افشاگری مجاهد اشرفی" حسن زبل"

25.08.2010

حسن زبل
http://hasanzebel.blogfa.com/post-777.aspx

بالاخره نوبتی هم که باشه یکروز نوبت ما میرسه ؛ حالا امروز نه فردا؛ وقتی قراره همه مجاهدین اشرفی مصاحبه کرده و درباره مزدوران امروزیعنی همان خانواده های دیروز خود افشاگری کنند؛به خودم گفتم چرا من زودتر اقدام نکنم که مثل حسن و مراد و محمد با عجله کاری مجبور نشوم چیزهایی بگویم که موجب پشیمانی ام باشد ؛مثلا عباس درست موقع مصاحبه متن را از خواهر مسئولش گرفت و کلی از لغات را اشتباه خواند ؛یا محمد مصاحبه کرد و گفت که وزارت اطلاعات هفته پیش به پدرش مراجعه کرده و او را وادار کرده که جلوی درب اشرف بیاید که بعد معلوم شد پدرش بیست و چند سالیه که فوت کرده و او خبر نداشته ؛ البته خواهر شورای رهبری دلداریش داد و گفت اشتباه نکرده ؛اگر پدرش زنده میماند حتما مثل پدر و مادربقیه مزدور وزارت اطلاعات میشده و الان روح پدرش از این نکته سنجی پسر حتما راضی و خوشنود است که به موقع مچ پدر را گرفته ؛ بالاخره روح هرکسی هم ممکنه مزدور بشه و با وزارت اطلاعات همکاری کنه ؛ بله بنده برای جلوگیری از این سوتی ها پشقدم افشاگری شدم و صبح یک روز تابستانی بیدار شده و به خواهر مسئولم مراجعه و با شرح نیت انقلابی و رهبری پسندم اضافه کردم که اجازه بدهید بعد از بیست و چند سال اقامت در اشرف یک نامه ای به خانواده ام بنویسم که بلکه آنها , آن نامه را جواب بدهند و مرا تشویق کنند که به خدمت وزارت اطلاعات دربیایم ؛من هم آن نامه را بعنوان مدرک افشاگری در جلوی دوربین نشان خواهم داد ؛ خواهر مسئول رک و پوست کنده گفت خودتی ؛ من البته که خودم بودم اما خواهر مسئول فکر میکرد که من میخواهم با این حیله به خانواده ام نامه بدهم و گفت بجای این حرفها و این درخواست ضد انقلابی یک چند تا لیچار انقلابی بار خانواده ات بکن! گفتم به چشم اما برای افشاگری مدرک لازم است . گفت نه خیر مگر اینهمه آدم رفتند جلوی دوربین مدرک دستشان بود ؟ و اضافه کرد که این توطئه جدید وزارت اطلاعات است که از دهان تو خارج میشود تا مجاهدین انقلاب کرده اشرف نشان را به شک بیندازی که با چه مدرکی حرف میزنند و گفت که یک انقلاب مجاهد نیاز به مدرک ندارد و هرکس هم حرفش را نپذیرد مطمئن باش که مزدور است و ریگی به کفش دارد ! دیدم راست میگوید و من از اشرف خارج نشده مثل اینکه مزدور شده ام و بلافاصله خودم را از ورطه مزدوری نجات داده و گفتم راست میگویید چه حاجت به مدرک معلوم است که خانواده هر مجاهدی مزدور است .(البته خودم نفهمیدم که چطور وچه موقع اینهمه خانواده مزدور شده اند؛ وچطور در دامن این خانواده های مزدور مجاهدین اشرف نشان مقاوم آنهم به این خوبی تربیت شده و رشد کرده اند) به هرحال حرف تشکیلات بالاترین سند است . پرسیدم خب حالا فهمیدم که سند لازم نیست ولی برای مصاحبه و افشاگری چه بگویم ؛ خواهر مسئول با دلسوزی تمام گفت که کار سختی نیست ؛اگر میخواهی ما به تو یک متن مناسب میدهیم وگرنه متن افشاگری بقیه را بخوان و یک چیزی بنویس ؛ همین شعارهایی که همه این سالها داده ایم خودش بهترین افشاگری است یک چند تا فحش هم به خانواده ات بده که برای رشد خودت خوب است ؛ البته این خواهر شورای رهبری راست میگوید بد و بیراه گفتن به خانواده برای رشد انسان بسیاربسیار خوب است من یک اصغری را در دوران کودکی میشناختم که به "اسی سه کله" معروف بود و بسیار به پدرو مادرش فحش میداد و کتکشان هم میزد و از پدرش پول هم میدزدیدو به همین دلیل رشد مناسبی کرده بود و دومتری قد و صد و بیست کیلویی وزن داشت ؛ مجاهدین هم با این افشاگری ها قطعا یک سر و گردن رشد خواهند کرد. بله من هم طبق فرمایشات خواهر شورای رهبری سازمان متن زیر را با توجه به شعارهایی که گفته بودند نوشتم که امید است مورد تایید قرار گرفته و بزودی در جلوی دوربین بخوانم .

با سلام به برادر مسعود شیرهمیشه بیدار و خواهر مریم رهبران عقیدتی ام من حسن زبل هستم که در اشرف ساکن هستم واز همینجا اعلام میکننم که :تشبثات حقيرانه و دست و پا زدنهای بیشرمانه و اقدام مفتضحانه و نمایش مضحک و تن دادنهای بازهم بیشرمانه و فلان چیز ذلیلانه وعربده کشی فلانچیزانه وتوطئه های پلید وجست وخیزهای میمونی وکارزار کثیف و سیرک مسخره وهذيان گوييهاي درد آلود وترفند شکست خورده واعمال سرکوبگرانه وقدرت نمایی پوشالی وسوزش ...... و همه این چیزها به دلیل مقاومت شجاعانه و درخشش اراده و انسجام خشم و پايداري اشرفيان و شکوه سازمان و حمایت ملیونی و عزم مردمی و حمایت ملی و توان ارتش آزادی و عزم جزم و اراده آتشین و گام آهنین و این جور چیزهاست که این مزدوران حقیر و یاوه گویان کثیف و بیشرمان مشمئز کننده و جیره خوران پلید و ..... و............و..........بزودی به سزای اعمال ننگین خود رسیده و کیفر و پلیدی و دادگاه خلق و خشم ایرانیان آزاده و زندان و مرگ و ............در انتظارشان خواهد بود و همانطور که سازمان و رهبری اش سی سال لاینقطع گفته اند تکرار میکنم که سرنگونی نزدیک است و باقی چیزها و بدانید که تا سی سال دیگر هم از حرف خود کوتاه نخواهم آمد ... در پایان ضمن پوزش از رهبری سازمان و خواهران شورای رهبری متاسفم که چندکلمه مهم تشکیلاتی را نتوانستم در متن بیاورم و بیان کنم که در پایین ذکر میکنم که خودتان در جای مناسب قرار دهید.