نامه ای از زبان یک تیرباران شده سال 1350 به مسعود رجوی

قسمت دوم ( نفی استقلال و سرسپردگی به بیگانگان )

22.09.2010

میلاد آریایی ـ ایران قلم

لینک به قسمت اول :

.... آری داشتم از دل این خاک سرد می نوشتم ، من تیر باران شدم و چه امیدوارانه از این دیار فانی رخت سفر بر بستم به امید فردایی بهتر و زیباتر، فردایی که در آن دخترکان این  مرز و بوم نانی برای سفره شب و آبی برای فردا روزشان داشته باشند. آن دخترکان سال ها بعد پایشان به سازمانی رسید که من برای تعالی آن تیرباران شدم ولی تو با همان دخترکان هم بسترشدی و به نام "محرمیت ایدئولوژیک!" بر عصمت شان خاک پاشیدی و بر شب تاریک آنان آوار شدی ...نوشته بودم که سرنوشت فعلی سازمان را اکنون آمریکا رقم میزند همان که برایش سرود مرگ سر میدادی و سر کوچه به کمین اش می نشستی .  من فکر میکنم حنیف نژاد اگر میدانست آینده سازمان به چنین سرنوشتی به واسطه رهبری تو دچارخواهد شد هرگز آنرا بنیان نمی گذاشت . روزگاری ژنرال های آمریکایی را ترور میکردی. حنیف به ما یاد داده بود که مرز بین حق و باطل ،  مرز بین استثمار شده و استثمار کننده است پس چنین حرکت میکردیم ولی راستی مرز بین حق و باطل برای تو اکنون چیست چون میدانم که تا پیشانی به زیرخاک پای آمریکاییان رفته ای .

راستی چگونه باید به تاریخ سرزمین مان توضیح داد که عناصر اولیه این سازمان -ژنرال هاوکینز- را ترور میکردند و تو در نقش رهبر همین سازمان اکنون با ژنرال های آمریکایی ونمایندگان پنتاگون جلسه داری و برای مقبول شدن  وبرای زنده ماندن آن هم در تحقیر آمیزترین شکل ممکن اش به هر آبروریزی تن میدهی. راستی اگر اسم این شکست جریانی نیست که ما آغازگر آن بودیم پس چیست؟

سازمانی که رهبری آن اکنون بدست تو و همسر ابریشمچی ( مریم رجوی ) افتاده است پیوسته بدنبال حمله آمریکا به ایران وطن و میهن ماست تا شاید از این رهگذر شانسی تاریخی برای تو و به قدرت رسیدن ات در ایران فراهم آید. البته میدانم برای تو" هروسیله ای برای رسیدن به هدف توجیه پذیر است " . تو با آناليز آرايش سياسي كشورهاي غربي در برابر ايران، به اين نتیجه مشخص رسيده ای که اروپايي ها قادر به تغيير رژيم نيستند و به خاطر منافع اقتصادي به دنبال تعامل با ايران مي‌باشند و اين تنهاآمريكا است كه به دلائل پیچيده سیاسی انگيزه و گرايش رويارويي با ايران را دارد، اما جناح بندي هاي داخلي نیزمانع از رسيدن اين رويارويي به نقطه اوج مي شوند، چرا كه يك جناح قدرتمند معتقد به تغيير رفتار رژيم است كه آن را از طريق مهره چيني در داخل ایران دنبال مي كند و در عوض جناح ديگري آمريكا را ملزم به تغيير رژيم به هر شكل ممكن مي داند.

هدف تو در سازمان مجاهدين اين است كه خود را گزينه‌ي مناسب و سهل الوصول در مسير استراتژي اين جناح معرفي نمایی كه البته توجه برخي را نیزجلب كرده و كساني هم به استقبال از اين ايده آمده اند. اساس نظريه اين جناح را حمله نظامي مستقيم آمريكا به ايران تشكيل مي دهد و از حمله نظامي اسرائيل به تأسيسات اتمي ايران در مقابل مذاكره با ايران حمايت مي‌كند، موافقین این نظریه استفاده از سازمان مجاهدین را بي هزينه ترين راه ممكن براي مقابله با ايران مي دانند .

 اکنون پس از 40 سال از شروع مکتبی که مبارزه با امپریالیسم را هدف قرار داده بود ما اکنون در این نقطه هستیم که به هزار دلیل پشت سر حوادث و ناتوان از هر گونه ایجاد حرکت در جامعه ایران بطور واضح و روشن ناگزير از تحميل خودت به آمريكا  هستی و این تمام علت وجودی تو حداقل در یک دهه گذشته است وقبل از آن هم صدام حسین کاندید آن بود ولی بر همگان روشن است که این خواست ما و سازمان ما نبود و تو آن را به چنین مسیری کشاندی تا آنجا که بطور مستقیم با نمایندگان پنتاگون و ژنرال های آمریکایی نشست میگذارید نشستی که بعدها در سال 2006 در گزارشی به شورای امنیت ملی آمریکا ارائه شده است و من ناچارم برای روشن شدن اذهان عمومی به بخشی از آن اشاره کنم .

" ... رجوی دردیدار با نمایندگان پنتاگون وژنرال های آمریکایی تاکید میکند:   وضعيت جامعه به طوري است كه مردم نخواهند شوريد، چون جمعيت شهري ترسيده و در شهرستان ها رژيم با ابزارهايي مردم را راضي نگه داشته است، نمي توانيد روي يك تغيير از درون حساب كنيد.

نماينده پنتاگون موضوع اطلاح طلبان خارج از حاكميت را مطرح مي سازد كه مي توانند مردم را به اعتراض وادار كنند و يا تبعات زيان آور برنامه هسته اي حكومت را براي مردم توضيح دهند.

 رجوی یاد آور میشود که دم رفرمیست ها در داخل ایران به رقبای شما در واشینگتن وصل است که اصولا در فکر براندازی نیستند و منافعی در بقای این حکومت دارند. 

نماينده پنتاگون مي گويد البته ما بايد تمام راه ها را آزمايش كنيم.

  رجوی میگوید :

 رژيم كوتاه بيا نيست، حرف من اين است كه همه راهها را امتحان كنيد اما مجاهدين را از ياد نبريد، لازم نيست مجاهدين نابود شوند، ما صبر مي كنيم تا همه راهها آزموده شوند

رجوي با انتقاد از صدام به دليل حمله به كويت و عدم اجازه به مجاهدين براي حملات مكرر بعد از فروغ جاويدان گفت : كافي است سلاحهاي خودمان به ما برگردانده شود، فكر مي كنم لازمه اش اين باشد كه از ليست خارج شويم، پيروزي ما قطعي است اما اگر كسي روي ما شرط مي بندد و دلش مي‌خواهد اين پيروزي را تضمين كند از پشتيباني دريغ نمي‌كند، اين هزينه اش به مراتب از وارد شدن آمريكا در جنگ كمتر است.

نماينده پنتاگون مي گويد به نظر خيلي ها ايران شما را له خواهد كرد.

رجوی اضافه میکند:اجازه بدهيد ما نگران اين موضوع باشيم، شما هيچكس را به جز ما آماده‌ي اين كار پيدا نمي كنيد، خودتان مي گوييد حمله اسرائيل تبعات زيادي دارد، با وجود ما شما مشكل چين و روسيه را نداريد....  "

این تنها بخش کوچکی از مذاکرات محرمانه تو با ژنرال های آمریکایی است با این اوصاف، چگونه  خام خیالانه تصور میکنی که مردم ایران از ما حمایت میکنند تو که هر روز سازمان را به کسی و ناکسی به بهای ناچیزی فروخته ای . روزی صدام حسین روی بورس تو بوده است و اکنون آمریکا برای تو ولی نعمت شده است تو چگونه تا چنین نقطه حضیضی فرو رفته ای ؟

 من به مادرم چه بگویم که 40 سال با خاطرات من زندگی کرده است وتصور میکرد که من در متن یک جریان سیاسی برای آزادی میهن ام تیرباران شدم و شب ها به یاد من اشک ها ریخته است ؟ کسی چه میداند شاید نفرین واشک وآه همان مادران بوده که تو را به چنین نقطه ای در خور وشایسته تو و اعمال ات کشانده است . از وجود من جز خاکی باقی نمانده است ولی از وجود تو چی؟  جز تعفن ای لاشه وار که بوی آن دنیایی را برداشته است . راستی قدرت ارزش آن را داشت که به چنین سراشیبی فرود آیی؟ آیا تو فکر نمیکنی که روزی از این دنیا خواهی رفت ولی بدان مرگ برای تو نیز هست و اگر در این دنیا پاسخگوی اعمال ات نبوده و نیستی  در آن دنیا بر سر پل صراط من منتظرت می مانم و گواهی خواهم داد که با نسل ما چه ها که نکردی .

کما اینکه در شب های احیا و قدر ماه مبارک رمضان صدها خانواده چشم انتظار فرزندانشان، تو را یاد کردند و در کنار درب پادگان اشرف نفرین های شبانه شان را بدرقه راه تو نمودند.

ادامه دارد

مطالب در ارتباط:

ــ ذهن بیمار رجوی وانقلاب ایدئولوژی مجاهدین( علیرضا میرعسگری )

ــ کانون ایران قلم نسبت به تهدیدات تروریستی فرقه مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی هشدار می دهد ( ایران قلم )

ــ مجاهدین خلق از کجا تا به کجا؟ ( حامد صرافپور )