_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

نقش قلم و عنصر آگاه در  سیستم خشونت گرا

 

بتول ملکی

19.01.2007

 

دوستان دست اندرکار سایت قلم

در یک فضای بسته و محدود و یا بهتر است بگویم خفقان آلود، بزرگترین چیزی که حاکم می شود ترس و سپس به دنبال آن ناآگاهی است.

انسانها در این فضا جرأت اظهار نظر و ابراز وجود را ندارند. خصوصاً که در این شرایط، جو یأس و سرخوردگی هم وجود داشته باشد. در اینگونه شرایط انسانها به خودسانسوری روی میآورند. من چنین شرایطی را در زمان سلطنت محمد رضا شاه و سپس سازمان مجاهدین خلق دیده ام. ولی به نظر من چنین شرایطی در رژیم جمهوری اسلامی با وجود کشتار و وحشیگری بیشتر نتوانسته و نمی تواند وجود داشته باشد و اگر هم چنین باشد کمرنگتر است. چرا که مردم بعد از انقلاب دچار یک تحول ماهوی شده اند و چه تحصیلکرده و چه عامی، هر جا که باشد و هر طور که باشد لب به سخن گشوده و آنچه را که می دانند بیان می کنند. در یک کلام آگاهی حاصل از انقلاب روز به روز در آنها شدیدتر می شود.

در شرایط خفقان و سرکوب، نقش عنصر آگاه و روشنفکر، بیان مشکلات و راه حل ها و همچنین کارکردهای حساب شده و راهگشایانه و هدفدار می باشد.

در وضعیت اینچنینی نباید دچار عصبانیت جاهلانه و به دور از حسابرسی دقیق باشیم و کارهای عجولانه و کودکانه انجام دهیم و بجای نشان دادن راه حل های درست، به ریسکهای پی در پی و بدون نتیجه دست بزنیم. چرا که با توجه به آگاهی ندادن به مردم و روشن نکردن شرایط، دیکتاتور ها جرّی تر شده و خفقان و سرکوب نیز شدیدتر می شود و هیچ روزنه ای برای اظهار نظری نمی ماند. مثال واضح آن اعلام جنگ مسلحانه توسط مجاهدین خلق در شرایطی بود که هنوز تازه انقلاب به ثمر رسیده بود و هنوز شور انقلابی در مردم فروکش نکرده بود و مردم نیز ماهیت رژیم جمهوری اسلامی را نمی دانستند.

در شرایط حساس ، عنصر آگاه با بکارگیری روزنامه ها، بولتن های خبری و شبنامه ها و غیره می تواند صدای آزادیخواهانه اش را به گوش مردم برساند. به تدریج در نتیجه آگاه شدن مردم، جو رعب و خفقان شکسته و کمرنگ می شود.

البته دیکتاتورها نیز بیکار نمی نشینند. با دستگیری و شکنجه و کشتار، عرصه را بر همگان تنگ می کنند. ولی روشنفکر با روش بهتر و درایت خودش و بکارگیری نوشتن و آگاهی دادن مداوم، باعث برانگیختن مردم می شود. مردم نیز با دریافت مشکلات و راه حلها ، مطالبات خودشان را روز به روز افزایش داده و می توانند راه های مقابله و برخورد با چنین سیستم دیکتاتوری را طرح ریزی کنند.

مسئله خشونت و برخورد خشونت آمیز چه در خانواده یا در حزب و گروهی و یا در یک رژیم غیر قابل تحمل است. اگر از همان ابتدا بخواهیم خشونت را با خشونت پاسخ دهیم، بجای اینکه اول به این راه حل ها مراجعه کنیم، راه به جایی نمی بریم و این دُور خشونت گرایی مرتب تکرار می شود.

البته تعدی و خشونت در سه مورد خانواده، گروه سیاسی، و در یک رژیم، هر کدام به گونه ای می باشد و راه حل های متفاوتی را طلب می کند.

در اینجا منظور ما بیشتر خشونت گرایی در یک رژیم و سیستم حکومتی است که می بایست مردم از آن خلاصی داشته باشند. اگر مسئله خشونت گرایی در یک سیستم حکومتی حل شود، با تنظیم و تدوین قوانین خاصی، می توان خشونت در خانواده و حزب و گروه سیاسی را نیز مورد تحقیق قرار داد و از بین برد.

ولی در شرایط فعلی بستگی به افراد دارد که چگونه می توانند با خشونت این سه مورد برخورد کنند.

مردم در یک سیستم حکومتی، وقتی که به آگاهی و خودباوری می رسند، می توانند هر طور که بخواهند با این سیستم زورگو و خشن به مبارزه برخیزند و نهایتاًً تصمیم متناسب را بسته به شرایطی که در آن بسر می برند، بگیرند. حتی اگر تشخیص دادند به مانند 22 بهمن 1357  با این گونه رژیم ها برخورد قهر آمیز داشته باشند.

به همین مناسبت و با توجه به توضیحات بالا، من از اینکه دوستان عزیز در سایت قلم  برای نشان دادن اشتباهات گذشته گروه ها، خصوصاً اشتباهات فاحش مجاهدین خلق، ترجیح نقش آفرینی قلم و فرهنگ آگاهی بخشیدن را به فرهنگ خشونت و تروریسم ارائه نمودند، باعث قدردانی می دانم و به آنها تبریک می گویم.

 

 

 سایت قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد