_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

مجاهدين خلق : خطر پارادوكس در سياست آمريكا در خاورميانه

 

20.11.2009

مارك دان كف ـ  ترجمه انجمن نجات
http://www.nejatngo.org/fa/post.aspx?id=8518

لینک به متن اصلی (انگلیسی)
http://www.iran-interlink.org/index.php?mod=view&id=7129

يك موضوع درباره ي سياست آمريكائي ها در خاورميانه شديداً واضح است : اين سياست مبتني اسـت بر يك سري اهداف و روابط تعمداً متناقض و پارادوكسيكال كه مشخصاً به نتايجي غم انگير هم براي دوستان و هم دشمنان مي انجامد .

چنانچه اِدبلانش در مقاله ي خود در ژوئن 2009 درباره اي آن مي نويسد ،اين ماجراي بغرنج هيچ جا روشن تر از سرگرداني فعلي آمريكا درباره ي مجاهدين خلق نيست . او مجاهديـن خلـق را چنين معرفي مي كند : سازماني كه در 1965 توسط دانشجويان چپ گـرا در ايران شكل گـرفت و سپس « ايدئولوژي عجيبـي كـه اسلام و ماركسيسم را در برمي گرفت » پذيرفت . اين ايدئولوژي به زودي با خشونت جنگ مسلحانه انقلابي در شهرها همراه شد . در سال هاي آخر پهلوي در ايران ، مجاهدين خلق چندين عمليات و قتل عليه پرسنل نظامي و ديپلماتيك آمريكائي مرتكب شد، اين حملات در راستاي هدف آن ها براي براندازي محمدرضا شاه پهلوي بود.

مجاهدين به نيروهاي انقلابي آيت الله خميني پيوستند كه نهايتاً به پيروزي انجاميد و پس از آنكه تاريخ مصرفشان پس از خروج شاه از ايران پايان يافت حكومت جمهوري اسلامي آنها را اخراج كرد . مجاهدين همانند گذشته كه عليه سلطنت شاه مي جنگيدند ، شروع به راه انداختن عمليات هاي چريكي عليه حكومت اسلامي كردند و موفقيت هايي هم داشتند . رژيم اسلامي معتقد بود كه « اسلام و ماركسيسم » با هم قابل تحمل نيستند . مجاهدين به فرانسه گريختند و سپس به نيروهاي صدام حسين عليه ايران در سال هاي 1980 تا 1988 در جنگ ميان رقباي خليج ، پيوستند .

پارادوكس هاي متغير ادامه داشت چرا كه مجاهدين پایگاهی به نام كمپ اشرف در عراق بنا نهادند كه شديداً تحت حمايت آمريكا و اسرائيل بود . همان كساني كه زماني دشمن سلطنت ايران و نظاميان آمريكائي و متحدان جاسوسي آن ها بودند ، اكنون تبديل شده بودند به ابزار آمريكا و اروپا عليه رژيم اسلامي ايران كه سه دهه پيش به سركار آمدنش كمك كرده بود .

اكنون پارادوكس هاي نهائي اين ها هستند : نخست ، « عمليات آزادي عراق » آقاي بوش منجر شد به تأسيس حكومت مركزي در بغداد كه شديداً با رژيم جمهوري اسلامي در تهران احساس همدردي مي كند و هر دو خصومت ويژه اي نسبت به حضور مجاهدين در ميان مرزهايشان دارند . دوم آنكه: در حالي كه اِدبلانش عنوان مي كند كه اين « مجاهدين خلق بودند كه وجود برنامه ي هسته اي ايران را در سال 2002 فاش كردند و اطلاعات جاسوسي و تأسيسات نظامي آمريكا را حيرت زده كرد » ، وي فرامـوش مي كند كه عنوان كند كه اطلاعات موثقي كه « بري اوكانل » و « گرث پرتر » ارائه مي دهند مبني بر اين است كه نقش مجاهدين در « افشاي وجودبرنامه ي هسته اي ايران »در جهت خدمت به يك كانال اطلاعاتي مخفي كه توسط جامعه ي جاسوسي اسرائيل تغذيه مي شود ، بوده است .

سلام موساد ! متحدين تازه ي خود را در ميان شبكه ي « اسلامي ماركسيست » در سراسر جهان ملاقات كن !

تا اينجا به اين رسيديم كه مجاهدين خلق ، سازمان تروريستي « اسلامي ـ ماركسيستي » هستندكه در به ثمررسيدن انقلاب اسلامي ايران در سال 1979شركت داشتند . سپس درگير عمليات هاي چريكي عليه همان حكومت اسلامي شدندكه خود در سركار آمدنش شركت داشتند . در طول هشت سال جنگ ميان ايران و عراق به سود صدام حسيـن جنگيدند و اكنون به گفته ي « بري اوكانل » و « گرث پرتر » با نومحافظه كاران يهودي و سازمان جاسوسـي اسرائيـل كـار مي كنند تا اطلاعات غلطي درباره ي برنامه ي هسته اي ايران بدهد و با رسانه هاي خبري غربي و دولت امنيت ملي آمريكا كار مي كند تا تقابلات ميان تهران و تلاويو دامن بزند . حتي در حال حاضر اين سازمان در عراق نيز با همين رژيم بغداد كه جنگ آقاي بوش برسركار آورد ، دشمني مي كند . گيج شديد ، نه ؟ !

بايد هم گيج بشويد . تشكيلات بين المللي جهاني هم نمي تواند دريابد كه بايد موضعش در برابر سازمان مجاهدين خلق چه باشد ؟ بنابراين ، به گفته ي اِد بلاش ، مديريت كل جاسوسي عربستان سعودي به دنبال يافتن مكاني جديد براي استقرار اين سازمان است ، آمريكا به دنبال نگه داشتن اين سازمان در فهرست سياه تروريستي است . نومحافظه كاران آمريكائي و يهودي در جوامع دفاعي و جاسوسي ايالات متحده به دنبال اتحاد با مجاهدين عليه تهران هستند و حتي دادگاه استيناف انگلستان در ماه مه 2008 حكم داد كه مجاهدين خلق « نبايد يك سازمان تروريستي تلقي شود » . يك موضوع ديگر ، حتي در حالي كه سازمان اطلاعاتي اسرائيل و پنتاگون در پي اتحاد ضد تهران با مجاهدين هستند ، تهران در سال 2003 به گفته اِدبلانش ، پيشنهاد معاوضه ي چندين تن از اعضاي رده بالاي القاعده را با فرماندهان مجاهدين كه تحت كنترل آمريكا در كمپ اشرف بودند ارائه داد . آمريكا مي توانست سيف العادل و محفوظ اولد واله را داشته باشد و حتي در عين حال انتقام مرگ پرسنل آمريكايي مقتول در ايران در دهه ي 70 يعني زمان پهلوي را بگيريم ، چرا اين معامله انجام نشد ؟

بهتر است از موساد ، ريچارد پرل ، پاول ولفو وتيز ، كنت تيمرين و جمعيت « پروژه ي رياقرن جديد آمريكا » ، بپرسيد ؟

آيا اين پارادوكس جالب نيست ؟

-----------

همچنین:
http://iran-interlink.org/fa/?mod=view&id=7196

ترس و برده داری در فرقه مجاهدین خلق

.

... آیا باید باور کنیم که "اپوزیسیون اصلی ایران" – بقول تبلیغات خودشان – که ادعا میکند قادر است رژیم ایران را در تمامیت خود ساقط نماید و یک دموکراسی را جایگزین آن کند، پر از کسانی است که وحشت دارند مادران و پدرانشان بیایند و گوششان را بگیرند و آنان را وادار به بازگشت به وطن نمایند؟ (و ما باید فراموش کنیم که متوسط سن این افراد حدود 50 سال است). آیا واقعا به همین سادگی میشود یک فرد سرسپرده را از مبارزه اش دور کرد؟...

نوشته آن سینگلتون، نوامبر 2009
لینک به متن اصلی (انگلیسی)
http://www.iran-interlink.org/?mod=view&id=7192

مقدمه

روز جمعه ششم نوامبر خانواده ها در عراق اعلام نمودند که عاقبت توانستند با بستگان خود دیدار نمایند، اما به هیچ وجه نسبت به شرایط این دیدار رضایت نداشتند. آنان گفتند زمانی که رهبران سازمان مجاهدین خلق فهمیدند که خانواده ها همراه با تعدادی خبرنگار عراقی و آمریکایی به اردوگاه اشرف آمده اند آماده مذاکره شدند. سازمان مجاهدین خلق قبول کرد که خانواده ها با بستگان خود برای چند ساعت دیدار کنند به این شرط که خانواده ها با رسانه ها گفتگویی نداشته باشند. خانواده ها این شرط را پذیرفتند و دیدار صورت گرفت.

بهر صورت خانواده ها همچنین گفتند که عزیزان آنان به ایشان گوشزد کرده اند که این موضوع را جلوتر از این پیش نبرید و گفتند که باید هرگونه ارتباط در آینده با آنان را هم قطع نمایند وگرنه آنان تحت شدیدترین فشارها از جانب رهبران فرقه قرار خواهند گرفت.

خانواده ها حالا تصمیم گرفته اند که موضوع اردوگاه اشرف را با وزیر حقوق بشر عراق بطور خصوصی مطرح نمایند.

ترس و برده داری در فرقه مجاهدین خلق

برای کسانی که به حد کافی علاقمند به دنبال نمودن افول یک فرقه تروریست خارجی به نام مجاهدین خلق هستند آیا این شرم آور نیست که گروه مربوطه عاجزانه هر کس که در طرف آنان نباشد و قویا از آنان و حامیانشان پشتیبانی نکند را "مأموران وزارت اطلاعات ایران" می نامند؟ آیا واقعا این موضوع مصداق
"ما چند نفر در برابری مابقی جهان" نیست؟

بررسی بحران جاریی که سازمان مجاهدین خلق با آن روبروست این واقعیت را برملا میکند که این سازمان درگیر یک نبرد رو به جلو جهت ساقط کردن رژیم ایران نیست – یا شاید این هدف بدون اینکه به کسی گفته شود ملغی شده باشد – بلکه با هشت ایرانی سالخورده در دروازه اردوگاهش در عراق روبروست که خواهان رابطه با بستگان نزدیکشان – فرزند، همسر، . . . – می باشند که سالهای سال است آنان را ندیده اند و مایل به دیدار با آنان هستند. تمامی هشت نفر مربوطه توسط رهبران سازمان مجاهدین خلق تحت عنوان "مأموران سرویس مخفی ایران" که عمدا جهت منحل نمودن اردوگاه اشرف و بازگرداندن ساکنان آن به ایران فرستاده شده اند محکوم گردیدند.

واقعا؟

این هشت نفر – و سایر گروه های کوچک و افرادی که طی شش سال گذشته به دروازه اردوگاه رسیدند – مأموران مخوفی هستند که قادر به نابود کردن نیروهای وفادار، از جان گذشته، و تماما مطیع مجاهد هستند! در کمال تعجب این افراد مسلح به دینامیت و بلدوزر جهت تخریب نبودند، بلکه در عوض با مهربانی، گرمی و کلمات مملو از عشق و تلخ کامی جلو رفتند. آنان حامل اخبار و پیام هایی از جانب اعضای خانواده و دوستان، در خصوص تولد ها، وفات ها، ازدواج ها و تمامی اجزای یک زندگی معمولی بودند.

چقدر جالب. چقدر افشاگرانه. چه اعتراف غم انگیزی از ضعف و زبونی فرقه رجوی که واقعا از این جریان وحشت دارد.

آیا باید باور کنیم که "اپوزیسیون اصلی ایران" – بقول تبلیغات خودشان – که ادعا میکند قادر است رژیم ایران را در تمامیت خود ساقط نماید و یک دموکراسی را جایگزین آن کند، پر از کسانی است که وحشت دارند مادران و پدرانشان بیایند و گوششان را بگیرند و آنان را وادار به بازگشت به وطن نمایند؟ (و ما باید فراموش کنیم که متوسط سن این افراد حدود 50 سال است). آیا واقعا به همین سادگی میشود یک فرد سرسپرده را از مبارزه اش دور کرد؟

آیا صرفا تفسیرهای هیستری جاری مسعود و مریم رجوی برای نگاه داشتن پیروان از طریق فریب و القائات فکری کافی نیست و دیدار این خانواده ها واقعا این قضیه را مورد تهدید قرار خواهد داد؟

واقعیت اساسی و غیرقابل اجتناب در پشت تمامی این جریانات این است که سازمان مجاهدین خلق یک فرقه خطرناک و مخرب و کنترل کننده ذهن افراد است که اعضای خود را در وضعیت برده داری مدرن نگاه داشته است.

و ویژگی این وضعیت بسا بزرگتر از داستان این هشت نفر یا هشت خانواده می باشد. موضوع آینده ژئوپلیتیک سازمان در عراق و در منطقه است.

بطور خلاصه، سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک فرقه خطرناک معرفی میگردد چرا که این سازمان اعتقاد به استفاده از خشونت جهت رسیدن به اهداف مشخص خود دارد. این فرقه مخرب است زیرا که زندگی ها، ذهن ها و روان های اعضای خود را خراب میکند. اکثریت اعضا در ایزولاسیون کامل نگاه داشته میشوند، که به هیچ وجه هیچگونه دسترسی به دنیای خارج ندارند. در درون این ایزولاسیون آنان بطور روزانه و سیستماتیک تحت نظام مانیپولاسیون روانی و القائات فکری قرار دارند.

یکی از ابزار قدرتمند مورد استفاده رهبران فرقه جهت کنترل اعضایشان ایجاد ترس غیر منطقی، یا فوبیا، در اذهان اعضای فرقه است. هر فرقه ای رویکرد فوبیایی خاص خود را دارد. ولی تمامی آنان بر ایجاد یک ترس غیر منطقی از منتقدین و مخالفین فرقه، خصوصا اعضای سابق و خانواده های اعضا، در درون اعضای فعلی فرقه متمرکز هستند؛ که البته این افراد در بهترین موضع برای درک نحوه کنترل ذهنی درون فرقه قرار داشته و توان منفصل کردن آنرا دارند. اعضا هر زمان که فوبیای مربوطه فعال شود مملو از ترس خواهند شد. در خصوص سازمان مجاهدین خلق، کلمه رمز (کد) ی که این فوبیا را فعال میکند "مأمور وزارت اطلاعات ایران" است. هیچ مدرک روشنی زمانی که جمله مربوطه بکار گرفته میشود تا این ترس غیر منطقی و غیر واقعی ایجاد شود ارائه نمیگردد.

اعضای سازمان مجاهدین خلق در وضعیت تقریبا ترس دائم بسر می برند. از طریق این ترس است که سازمان مجاهدین خلق نه تنها اعضای خود را منکوب می نماید بلکه برخی سیاستمداران غیر حرفه ای و افرادی در رسانه ها را هم فریب میدهد. استفاده از کلمه ترس در این مقاله جهت بزرگنمائی بکار گرفته نشده است. این مقاله استفاده از ترس غیر منطقی را جهت مخدوش نمودن اصل موضوع شرح میدهد. پارلمان های غربی، رسانه ها و سازمان های حقوق بشری بوسیله همین شیوه پیچیده مانیپولاسیون روانی مجذوب شده اند که در آن لابی کنندگان سازمان مجاهدین خلق سطح بالایی از ترس غیر منطقی از ارواح دروغین و خیالی (معمولا تحت عنوان "مأموران وزارت اطلاعات ایران") در برابر "جنبش اپوزیسیون اصلی ایران" یا سازمان مجاهدین خلق بوجود آورده اند.

عجب اینکه این "تروریسم" غیر مسلحانه از جانب سازمان مجاهدین خلق جهت ممانعت از برملا شدن و رو گردیدن تهدید واقعی موجود در برابر گروه بوجود آمده است. این تهدید از جانب ارگان های خارج از سازمان نیست، بلکه مستقیما از ماهیت خود فرقه و در درون خود سازمان سر بر آورده است، که بنابراین هیستری رهبران سازمان مجاهدین خلق در برابر هشت عضو خانواده که در دروازه اردوگاه اشرف حاضر گردیده اند تا بستگان خود را ببینند را بوجود آورده است.

ولی، کسانی که هنوز به حد کافی علاقمند به دنبال نمودن افول یک فرقه تروریست خارجی به نام سازمان مجاهدین خلق هستند، باید تابحال متوجه شده باشند که این تمامی داستان نیست. حتی بخشی از یک داستان واقعی هم نیست. و کسانی که ممکن است حالا از دیدن پادشاه عریان شرم کرده باشند باید روی خود را بگردانند (واقعیت را قبول نمایند).

برای شش سال ارتش آمریکا حفاظت از سازمان مجاهدین خلق را در عراق به عهده گرفت، گروهی که هم توسط ایالات متحده و هم توسط عراق به عنوان یک گروه تروریست خارجی معرفی گردیده بود. انستیتوی تحقیقات دفاع ملی آمریکا RAND در گزارش "مجاهدین خلق در عراق – یک معمای سیاسی" منتشره در اوت 2009، شکست آمریکا در پرداختن قطعی به این گروه جهت منحل نمودن آن، آنطور که باید انجام میگرفت و همانطور که دولت های پی در پی عراق از دسامبر 2003 بر انجام آن تأکید داشتند، را تشریح نموده است. طبق این گزارش، "جهت تأمین حفاظت ترددات اعضای سازمان مجاهدین خلق به بغداد جهت خرید، حدود 14 سرباز آمریکایی کشته شده و 60 نفر زخمی گردیدند. لذا، اغلب مبهم بود که چه کسی مسئول اردوگاه اشرف است". طبق این گزارش، فرمان حفاظت از این فرقه تروریست مزدور کوچک که احتمال میرفت قابل استفاده باشد از سطوح خیلی بالا و از جانب وزیر دفاع سابق آمریکا دونالد رامسفلد آمده بود.

چرا؟

همانطور که رهبران سازمان مجاهدین خلق از دسترسی خانواده ها به بستگانشان در خارج اردوگاه اشرف ممانعت نمودند، درهای مستحکم اردوگاه در برابر تهدید موجود اثبات میکند که این مکان محلی کاملا مناسب برای تجمع اعضای رژیم سابق صدام حسین می باشد. در شش سال گذشته سازمان مجاهدین خلق مهماندار حامیان و مقامات رژیم دیکتاتور سابق عراق بوده است. خشونتهای شورشگرانه در استان دیاله از اردوگاه مجاهدین خلق تحت حفاظت آمریکا هماهنگ شده بود.

بنابراین، زمانی که هشت عضو خانواده به دروازه اردوگاه مجاهدین خلق رسیدند، نه تنها رهبران سازمان که از این تهدید بالقوه نسبت به فرقه می ترسیدند، بلکه حامیان غربی گروه نیز وحشت کردند. طی بیش از دو دهه گذشته، سازمان مجاهدین خلق به دلیل منافع غرب به عنوان ارتش خصوصی صدام حسین تقویت شد. از سال 2003، حامیان صهیونیست و نو محافظه کار گروه، تحت هدایت لرد کوربت در انگلستان، استوران استیونسون و آلخو ویدال کوادراس در پارلمان اروپا، ایلینا روزلهتینن در کنگره آمریکا، و لابی کننده آمریکایی ریموند تنتر، از سازمان مجاهدین خلق به دلایل انسانی حمایت نکرده اند (در غیر این صورت آنان قطعا از دیدار این خانواده ها نیز حمایت میکردند). آنان از این گروه به عنوان یک عامل معرفی مجدد صدامی ها در سیاست عراق حمایت و حفاظت نمودند.

آنان که با ایجاد ترس بر این باور بودند که به دلایل انسانی از سازمان مجاهدین خلق حمایت میکنند تا آنان را در برابر نابود شدن توسط دولت ایران حفاظت نمایند لازم است قدری انرژی صرف کرده و کمی شجاعت به خرج داده و ورای این دروغ و استدلال خیالی را هم مشاهده نمایند و به دنبال واقعیت باشند. در جهت انجام این کار آنان در برابر یک انتخاب معین قرار میگیرند: حمایت از سازمان مجاهدین خلق به عنوان عامل بازگشت صدامی های طرفدار غرب در عراق، یا حمایت از دولت منتخب مردم در عراق به عنوان یک دولت مستقل و حاکم بر تمامیت ارضی آن.

این به روشنی یک انتخاب سیاسی است. ولی در عین حال، باید به خاطر داشت، قربانیان اصلی تروریسم سازمان مجاهدین خلق اعضای خود فرقه هستند که با ایجاد ترس در آنان به بردگی در آمده اند.

 

 

مطالبی در ارتباط:

ــ مصاحبه سایت ایران قلم با محمد حسین سبحانی در مورد اطلاعیه 13 آبان مسعود رجوی ( محمد حسین سبحانی )

ــ پذیرش رجوی به خروج از عراق، عقب نشینی یا واقع بینی ( بهار ایرانی )

ــ مجاهدین خلق تحت فشار فرانسه - ایران (فیگارو ـ ترجمه از آریا ایران)

ــ حراج قرارگاه اشرف، آخر خط ظرف استراتژیک رجوی ( بهار ایرانی )

ــ ممانعت فرقه رجوی از ملاقات خانواده ها با فرزندان خود ( علی جهانی )

ــ ترس و برده داری در فرقه مجاهدین خلق ( آن سینگلتون )

ــ پیام تبریک انجمن ایران باستان به خانم برتا ماریا کابرال به مناسبت پیروزی در انتخابات شهرداری پانتا دلگادا ( ابران باستان )

ــ گزارش ایران اینترلیک از قرارگاه "عراق جدید" (اشرف) ( ایران اینترلینک )

ــ نامه سرگشاده کانون ایران قلم به آقای ویدال کوآدراس نایب رئیس پارلمان اروپا ( ایران قلم )

ــ چرا رجوی از ملاقات والدین سالخورده با فرزندان شان در اشرف وحشت دارد؟!! (بهار ایرانی )

ــ نامه تبریک خانم بتول ملکی به خانم برتا کابرال برای پیروزی انتخاباتی وی در برابر پائولوکازاکا ( بتول ملکی )

ــ حضور هئیتی از کانون ایران قلم در سفارت فرانسه در برلین ( ایران قلم )

ــ انتقال گروه رجوی به نزدیک مرز عربستان ( خبرگزاری مهر )

ــ نامه خانم بتول ملکی به خانم ژوئل بورگوا سفیر فرانسه در سوئیس ( ایران قلم )

ــ حقیقت تغییر یافته در سازمان مجاهدین خلق ( مزدا پارسی )

ــ اسیران اسارتگاه های ایدئولوژیکی ( ایران گلوبال )

ــ رویاهای یک مجاهد فرانسوی!  ( جواد فیروزمند )

ــ ساختار استالینی قدرت در فرقه رجوی ( مزدک پارسی )

ــ عقب نشینی مفتضحانه باند رجوی در مقابل دولت عراق ( علی جهانی )

ــ تصمیم جدید عراق و تغییر آرایش سیاسی به نفع مجاهدین ( میلاد آریایی )

ــ چند فیلم در رابطه با روشنگری های اعضای جداشده مجاهدین در سایت یوتیوب ( ایران قلم )

ــ ALTERINFO:افشای توافقنامه مجاهدین و گروه تروریستی ریگی در فرانسه   ( جواد فیروزمند )

ــ عراق ۳۶ عضو سازمان مجاهدین خلق را آزاد کرد ( رادیو فردا )

ــ  یاًس و سرخوردگی  مجاهدین خلق در حاشیه اجلاس شورای حقوق بشر در شهر ژنو  ( تحریریه ایران قلم )

ــ ملاقات اعضای انجمن ایران باستان با مسئولین و اولیای امور در انجمن مسیحیان ضد شکنجه فرانسه ( انجمن ایران باستان، آینده درخشان )

ــ مصاحبه با خانم سلطانی در خصوص عملیات انتحاری درسازمان مجاهدین،قسمت 35 و 36 ( بنیاد سحر )

ــ گفتگوی خانم بتول ملکی با  آقای محمد حسین سبحانی در شهر ژنو ( ایران قلم )

ــ گزارش راند و چند نکته غفلت شده درباره سازمان مجاهدین ـ قسمت اول و دوم  ( بهار ایرانی )

ــ گفتگوی خانم بتول ملکی با آقای هادی شمس حائری در شهر ژنو "ضرورت فوری خروج مجاهدین خلق از عراق " ( ایران قلم )

ــ گزارش تکمیلی از حضور هیئتی از فعالان حقوق بشر در شهر ژنو ( ایران قلم )

ــ ما و سیاست اروپایی در قبال مجاهدین  ( جواد فیروزمند )

ــ حضور هیئتی از فعالان حقوق بشر در شهر ژنو ( ایران قلم )

ــ ما و سیاست اروپایی در قبال مجاهدین  ( جواد فیروزمند )

ــ حضور هیئتی از فعالان حقوق بشر در شهر ژنو ( ایران قلم )

ــ 11 سپتامبر و درس های نیاموخته آمریکا از مجاهدین و تروریسم  ( بهار ایرانی )

ــ خشونت نهادينه شده در اشرف ( مزدا پارسی )

ــ مجاهدين كيستند و چرا نيروهاي عراقي به پايگاهشان حمله كردند؟ ( كريستين سانيس مانيتور )

ــ آیا وقت آن نرسیده که فرانسه هم به فکر تشکیل کمیته تعیین تکلیف اوور باشد ( بهار ایرانی )

ــ مصاحبه پرس تی وی با عضو سابق گروهک تروریستی مجاهدین خلق ( پرس تی وی )

ــ گزارش انستیتوی تحقیقات دفاع ملی (RAND)  مقدمه بعلاوه بخش های اول و دوم ( ایران اینترلینک)

ــ رايزني‌هاي عراق با سازمان ملل براي يافتن محلي براي انتقال مجاهدین ( فارس )

ــ چرا هیچ فرزندی در سازمان مجاهدین متولد نشد؟ ( محمد حسین سبحانی)

ــ چرا سازمان مجاهدین خلق  اسماعیل وفا یغمایی را نیز تحمل نمی کند؟ ( ایران قلم )

ــ چگونه می توان به ساکنین کمپ اشرف کمک کرد؟  ( پیام رهایی )

ــ دیدار هیئتی از انجمن ایران باستان با مقامات سفارت ایتالیا در پاریس ( ایران باستان ، آینده درخشان )

ــ التماس سازمان مجاهدین خلق به مقامات اردن: ما را بپذیرید! ( عصر ایران )

ــ نامه سرگشاده کانون ایران قلم به آقای فرانکو فراتینی وزیرخارجه ایتالیا  ( ایران قلم )

ــ کلینتون: مسئله اشرف باید طبق قوانین داخلی عراق حل شود ( خبرگزاری آلمان )

ــ نامه ای به سیاوش  ( جواد فیروزمند )

ــ کانون ایران قلم خشونت پلیس عراق و سیاست های رهبری فرقه مجاهدین خلق را محکوم می کند ( ایران قلم )

ــ دولت عراق کنترل اردوگاه اشرف را در دست گرفت ( بی بی سی )

ــ پذیرش ولایت فقیه توسط آقای رجوی  ( مسعود جابانی )

ــ رجوی و کناره گیری از مقام ولایت ( صرافپور )

ــ  قلعه کهنه اشرف در عراق و قلعه مدرن اوورسورواز در فرانسه ـ قسمت پنجم اعضای جداشده از مجاهدین خلق مرکز خشونت و تروریسم را در قلعه اوورسورواز در فرانسه نشان می دهند ( سایت ایران قلم )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد