_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

انقلاب ایدئولوژیکی مجاهدین (قسمت سوم)

 

25.08.2010

حامد صرافپور، کانون وبلاگ نویسان مستقل ایرانی
 

لینک به قسمت اول و دوم

 

در ابتدای سال 1369 پس از گزارش وضعیت حقوق بشر در ایران توسط آقای گالیندوپل، دکتر کاظم رجوی (برادر مسعود رجوی) در اروپا ترور شد. این مسئله ادامۀ نشستها را دچار خلل نمود و مراسم بزرگی در کربلا برگزار گردید که خود مسعود و مریم رجوی به همراه برخی از مسئولین شورای ملی مقاومت در آن حضور داشتند. افراد گارد احترام، برخی از همان نیروهایی بودند که در مباحث انقلاب شرکت داشتند. مدتی پس از مراسم خاکسپاری، به نظر میرسید که تحولاتی در حال وقوع است. البته نه فقط در سازمان بلکه در عراق و منطقه و بی تردید در کل جهان. به همین دلیل سازمان تلاش داشت نیروهایی را به اروپا اعزام کرده و بخش سیاسی را تقویت نماید. برای اینکار نیز از نیروهای انقلاب کرده استفاده شد.

حوادثی در عراق درحال وقوع بود از جمله اینکه صدام حسین تلاش میکرد با ایران خط صلح را پیش ببرد. برای اینکار روابط خود را با ایران که آن زمان رفسنجانی رئیس جمهور بود بیشتر فعال کرد. از طرفی به نظر میرسید بلوک شرق نیز دچار مشکلاتی شده که فروپاشی او را در چشم انداز قرار می داد. به همین دلیل نیاز بود نشستهایی سیاسی برای نفرات ارتش گذاشته شود. در این نشستها آنچه برجسته شد، افول یک ایدئولوژی (کمونیزم) و طلوع یک ایدئولوژی (انقلاب مریم) بود که البته در یکی از نشستها که من حضور داشتم با خشم یک شخص که چپی بود مواجه شد ولی با سخنان برخی از افراد که به او گفتند این نشست عمومی نیست بلکه نشست درونی مجاهدین است، وی اشتباه خود را پذیرفت و عذرخواهی نمود.

این مسئله که به نظر می رسید شوروی و دستگاه ایدئولوژیکی آن، در حال افول و فروپاشی است، و بحثی که انجام شد سر طلوع ایدئولوژی مریم، به نظر بسیار جالب و غرور انگیز می نمود. برای خود من (و شاید تمام نفرات وارد شده به انقلاب) مسئله ای افتخارآمیز بود که در چنین دورانی بسر می بریم که تغییری در جهان در حال انجام است که ما نیز جزئی از آن هستیم. اینرا فقط کسی خوب درک می کند که در یک چنین شرایطی قرار گرفته باشد. یعنی کسی که احساس کند در تحول جهان شریک است.

در ادامه نشستهای دیگری در سطوح لشکر برگزار می شد و از آنجایی که به نظر می رسید گفتگوهای عراق و ایران در راستای صلح می توانست نگرانی هایی را در مجاهدین ایجاد نموده باشد، در یکی از نشستها شرح داده شد که ایران هرگز خط صلح را به پیش نخواهد برد و ترجیح می دهد در حالت «نه جنگ» باقی بماند. به همین دلیل تلاشهای عراق برای بهبود با ایران در واقع به نوعی یک اتمام حجت نهایی با ایران است که هرچه زودتر تعیین تکلیف نماید. در همین نشست البته اطلاعیه ای از سازمان خوانده شد که در آن تحلیل شده بود گفتگوهای ایران و عراق یک تست نهایی از طرف صدام حسین برای مشخص کردن جهت گیری نهایی ایران است.

اشاره ای به گذشته هم باید بکنم که کمتر از یکسال بعد از عملیات فروغ جاویدان، نشستهایی از طرف رئیس ستاد ارتش آزادیبخش در محل استقراری که بودم برگزار گردید که در آن گفته شد باید در برابر فروغ جاویدان به عنوان عملیاتی یاد کنیم که تضمین کنندۀ حضور ما در عراق و در واقع بیمه نامۀ حضور ما در عراق است، چرا که یک توطئۀ استعماری-ارتجاعی در پیش بود که شعار صلح را بر سر مقاومت بکوبند و ما را در زیر همان شعاری که می دادیم نابود کنند. اما فروغ جاویدان بیمه ای بود برای اینکه به جهان اثبات کنیم که ارتش آزادیبخش زائدۀ جنگ نیست و می تواند مستقل از عراق به عملیات خود ادامه دهد. این بحث را البته خود رجوی پیش برده بود ولی در این نشستی که رئیس ستاد ارتش (محمود عطائی) برگزار کرد، خطابش بیشتر در مورد افرادی بود که از خارج کشور آمده بودند و اینک به نظر می رسید دوباره به خارج بازگردانیده خواهند شد تا تلاشهای سیاسی در خارج علیه سازمان را با کمک آنها خنثی نمایند. البته در نشستهای بعدی که توسط فرماندهان لشکر برگزار گردید، برخی نفرات نسبت به اعدامهای جمعی بعد از فروغ جاویدان تضادهایی در ذهن داشتند و دلیل این اعدامها را (که البته برخی از خانواده های همان اعضای ارتش آزادیبخش رجوی را نیز شامل می شدند) عملیات فروغ جاویدان ذکر می کردند. و این موضوع نشان می داد که تناقضات حادی در ذهن افراد هست که می بایستی حل و فصل شود. در نتیجه، در این سلسله نشستهای کوچک شرح داده می شد که عملیات فروغ جاویدان علت شروع اعدامها نیست و رژیم از قبل برای نابودی مجاهدین نقشه داشته است و فروغ جاویدان فقط مثل یک معین عمل بوده برای سرعت دادن به آن. خود مسعود رجوی نیز در این باره بعدها توضیحاتی می داد که اساس این تناقضات از ذهن افراد پاک شود. این نکته را یادآوری کردم تا خوانندگان بیشتر متوجه شوند چه مسائلی اعم از سیاسی و داخلی موجب شد تا بحث انقلاب ایدئولوژیکی دوباره در سازمان مجاهدین برجسته شود و رجوی نیاز پیدا کند آنرا همه گیر نماید.

قرار بود موضوع نشستهای انقلاب تا پایین ترین رده های گسترش یابد ولی اتفاق بسیار بزرگی افتاد که این کار به تأخیر انداخته شد. 2 اوت سال 1369 عراق با یک تهاجم برق آسا در عرض سه روز کویت را فتح نمود و اعلام کرد که کویت استان سیزدهم عراق می باشد و پسر خود را هم به فرمانداری آنجا منصوب کرد. به موازات این جنگ، صدام به طور یکطرفه اعلام کرد که کلیه اسیران جنگی ایران را آزاد خواهد نمود و به مرزهای بین المللی هم عقب نشینی خواهد نمود. مشخص بود که صدام می خواست خیالش از بابت مرزهای شرقی آسوده شود و ضمناً نیروهای خود را نیز به سمت مرزهای جنوبی بکشاند و آمادۀ حملات آمریکا شود. اشغال کویت که بی شک توجه تمام جهان را به سوی عراق منعطف می کرد، در عین حال ترس را در میان بخشی از مجاهدین پخش نمود. برخی تصور کردند که بزودی مجاهدین وجه المصالحۀ بین ایران و عراق خواهند شد. به یاد داشته باشیم که خانواده ها هنوز در ارتش حضور داشته و تنها بخشی از سازمان وارد بحث بند الف و طلاق شده بودند…

بلافاصله پس از اشغال کویت، تمامی کارهای جانبی سازمان تعطیل و تمامی مسائل حول شرایط جدید شکل گرفت. برای نمونه نشریۀ مجاهد و صدای مجاهد و سیمای آزادی قطع شد و نفرات آن به بخشهای دیگر برای آموزش نظامی و یا کارهای دیگر منتقل شدند. اینکار اساساً به این دلیل بود که رجوی ناچار به موضعگیری سر مسئلۀ کویت نشود، اما به طور ضمنی برای اینکه در صورت بروز جنگ ارتش آزادیبخش مورد تهاجم قرار نگیرد و همچون دولت عراق تحت فشارهای مختلف سیاسی و اقتصادی نباشد، علیه هرگونه زمین گشایی موضعگیری نمود. همچنین بخشی از کادرهای حفاظتی رجوی نیز به بخشهای دیگر انتقال یافتند و تمام دستگاه سمت و سوی آموزش و اختفا و استتار گرفت تا بتواند یک انتقال بزرگ را انجام دهد. بخش مهندسی ارتش نیز متمرکز شد تا بتواند سنگرهای بسیار زیادی را در منطقۀ کفری ایجاد نماید.

بعدها مسعود رجوی اعلام کرد که او نیز نسبت به کار صاحبخانه غافلگیر شده و هرگز تصور نمی کرده چنین کاری را صدام انجام دهد. در عرض چند هفته تغییر سازماندهی های بزرگی صورت گرفت و در همان دوران اسیران جنگی که به ارتش رجوی آمده بودند، به خاطر تصمیم صدام حسین مبنی بر آزادی یکطرفه آنها، توسط صلیب سرخ مورد مصاحبه قرار گرفته و تعداد بسیار زیادی از آنان به ایران بازگشتند. رجوی این موضوع را که بخواهد آمار دقیق بازگشتی ها را بدهد مخفی نگاه داشته بود و حتا بعدها که یکنفر از مجاهدین در نشست این نکته را عنوان کرد که هزاران نفر اسیر از اشرف رفته اند، رجوی خشمگین شد و گفت این آمار توسط رژیم پخش شده است و آمار واقعی کمتر از 2 درصد است برای اثبات حرف خود از آقای ابراهیم ذاکری نیز خواست که اینرا شرح دهد. ولی به طور واقعی همه می دانستند که تعداد خیلی بیش از این است. البته این موضوع مربوط به سالهای بعد از جنگ کویت است.

به هرحال، موضوع اشغال کویت و اخطارهای شدید دولت آمریکا چیزی نبود که بتوان از آن چشم پوشید. به همین دلیل، دو کار بسیار بزرگ در اشرف انجام گرفت: اول اینکه تمام ارتش آزادیبخش وارد آموزشهای کلاسیک فشرده با مدرن ترین تکنیکها توسط افسران مجرب عراقی گردید (البته بخشی از مسئولین بالاتر وارد کلاسهای افسران عراقی شده و همانها به صورت موازی به نیروهای پایین تر یا همتراز خود آموزش می دادند). طبیعی بود که در این دوران اساس مسئولیتها روی دوش کسانی سوار شده بود که به قول رجوی وارد بحثهای انقلاب شده بودند. دومین کار که به صورت موازی پیش می رفت، طرح بزرگی برای انتقال کل ارتش آزادیبخش به یک منطقۀ امن بیابانی و تپه ماهوری جهت حفظ شدن در برابر حملات ارتش آمریکا و متحدینش بود. طی این مدت آموزشها بسختی ادامه داشت و شبانه روزی شده بود. همچنین سوخت و آذوقه نیز تحت کنترل شدید قرار گرفت و جیره بندی شد. رجوی به شوخی در یک نشست گفت که هرزمان دنیا در آشوب فرو برود مجاهدین به آرامی کارهای خود را به پیش می برند و هرگاه جهان آرام شود، مجاهدین شروع می کنند به آشوب…

در همین ایام، نشستی خصوصی برای نفرات انقلاب کرده توسط مسعود رجوی گذاشته شد که نشست «صلیب» نام گرفت. در این نشست مسعود رجوی گفت به زودی صدام حسین ما را وجه المصالحه قرار داده و تحویل رژیم خواهد داد و رژیم نیز همه ما به صلیب خواهد کشید. به این صورت که اول مریم را لب مرز به صلیب می کشند و بعد شما را از لب مرز تا تهران به صلیب می کشند و آنگاه مرا از مقابل شما عبور داده و در تهران به صلیب خواهند کشید. وی سپس از تمامی مجاهدین خواست که تعیین تکلیف کنند که آیا چنین شرایطی را می پذیرند یا خیر؟ وقتی افراد دستهای خود را به علامت قبول بالا بردند، کمی شرایط سیاسی را شرح داد و گفت که چنین چیزی صورت نخواهد گرفت و صدام حسین گفته حتا اگر رژیم تا دروازه های بغداد هم بیاید، دست از حفاظت شما برنخواهم داشت.

به این ترتیب نشست صلیب نیز که می توان آنرا ادامۀ نشستهای انقلاب نامید پایان یافت و به محض نزدیک شدن حملۀ نیروهای ائتلاف، کوچ بزرگ ارتش رجوی به منطقۀ وسیع کفری آغاز شد. شرایطی بسیار سخت و دشوار برای مجاهدین بود. حضور در یک منطقۀ بیابانی و تپه ماهوری بدون کمترین امکانات رفاهی… زندگی در سنگرهای زیرزمینی بدون سوخت و حمام و با غذایی جیره بندی شده و در میان گل و لای شدید و بدون برق و آب مکفی، و بدون امکان داشتن امنیت و حفاظت مناسب…. برای مدتی نامعلوم. اوایل هنوز سنگرهای زیرزمینی هم آماده نبود و چادرهای پارچه ای برپا شده بود و به همین خاطر شبها نفرات چند بار با صدای آژیر می بایستی بیدار شده و به پناهگاه می رفتند که تأثیر شدیدی در وضعیت روحی افراد داشت. این شرایط برای برخی از نیروها غیرقابل تحمل بود و به مرور عده ای از این افراد اعلام بریدگی نمودند. بویژه برخی از افراد که بتازگی پیوسته بودند و یا خانواده داشته و نمی توانستند مدت زیادی را بدون خانواده تحمل نمایند. به موازات این شرایط، تقریباً تمامی کودکان و نوجوانان توسط مریم رجوی با مسئولیت خودش و با قانع کردن والدین شان، با صرف هزینه ای سنگین (15 میلیون دلار) به خارج از عراق منتقل شدند. این کار در ابتدا شاید برای مصون ماندن آن کودکان در برابر بمبارانها و شرایط جنگی بود، اما بعدها این کودکان هرگز به عراق بازگردانده نشدند چون بخشی از طرح انقلاب ایدئولوژیک مسعود رجوی بودند که باید برای همیشه از خانواده و والدین جدا می شدند.

این دوران نیز هرطور بود با اعلام تسلیم عراق در برابر نیروهای ائتلاف پایان یافت اما دوران جدیدی شروع شد که آن هم درگیری ارتش صدام حسین از شمال و جنوب با نیروهای معترض بود. به همین علت ارتش رجوی که غافلگیر شده بود، نتوانست کل نیروها و تجهیزات را از منطقۀ کفری به اشرف منتقل کند و بیشتر زرهی ها و نفربرها در بیابان باقی ماند ولی آن عده که به اشرف رسیده بودند به فرمان رجوی (که خودش بعدها گفت با تلاش زیاد توانسته توافق صدام حسین را بدست آورد) وارد صحنه شده و کنترل بخش وسیعی از خاک عراق بویژه در بخش مرکزی و استانها دیاله و خانقین و جلولاء را بدست گرفتند. روزهای پایانی سال 1369 بود. مسعود رجوی در نوروز سال 1370 با تبریک سال نو اعلام نمود که این عملیات یک گردگیری جلوی درب خانه برای خانه تکانی بعدی است. درگیریهای شدید و طولانی طی یکماه جریان داشت و بالاخره ارتش شکست خورده و متلاشی شدۀ صدام که به گفتۀ خودش 90 درصد آن نابود شده بود توانست تا حدی به کشور مسلط شده و جایگزین ارتش آزادیبخش رجوی شوند. در نتیجه مجاهدین به اشرف بازگشتند اما در عین حال در منطقۀ جلولاء باقی مانده و یک قرارگاه بزرگ را تحت اختیار گرفته و بخشی از نیروها در آن مستقر شدند.

بعد از جنگ، رجوی تجدید سازماندهی نمود و بخشی از افراد جدا شده را به خارج فرستاد. پس از آن رجوی که با استفاده از شرایط موجود توانسته بود اعتماد صدام را بیش از گذشته به خود جلب کند، وارد یک آموزش بسیار بزرگ تاکتیکهای نظامی در رسته های زرهی و اداری گردید. تعدادی سرتیپ و سرهنگ به همراه افسران مجرب عراقی به خواست صدام حسین به این کار اختصاص داده شده و آموزش یکانهای مجاهدین را برعهده گرفتند. در پاییز سال 1370 رجوی ارتش خود را برای یک رژه بزرگ و اعلان موجودیت خود آماده ساخت و خبرنگاران خارجی زیادی را نیز دعوت نمود. در این رژۀ بزرگ، تعداد زیادی تانک و دیگر تجهیزات نظامی از دولت عراق امانت گرفته شد و پس از رنگ زدن و نوسازی، برای رژه برده شدند. البته بخش زیادی از این تجهیزات و زرهی ها طی سالهای گذشته و در چند سال بعد از فروغ از عراق گرفته شده بود (مسعود رجوی در یک نشست با نشان دادن مجموعه ای سند و مدرک به ما گفت که تمامی این سلاحها و تجهیزات از صدام خریداری شده است). تمرینات بسیار فشرده ای برای رژه انجام گرفت و اقدامات بسیاری نیز انجام شد از جمله پهن کردن خیابان اصلی اشرف به طول 5 کیلومتر و نیز ساخت یک میدان بزرگ و همچنین جاده سازی برای مزار مجاهدین و درختکاری منطقه… در این رژه اقدامات زیادی هم انجام شد که نیروها بیشتر جلوه کند از جمله اینکه خدمۀ تانکها و زرهی ها ابتدا برای رژه پیاده استفاده شدند و آنگاه بسرعت به عقب منتقل گردیدند تا زرهی ها را به حرکت در آورند. همچنین نفرات زیادی از هواداران مجاهدین، از خارج کشور به اشرف منتقل شدند تا به عنوان میهمان شاهد این رژه باشند. طبعاً این افراد در بازگشت می توانستند با مشاهدات خود، تبلیغ زیادی برای رجوی و ارتش او باشند. رژه در سالروز انتخاب مریم رجوی به عنوان مسئول اول مجاهدین انجام شد تا همزمان انقلاب مریم نیز برجسته شود.

بعد از یک پروسۀ چند ماهه که ارتش توانست دوره های بسیار فشرده و سنگین آموزش تاکتیک را به نقطه ای مناسب برساند، نشستهای انقلاب ایدئولوژیک برای لایه های 6-7 نیز آغاز گردید. این دوره ها به فشردگی دوره های قبلی نبود و ابتدا نوارهای انقلاب سال 1368 نشان داده می شد که در آن بخشی از سخنان رجوی نیز حذف شده بود. برای نمونه، در بخشی از سخنان مسعود بحثی بود پیرامون «زنا» که با یکی از مسئولین هیئت اجرائی آن زمان داشت. یادآوری می کنم که در آن نشستها هر کدام از مسئولین سازمان برمی خاستند و برداشتهای خود را از انقلاب مریم شرح می داند سر اینکه چطور پشت موضوعی به اسم «زن» قفل شده بوده اند. آن فرد هیئت اجرائی (که پیش از انقلاب مدتی را در حوزه های علمیه تدریس کرده بود) شرح داد که چگونه تمام این درس خواندن های مذهبی اش بخاطر زن بوده است و اساساً بخاطر این مسائل وارد حوزه شده بوده است. آنگاه بحثی را پیش آورد در مورد زنای محصنه و غیرمحصنه… در اینجا مسعود رجوی شرح داد که چیزی به اسم زنای محصنه و غیرمحصنه نداریم. مخاطب مسعود گفت زنای محصنه یعنی نزدیکی زن و مردی که همسر دارند… در اینجا مسعود رجوی گفت اصلاً زنا یعنی همین، و غیر از این که زنا نیست بلکه ازدواج موقت است… اما در ادامه نکته ای گفت که بکلی در تضاد با این نظریه بود. وی گفت که ما در ارتش خودمان نمی توانیم به هیچوجه چنین رابطه ای را بین دختر و پسر داشته باشیم و هرکس مرتکب چنین کاری شود حکم او اعدام است.

تناقض و تضاد این سخنان در این بود که رجوی از یک طرف رابطۀ جنسی دختر و پسر یا زن و مرد بدون همسر را ازدواج موقت می خواند که هیچ اشکال شرعی و قانونی به آن وارد نیست، ولی از طرف دیگر جرم چنین کار مشروع و قانونی را اعدام می دانست!! دو سخن که کاملاً متضاد هم بود. البته وی برای نظریه اش توجیه داشت. وی شرح داد که مردم به ما اعتماد کرده اند و با این اعتماد دختران خود را به این ارتش فرستاده اند، به همین علت هرگز نمی توانیم چنین مناسباتی را داشته باشیم چون به اعتماد مردم لطمه وارد می شود. سخنی که آن زمان به نظر منطقی می آمد و برای ما قابل فهم بود. (این نکته را داشته باشید تا در قدمهای بعدی به مبحث دیگری برسیم). این مبحث در نشستهای بعدی حذف شده بود و اساساً در مورد زنا صحبتی نشد.

پس اتمام این دوره کلاسهای ویدئویی، نشست بزرگ و عمومی خود مسعود رجوی شروع شد. وی تصمیم گرفته بود کل نفرات را به هر قیمت وارد انقلاب نماید. طبیعی بود که افراد غیر مسلمان نیز وارد این نشست می شدند از جمله برخی نیروهای چپی و یا لائیک و یا ارمنی و زرتشتی. البته تعداد این افراد زیاد نبود ولی می توانست بحثی جنجالی در پیش رو باشد. نشستی طولانی بود ولی مسعود توانست آنرا آنگونه که دوست داشت به پایان ببرد. خودش بعدها گفت که شرایط سخت تری را انتظار داشته ولی کار بخوبی پیش رفته بود. عدۀ کمی از نیروها تمایلی برای ورود به این نشستها را نداشتند که بعدها به جاهای دیگری فرستاده شدند تا به کارهای دیگری مشغول گردند.

به این ترتیب، بند الف انقلاب ایدئولوژیکی در ارتش همه گیر شد و تمام نیروها طی مدتی چند هفته ای از بحث عبور داده شدند. البته در این مدت خود رجوی هم اعلام کرده بود که دیگر در عراق هیچ جایی برای خانواده نیست و شرایط جدیدی آغاز شده که بایستی بر آن اساس مجاهدین نیز وارد شرایط جدید شوند. موضوع این بود که ارتش عراق بکلی نابود شده بود و دیگر توان کافی برای پشتیبانی از ارتش رجوی را نداشت (همینجا اضافه کنم که پیش از شروع جنگ با آمریکا، صدام حسین بسیاری از زرهی ها و جنگ افزارهای داده شده به رجوی را پس گرفته بود تا در جنگ دچار مشکل نشود، هرچند که پس از جنگ با درخواستهای مکرر رجوی مقداری از کمبودهایش را برطرف نمود). به همین علت رجوی می دانست که مثل سابق نمی تواند روی ارتش عراق حساب باز کند بویژه اگر جنگی مثل فروغ جاویدان در پیش رو داشته باشد. و خودش هم به ما گفت که از این پس، کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.

در نتیجه، از آن پس دیگر هیچ فرد متأهلی در سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش حضور نداشت و به قول رجوی نمی توانست وجود داشته باشد چرا که وضعیت عراق جنگی بود و خانواده نمی توانست در شرایط جنگی وجود داشته باشد. گویا شرایط سیاسی و نظامی موجود به نفع پیشبرد انقلاب مریم عمل کرده بود و رجوی می توانست توجیه و بهانۀ لازم برای بند الف انقلاب را داشته باشد. لازم به ذکر است که از سال 1368 که مریم رجوی به عنوان مسئول اول مجاهدین معرفی گردید، شرط مهم عضویت در سازمان مجاهدین، عبور از انقلاب مریم شد. در واقع رجوی در اولین مرحله و یا اولین بند از انقلاب اش موفق شده بود خود را به طور واقعی به عنوان رهبر عقیدتی (ولی فقیه مطلقه) تثبیت نماید. یعنی کسی که به خاطر او، هرکس حاضر بود براحتی از همسر خود بگذرد. در این نشستها وی به طور تیز و روشن به نفرات می گفت هر مردی که می خواهد مجاهد باقی بماند باید همسر خود را طلاق دهد و او را به رهبر عقیدتی خودش هدیه کند. (مشخصاً اینکه باید همسر خود را به وی بدهند که دیگر هرگز به او فکر نکنند). وی شرح می داد که اگر چیزی را دور بیندازید باز هم ممکن است بدنبال آن بگردید، اما اگر همان را به کسی هدیه بدهید دیگر هرگز به فکر بازپس گیری نخواهید افتاد. ناگفته نماند که او با استناد به آیۀ 50 سورۀ احزاب موضوع طلاق و ازدواج را عنوان می کرد. ناگفته نماند تا آن زمان هم هیچ کدام از ما اندیشۀ بدی به ذهنمان خطور نمی کرد چرا که رجوی را پاک ترین بنده خدا می دانستیم. یعنی کسی که هرگز به دنبال هرزگی و مفاسد نیست. وی می گفت که همۀ شما بایستی همسران خود را طلاق داده و با من ازدواج نمایید. البته شرح داد که منظورش از ازدواج موضوع جنسی نیست.

در یکی از همان نشستها، یکی از مجاهدین برخاست و برای بیان گرفته ها و برداشتهایش از انقلاب گفت که من دیگر همه چیز را طلاق داده و با مریم ازدواج نموده ام!…. این بحث باعث به هم ریختگی یکی از فرماندهان لشکرها (خانم عذری علوی طالقانی) که مسئول انقلاب آن شخص بود و بعد هم مریم رجوی گردید ولی مسعود مسئله را تحت کنترل خود درآورد و هم خودش و هم مریم توضیحاتی دادند که همگان بدانند که کسی نباید در ذهنش با مریم ازدواج کند بلکه ازدواج فقط با خود مسعود مجاز است. یعنی مثل کاری که مریم انجام داده است. طبیعی بود که هضم این موضوع کار ساده ای نبود. آخر یک زن می تواند با یک مرد ازدواج کند اما چطور مردان با مسعود رجوی ازدواج کنند؟ یادم هست در یکی از نشستها (قبل از جنگ کویت) فردی از خانم حمیده شاهرخی که مسئول نشست بود پرسید که چرا مریم اولین انقلاب کننده بود؟ و چرا یک مرد نتوانست اینکار را انجام دهد؟!! این سخن با خنده بقیه همراه بود و خود خانم شاهرخی هم خنده اش گرفت و به او گفت: خودت بگو! آیا یک مرد می توانست خالق این انقلاب باشد؟ به هرحال مسعود رجوی در نشستهای بعدی شرح داد که بُعد جنسی این قضیه مد نظر نیست. ازدواج به معنای یک پیوند است. و ما باید با او پیوند ایدئولوژیکی داشته باشیم…

البته مباحث بند الف برای نیروها به این راحتی هم پایان نگرفت. برخی از افراد بیش از آن نمی توانستند دوام بیاورند و جدا شدند. ولی به طور عام اکثریت قریب به اتفاق نفرات با پذیرش بحثهای انقلاب، خود را برای دورانی دیگر با شور و انگیره وارد کار و تلاش و مسئولیت پذیری جدید نمودند. ولی به قول حافظ:

الا یا ایهاالساقی ادر کأساً و ناولها //// که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها

 

مطالب در ارتباط:

 

ــ ذهن بیمار رجوی وانقلاب ایدئولوژی مجاهدین( علیرضا میرعسگری )

ــ کانون ایران قلم نسبت به تهدیدات تروریستی فرقه مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی هشدار می دهد ( ایران قلم )

ــ غبار روبی از رای دادگاه کلمبیا در مورد سازمان مجاهدین ( بهار ایرانی )

ــ مجاهدین خلق از کجا تا به کجا؟ ( حامد صرافپور )

لینک به گزارش بیست و سوم سمینار پاریس ـ فیلم و متن مصاحبه با آقای مصطفی محمدی از کانادا  و رضا صادقی از فرانسه

لینک به گزارش بیست و دوم سمینار پاریس ـ فیلم و متن سخنرانی خانم نلی توماسینی فعال حقوق بشر از هلند

لینک به گزارش بیست و یکم سمینار پاریس ـ مصاحبه آقای بهزاد علیشاهی با آقای ایوب کردرستمی و خانم فریده براتی در حاشیه سمینار پاریس

لینک به گزارش بیستم سمینار پاریس ـ متن و فیلم مصاحبه با خانم حوریه محمدی  و آقایان بهادر خرمی و سعید حضرتی

لینک به گزارش نوزدهم سمینار پاریس ـ متن کامل سخنرانی خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین  در مورد فساد جنسی مسعود رجوی  + بخشی از فیلم های سمینار برای داونلود

لینک به گزارش هجدهم سمینار پاریس ـ سخنرانی خانم بتول سلطانی  + تماس خانم عبداللهی مادر یکی از قربانیان از مقابل  قلعه اشرف با سمینار پاریس  

لینک به گزارش هفدهم سمینار پاریس ـ نامه کمیته برگزارکننده سمینار پاریس به دکتر نوری المالکی نخست وزیر عراق

لینک به گزارش شانزدهم سمینار پاریس ـ فیلم و متن مصاحبه آقای میلاد آریایی با خانم سعیده جابانی

لینک به گزارش پانزدهم سمینار پاریس ـ متن و فیلم سخنان آقای آنتوان گسلر نویسنده و پژوهشگر سوئیسی  در سمینار پاریس

لینک به گزارش چهاردهم سمینار پاریس ـ حضور هیئتی از شرکت کنندگان سمینار پاریس در دفتر سازمان دیدبان حقوق بشر در پاریس

لینک به گزارش سیزدهم سمینار پاریس ـ متن و فیلم سخنان آقایان مسعود جابانی و شمس حائری در سمینار پاریس

لینک به گزارش دوازدهم سمینار پاریس ـ نامه کمیته برگزار کننده سمینار پاریس به وزیر دادگستری فرانسه + اسامی 182 حمایت کننده

لینک به گزارش یازدهم سمینار پاریس ـ سری دوم از عکس های سمینار پاریس

لینک به گزارش دهم سمینار پاریس ـ نامه شرکت کنندگان در سمینار پاریس به سفیر آمریکا در فرانسه + اسامی 182 حمایت کننده

لینک به قسمت نهم سمینار پاریس ـ سری اول از عکس های سمینار پاریس

لینک به قسمت هشتم سمینار پاریس ـ فیلم  کوتاهی از  برگزاری گردهمایی پاریس در حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی در عراق

لینک به گزارش هفتم سمینار پاریس ـ ملاقات هیئتی از شرکت کنندگان در سمینار پاریس با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر

لینک به گزارش ششم سمینار پاریس ـ نامه شرکت کنندگان در سمینار بزرگ پاریس به دبیر کل سازمان صلیب سرخ جهانی با اسامی 182 حمایت کننده

لینک به گزارش پنجم سمینار پاریس ـ هیئتی از شرکت کنندگان سمینار پاریس با نهادهای بین المللی دیدار خواهد کرد

لینک به گزارش چهارم سمینار پاریس ـ آکسیون اعتراضی در حمایت از قربانیان فرقه مجاهدین در شهر پاریس

لینک به گزارش سوم سمینار پاریس ـ قطعنامه شرکت کنندگان در حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ، کمپ اشرف ـ عراق

لینک به گزارش دوم سمینار پاریس ـ فعالان حقوق بشر خارجی و ایرانی رهبری فرقه مجاهدین را متهم می کنند

لینک به گزارش اول سمینار پاریس ـ حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ( کمپ اشرف ـ عراق

 

________________

قرائت قطعنامه سمینار پاریس  توسط آقای محمد حسین سبحانی

قسمت اول

http://www.youtube.com/watch?v=eErhoG7fmDQ

قسمت دوم

http://www.youtube.com/watch?v=6x5zTeg_t2Q

قسمت سوم

http://www.youtube.com/watch?v=6RWEnw8QbB4

_______________________________________________________________________

سخنرانی آقای مسعود خدابنده

http://www.youtube.com/watch?v=xqBmEt5yWQo

 

_____________________________________________________________________-

سخنرانی آقای مصطفی محمدی در سمینار پاریس

قسمت اول

http://www.youtube.com/watch?v=uB2rD5zSOlc

 

قسمت دوم

http://www.youtube.com/watch?v=B7VrWkWjfww

_____________________________________________________________________

 

سخنرانی خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین  در مورد فساد جنسی مسعود رجوی

 

برای مشاهده فیلم در یوتیوب بر روی دو آدرس زیر کلیک کنید ـ قسمت اول

 

http://www.youtube.com/watch?v=_zcWmc9uLGU

 

http://www.youtube.com/watch?v=XGTl4Y_lCd8

 

ــ اعلام جدایی آقای مهدی سجودی از فرقه رجوی در همبستگی با خانواده های متحصن در مقابل اشرف ( ایران قلم )

ــ بیانیه شماره 4 خانواده های اسرای دربند اسارتگاه موسوم به اشرف ( ایران اینترلینک )

ــ نامه سرگشاده آقای علی جهانی به سازمان دیده بان حقوق بشر ( علی جهانی )

ــ نامه سرگشاده کانون ایران قلم به دفتر سازمان ملل متحد در بغداد ( ایران قلم )

ــ نامه سرگشاده خانم بتول سلطانی  عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین به دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در بغداد ( ایران قلم )

ــ پرواز از مردابی محصور تا پهنای بیکران خلق ( مسعود جابانی )

 ــ مصاحبه ایران قلم با خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین، قسمت یازدهم ـ پاسخ خانم سلطانی به خانواده ها ـ  فرار از فرقه راه رهایی ( سایت ایران قلم )

ــ بیانیه شماره 2 خانواده های اسرای دربند اسارتگاه موسوم به اشرف ( ایران اینترلینک )

ــ پیام صوتی آقای هادی شمس حائری به خانواده ها و قربانیان اسیر در اشرف ( شمس حائری )

ــ ملاقات خانواده های گروگانهای رجوی در داخل کمپ اشرف با دفتر سازمان ملل در بغداد ( ایران اینترلینک )

ــ نگاهی به روش های اخاذی مالی  مجاهدین خلق در اروپا ـ قسمت پنجم ( علی جهانی )

ــ  پاسخ خانواده های قربانیان مستقر در جلوی قلعه اشرف به پیام خانم بتول سلطانی ( ایران اینترلینک )

ــ پیام صوتی خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین به خانواده ها وقربانیان اسیر در اشرف ( ایران قلم )

ــ موضع رسمی دولت امریکا در قبال وقایع کمپ اشرف ( ایران اینترلینک )

ــ زندان و زندانبان ( الهه قوام پور )

ــ شقایق ها می میرند ( مهدی خوشحال )

ــ  اعلام جدایی  یکی از قربانیان سازمان مجاهدین خلق  فرقه رجوی ( مهرداد ساغرچی )

ــ مصاحبه ایران قلم با خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین، قسمت  دهم ـ حمایت فرقه مجاهدین از کارگر و بزرگداشت روزجهانی کارگر!؟؟ ( سایت ایران قلم )

ــ حرفه ای ها ( میترا یوسفی )

ــ مجاهد و خواننده ( الهه قوام پور )

 ــ مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ـ قسمت نهم، چه علاوی چه مالکی، برای رجوی آن صبو بشکست و آن پیمانه ریخت  ( سایت ایران قلم )

ــ  فیلم مصاحبه خانم الهه قوام پور با دکتر ابوالحسن بنی صدر( الهه قوام پور )

ــ غروب یک هالو ( مهدی خوشحال )

ــ نامه خانم بتول ملکی به دکتر آکسل برگ سفیر دولت آلمان فدرال در سوئیس  ( بتول ملکی )

 ــ مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ـ قسمت هشتم، ازدواج های اجباری آن روی سکه طلاق های اجباری  ( سایت ایران قلم )

ــ انتخابات عراق هیچ تغییری در موقعیت گروه تروریستی مجاهدین خلق ایجاد نمی کند ( مسعود خدابنده )

ــ نگاهی به روش های اخاذی مالی  مجاهدین خلق در اروپا ـ قسمت چهارم ( علی جهانی )

ــ وحشت مجاهدین از خانواده های اسیران در اشرف ( بتول ملکی )

ــ مجاهدین، زن و آزادی ( امید پویا )

ــ سفر خانم قجر به فنلاند ( الهه قوام پور )

ــ نامه سرگشاده آقای رضا صادقی به آقای ویدال کوادرس ( رضا صادقی )

ــ مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ـ قسمت هفتم، زنان و استثمار مضاعف، بمناسبت 8 مارس روز جهانی زن ( سایت ایران قلم )

ــ نخستین اتهام او چیست؟ بمناسبت 8 مارس روز جهانی زن ( الهه قوام پور )

ــ گزارشگران تقلبی در داخل اشرف (امید پویا )

ــ حقوق زنان یا طعمه ( الهه قوام پور )

ــ مصاحبه آقای میلاد آریایی با خانم بتول ملکی و محمد حسین سبحانی  ( میلاد آریایی )

ــ حمایت مجاهدین از بقایای صدام، رویکرد اصولی یا فرصت طلبانه ( بهار ایرانی )

ــ  نگاهی به دستگیری عبدالمالک ریگی ( الهه قوام پور )

ــ مصاحبه با قربانیان نقض حقوق بشر در مجاهدین خلق در شهر ژنو(مصاحبه با مادر رضوان و خانم سهیلا نوروزی )

ــ چرا رجوی مانع دیدار خانواده ها با فرزندانشان در قلعه اشرف  می شود؟ ( الهه قوام پور )

ــ مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ـ قسمت ششم آنچه در دل اوست، یک نکته بیش نیست ( سایت ایران قلم )

ــ مصاحبه سایت ایران قلم با آقای مصطفی محمدی، درب  ورودی قرارگاه اشرف ـ عراق ( ایران قلم )

ــ اشک شوق دیدار ( مسعود جابانی )

ــ سید یوسف جرفی و قادر استادی با جدایی از گروه تروریستی مجاهدین به خانواده ها پیوستند ( ایران اینترلینک )

ــ نامه ای به لئون ( مهدی خوشحال )

ــ فرار به جلو مفتضحانه فرقه رجوی برای جلوگیری از دیدار خانواده ها با فرزندانشان    ( بتول سلطانی )

ــ حضور قربانیان مجاهدین خلق در کنسولگری فرانسه در شهر ژنو ( ایران قلم )

ــ همراه با  محمدی ودیگرخانواده اسیران فرقه رجوی پژواک صدای این هستی باختگان باشیم ( الف مینو سپهر )

ــ تقاضا از مقامات عراقی برای کمک به خانواده قربانیان در کمپ اشرف ( ایران اینترلینک )

ــ مصاحبه با قربانیان نقض حقوق بشر در مجاهدین خلق در شهر ژنو  ( ایران قلم )

ــ نامه ای برای سمیه  ( الهام قوام زاده )

ــ ملاقات قربانیان مجاهدین خلق با نهاد های مدافع حقوق بشر در ژنو ( ایران قلم )

ــ حمله مجاهدین به خانواده های ایرانی اسیران در پادگان اشرف ( العالم )

ــ حضور گسترده قربانیان در"اجلاس حقوق بشر سازمان ملل" در ژنو ( ایران سبز )

ــ حضور فعال زنان مدافع حقوق بشر در   ژنو ـ سوئیس ( ایران قلم )

ــ شروع رسیدگی قوه قضاییه عراق به جرایم جنایی مجاهدین خلق ( ایران اینترلینک )

ــ چه كسی مجاهدین را نقد می كند؟ ( مزدا پارسی )

ــ مصاحبه  با خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین، قسمت پنجم ـ برای " ناکرده " هایتان ( از من ) پوزش بطلبید ( سایت ایران قلم )

ــ نامه ای به زهرا ( مهدی خوشحال )

ــ آقای رجوی می خواهند صورت مسئله اصلی را پاک کنند ( بهار ایرانی )

ــ مصاحبه  با خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین، قسمت چهارم ـ نگاهی به پیام سی دی ماه 1388 مسعود رجوی   ( ایران قلم )

ــ خانواده اسیران فرقه تروریستی رجوی _ مزدور اطلاعاتی ! و یا قربانی ؟( الف مینو سپهر )

ــ نگاهی به روش های اخاذی مالی  مجاهدین خلق در اروپا ـ قسمت دوم ( علی جهانی )

ــ مصاحبه  با خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین، قسمت سوم ـ نگاهی دیگر به کودکان خاکستری  ( ایران قلم )

ــ مدالی برای یک تروریست در فرانسه ( انجمن عدالت )

ــ نگاهی به روش های اخاذی مالی  مجاهدین خلق در اروپا ( علی جهانی )

ــ شیوه های جمع آوری صدقه و کمک مالی توسط سازمان مجاهدین – بخش اول  ( کانون آوا )

ــ این شهر همیشه شهر بازی بوده است ( حسن زبل )

ــ نگاهی به پیدا و پنهان فرقه رجوی در دنیای مجازی ( مینو سپهر )

ــ پشت پرده پیام تسلیت مریم رجوی به مردم هائیتی ( ایران اینترلینک )

ــ نامه آقای جواد فیروزمند و پاسخ خانم بتول سلطانی ( ایران قلم )

ــ مصاحبه  با خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین، قسمت دوم ـ وقتی صاحب سلاح باشد، سلاح هم هست ( ایران قلم )

ــ نامه انجمن ایران باستان به آقاینیکلاس سارکوزی رئیس جمهور  فرانسه (ایران باستان )

ــ نامه سرگشاده مسعود خدابنده به نخست وزیر بریتانیا، گوردن براون ( سی ان بی سی )

ــ مصاحبه سایت ایران قلم با خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین خلق، قسمت اول ( ایران قلم )

ــ فرار جمعی راه حل فرضی رجوی در جریان انتقال و جابجایی ( بهار ایرانی )

ــ گزارش دادگاه ایوبونه در پاریس ـ قسمت اول  ( آریا ایران )

ــ ورود خانم بتول سلطانی عضوگریخته شورای رهبری به اروپا و پیامدهای سازنده آن درجمع شدن پایگاه اوور ( مینو سپهر )

ــ مصاحبه با خانم  بتول سلطانی وآقای رضا صادقی در پارلمان اروپا،قسمت دوم ( ایران قلم )

ــ نگاهی به حضور خانم بتول سلطانی در پارلمان اروپا و تصمیم دولت عراق برای جابجایی اعضای مجاهدین  ( علی جهانی )

ــ دادگاه پاریس ،"ایوبونه" و شکست مفتضحانه مجاهدین در پای میز محاکمه ( آریا ایران )

ــ نامه تشکر کانون ایران قلم به آقای دکتر برنارد کوشنر وزیر خارجه فرانسه ( ایران قلم )

ــ عراق به جولانگاه تروریست ها و مجاهدین خلق تبدیل نخواهد شد ( ترجمه از ایران اینترلینک )

ــ جمع شدن اشرف گامی مهم درراه مبارزه باتروریسم ( مینو سپهر )

ــ مصاحبه با خانم بتول سلطانی وآقای رضا صادقی در پارلمان اروپا، قسمت اول ( ایران قلم )

ــ متن سخنرانی خانم بتول سلطانی در پارلمان اروپا ( بتول سلطانی )

ــ جنگجویان سابق در قبال دستور پلیس عراق برای ترک کمپ اشرف مقاومت می کنند ( خبرگزاری فرانسه ـ ترجمه از ایران اینترلینک )

ــ حضور خانم بتول سلطانی در پارلمان اروپا، یک پیروزی دیگر ( ادوارد ترمادو )

ــ پاسخ برنارد کوشنر وزیر امور خارجه فرانسه به سئوال کتبي سناتور ژان پیرشونمان  در مورد قرارگاه اشرف در عراق  ( ترجمه از کانون آوا )

ــ راه حل واقع بینانه دولت عراق برای انتقال فرقه مجاهدین به بغداد یا نقره السلطان ( ایران قلم )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد