کودکان ربوده شده به دست فرانکو، مبارزه قانونی برای اعاده هویت حقیقی شان را آغاز می کنند !

12.10.2010

میترا یوسفی به نقل از تایمز لندن

این مطلب تکان دهنده درتاریخ سوم ماه آگوست 2010  در روزنامه تایمز انگلیس منتشرشده است، که برای ما گسسته گان و رها شدگان از دام فرقه رجوی، بارگران و مخصوص خودش را دارد. زیرا این واقعه غیرانسانی ، سراسر از سبعیت و دور از تمدن،  همردیف دیگرجنایات رجوی تکرارشد که به احتمال قوی، رجوی ازدیکتاتور جنایتکار اسپانیایی الهام و سرمشق گرفته است. بسی شکر که خلق ایران به هرحال از این دام هولناک رست، زیرا دست رجوی از حکومت برایران زمین، علیرغم حیله گری وسالوسی، خوشبختانه کوتاه ماند.

 تایمزلندن 3 آگوست2010 ) گراهام کلی

کودکان ربوده شده به دست فرانکو،

مبارزه قانونی برای اعاده هویت حقیقی شان را آغاز می کنند !

آنها، کودکان ربوده شده اسپانیا! که به زور از خانواده شان گرفته شده و به هوداران ژنرال فرانکو تحویل داده شدند.

دیگران برای پنهان کردن شرم « بچه خوانده » گرفتن، درکشور کاتولیک! در ازای پول خریداری شدند. ( منظور نویسنده از این شرم بخصوص، نگهداری از بچه حرامزاده می تواند باشد! که این کودکان از آن مبرا بودند).

حال 10-12 نفر از این نسل از دست رفته، اقدامات قانونی را برای به جنبش آوردن تحقیقات در مورد یکی از بدترین( موارد ) بی عدالتی تحت حکومت فاشیست، شروع کرده اند.

"آنتونیو اوروسو» یکی از 30000  انسان تخمین زده شده است که هویت شان محو گشته، او گفت: همه زندگی من یک دروغ است. نام کوچک من« آنتونیو» نیست و نه نام فامیلم « اوروسو». من نمی دانم اگر تاریخ تولدم واقعا 18 فوریه است.

پس از 41 سال آقای « اوروسو» مصمم به یافتن حقیقت است. او بخشی از یک گروه 60 نفره است که برای یک اقدام درجه یک قانونی، تصمیم به شروع حرکتی گرفته اند که شاید یکی از ناراحت کننده ترین بخش تاریخ اسپانیا را عریان وآشکار کند.

بیشتر این کودکان به خانواده های طرفدار رژیم فرانکو، در خلال و پس از جنگ داخلی اسپانیا، داده شدند تا از « سرخ» بارآمده شدن، همچون والدین جمهوریخواه شان، بازداشته شوند.

دیگران با قول دروغ بازپیوستن به خانواده شان فریفته شده و به پناهندگی خارج از کشور فرستاده شدند فقط برای آنکه هویت واقعی شان عوض شده و جستجوناپذیر شوند.

 «گذشته » بقیه طی سالهای 1960 و 70 دزدیده شد، وقتی یک مادر تنها بودن « ننگ » به حساب می آمد. فرزند خوانده گی شامل شرم می شد، زیرا گویای نازایی طبیعی والدینی می گشت که می خواستند برای فرزند خوانده گی کودکان پول پرداخت کنند.  از این رو در بعضی موارد داستانهایی برای پنهان کردن حقیقت ابداع کردند.

«انادیر» یک گروه پشتیبان برای قربانیان فرزند خوانده گی غیر قانونی امیدوار است که موارد قانونی مقرر شده در اکتبر، دادستان را محبور به شروع یک سری تحقیقات رسمی خواهد کرد.

برای آقای «ب» رئیس « انادیر»، این تحقیقات ممکن است گشایش معمایی شود که او را در طول زندگی اش تند و عبوس نگهداشت: « بجه ها در مدرسه  دست برنمی داشتند از اینکه بگویند مادر من، مادر واقعی من نیست. من از مادرم پرسیدم و گفت اصلا چنین نیست! و داستان آنجا متوقف ماند». (اما) وقتی پدر دوستش « خوان لوئیس مونورنو» داشت می مرد ، او عاقبت حقیقت را دریافت: « او تو را از یک کشیش در«زاراوزا» خرید.  وی همچنین اعتراف کرد که آقای « باروسو» از کلنیکی درهمان شهر خریداری شد.  تست« د – ان – ا»   این اعتراف را تایید کرد.

«جولیا کراسافونت» می داند که او در سال 1979 به فرزند خواندگی پذیرفته شد. پس از این که به وسیله زنان ترک دنیا، در « پمپلونا» به والدین غیرواقعی اش، تحویل داده شد:« من مدارکی دارم که می گوید زنان ترک دنیا، دستی در ماجرای فرند خوانده گی من داشته اند، اما آنان انکار می کنند». تمامی آنچه او درباره مادرش می داند اینست که او دخترش را در کلینیکی رها کرده بدون اینکه هویت خودش را فاش کرده باشد.

« انریکه ویلا» وکیلی که برای «انادیر» فعالیت می کند گفت این درباره پانزده درصد از پرونده هاست. تست « د. ن. ا» آشکار کرده است زنی که درلیست به عنوان مادر واقعی « جولیا » ثبت شده، عقیم بوده است.

برای 67 سال« امیلیا گیرون » جستجوگر پسرش « عیسی» گشت که در زندان از او گرفته بودند. وی در سل 2008 فوت کرد بدون این که پسرش را دیگربار ببیند.

هنوز هم خیلی ها جستجوگر والدین، برادرها، خواهران هستند و یافتن هویت واقعی شان قبل از این که خیلی دیرشود.

ــ مصاحبه بنیاد خانواده سحر با آقای علیرضا عینکیان ( بنیاد سحر )

ــ  نامه آقای میلاد آریایی به آقای اد ملکرت نماینده سازمان ملل متحد در بغداد ( میلاد آریایی )

ــ نامه سرگشاده کانون ایران قلم به نماینده سازمان ملل متحد در بغداد ( ایران قلم )

ــ چهل تن دیگر به جمع خانواده های متحصن مقابل قلعه اشرف در عراق پیوستند ( بنیاد سحر )

ــ اعلام جدایی آقای روح الله تاجبخش از فرقه مجاهدین در همبستگی با خانواده های دردمند اسیران قلعه اشرف ( روح الله تاجبخش )

ــ  کتاب " پیکر زخمی " منتشر شد ( بتول ملکی )

ــ علیرضا عینکیان از فرقه مجاهدین فرار کرد، گریزی دیگر از پادگان فرقه ای اشرف ( بنیاد سحر )

ــ  نامه ای از زبان یک تیرباران شده سال 1350 به مسعود رجوی ( میلاد آریایی )

ــ آمدم،حلقه به در کوفتم و برگشتم ( آریا ایران )

ــ مجاهدین ، نافی آزادی آدمی ( آرش رضایی )

ــ نامه بنیاد خانواده سحر به دبیر کل ملل متحد ( بنیاد سحر )

ــ شعری برای زن دلاور ایرانی خانم بتول سلطانی عزیز ( فرزاد فرزین فر )

ــ ترجمه کتاب فرقه ها درمیان ما منتشر شد ( ابراهیم خدابنده )

ــ پیام خانم بتول سلطانی به قربانیان اسیر در قلعه اشرف در مورد تجاوز های جنسی ، ایدئولوژیک مسعود رجوی ( ایران قلم )

ــ شکست اخلاقی آمریکا و اتحادیه اروپا در قبال تروریسم ( فرزاد فرزین فر )

ــ مجاهدین ، نافی آزادی آدمی - قسمت اول ( آرش رضایی )

ــ سوز و گداز  فرقه مجاهدین از روشنگری های فعالین حقوق بشر ( بتول سلطانی )

ــ خروج آمریکاییان از عراق و نگرانی رو به افزایش مجاهدین ( میلاد آریایی )

ــ خاطرات  مهرداد ساغرچی یکی از قربانیان سازمان مجاهدین خلق ـ قسمت دوم ( مهرداد ساغرچی )

ــ غبار روبی از رای دادگاه کلمبیا در مورد سازمان مجاهدین ( بهار ایرانی )