_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

مناسبات ايران و آمريكا: تنش‌ها و چشم‌اندازها

 

رادیو آلمان

14.01.2007

هجوم نظاميان آمريكايى به كنسولگرى ايران در اربيل عراق و بازداشت چند تن از ديپلمات‌هاى جمهورى اسلامى، برگ ديگرى از فصل تنش در مناسبات ميان ايران و آمريكاست. دويچه‌وله براى ارزيابى اين رويداد و چشم‌انداز مناسبات آتى ميان دو كشور، به سراغ فرهاد فرجاد، تحليلگر سياسى و از رهبران حزب دمكراتيك مردم ايران و از بنيانگذاران اتحاد جمهوريخواهان ايران رفت. مطلبى كه در زير مى‌خوانيد، حاصل اين گفتگوست.

پرسشگر: بهرام محيى

دویچه‌وله:  آقای فرجاد، تنش در مناسبات میان ایران و آمریکا رو به فزونی‌ست. حمله‌ی نظامیان آمریکا به کنسولگری جمهوری اسلامی در اربیل عراق و بازداشت دپیلمات‌های ایرانی یکی از آخرین نشانه‌های این تنش است. شما این مساله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فرهاد فرجاد: من فکر می‌کنم به اصطلاح «سیاست جدید»ی که آقای بوش اعلام کرده، يعنى گسیل ۲۰هزار نظامی بيشتر به عراق، کوششی‌ست که آقای بوش برای ادامه‌ی سیاست شکسته‌خورده‌ی خودش در عراق انجام مى‌دهد و در حقیقت پاسخی است به حزب دمکرات آمریکا. آقای بوش دو راه بیشتر نداشته است: یا قبول این واقعيت که سياستش در عراق شكست خورده و يا اینكه همان سیاست را شاید با شدت بیشترو با سروصدای بیشتری تعقیب كند و دست به كارهاى تازه‌اى هم بزند. این تنش بیشتر از این نوع از طرف آمریکا، به نظر من پشتوانه‌ی خیلی جدی در خود آمریکا ندارد. از طرف ایران هم به این صورت است که در انتخابات اخير ایران هم آقای احمدی‌نژاد شکست خورد و نتیجه‌ی شکست احمدی‌نژاد این بود که خیلی از نیروهای ایرانی که مخالف سیاست ماجراجویانه‌ی آقای احمدی‌نژاد و در حقیقت سیاست ایران در مقابل غرب بودند، امروز فعال‌تر وارد میدان شده‌اند و انتقادات واضح‌تری می‌کنند و خواهان برگشت ایران به سیاست گذشته و خواهان مذاکره‌ی ایران‌اند و تمام اینها را علنی و از زاویه‌های مختلف مطرح می‌کنند. یعنی آقای احمدی‌نژاد هم سیاست‌اش در ایران تحت فشار بوده و این اقدام آمریکا در اشغال کنسولگری می‌تواند شانس مجددی به احمدی‌نژاد بدهد تا مخالفین خودش را تحت فشار قرار بدهد و سیاست خودش را در بین مردم توجیه کند. همان کاری که از ابتدا تا حالا هردو، هم بوش و هم احمدی‌نژاد کرده‌اند. یعنی سیاست‌های ماجراجویانه‌ى‌ احمدی‌نژاد کمک کرده به توجیه سیاست‌های ماجراجویانه‌ى بوش و آقای اولمرت و همچنین سیاست اسراییل و بوش کمک کرده به سیاست تنش‌افزایی احمدی‌نژاد. اما مهم این است که چقدر نیروهای عاقل و خردمند در دو کشور موفق شوند که جلوی این سیاست ماجراجویانه را بگیرند و نگذارند که این سیاست دست بالا پیدا بکند و جلو برود.

دویچه‌وله: جورج بوش در استراتژی تازه‌ی خودش برای عراق اعلام کرده که جریانات افراطی در عراق را همه‌جا تعقیب و نابود می‌کند. اينك بعضی از سناتورهای دمکرات آمریکایی نگرانی از این دارند که ارتش آمریکا در تعقیب شورشیان افراطی در عراق عملیاتی فراتر از مرزهای این کشور انجام دهد و دامنه‌ی جنگ به ایران و سوریه کشیده شود. این خطر به نظر شما تا چه اندازه واقعی‌ست؟

فرهاد فرجاد: سیاست آقای بوش، گسترش این تشنج و درگیری و درگیرکردن ایران است. برای اینکه آن سیاست پيشين او کاملا در عراق شکست خورده و آقای بوش ایران را می‌خواهد به تصادم و فشار بکشد که باز سیاست خودش را توجیه بکند. اینجا ربط دارد به اینکه چقدر ایران سیاست خردمندانه در این مورد در پیش بگیرد و چقدر نیروهای خردمند و عاقل در جهان و از جمله در خود آمریکا موفق شوند جلوی این ماجراجویی را بگیرند. ماجراجویان هميشه در سیاست آمریکا بوده‌اند، بخصوص در كابينه‌ى آقای بوش. اینجا مساله‌ی توازن قواست و یکی از اساسی‌ترين مسايل سیاست ایران بايد اين باشد که اسیر این ماجراجویی نشود و با نرمش برخورد بکند.

دویچه‌وله: آخرین پرسش من این است که علی‌رغم تنش‌های مستمر در مناسبات دو کشور، کاندولیزا رایس دیروز اعلام کرد در صورتی که ایران غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کند، آمریکا حاضر است مستقیم با ایران مذاکره کند. شانس این مساله را چقدر می‌بینید و اساسا به نظر شما چه عناصری باید در سیاست خارجی ایران تغییر کند که چنین مساله‌ای به واقعیت بپیوندد؟

فرهاد فرجاد:  آنچه واقعیت دارد و در حقیقت از ابتدا هم مربوط به منافع ملی ایران بوده، این است که ایران باید بداند که دوران جهان دوقطبی تمام شده است. درحقیقت ایران موقعیت خودش را بشناسد، منافع خودش را بشناسد و طبق آن عمل بکند. در واقع ما هیچ منفعتی در درگیری با آمریکا و با با اسراییل در منطقه نداریم. سیاست صلح‌آمیز، سیاست عاقلانه و خردمندانه می‌تواند نقش ایران را در منطقه بیشتر کند، به قدرت ایران بیفزاید و منافع ملی ایران هم تامین بشود. آنچه امروز «درگیری ایران و آمریکا» عنوان می‌شود، تضاد منافع ایران و آمریکا نیست، بلکه در ادامه‌ی یک سیاست ماجراجویانه است که زمینه‌ای بیشتر داخلی دارد. آقای احمدی‌نژاد سیاست‌هایی که در این مورد تا بحال پیش گرفته، به نظر من بیشتر برای توجیه خودش در داخل، خفه‌کردن و سرکوب مخالفین داخلی خودش است و نه منافع ملی ایران و نه حتا منافع جمهوری اسلامی. من فکر می‌کنم منافع جمهوری اسلامی در این مورد نشان‌دادن نرمش است‌. این را هر سیاستمدار عاقلی در کشور ما می‌داند که اگر این سیاست را در پیش بگیرد، با توجه به نیروهای داخل آمریکاست که طرفدار مذاکره با ایران هستند و فشار می‌آورند در این جهت. اگر خانم کاندولیزا رایس این را اعلام می‌کند، بخاطر این است که در آمریکا نیروی قویی طرفدار مذاکره با ایران است، به رسمیت شناختن نقش ایران و در حقیقت دنبال سیاست عدم تنش‌افزایی‌ست. این نیرو بطور جدی وجود دارد، ایران باید به این نیرو توجه کند و این سیاست می‌تواند شانس جدی داشته باشد، اگر ایران با نرمش برخورد بکند و منافع کل ایران، نه فقط در مورد مسئله‌ی اتمی، بلکه منافع اقتصادی و سیاسی ایران در منطقه تامین می‌شود. هم‌اکنون ما ضررهای جدی‌ای از این درگیری با آمریکا داشته‌ایم، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی، و در آینده خطرهای بیشتری کشور ما را تهدید می‌کند. من فکر می‌کنم کوشش در نشان‌دادن نرمش كه بسيارى از سیاستمداران خود جمهوری اسلامی امروز در مقابل آقای احمدی‌نژاد پیشنهاد می‌کنند، سیاست عاقلانه‌اى است و همیشه سیاست عدم تشنج شانس جدی دارد و ايران می‌تواند ایران در این زمينه نقشی جدی بازی بکند.

دویچه‌وله: از اینکه فرصت این گفت‌وگو را در اختیار ما گذاشتید،

 

 

 سایت قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد