ما کمی بدشانسیم

05.10.2010

حسن زبل
http://hasanzebel.blogfa.com/post-783.aspx

ما مجاهدین علاوه بر توطئه های رژیم جمهوری اسلامی گرفتار یک بدشانسی مستمر هم هستیم که همیشه ساخته هایمان را برخاک و نقشه هایمان را بر آب و داشته هایمان را بر باد میدهد.علی الخصوص ما مجاهدین مستقر در اشرف؛ که سالهاست برای شکستن طلسم این بدشانسی هر کاری کرده ایم ولی تا امروز بیفایده بوده است . این بدشانسی حول دومحور شعار و زمان یقه ما را میگیرد ؛ اول اینکه هر شعاری که میدهیم بلافاصله بایک بدشانسی به ضد خودش تبدیل میشود؛ مثلا اینهمه جلوی برادر مسعود شعار دادیم "حاضر حاضر" اما از بدشانسی؛ برادرمسعود غایب شد *. شعار دادیم"همسنگر هم پیمان با مسعود با مریم میجنگیم تا پایان" اما از همان بدشانسی که ذکرکردم نه با مسعود ومریم همسنگر ماندیم نه وسیله جنگ** در دستمان ماند ونه پایانی براین بدبختی ما متصور است که خیالمان راحت بشود. بعد شعار دادیم " بیا بیا " برادر مسعود در پیام صوتی اش گفت شعار بدهید بیابیا که همه خانواده ها بیایند جلوی در اشرف تا همینجا قبل از پیروزی جلوی آنها بایستیم و حسابشان را همینجا در خاک عراق برسیم؛ اما تا شعار دادیم "بیا بیا " باز از همان شانس بد ؛تک تک اعضا شروع کردند به فرار کردن و رفتن ؛ حالا کار بجایی رسیده که مجبوریم شعار بدهیم " نرو نرو" خانواده ها هم شعار را جدی گرفتند و آمدند و چهل تا چهل تا هم آمدند . انگار اگر شعار" نیانیا نرو نرو " میدادیم بهتربود. شعار های دیگرمان هم همینطور با بدشانسی مواجه بود ه و هست ؛ گفتیم " مریم مهر تابان میبریمت به تهران " که الان طوری شده که باید مواظب خواهر مریم باشیم که نبرندش تهران و اگر خواستند استردادش کنند لااقل خودسوزی کنیم که منصرف شوند . شعار دادیم "ایران رجوی –رجوی ایران" مردم ایران سراغ هر کسی رفتند به جز رجوی؛ و برادر مسعود و خواهر مریم هم که رجوی بودند ؛ سراغ هر کشوری رفتند به جز ایران.علیه مالکی شعار دادیم از شانس بد که ذکرش رفت و دانی ؛ دوباره کاندیدش کردند . شعار "ما زن و مرد جنگیم ؛بجنگ تا بجنگیم " دادیم که زود معلوم شد که خواهران؛ زن جنگ نبودند و برادر مسعود برای رقص رهایی*** و این حرفها نیازشان داشت ماهم که خیر سرمان مرد هستیم ؛مشغولیم به سماق مکیدن. خلاصه هر شعاری که دادیم همین شد که گفتم. ما درانتخاب زمان هم گرفتار بدشانسی بوده و هستیم که در فرصت بعدی خدمتتان عرض میکنم که چرا و چطوری . اگر این بدشانسی ها برطرف شود و اگرمردیم ایران به ما اقبال پیدا کنند و آمریکاییها ببیند و اگر دیدند؛ ما را از لیست بیرون بیاورد و اگر از لیست بیرون آوردند تصمیم بگیرند به ایران حمله کنند واگر تصمیم گرفتند مردیم ایران هم مثل ما با این حمله موافق باشند واگر بودند سازمان و برادر مسعود را بعنوان رهبر انقلاب نوین قبول کنند و اگرکردند در این حمله آمریکا از ما هم استفاده کند واگرکرد بعد از حمله سالم بمانیم و اگر ماندیم بدانید که قطعا پیروزی با ماست .برای همین است که برادر مسعود میگوید پیروزی نزدیک است.

پاورقی

*- راستش من در نشست آخر که مستقیم با خواهر مریم در ارتباط بودیم اصلا شعار حاضر حاضر ندادم گرچه بعد از نشست کلی به من فحش دادند و گفتند بریده و مزدور و این حرفها شده ام ؛ اما من بخاطر خود خواهر مریم شعار ندادم ترسیدم که این هم مفقود و غایب شود. لابد بقیه بچه ها هم که شعار نمیدادند به همین خاطر بوده .

**- وسیله جنگ منظورم سلاح و توپ وتانک است که آمریکایی ها از ما گرفتند وگرنه با این چوب جاروهایی که الان با آنها رژه میرویم فکر نمیکنم بشود خوب جنگید.

***- فکر نکنید به این امر اعتراض دارم ؛ البته که رهبری خاص الخاص ایدئولوژیکی خیلی کار سخت و مشقت باری است و نیاز به تفریحات سالم اینچنینی دارد که بتواند با ذهن باز رهنمودهای درست و سیاست های اصولی و شعارهای تاکتیکی مناسب برای ما اتخاذ کند؛ اگر هم مشکلی در سیاست ها و استراتژی و تاکتیک بوده اشکالی به برادر مسعود نیست ؛ مشکل کمبود زنان درسازمان است .

مطالب در ارتباط:

ــ ذهن بیمار رجوی وانقلاب ایدئولوژی مجاهدین( علیرضا میرعسگری )

ــ کانون ایران قلم نسبت به تهدیدات تروریستی فرقه مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی هشدار می دهد ( ایران قلم )

ــ مجاهدین خلق از کجا تا به کجا؟ ( حامد صرافپور )