلا همین دادگاه هایی بود که در پاریس بر سر این موضوع تشکیل شد. سر اینکه ببینیم این اقدامات محرک داشته، تشکیلاتی بوده یا ارادی و تصمیم فردی بوده است. نهایت اش را دیدید. می خواهم بگویم حتی در چنین شرایطی که همه چیز برای اثبات تشکیلاتی بودن این خودسوزی ها احراز شده و ثابت شده است، اما سازمان مسیر حوادث را جوری طراحی و پیش بینی می کند که در آن گرفتار نشود. ابزار این مقابله ها هم بدبختانه هم خود همین قربانیان خودسوزی ها هستند و هم همان واسطه ها و به قول شما کاتالیزورها. یکی اش خود همین مرضیه باباخانی بود. و تمام کسانی که از خودسوزی ها بجامانده بودند. می بینید نقش اینها تا کجا ادامه دارد. می بینید رجوی تا کجای قضایا را پیش بینی کرده است و چقدر صریح و راحت از کنار این تناقض ها می گذرد و در نهایت همان طور که گفتم از موضع طلبکاری هم برخورد می کند.

بنیاد خانواده سحر: ببخشید خانم سلطانی این توضیحاتی که از مسعود نقل می کنید، مربوط به همان پیامی است که از خفا برای شما ارسال کرده است.


خانم بتول سلطانی: بله، اینها بخش هایی از همان پیامی است که رجوی از محل اختفا برای شورای رهبری ارسال کرده بود.

 

 

مطالبی در ارتباط:

ــ رجوی و کناره گیری از مقام ولایت ( صرافپور )

ــ  قلعه کهنه اشرف در عراق و قلعه مدرن اوورسورواز در فرانسه ـ قسمت پنجم اعضای جداشده از مجاهدین خلق مرکز خشونت و تروریسم را در قلعه اوورسورواز در فرانسه نشان می دهند ( سایت ایران قلم )

ــ دمکراسی سد راه رشد تروریسم ( مسعود جابانی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت چهارم ـ برخاستن مرده از قبر در قلعه اوورسورواز  ( سایت ایران قلم )

ــ نکشید این جوانان را!! ، داستان کوتاهی از رضا اسدی ( سایت پرواز )

ــ به اعتبار این جنبش ملی دستبرد نزنید!  ( علی کشتگر )

ــ اوور کانون اتفاقات غیر منتظره ( بهار ایرانی )

ــ شگردهای رهبری فرقه در قلعه اووروسورواز برای گردهمایی  20 ژوئن در فرانسه  ( علی جهانی )

ــ چرا مجاهدین در قبال به جریان افتادن پرونده 17 ژوئن سکوت کرده اند؟!! ( بهار ایرانی )

ــ همنوازی به سبک ریگی، رجوی ( امید پویا )

ــ نامه به خانم آنا ماریا گومش نماینده پرتغال در پارلمان اروپا ( کانون رهایی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت سوم ، اتحاد گروه تروریستی  جندالله و فرقه مجاهدین خلق ( ایران قلم )

ــ امواج یکی از شریان های حیاتی اوورسورواز در فرانسه ( بهار ایرانی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت دوم ( سایت ایران قلم )

ــ نظرگاه های رجوی و مجاهدین درباره دمکراسی و حکومت ( بهار ایرانی )

ــ نامه سپاس و قدردانی کانون ایران قلم از خانم آنا ماریا گومش عضو گروه سوسیالیست اروپا ( ایران قلم )

ــ نامه تعدادی از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق در عراق به رئیس پارلمان اروپا ( بنیاد سحر )

ــ مجاهدین استخوان در گلوی آمریکا ( امید پویا )

ــ اهمیت ویژه گردهمایی 20 ژوئن 2009 در فرانسه برای رهبری فرقه مجاهدین ( سایت ایران قلم )

ــ اقامه دعوای بتول سلطانی عضو شورای رهبری مجاهدین در عراق ( بتول سلطانی )

ــ نامه کانون ایران قلم به رهبران احزاب اسپانیا ( ایران قلم )

ــ نامه کانون رهایی به نخست وزیر اسپانیا ( پیام رهایی )

ــ ملاقات های مادر رضوان در مجلس سوئد ( رابعه شاهرخی )

ــ نامه سرگشاده محمد سبحانی به آقای رودریگز نخست وزیر اسپانیا ( ایران قلم )

ــ دیالکتیک اندیشه و قهر، کادرسازی و کادرسوزی ( سعید شاهسوندی )

ــ مخلوق رجوی ( میترا یوسفی )

ــ مجاهدین خلق بخشي از سياست هاي خطير عراق ( آسوشیتدپرس )

ــ نماینده فرقه در پارلمان اروپا ( آن سینگلتون )

ــ افشای توطئه کثیف فرماندهی اوورسوراوواز در مورد جداشدگان و ایرانیان آزاده مقیم اروپا ـ 1 ( آریا ایران )

ــ طنز پیروزی نمایی فرقۀ رجوی! ( حامد صرافپور )

ــ توطئه مریم عضدانلو از اوورسورواز فرانسه علیه قربانیان از فرقه مجاهدین ( علی جهانی )

ــ در حاشیه گفتگو با یکی از نمایندگان پارلمان اروپا ( سعید محسنی )

ــ چه کسی به دژ اوورسورواز توجه می کند؟ ( ستار اورنگی )

ــ ملاقات نمایندگان کانون رهائی با سفیر عراق در دنهاخ هلند ( پیام رهایی )

ــ تناقضات مجاهدین ( ایران سبز )

ــ نامه به خانم میشل آلیوت ماری وزیر کشور دردولت فرانسه  ( الف مینو سپهر )

ــ توطئه کثیف مجاهدین بر علیه جداشدگان ( آریا ایران )

ــ هیاهوی جدید فرقه رجوی ( محمد بازیارپور )

ــ بریف پارلمان بریتانیا: کمپ اشرف و کنوانسیون ژنو  ( پارلمان بریتانیا )

ــ نامه آقای مسعود خدابنده به آقای نوری المالکی نخست وزیر عراق ( ایران اینترلینک )

ــ ملاقات نمايندگان انجمن ايران باستان ـ آينده درخشان با مقامات سفارت عراق در پاريس  ( ایران باستان ـ آینده درخشان )

ــ چرا فاصله بین کوه مردان وزنان! اسیردراشرف تا بریدگی ومزدوری برای رژیم تنها نیم گام است ؟!! ( الف ـ مینو سپهر )

ــ مجموعه مطالب در محکومیت حمله خشونت طلبانه فرقه مجاهدین به اعضای جداشده ( ایران قلم )

ــ نامه سرگشاده خانم بتول سلطانی به نمایندگان پارلمان اروپا ( بنیاد سحر )

ــ نامه سرگشاده محمد حسین سبحانی به مریم رجوی در مورد تهاجم اوباشان خشونت طلب و تروریست فرقه مجاهدین به وی در شهر کلن آلمان ( محمد حسین سبحانی )

ــ گزارش تايم از اوضاع نابسامان فرقه مجاهدین در اردوگاه اشرف ( مجله تایم)

ــ مجاهدین خلق از عراق به کجا خواهند رفت؟ ( اکونومیست  )

ــ روز پاسخگویی  رهبران فرقه مجاهدین نزدیک است ( علی جهانی فر )

ــ آیا اشرف شهر شرف است؟!! ( رضا اسدی )

مصاحبه آن سینگلتون با دکتر موفق الربیعی مشاور امنیت ملی عراق در مورد اردوگاه اشرف ( ایران اینترلینک )

ــ سربازان آمريکايي براي محافظت از رجوي در اردوگاه اشرف حضور دارند (مسعود خدابنده)

ــ در باره فرقه مجاهد ( اسماعیل هوشیار )

ــ سرنوشت قلعه اشرف  به کجا کشیده می شود؟ ( بتول ملکی )

ــ رویای دیروز و کابوس امروز مجاهد! ( حمید تقوایی )

ــ  در باره ی هرزه درآيی های اخير مجاهدين ( محمد علی اصفهانی )

ــ عوامفریبی مجاهدین بخاطر جلب ترحم ( هادی شمس حائری )

ــ فاجعه اصلی برای فرانسه، با ورود رجوی به خاک این کشور رخ داده است!! ( بهار ایرانی )

ــ عراق تشدید محاصره اردوگاه اشرف را رد کرد ( بی بی سی )

ــ آخرین خبرها از اشرف ( بهزاد علیشاهی )

ــ مریم رجوی به فروپاشی تدریجی فرقه در قلعه اشرف اعتراف می کند ( یادداشت روز ـ ایران قلم )

ــ شل شدن میخ فرقه گرایی در عراق  ( علی جهانی فر )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد